محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1847297388
نوستالژي سينما کاپري
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
نوستالژي سينما کاپري نويسنده: بهزاد عشقي چرا بايد براي فيلم هاي بي مخاطب ، مخاطب سازي کرد؟ چرا در سالن هاي اخير بسياري از فيلم هاي متفاوت وهنري اکران عمومي نمي شوند؟ فيلم هايي چون تک درخت ها و کارگران مشغول کارند وبسياري ديگر براي هميشه به آرشيومي روند وحتي به شکل قاچاق نيز ديده نمي شوند و جايي درحافظه مخاطبان پيدا نمي کنند و براي هميشه از ياد مي روند. سازندگان اين فيلم ها با ساختن فيلم هايي که ديده نمي شوند چه هدف هايي را دنبال مي کنند؟ احتمالا پاسخ اين است که قرباني مافياي سينماي تجاري ومناسبات ناهنجار وغيرفرهنگي اکران مي شوند. آيا به واقع چنين است؟ واگر مناسبات اکران تصحيح شود اين فيلم ها مخاطبان بالقوه خود را باز مي يابند؟ ازسوي ديگرعدم نمايش پاره اي از فيلم ها به خاطر ناهم سويي با ضوابط رسمي است. مثلاً فيلم هايي چون دايره وطلاي سرخ و آفسايد، هرسه ساخته جعفر پناهي، تا مرز اکران مي آيند و به محاق مي روند. اما آيا فيلم هايي چون تک درخت ها و کارگران مشغول کارند و امثال اين ها نيز به همين دليل دچار مشکل اکران مي شوند؟ چنين نيست و مشکل بسياري از اين فيلم ها نه مميزي سياسي و ضوابط رسمي، که ناهم خواني با بازار مصرف و اصول بازرگاني است. اکران عمومي آداب خاص خود را دارد وفيلم هايي به پرده مي روند که بفروشند. فيلم هاي بي مشتري همچون هرکالايي جايي در بازار پيدا نمي کند. اما آيا فيلم هاي متفاوت سال هاي اخير، بالقوه هيچ مخاطبي را نمي توانند جلب کنند؟ با طرح اين پرسش به ياد گذشته مي افتم و به دهه 1340 و 1350 مي انديشم. به دوراني که شعر و قصه و نمايش ونقاشي دراين سرزمين مي شکفت و فيلم سازان خلاق وتاريخ سازي چون داريوش مهرجويي و مسعود کيميايي وبهرام بيضايي وعلي حاتمي و امير نادري و ناصر تقوايي و ... نيز فصل جديدي درسينماي ايران پديد مي آوردند و باعث اعتبار فرهنگي فيلم هاي ايراني مي شدند.درآن دوران تلويزيون فراگيرنبود ويدئو و سي دي و رسانه هاي تصويري جديد وجود نداشت. اما فيلم اي متفاوت ايراني، حتي فيلم هاي شخصي و انتزاعي چون چشمه، حتي اگر شده به شکل محدود، اکران مي شدند و تماشاگربالقوه خود را باز مي يافتند. به پشتوانه همين تماشاگران بود که بسياري ازاين فيلم ها دخل وخرج مي کردند وحتي به سودآوري مي رسيدند؛ آن هم درشرايطي که سينماي تجاري درانحصارفيلم هاي کاباره اي بود وهيچ فيلمي بدون رقص وآواز وتن نمايي و مسخرگي و قصه هاي سوزناک بازده اقتصادي نداشت. ظهورسينماي متفاوت ايران تقريباً مقارن با تأسيس سينما کاپري درميدان 24 اسفند آن دوران وانقلاب امروز بود. اين سينما که حالا بهمن نام گرفته است متعلق به ميثاقيه بود ومعمولا درگروه فيلم هاي متعارف تجاري را اکران مي کرد، اما با شکل گيري سينماي متفاوت، سينما کاپري از گروه جدا شد وبه تنهايي فيلم هاي متفاوت ايراني را اکران کرد. مالک اين سينما که خود مدافع سينماي متفاوت بود و در دوره اي خط توليدش را تغيير داد وتهيه کننده فيلم هاي ساختار شکنانه اي چون پستچي و گوزن ها شد در واقع شکوفايي سينماي متفاوت ايران تا حدود زيادي مرهون سينما کاپري بود. اين سينما اگرنبود . بسياري از فيلم هاي متفاوتي ايراني، تماشاگران بالقوه خود را ازدست مي دادند و ديده نمي شدند. فيلم هايي هم که ديده نشوند، ماندگاري خود را از دست مي دهند و درحافظه تاريخ ثبت نمي شوند. درسينما کاپري فيلم هايي اکران مي شدند که درشرايط عادي هرگز نمي توانستند به نمايش عمومي دربيابند. فيلم هايي چون گاو، پستچي، بي تا، زنجيري، قيامت عشق، آرامش درحضور ديگران، چشمه، مغول ها، هشتمين روز هفته، نفرين ، شازده احتجاب، طبيعت بي جان و ... اگر در گروه سينمايي به نمايش درمي آمدند، مسلماً شکست مي خوردند، چرا که تماشاگران فيلم هاي تجاري به ديدن اين قبيل فيلم ها نمي آمدند. اين فيلم هاي امکان نمايش در شهرستان ها را نداشتند ودرصورت نمايش بيش از چند روز دوام نمي آوردند و به سختي شکست مي خوردند. کما اين که فيلم هاي بلند آوازه اي چون گاو و پستچي، حتي درشهرهاي بزگ نيزشکست خوردند. تماشاگران گذري ميدان، معمولاً مشتري فيلم هاي کاباره اي بودند و درسينماهايي چون اونيورسال به ديدن چنين فيلم هايي مي رفتند. اما سينماکاپري داراي چنان تشخصي شد که تماشاگران فيلم هاي متفنن ومصرفي هرگز اين سينما را انتخاب نمي کردند. سينما کاپري مجاوردانشگاه تهران بود وبخشي از تماشاگرانش دانشجو بودند وبخش ديگرتماشا گران نخبه اي که از سراسرايران براي ديدن فيلم هاي متفاوت وهنري مي آمدند، البته پاره اي ازفيلم ها با اعتراض همان تماشاگران نخبه روبه رو مي شد. مثلاً تماشاگران فيلم چشمه را تاب نياوردند وصندلي هاي چرمي سينما را پاره کردند و شيشه هايش را شکستند ومديرسينما چون نمي توانست امنيت سالن را حفظ کند، ناچاربه تعويض زودهنگام فيلم شد. نتيجه آن که چشمه به کم فروش ترين فيلم سال 1351، وبه يکي از کم فروش ترين فيلم هاي تاريخ سينماي ايران بدل شد. اما همين فيلم،اگر سينما کاپري نبود، حتي در حديک سانس نيزامکان نمايش عمومي پيدا نمي کرد. تازه فروش اين فيلم را با فروش بسياري از فيلم هاي به اصطلاح هنري اين سال ها بسنجيد. فيلم فقط درسينما کاپري به مدت حدود يک هفته، 24 هزار تومان فروخت. اين مبلغ درمقايسه امروزي چه قدرحساب مي شود؟ و آيافيلم هايي چون آتش سبز وچريکه هورام و ميناي شهر خاموش و زمستان است و بسياري ديگر از فيلم هاي شبه هنري، بيش تر از چشمه فروختند؟ و آيا اين فيلم ها بيش تراز چشمه مي توانند در حافظه تاريخ ثبت شوند؟ اغلب فيلم هايي که در سينما کاپري اکران مي شدند چه از نظرثبت در تاريخ ، چه به لحاظ اعتناي نخبگان، و چه حتي ازنظرميزان فروش، آثار موفقي بودند. فيلم گاو به تناوب در سينما کاپري اکران شد وبسيار مورد توجه قرارگرفت. يا فيلم هايي چون بي تا و نفرين و شازده احتجاب و ... به تنهايي در سينما کاپري، از بسياري از فيلم هاي سينماي کاباره اي بيش ترفروختند. سينما براي ديده شدن احتياج به مکان دارد واگر فيلم هاي متفاوت ايراني در سينما کاپري ديده نمي شدند براي هميشه از دست مي رفتند. فن آوري امروز کمک مي کند که فيلم ها روي سي دي ودي وي دي تکثير شوند وبه دست علاقه مندانش برسند، اما درگذشته چنين نبود واگر سينما کاپري به ياري سينماي متفاوت نمي آمد، موج نوي سينماي ايران درنطقه خفه مي شد يا سرزا مي رفت. البته درآن زمان فيلم هايي که با ضوابط رسمي همخوان نبودند، دچارمشکل اکران مي شدند. مثلاً فيلم گاو به اين شرط اکران شد که قبل ازعنوان بندي ذکر شود که حوادث فيلم قبل از «انقلاب سفيد» شاه رخ مي دهد يا پستچي مدتي با انگ ابتذال توقيف بود. اما با موفقيت فيلم درجشنواره برلين، مسئولان سينمايي ناگزير با اکرانش موافقت کردند. يا آرامش درحضورديگران، پس ازچهارسال توقيف و با حذف بسياري از صحنه ها، اجازه نمايش گرفت. يا سازدهني هرگز به نمايش عمومي درنيامد. اما مشکل مميزي به تنهايي نمي تواند عامل بي اکراني فيلم هاي متفاوت تلقي شود. فيلم هاي متفاوت آن دوران مخاطبان خاص خود را داشتند و اين مخاطبان نيز به تنهايي باعث گرمي بازار اين قبيل فيلم ها مي شوند. سينما کاپري به بازاريابي اين فيلم بسيارکمک کرد. اما اگر اين فيلم ها با بي اعتنايي مخاطبان رو به رو مي شدند و شکست مي خوردند، چي؟ آيا سينما کاپري باز هم به نمايش اين فيلم ها ادامه مي داد؟ بديهي است که اين اتفاق نمي افتاد وهيچ سينمايي نيزحاضر نيست با نمايش فيلم هاي بي مشتري، دست به خودزني اقتصادي بزند. آيا سينماي متفاوت امروزي نمي تواند سينما کاپري خود را بازبيابد؟ در سال هاي نه چندان دور، سينما عصرجديد و سينما سپيده تقريباً همين نقش را بازي مي کردند و فيلم هاي متفاوتي دراين سينماها اکران مي شدند. چند سال پيش هم يک گروه سينمايي تشکيل شد که مختص نمايش فيلم هاي نامتعارف بود. اما اين تجربه نتيجه چندان مطلوبي به بارنياورد و به همين دليل درسال هاي اخير ،بسياري ازفيلم هاي به اصطلاح نامتعارف، پس از توليد به آرشيو مي روند وهرگز درمعرض داوري عمومي قرار نمي گيرند. در واقع سينما کاپري هاي جديد نمي توانند نقش کارآمد کاپري هاي دوران ما را بازي کنند چرا که زمانه عوض شده و شيوه فيلم ديدن تغييرکرده وسالن هاي سينما عصر زرين خود را از دست داده اند. امروز مردم به وسيله ماهواره ها و رسانه هاي تصويري جديد اشباع مي شوند و ديگر رغبت چنداني به ديدن فيلم در سالن هاي سينما نشان نمي دهند. بسياري ازفيلم هاي متفاوت ايراني، از جمله آثار کيارستمي و جعفر پناهي وبهمن قبادي و ... پس از نمايش هاي برون مرزي، روي سي دي و دي وي دي تکثير مي شدند و درمعرض ديد مشتاقان قرار مي گيرند.پس ديگر چه حاجت که مردم بروند و اين فيلم ها را با کيفيت بد و بر پرده سينماهاي فرسوده فعلي ببينند؟ يا چرا مي بايد ازعدم نمايش عمومي اين فيلم ها دلخورشد؟ به خصوص که ساختار تصويري پاره اي از اين فيلم ها، از جمله ده اثر کيارستمي، مختص شرايط جديد و با ظرفيت صفحه تلويزيون ساخته مي شوند. طعم گيلاس را قبل ازپرده در سينماي خانگي ديدم. باورکنيد که نسخه خانگي من، ازجهت کيفيت صدا وتصوير، بسيار بهتر از نسخه اي بود که برپرده سينما ديدم. گفتيم که فيلم هاي فيلم سازاني چون پناهي، گاهي به خاطر ناهمخواني با معيارهاي رسمي، امکان نمايش عمومي پيدا نمي کنند. اما آيا فيلم هايي چون تک درخت ها وکارگران مشغول کارند نيز، به همين دليل اکران نمي شوند؟ چنين نيست و بسياري ازاين فيلم ها مشکل مميزي ندارند. آيا مافياي گيشه جلوي بازاريابي اين فيلم ها را مي گيرد؟ درسالهاي قبل ازانقلاب چنين بود و مثلاً فضايي که فيلم هاي موج نو آفريد، تهيه کنندگان سينماي کاباره اي را بيمناک کرد ونسبت به اين نوع فيلم ها به واکنش واداشت. اما امروزچنين نيست واغلب فيلم هاي به اصطلاح نامتعارف، آثار ستروني هستند که درهيچ سطحي توجهي برنمي انگيزند وحاصلي جزشکست به بارنمي آورند. به عنوان نمونه، برخي فيلم ها نه در جشنواره هاي خارجي افتخارآفرين هستند، نه اعتناي نخبگان داخلي را جلب مي کنند، نه به استقبال عمومي روبه رو مي شوند. اين فيلم ها به زحمت چند روز درسالن هاي خالي بر پرده مي روند وبعد از سرناگزيري کنارگذاشته مي شوند و حتي هزينه تبليغات خود را نيز تأمين نمي کنند. اين فيلم ها جزخود دشمني ندارند وهيچ مافيايي براي فيلم هاي بي جاذبه و بي مخاطب، دسيسه نمي چيند. فيلم هايي که نه نخبگان را جلب مي کنند، نه افتخار برون مرزي مي آفرينند، نه به فرهنگ ياري مي رسانند، و نه به وسيله عالمان هنربراي آينده کشف مي شوند. اين فيلم ها جزسازندگان شان مخاطب ديگري ندارند و فقط براي ارضاي جاه طلبي کساني که مشق فيلم سازي مي کنند، درچرخه توليد قرارمي گيرند. در روزگارفوق مدرن امروزي، فيلم هاي خوب ازهر روزني عبور مي کنند، و راهي به سوي نور و افتخار و ماندگاري پيدا مي کنند. شما کدام فيلم ارزنده ايراني را مي شناسيد که ديده نشده باشد؟ بنابراين جاي نگراني نيست واتفاق خاصي نيفتاده ونبايد براي ديده نشدن فيلم هاي سترون ماتم گرفت. فيلمي با تبليغات زياد بر پرده مي رود، اما حتي به پشتوانه نام بازيگر مشهورش نيز نمي تواند چندان جلب توجه کند و درگيشه بازنده مي شود. فيلم بلافاصله به شبکه رسانه هاي تصويري راه مي يابد و وقتي که سي دي آن را مي بينم. از خود مي پرسم به راستي چرا بايد چنين فيلمي را درسالن سينما ديد. چه فرق مي کند که اين فيلم را درجمع و بر پرده ببينيم يا درخلوت و درصفحه تلويزيون نگاه کنيم؟ اين فيلم از نظرمفهومي واجرايي مخاطب خود را با چه تجربه جديدي آشنا مي کند؟ و آيا ديده نشدن و ساخته نشدن چنين فيلم هايي باعث خسران فرهنگي مي شود؟ به باور من چنين نيست ونمي شود به شکل اراده گرايانه وبراي فيلم هاي به مخاطب، مخاطبان ساختگي توليد کرد. منبع: ماهنامه سينمايي فيلم 399 /ن
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 776]
صفحات پیشنهادی
نوستالژي سينما کاپري
نوستالژي سينما کاپري نويسنده: بهزاد عشقي چرا بايد براي فيلم هاي بي مخاطب ، مخاطب سازي کرد؟ چرا در سالن هاي اخير بسياري از فيلم هاي متفاوت وهنري اکران عمومي ...
نوستالژي سينما کاپري نويسنده: بهزاد عشقي چرا بايد براي فيلم هاي بي مخاطب ، مخاطب سازي کرد؟ چرا در سالن هاي اخير بسياري از فيلم هاي متفاوت وهنري اکران عمومي ...
بدون شعار، براي تماشاگر عادي سينما
نوستالژي سينما کاپري نويسنده: بهزاد عشقي چرا بايد براي فيلم هاي بي مخاطب ، مخاطب ... به دوراني که شعر و قصه و نمايش ونقاشي دراين سرزمين مي شکفت و فيلم ...
نوستالژي سينما کاپري نويسنده: بهزاد عشقي چرا بايد براي فيلم هاي بي مخاطب ، مخاطب ... به دوراني که شعر و قصه و نمايش ونقاشي دراين سرزمين مي شکفت و فيلم ...
استقبال مخاطب از فیلم های ایرانی روی پرده . چرا؟
صفحات پیشنهادی. نوستالژي سينما کاپري - پایگاه جامع ایرانیان نوستالژي سينما کاپري نويسنده: بهزاد عشقي چرا بايد براي فيلم هاي بي مخاطب ، مخاطب سازي کرد؟
صفحات پیشنهادی. نوستالژي سينما کاپري - پایگاه جامع ایرانیان نوستالژي سينما کاپري نويسنده: بهزاد عشقي چرا بايد براي فيلم هاي بي مخاطب ، مخاطب سازي کرد؟
مسيري که پيموده ايم ...
در واقع سينما کاپري تبديل به پاتوقي براي علاقه مندان سينماي متفاوت و خارج از جريان ... جريان تجاري هم قدرت گرفت و با بيداري شدن نوستالژي نهفته فيلمفارسي، ...
در واقع سينما کاپري تبديل به پاتوقي براي علاقه مندان سينماي متفاوت و خارج از جريان ... جريان تجاري هم قدرت گرفت و با بيداري شدن نوستالژي نهفته فيلمفارسي، ...
«تنهايي» به شبكه نمايش خانگي آمد
نوستالژي سينما کاپري - اضافه به علاقمنديها اگر در گروه سينمايي به نمايش درمي آمدند، مسلماً شکست مي خوردند، چرا که ... به تنهايي در سينما کاپري، از بسياري از ...
نوستالژي سينما کاپري - اضافه به علاقمنديها اگر در گروه سينمايي به نمايش درمي آمدند، مسلماً شکست مي خوردند، چرا که ... به تنهايي در سينما کاپري، از بسياري از ...
كشف بيش از 24 هزار فيلم قاچاق
نوستالژي سينما کاپري ... براي هميشه به آرشيومي روند وحتي به شکل قاچاق نيز ديده نمي شوند و جايي درحافظه مخاطبان پيدا ... اين فيلم هاي امکان نمايش در شهرستان ها را ...
نوستالژي سينما کاپري ... براي هميشه به آرشيومي روند وحتي به شکل قاچاق نيز ديده نمي شوند و جايي درحافظه مخاطبان پيدا ... اين فيلم هاي امکان نمايش در شهرستان ها را ...
نگاهي به فيلم«من و اورسن ولز»
برگزيدگان بخش انيميشن جشن سينما معرفي شدند · وزير ارشاد: رشد ... دو فيلم سينمايي مستند از تلويزيون به نمايش در مي آيد · از انتخابات ... نوستالژي سينما کاپري ...
برگزيدگان بخش انيميشن جشن سينما معرفي شدند · وزير ارشاد: رشد ... دو فيلم سينمايي مستند از تلويزيون به نمايش در مي آيد · از انتخابات ... نوستالژي سينما کاپري ...
نگاهي به فيلمنامه «بي خواب در سياتل»
نمونه هاي آن در سينماي ملودرام هاليوود و کارگردانان بسياري همچون داگلاس سيرک، وينسنت مينه لي و ديگران قابل مشاهده است. بي خواب در سياتل .... نوستالژي سينما کاپري ...
نمونه هاي آن در سينماي ملودرام هاليوود و کارگردانان بسياري همچون داگلاس سيرک، وينسنت مينه لي و ديگران قابل مشاهده است. بي خواب در سياتل .... نوستالژي سينما کاپري ...
استرس شغلي
نگاهي به زندگي چهار مادر سينماي ايران · چند کيلو فيلم مستقل مي خواهي؟! مافياي اکران · مسيري که پيموده ايم ... نوستالژي سينما کاپري · مرد بي خواب · خانه اي روي آب ...
نگاهي به زندگي چهار مادر سينماي ايران · چند کيلو فيلم مستقل مي خواهي؟! مافياي اکران · مسيري که پيموده ايم ... نوستالژي سينما کاپري · مرد بي خواب · خانه اي روي آب ...
الفباي مديريت زمان
نگاهي به زندگي چهار مادر سينماي ايران · چند کيلو فيلم مستقل مي خواهي؟! مافياي اکران · مسيري که پيموده ايم ... نوستالژي سينما کاپري · مرد بي خواب ...
نگاهي به زندگي چهار مادر سينماي ايران · چند کيلو فيلم مستقل مي خواهي؟! مافياي اکران · مسيري که پيموده ايم ... نوستالژي سينما کاپري · مرد بي خواب ...
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها