واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
رؤيا تيموريان با بازي هاي متفاوت نويسنده:شاپور عظيمي برخي از بازيگران سينماي ايران ترجيح مي دهند هميشه در نقش هايي بازي کنند که کار را براي شان دشوار نکند. به عبارت ديگر ،نيازي به حضور در نقش هايي نمي بينند که لازمه اش شکستن تصوير آشناي آن ها در نز د مخاطبان باشد . برخي از زنان بازيگر (شايد به طور طبيعي )بيش از بازيگران مرد ترجيح مي دهند در دايره نقش هاي «امتحان پس داده »باقي بمانند و مايل نيستند ريسک کنند. اما در مقابل يکي دو بازيگر زن را مي شناسيم که هيچ ابايي از بازي در نقش هاي غير کليشه اي ندارند. هديه تهراني يکي از اين بازيگران بود . گوهر خير انديش هم يکي از آن هاست و بازيگر ديگري هم سرا غ داريم که همواره و بي آن که عجله اي براي ديده شدن داشته باشد ،آهسته و پيوسته کار مي کند و به نظر مي آيد اصولاً بازي در نقش هاي غير کليشه اي ،استراتژي او در کار بازيگري ست. رؤيا تيمورين از آن دسته بازيگراني است که هر زمان که فرصت مناسبي پيش آمده باشد ،بازي در نقش هاي (گاهي حتي )متضاد را از دست نداده است . در زندان زنان (1380)نقش طاهره يوسفي مدير جدي و تلخ زندان را بازي مي کند که مانع مي شود زنان زنداني ،کوچک ترين احساسي در لحن ورفتار او ببينند اما در بزنگاهي نشان مي دهد که عاطفه و احساس در وجودش هست . در مرد باراني (1378)پروين ،همسر دکتر باراني و در بيد مجنون (1383)رؤيا همسر يوسف ،هر دو زناني رنج کشيده هستند که بايد بي تابي شوهر دا در گرايش به زني ديگر را تاب بياورند . هر چند اجرايي که تيموريان از اين تقش هاي مشابه ارائه مي دهد با يکديگر تفاوت دارد ،اما براي اين که کارش به کليشه نکشد پيشنهاد سامان مقدم براي بازي در نقش ملوک در کافه ستاره را مي پذيرد که بازي او دقيقاً گريز از نقش هاي قبلي است . او در سريال تلويزيوني شمس العماره (سامان مقدم )بار ديگر و اين بار در نقش پري، رگه هايي از طنز را وارد بازي اش کرده است . براي آن هايي که سير کار تيموريان را در نقش هاي مختلفش دنبال مي کنند ،فاصله بازي او در نقش رعنا (دختري با اراده )در سريالي به همين نام ساخته داود مير باقري ،با سريال محاکمه (در نقش ايران تيمورتاش ،زني باارده و مستقل )و حتي شب دهم (عمه اي که همه چيز ،حتي خودش را فداي آرمانش مي کند )فاصله اي بعدي و چه بسا باورنکردني به نظر برسد اما خودش چنين اعتقادي ندارد :«من نقش هايي را بازي کرده ام که گاهي شباهت هايي به هم داشته اند اما هيچ وقت سعي نکردم ان ها را به يک شيوه بازي کنم . چون اعتقاد داشتم که اين شخصيت ها با هم فرق دارند . در تيک نقش زني را داشتم که با اتکا به قدرت پدرش ،مردش را اسير خود کرده اما در قارچ سمي شخصيت زني را بازي کردم که طعم جنگ را در کنار شوهرش چشيده ،هر چند آن دو ،هر يک به دليل ،رنج روزگار را بر دوش کشيده اند اما نخواستم هر دو نقش را با يک تصوير ذهني ثابت از اين دو شخصيت بازي کنم.» رؤيا تيموريان (با نام واقعي دل آرا تيموريان )ابتدا به تئاتر علاقه پيدا کردو با تشويق مرحوم غلامرضا طباطبايي شوهر خواهرش ،در سال 1358وارد دانشکده هنرهاي دراماتيک شد و چند سال بعد، با اجرا و کارگرداني پيش از ناشتايي اثر يوجين اونيل از مجتمع دانشگاهي هنر ليسانس گرفت ولي پيش از آن به عنوان نخستين کار حرفه اي اش، به همراه منيژه محامدي نمايش تنديس را کار کرد.. او که در سال هاي ابتئدايي دهه 1360کارش را به عنوان بازيگر راديو با اکبر زنجان پور آغاز کرده بود تا يکي دو سال پيش به تناوب به اين کار ادامه داد. بازي اش در کنار پرويز پرستويي در نمايش مريم و مرداويج (بهزاد فراهاني )مورد استقبال قرار گرفت و پس از آن ،مير باقري بازي در سريال عنا را به او پيشنهاد کرد . او سريال هاي روشن تر از خاموشي (1379)،لبه تاريکي (1383)،مدار صفر درجه (1385)،آبي مثل دريا (1385)را در کارنامه تلويزيوني اش دارد . اولين فيلمش حسرت ديدار (محرم زينال زاده ،1373)به نمايش در نيامد اما سه سال بعد با بازي در لژيون (1377)بازي در سينما را به شکلي جدي ادامه داد. از ديگر فيلم هاي او مي توان به شراره (1378)،دفتري از اسمان (1378)،مريم مقدس (1379)،شهر آشوب (1384)،سنتوري (1385)و پستچي سه بار در نمي زند (1387)اشاره کرد. او چند بار در دوره هاي مختلف جشن سينماي ايران نامزد دريافت جايزه بهترين بازيگر بوده که در ششمين دوره، براي بازي در زندان زنان اين جايزه را گرفت و در بيست و پنجمين جشنواره فجر، براي بازي در گوشواره (1385)نامزد دريافت جايزه بهترين بازگر نقش اول شد . او براي بازي در دفتري از آسمان هم جايزه بهترين بازيگر را از جشنواره فيلم دفاع مقدس گرفت . تيموريان در يکي دو سال اخير بر فعاليت هايش افزوده است . سال 86در سريال ساعت شني بازي کرد. در تله فيلم هاي تنهايي (1386)،گم شده در تاريکي (1387)و پنجره اي رو به حياط (1387)بازي کردو سال 87زادبوم با بازي او در کنار همسرش مسعود رايگان در جشنواره فجر به نمايش درآمد . در آموزشگاه بازيگري امين تارخ يک کارگاه بازيگري برگزار کرده و آخرين حضور صحنه اي او هم نمايش رؤياي يک عکس (مسعود رايگان )است. پرسونايي که رؤيا تيموريان در آثار سينمايي و برخي از کارهاي تلويزيوني اش از خود به نمايش مي گذارد ،تصويري آشنا ست . هميشه نوعي فاصله گذاري در بازي هايش احساس مي شود . اين فاصله گذاري تقريبا در تما م نقش هايش وجود دارد ؛چه آن هايي که مانند رعنا تراژيک اند يا با فاصله اي چند ساله ،مثل نقش عمه خانم در شب دهم ،تراژيک تر هم مي شند و چه نقش هايي مثل ملوک در کافه ستاره يا پري در شمس العماره که مفرح هستند . در تمام اين نقش ها ،مي دانيم که رؤيا تيموريان بار ديگر در قالب نقش تازه اي فرورفته تا شخصيت تازه اي را براي ما زندگي کند. شايد همين بازي فاصله گذار است که ما را به همان تصوير آشنا مي رساند ؛تصويري که باور پذير است. منبع:ماهنامه فيلم شماره 401
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 439]