واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: بی تردید در میان گروه بازیگران پرشمار «شمسالعماره»، برگ برنده بازیگری، در دست «رویا تیموریان» است. وی در این مجموعه نقشی را بازی میکند که تاکنون، شبیهاش را در تلویزیون ندیده ایم. حتی... نگاهی به مجموعه تلویزیونی «شمس العماره» «سامان مقدم» پس از کارگردانی مجموعه تلویزیونی «پریدخت»، این بار با «شمسالعماره» به خوبی توانسته است مخاطب جدی و حرفهای تلویزیون را، با خود همراه کرده و آنها را پی گیر ماجراهای داستان پرشخصیت خود کند. بیتردید استقبال مخاطب از «شمس العماره»، تنها به سبب داستان پرکشش آن نیست بلکه حضور شخصیتهای متفاوت، چندوجهی، پرداخت شده و باورپذیرش، یکی از عوامل مهم موفقیت این مجموعه در جذب مخاطب است. آن چه اغلب از نظر منتقدان و بینندگان ایرانی پنهان میماند، تفاوتهای رسانه تلویزیون و سینماست. بیشک تلویزیون جایی نیست که بتوان در آن با کارگردانی خیره کننده و غیرمتعارف، مخاطب را مجذوب اثر کرد. زیرا فضای بسته تلویزیون، حوصله ، سطح سلیقه و توقع بیننده تلویزیونی، این اجازه را به کارگردان نمیدهد که بتواند از میزانسن و دکوپاژ فاخر یا پیچیده بهره کافی ببرد. به همین سبب وی ناگزیر است با تمرکز بر داستان و بازی بازیگران، بیننده را با اثرش همراه کند. اتفاقا امتیاز و نقطه قوت «شمسالعماره» هم در همین نکته است. «سامان مقدم» با شناخت و تسلط کافی بر دکوپاژ و میزانسن مناسب رسانه تلویزیون، توانمندیاش در بازی گرفتن از بازیگران، بهره جستن از تیم نویسندگان مختلف فیلم نامه و داستان جذاب «شمسالعماره»، توانسته است مجموعه ای از عوامل گوناگون را به نحوی کنار هم بچیند که بیننده ، «شمسالعماره» را با علاقه و اشتیاق پیگیری کند. اگرچه به اعتقاد عموم، «تقلید» بد و ناپسند است اما یک تقلید خوب نه تنها بد نیست بلکه با کمی نکته سنجی و خلاقیت، میتواند امتیاز هم باشد. مقدم نیز در «شمسالعماره» با الگو قراردادن یکی از سریالهای تاریخ تلویزیون -دایی جان ناپلئون اثر ناصر تقوایی- تلاش کرده است، تا اثری فراتر از استانداردهای رایج سریالهای تلویزیونی سالهای اخیر ارائه کند. یکی از مهم ترین نقاط مثبت «شمسالعماره» بازیهای خوب، توانایی کارگردان در بازی گرفتن از بازیگران و کنترل صحنههای پرشخصیت آن است. خاستگاه تئاتری بیشتر بازیگران این مجموعه و توانمندی آنها در ارائه نقش به ویژه رویا تیموریان، مسعود رایگان، فرهاد آئیش و مهرانه مهین ترابی سبب شده است تا «شمسالعماره» در باورپذیری شخصیتها و همذات پنداری بیننده با آدمهای داستان تا حد زیادی موفق باشد. سامان مقدم شخصیتهای «شمس العماره» را با وجود کاریکاتورگونه بودنشان، قابل باور از کار درآورده و مخاطب را مجذوب آنها ساخته است. وی در شخصیتپردازی نیز در همان قسمتهای نخست، فرصتی را فراهم آورد، تا بیننده با آدمهای اصلی و فرعی سریال آشنا شده و با آنها ارتباط مناسبی برقرار نماید. به عنوان مثال «هرمزخان» -با بازی مسعود رایگان- شخصیتی باهوش، دوست داشتنی، حاضرجواب و شوخ و شنگ است که با زبانی خوش، طرفداران زیادی در میان خانواده و اهالی عمارت دارد. هرمز در حقیقت موتور محرکه «شمسالعماره» است. به گونه ای که حتی حضور بسیاری از شخصیتهای دیگر داستان از جمله «پری خانم» -با بازی روان و درخشان رویا تیموریان- در ارتباط با وی معنا مییابد. «مش رحمت» -فرهاد آئیش- نیز از برگ برندههای تیم بازیگری این مجموعه است. خدمتکار خانه زادی که به سبب اقامت طولانیاش در منزل «هدایت خان» به نوعی خودش را در عمارت صاحب حق میداند. همین ویژگی همراه با سختگیریاش در زمینه مصرف آب، برق و رعایت صرفهجویی، او را به شخصیتی دلنشین و شیرین تبدیل کرده است. شخصیت «پری خانم» -رویا تیموریان- نیز به سبب طنز ظریف به کار رفته در آن تا حد زیادی جذاب و دوستداشتنی و دلنشین است. به ویژه آن که ضربالمثلهای اشتباهی که به زبان میآورد، دست نویسندگان فیلم نامه را، برای نوشتن شوخیهای بامزه برای وی باز گذاشته است. اما «لیلا» -با بازی هانیه توسلی- به عنوان شخصیت محوری داستان خوب پرداخت نشده است و بیننده چندان با وی، احساس همذات پنداری نمیکند. او در حد یک تیپ ظاهر شده است. شخصیت «شمسی» -با بازی سنجیده و کنترل شده مهرانه مهین ترابی- نیز به سبب ملموس و جدی بودنش در مواجهه با دیگر شخصیتهای شوخ و شنگ «شمس العماره»، قابل باور است. البته شخصیتهای حاشیهای این مجموعه از جمله «شکور»، «دریا»، «شریفه» و... نیز به خوبی پرداخت شده اند. «مرجانه گلچین» با بازی در نقش «زیور» پس از سالها ایفای نقشهای کلیشهای، روی دیگری از تواناییهایش را به نمایش میگذارد و انگار دوباره کشف شده است. شخصیتی در مواجهه با آدمهای مختلف داستان، رفتاری متفاوت دارد و در عین سادگی تلاش دارد تا زرنگ و زیرک باشد. اما بی تردید در میان گروه بازیگران پرشمار «شمسالعماره»، برگ برنده بازیگری، در دست «رویا تیموریان» است. وی در این مجموعه نقشی را بازی میکند که تاکنون، شبیهاش را در تلویزیون ندیده ایم. حتی بین بازیهای سینمایی «تیموریان» شاید نزدیکترین نقش به «پری خانم»، نقشی باشد که در «کافه ستاره» سامان مقدم ایفا کرد. با وجود آن که تیم نویسندگان «شمس العماره» فیلم نامه را سکانس به سکانس مینویسند، اما این روند به هیچ وجه سبب نشده که میان بخشها و قسمتهای مختلف «شمس العماره» دوگانگی ایجاد شود. اگرچه در برخی مواقع ریتم سریال کند و کشدار شده و قصه از فضای عمارت پرماجرای مقدم بیرون نمیرود، اما پرداخت درست شخصیتها، دیالوگهای خوب، تعلیق و گره افکنیها و فراز و فرود داستان، سبب میشود بیننده کم تر احساس کسالت کند. از دیگر امتیازات انکارناپذیر «شمس العماره» گروه نویسندگان سریال و پرداخت مناسب شخصیتهای پرشمار ثابت و میهمان آن است. بی شک «شمس العماره» در میان سریالهای سالهای اخیر تلویزیون، یک کمدی آبرومند و قابل اعتنا و کم نظیر است که بدون توسل به کلیشههای سطحی و نخ نما شده، به شعور مخاطبش احترام میگذارد. سامان مقدم برای همراه شدن مخاطب با اثرش بدون تکیه به شوخیهای سخیف، سطحی، زننده و لودگیهای رایج در برخی آثار سینما و تلویزیون، توانسته است اثری آبرومند و احترام برانگیز خلق کند. در حقیقت «شمسالعماره» برای گریز از ملالی که به سبب مضامین کلیشه ای بیشتر سریالها گریبانگیر بینندگان میشود، به برجسته کردن شخصیتها و پرداخت به جا و مناسب آنها بها داده است. به عبارتی نویسندگان این سریال تلاش کرده اند داستان ساده اما پرکشش «شمس العماره» را، به مدد خلق شخصیتهای پرشمار سرپا نگه دارند. معیارهای ازدواج یک دختر برای یک وصلت مصلحتی و توجیه خواستگارانش که مدام به عمارت رفت و آمد دارند، سوژه بکری است که تاکنون چندان در تلویزیون به آن پرداخته نشده است. از این رو میتوان مدعی شد استقبال از «شمسالعماره» بیش از آن که به خود اثر بستگی داشته باشد، به ساخت کم شمار این گونه سریالها در فهرست تولیدات سیما بستگی دارد. سریالهایی که راه ارتباط با مخاطب جوان را تنها در سرعت، هیجان و راز و معمای پلیسی نمیدانند و میکوشند تا در سطح یک اثر ماندگار و قابل اعتنا ارائه شده و به بیننده تحمیل نشوند. اگر این حقیقت را بپذیریم که در بیشتر اوقات، بیننده تلویزیون کمال گرا نیست و ناگزیر است خود را با هر اثری در هر سطحی تطبیق دهد میتوان مدعی شد که داستان جذاب و پرکشش «شمسالعماره»، به سبب برآورده ساختن انتظارات تماشاگران عام و خاص در جذب مخاطب و کسب رضایت آنها موفق بوده است. سامان مقدم در «شمسالعماره» نگاهی متفاوت به موضوع «ازدواج» و «عشق» دارد و به نحو مطلوب، از ادبیات کلاسیک ایران نیز بهره برده است. زیرا دیالوگ نویسیهای آن، با حرفهای روزمره و عادی دیگر سریالها تفاوت بسیاری دارد. شخصیتها و دیالوگهای منسجم و یک دست آنها از جنسی است که به مذاق مخاطب خوش آمده و با آنها ارتباط مناسب را برقرار میکند. از طرفی نیز یادمان باشد که شخصیتهای متعدد داستان سریال، هر کدام ویژگیها و شناسنامه خاص خودشان را دارند. مقدم در «شمسالعماره» طنز کلامی و موقعیت را، به خوبی با هم درآمیخته است به گونه ای که صحنههای کمدی آن بدون طنز موقعیت بیمعناست. کارگردان با تلفیق کمدی کلام و کمدی موقعیت به خوبی مخاطب را با خودش همراه کرده است. «شمسالعماره» چه در تعدد شخصیتها، خلق قهرمانها و حتی راوی قصه، به زنان و نقش اجتماعی آنها بها داده است. بدین معنا که برای جذب مخاطب بیشتر، از زنان استفاده ابزاری نکرده است.سامان مقدم با بهانه قرار دادن مضمون «ازدواج»، آدمهایی از طبقات مختلف جامعه را، گردهم آورده است. با وجود آن که این مجموعه داستان سادهای را روایت میکند اما چند وجهی بودن شخصیتهای اثر، انسجام فیلم نامه، ظرافت در دیالوگنویسی و رعایت استانداردهای طنز و کمدی، آن را در جایگاهی فراتر از سریالهای این سالها نشانده است. «شمس العماره» کارگردانی عالی یک متن خوب است که میتواند الگویی مناسب، برای تلفیق ملودرام و طنز تلویزیونی باشد. از طرفی میتوان گفت «سنت» و «خانواده» از دیگر عوامل مهم جذابیت «شمسالعماره» هستند. طرح موضوع ازدواج، رفت و آمد خواستگاران متفاوت به عمارت، مشورت لیلا با عمه شمسی برای رهایی از تردید و دودلی، راهنماییهای «هرمز» برای حل بحرانهای خانوادگی و حضور زوج جوان اما ناهم خوان «شکور» و «دریا» گواه این ادعاست. «شمسالعماره»، فضایی مدرن در خدمت یک تصمیم سنتی -ازدواج- است که مقدم به گونه ای عمیق، پویا و جذاب بدان پرداخته است. توجه مخاطب جوان و تاثیر آن در بحثهای رایج روز از میان جوانان نیز، حکایت از توفیق کارگردان در این زمینه دارد. بیشک «شمسالعماره» با پرهیز از کلیشههای رایج و حرفهای تکراری، در میان تولیدات سالهای اخیر سیما اثری متفاوت است که اتفاقا بیشتر موفقیت خود را مدیون فیلم نامه و گروه نویسندگان آن است. البته در این میان کارگردانی اثر را نیز نباید نادیده گرفت. چه بسا اگر همین موضوع را کارگردان نابلدی دستمایه کارش قرار میداد، به جز یک داستان کلیشه ای، نخ نما و آدمهای ساختگی و تصنعی، چیز دیگری نصیب بیننده نمیشد. بیشک مخاطبان جدی، فرهیخته و فهیم تلویزیون، خواهان مجموعههایی چون «شمسالعماره» هستند که حداقل بهحق ایشان که احترام به شعور آنهاست احترام بگذارد. مقدم در «شمسالعماره» در ارائه پیامهای اخلاقی مستقیم و پند و اندرزهایی که جز گریز مخاطب، پیامدی به همراه ندارد پرهیز کرده است. وی با «شمسالعماره» نشان داد که در هر تجربه جدید، تواناییهایش را به نمایش میگذارد و از نزدیک شدنش به مرز پختگی، خبر میدهد. وی با روایت داستان جذاب و متنوع «شمسالعماره» اجازه نمیدهد مخاطبش احساس کسالت کند. مقدم با رعایت الگوهای یک مجموعه تلویزیونی مخاطبپسند و نه ساده پسند و بهرهگیری از خلاقیتها و نکته بینیهایش، این حقیقت را خاطرنشان میسازد که ذائقه مخاطب و رسانه تلویزیون را به خوبی میشناسد. بی ردید جذب مخاطب با رعایت احترام به شعور و آگاهی وی آن هم در زمانه ای که شبکههای مختلف سیما، با تولید حجم انبوهی از سریالهای ساده انگارانه و عام پسند، سطح سلیقه بینندگان خود را کاهش داده اند هنر است. هنری که متاسفانه در سالهای اخیر در سینما و تلویزیون، غنیمتی کمیاب شده است که انگار برای یافتنش باید به انتظار نشست. آیا میتوان امیدوار بود که «شمسالعماره» الگویی باشد برای آنها که هم میخواهند مخاطب گریزان را پای قاب شیشه ای تلویزیون بکشانند و هم برای خود کسب اعتبار و آبرو کنند؟
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 682]