تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایق‌سواری تالاب انزلی؛ تجربه‌ای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکس‌ترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1816135558
رهبري كه با تفكرش زنده ماند
واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: رهبري كه با تفكرش زنده ماند
«اين انقلاب بي‌نام خميني در هيچ جاي جهان شناخته شده نيست». يكي از وجوه قابل تأمل اين عبارت بررسي شخصيت اسطوره‌اي حضرت امام خميني (ره) است تا از اين رهگذر بدانيم كه كدام عامل موجب ماندگاري و تمايز ايشان از رهبران ديگر انقلاب‌هاي مردمي شده است
نویسنده : فاطمه آقا‌بيگ‌زاده‌نژاد صداقت
«اين انقلاب بي‌نام خميني در هيچ جاي جهان شناخته شده نيست». يكي از وجوه قابل تأمل اين عبارت بررسي شخصيت اسطوره‌اي حضرت امام خميني (ره) است تا از اين رهگذر بدانيم كه كدام عامل موجب ماندگاري و تمايز ايشان از رهبران ديگر انقلاب‌هاي مردمي شده است. حتي اندك مطالعه و تلاش براي مواجه شدن با واقعيت، نشان مي‌دهد كه دينداري و تبعيت از مباني ديني اسلامي چنين تفاوت فاحشي را ميان ايشان و ديگر كساني كه در راه آزادي وطنشان كوشيده‌اند، ايجاد كرده است. ديني كه خود ماندگار و پاياست، رهبراني تربيت مي‌كند كه نامشان زنده مي‌ماند. آن هم نه فقط براي مردمان سرزمين خود، بلكه براي انسان‌هايي در ديگر نقاط دنيا. فراتر از آن، راهشان الگويي مي‌شود براي آنان كه خود از اسلام تبعيت نكرده‌اند و از شناخت آن محروم مانده‌اند ولي با يكي از پرورش‌يافتگان اين دين جاودان آشنا شده‌اند.
دينداري، عامل تفاوت رهبر كبير انقلاب
اسطوره هر ملتي خصوصاً در انقلاب‌هاي مردمي، نشانگر نيازها و باورهاي آن ملت است. در ايراني كه مردمانش از قرن‌ها پيش، با اسلام و زندگي مسلمانانه ايام را سپري كرده‌اند، اگر قرار باشد كه اسطوره‌اي برخيزد، حتماً شخصيتش بايد با مباني ديني اسلام هماهنگي داشته باشد وگرنه در نظر مردم اعتباري نمي‌يابد و بالاتر از آن، موجب نمي‌شود كه مردم به فرمان‌ها و دستورات او ارج نهند و راه تبعيت را در پيش گيرند. خصوصاً اگر مسئله جان دادن مطرح باشد.
بيهوده نيست كه مقام معظم رهبري در 17 خرداد 1368 در مراسم بيعت گروهي از فرماندهان و اعضاي سپاه شخصيت امام خميني (ره) را از منظر دين بررسي مي‌كنند و مي‌فرمايند: «شخصيت عظيم رهبر كبير و امام عزيز ما، حقاً و انصافاً پس از پيامبران خدا و اولياى معصومين، با هيچ شخصيت ديگرى قابل مقايسه نبود. او وديعه خدا در دست ما، حجت خدا بر ما، و نشانه عظمت الهى بود. وقتى انسان او را مى‌ديد، عظمت بزرگان دين را باور مى‌كرد. ما نمى‌توانيم عظمت پيامبر (ص)، اميرالمؤمنين (ع)، سيدالشهدا (ع)، امام صادق (ع) و بقيه اوليا را حتى درست تصور كنيم؛ ذهن ما كوچكتر از آن است كه بتواند عظمت شخصيت آن بزرگمردان را در خود بگنجاند و تصور كند؛ اما وقتى انسان مى‌ديد شخصيتى با عظمت امام عزيزمان و با آن همه ابعاد گوناگون: ايمان قوى، عقل كامل، داراى حكمت، هوشمندى، صبر و حلم و متانت، صدق و صفا، زهد و بىاعتنايى به زخارف دنيا، تقوا و ورع و خداترسى و عبوديت مخلصانه براى خدا، دستنيافتنى است، و مشاهده مى‌كرد كه همين شخصيت عظيم، چگونه در برابر آن خورشيد‌هاى فروزان آسمان ولايت، اظهار كوچكى و تواضع و خاكسارى مى‌كند و خودش را در مقابل آنها ذرهيى به حساب مى‌آورد، آنوقت انسان مى‌فهميد كه پيامبران و اولياى معصومين(ع) چقدر بزرگ بودند.»
تبعيت از ديني كه خود مسير بشر را مشخص كرده است، مي‌تواند رهبري بسازد كه نه تنها مسير جامعه خويش كه در مواردي مسير ديگر انقلابيون جهان پيرامون خود را تعيين كند.
اسطوره‌اي كه براي همه اسطوره است
گاهي وقتي سخن از يك اسطوره مي‌شود، مردمان يك سرزمين اسطوره مشتركي دارند كه اگر بخواهيم آن را در انسان‌هايي با عقايد و ارزش‌هاي كاملاً متفاوت تطبيق دهيم، راه به جايي نمي‌بريم زيرا تفاوت ارزش‌هاي آن اسطوره چنان با ديگر ملل چشمگير است كه راهي جز منحصر كردن آن نمي‌توان يافت. اما اين ويژگي در اسطوره دوران معاصر ايران صدق نمي‌كند. امام خميني(ره) نه تنها در ايران بلكه در نظر ديگر مسلمانان جهان و حتي غيرمسلمانان شخصيتي ارزشمند و قابل تبعيت داشتند. مصداق‌هاي چنين اذعاني را به سادگي مي‌توان يافت.
براي نمونه وقتي علي‌اكبر‌اُف از سوي يكي از گروه‌هاي اسلامي اوكراين براي شركت در مراسم سالگرد ارتحال امام خميني (ره) به ايران مي‌آيد، در مصاحبه‌اي كه با مجله حضور (شماره 62، پاييز 1386) داشته، در پاسخ به اين سؤال كه به نظر شما تفاوت اساسي امام خميني با ساير رهبران دنيا چيست، مي‌گويد: « براي درك اين تفاوت بايد ببينيم رضايت خداوند در چيست. اولين و بزرگ‌ترين دليل معتبر اين تفاوت، آن است كه امام خميني(ره) در عرصه عرفان به قدري زحمت كشيدند كه توانستند خداوند را به خوبي بشناسند و در جهت رضاي او مجاهده كنند. يكي از ثمرات شناخت خداوند اين بود كه حضرت امام روح تازه‌اي به جهان بخشيدند. مقتداي امام خميني (ره) و آزادي‌بخش جهان، امام حسين(ع) است. اين است كه مذهب شيعه، مذهب حقيقي است. خدا را شكر هنوز كساني هستند كه مؤمن به اهداف و انديشه‌هاي امام هستند و آنها را به ديگران مي‌رسانند. امام خميني (ره) توانست بعضي از مقاصد امام حسين (ع) را در دنيا به مرحله اجرا درآورد. حضرت امام (ره) از لحاظ فيزيكي و جسمي از دنيا رفته است ولي از نظر روحي و معنوي با ماست، اگر نبود، جمهوري اسلامي نمي‌توانست اين چنين با قدرت در برابر رژيم شيطاني صهيونيستي ايستادگي كند.
هرچند كه دشمنان سعي در محو و نابود كردن آن دارند. بنابراين، تفاوت امام با ساير رهبران عالم اين است كه ايشان خداوند را شناختند و همچون امام حسين(ع) در جهت برپايي دين خداوند و رضاي خداوند به مردم خدمت مي‌كردند. امام (ره) در همه كارها توحيد و اخلاص را هدف خويش قرار دادند.»
اين تفاوت را در سخنان آيت‌الله هاشمي رفسنجاني، رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام، نيز مي‌توان يافت. ايشان در ديداري كه با اعضاي ستاد برنامه‌ريزي همايش بين‌المللي قرآن و امام خميني (ره) داشته‌اند، گفته‌اند: تأثيري كه امام بر جهان گذاشت، فراگير بود و حتي مردم روستايي در مناطق دوردست كشورهاي امريكاي جنوبي، عكس امام را در كنار عكس‌هاي قهرمانان ملي خود، زينت ديوارها مي‌كردند. (منبع: ايسنا، 4 خرداد 94)
ميان ماه من تا ماه گردون، تفاوت از زمين تا آسمان است
كافي است كمي فكر كنيد تا ليستي از افراد تأثيرگذار جهان در سرنوشت ملت‌هايشان در ذهن‌تان مرور شود. اما سؤال اينجاست كه فرق ميان امام خميني (ره) با اعضاي اين ليست كجاست؟
دكتر مهدي گلجان، استاد تاريخ دانشگاه تربيت مدرس، در گفت‌وگويي كه با خبرگزاري مهر (به تاريخ 16 بهمن 1392) داشته، نام مهم‌ترين رهبران دنيا را مي‌آورد و مي‌گويد: «به نظر من مي‌توان ماهاتما گاندي و مائو تسه تونگ رهبران هند و چين را از برخي جهات به امام خميني (ره) شبيه دانست. امام خميني (ره)، گاندي و مائو، سه رهبر بزرگ تاريخي هستند كه ويژگي‌هاي مشترك زيادي دارند از جمله: رهبري ايدئولوژيك، رهبري (شخصيت) كاريزماتيك و انسان‌هاي فراتاريخي. رهبري امام خميني (ره) مبتني بر ايدئولوژي اسلامي و نگاه مذهب تشيع به تشكيل حكومت اسلامي و تئوري ولايت فقيه بود. گاندي مبارزه منفي و ضداستعماري را به عنوان خط‌مشي و ايدئولوژي يا همان نگاه تئوريك خود برگزيد و مائو نيز با تكيه بر ايدئولوژي و تئوري كمونيسم و تكيه بر توده مردم، حركت انقلابي خود را گسترش داد. بررسي زندگي شخصي و سياسي امام خميني، گاندي و مائو نشان مي‌دهد كه هر سه علاوه بر ايدئولوژي‌محور بودن، از ويژگي‌هاي رهبران كاريزماتيك نيز برخوردار بودند.»
ولي تفاوت امام خميني با اين افراد در چيست؟ دكتر گلجان چنين پاسخ مي‌دهد كه: «انديشه‌هاي امام خميني (ره) تماماً مبتني بر آيات قرآن، احاديث نبوي و سخنان ائمه اطهار بود. به طور كلي پيام‌هاي امام خميني (ره) از ابتداي حركت تا هنگام وفات‌شان چه پيش از پيروزي انقلاب و چه پس از پيروزي انقلاب اسلامي علاوه بر محتواي مذهبي و الهي، بر سه محور عمده استوار بود:
- برانگيختن مردم عليه حكومت طاغوت و ظلم و استبداد؛
- هدايت و ترسيم مسير انقلاب و جلوگيري از انحرافات به وجود آمده يا احتمالي؛
- ثبت دقيق تاريخ قيام و مبارزات مردمي و پيوند آنها با تاريخ».
جاي تحليل در اين باره زياد است. اگر از تحليل‌ها بگذريم، با يك واقعيت مواجه مي‌شويم. امام خميني (ره) حركتي را آغاز كرد كه به ثمر رسيد و الگويي شد براي ديگران. جنبش آزادي‌طلبانه ديگر مسلمانان از مصاديق اين حركت تأثيرگذار است.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۱ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۷:۲۶
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 79]
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها