واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: راز جنايت درآخرين پيامك
مردي كه متهم است دختر تنها را در خانهشان به قتل رسانده در جلسه دادگاه حادثه را انكار كرد.
به گزارش خبرنگار ما، متهم پرونده كه در شعبه 84 دادگاه كيفري استان تهران، مقابل هيئت قضايي ايستاد، سپهر نام دارد. نماينده دادستان تهران در شرح كيفرخواست توضيح داد كه مرد 42 ساله از نوزدهم مهرماه سال 92 به قتل دختري به نام نرگس متهم شده و در بازداشت به سر ميبرد. زماني كه مأموران پليس شهر قدس در محل حاضر شدند و جسد را كشف كردند، فهميدند كه قاتل براي صحنهسازي شيلنگ گاز را پاره كرده است. نماينده دادستان ادامه داد: تحقيقات پليس نشان ميدهد كه سپهر از مدتي قبل از حادثه با اين دختر رابطه داشته و پيامكهاي موجود اين موضوع را تأييد ميكند. هر چند او مدعي شده كه در جريان قتل نقش نداشته اما شواهد موجود مثل علت فوت كه خفگي بر اثر فشار بر عناصر حياتي گردن است، خلاف ادعاي او را ثابت ميكند و برايش درخواست صدور مجازات قانوني دارم.
در ادامه اوليايدم در جايگاه ايستادند و براي متهم درخواست قصاص كردند. برادر مقتول گفت: مدتي قبل از حادثه بود كه متهم را در خانهمان ديدم. يك روز وقتي وارد خانه شدم، ديدم كه همراه مادر و خواهرم مشغول خوردن غذا است. علت حضور او را كه از مادرم سؤال كردم گفت براي آشنايي با خواهرم به خانه آمده است. بعد از اينكه خانه را ترك كرد، ديگر او را نديدم تا اينكه حادثه قتل خواهرم اتفاق افتاد.
پس از آنكه متهم در جايگاه قرار گرفت، اتهام خودش را انكار كرد و در شرح ماجرا گفت: هشت سال قبل از حادثه و در حالي كه صاحب همسر و فرزند بودم در خيابان با نرگس آشنا شدم. مدتي كه از آشنايي ما گذشت، نرگس به من ابراز علاقه كرد اما سعي كردم به درخواستهاي او توجه نكنم. بيشتر وقتها پيامك ميزد و ميخواست كه با هم حرف بزنيم. گاهي هم با او تماس ميگرفتم و ميخواستم به اين رابطه خاتمه دهم اما او اصرار به ادامه رابطه داشت.
متهم در توضيح روز حادثه گفت: ساعت 9 صبح بود كه پيامك داد و خواست به خانهشان بروم. بهانه آوردم و به خانه يكي از دوستانم رفتم. داشتم با دوستم حرف ميزدم كه يكي از دوستان ديگرم تماس گرفت و مرا از ماجراي فوت نرگس باخبر كرد. متهم گفت: من از ماجراي قتل خبر ندارم و نميدانم چه كسي مرتكب قتل شده است.
پس از آن زن جواني به عنوان شاهد در جايگاه قرار گرفت و گفت: روز حادثه نرگس به در خانه ما آمد. گفت قرار است سپهر براي انجام كاري به خانهشان بيايد اما چون در خانه تنهاست خواست مدام با او تماس بگيرم تا سپهر فكر كند كس ديگري از حضور او در خانهاش باخبر است.
من هم قبول كردم. لحظاتي بعد با نرگس تماس گرفتم و گفت كه سپهر در خانهشان است. چند بار تلفني با هم حرف زديم اما خودم سپهر را نديدم. عصر آن روز بود كه از ماجري قتل باخبر شدم.
متهم وقتي براي آخرين بار در جايگاه قرار گرفت، قاضي از او سؤال كرد: روز حادثه نرگس از تو خواست به خانهشان بروي يا تو اصرار به رفتن داشتي؟ متهم جواب داد: او پيامك داد. قاضي پرينت پيامكها را به دادگاه نشان داد و گفت آخرين پيامك نشان ميدهد كه به اصرار خودت به خانه او رفتهاي. متهم سكوت كرد.
قاضي باقري بعد از شنيدن دفاعيات متهم و وكيل او با اعضاي دادگاه- ملكي، الوندي، توليت و متين راسخ- وارد شور شد و پرونده را براي انجام تحقيق بيشتر به دادسرا ارجاع داد.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۶ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۹:۱۸
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 84]