تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایق‌سواری تالاب انزلی؛ تجربه‌ای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکس‌ترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
بهترین سایتهای خرید تیک آبی رسمی اینستاگرام در ایران
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1815451688
شهردار عزیز؛ بجنبید که دارد دیر می شود!!!
واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: نکانی چند با یزدان // شهردار عزیز؛ بجنبید که دارد دیر می شود!!! پایگاه خبری عصر ایلام در یادداشت روز 29 اردیبهشت خود با عنوان شهردار عزیز، بجنبید که دارد دیر می شود با برشمردن مشکلات زیربنایی شهر ایلام انتخاب فردی جوان به سمت شهردار ایلام را به فال نیک گرفته و ابراز امیدواری کرده انتخاب قبادیان به رفع نارسایی های مرکز استان بیانجامد.
در این یادداشت به قلم یاسر سنایی آمده است: جناب آقای یزدان قبادیان شهردار محترم شهر ایلام، تصدی پست خطیر و خطرناک شهرداری شهرمان را به شما تبریک می گویم.
اصلا کاری به مباحث مطرح شده در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی ندارم و صد البته نمی خواهم بدانم که چه حرف هایی اونجاها زده شده! به قول یکی از روانشناسان، فعالان شبکه های مجازی بیشترشون «سربازان زیر پتو» هستن.
خیلی نمی شود روی آنها حساب باز کرد.
به هر حال مدرکتان هر چه هست باشد! چند بهار و چند خزان از عمرتان گذشته بگذار بگذرد؛ مهم نیست! آیا مویی در آسیاب تجربه سپید کرده اید با نه؟ مهم نیست!
مهم آن است که چه چیزی در فکر شما می گذرد! برای چه چنین مسوولیتی را پذیرفته اید؟؟ می خواهید پا جای چه کسانی بگذارید؟ کدام درد این دیار را التیام ببخشید؟ و خیلی سوال های دیگر.
در رسانه ها آمد که در یکی از کشورهای غربی جوانی 19 ساله شهردار یک شهر شده. مردمان آن دیار هم خم به ابرو نیاورده و بسیار شادمان منتظر نتیجه کار بودند.
یعنی می خواستند خستگی و روزمرگی را از تن شهر بیرون بیاورند و امورات شهرشان را به انگیزه و جوانی بسپارند. خدا رو شکر که شما از نعمت جوانی بهره مند هستید و چهره ای جوان و شاداب دارید.
برازنده وجودتان باد. حداقلش این است که در مجمعی که «شهرداران» دو عالم گرد هم می آیند کم نمی آورید. پس انتخاب شهردار جوان به خودی خود ریسک نیست و تلنگری بر فضای خسته شهرمان هم می تواند باشد. پس جوان بمانید و اگر راه داشت جوان تر هم بشوید حتی اگر شده به لیپوساکشن و زیبایی صورت هم روی بیاورید. چه اشکال دارد؟!
از مرتبط نبودن مدرک تحصیلی نترسید. مجال بحث نیست که بگوییم چه کسانی با چه مدارک بی ربطی، چه مناصبی را اشغال کرده اند و همچنان پیش می روند! آن چیز که عیان است چه حاجت به بیان است! شهردار مدرک نمی خواهد! همین که بتوانی قسمت سفید و گاه خالی یک نامه ی اداری را پاراف نمایید کفایت می کند. تازه توصیه می کنم مثل برخی نسخه نویسان و اطبا جوری بنویسید که تنها عده ی معدودی آن پارف های حلال مشکلات را بخوانند.
و اما...
شهردار عزیز؛
به قول یکی از شعرای خوب هم استانی مقیم مرکز که از قضا مهندس هم هست و به وادی ادبیات روی آورده، خیابان های ما دارند «په تی» می شوند. روز به روز خودروها زیادتر می شوند و خیابان ها از خون پیاده رو ها می مکند و به ملت فشار می آورند.
خواص درمانی و روانی و اجتماعی «پیاده رو» و تاثیر آن بر روح و جسم مردم، نیازی به اثبات ندارد. اگر خاصیتی نداشت که مخترعین و سازندگانش از همان اول آنرا به خورد خیابان ها و خودروها می دادند. بجنبید که دارد دیر می شود!
شهردار عزیز؛
کنسرت های موسیقی را در سالن های ورزشی برگزار می کنند؛ سینماها را به پارکینگ مبدل ساخته اند؛ پیاده روها را سینی های بزرگ میوه فروشی اشغال کرده اند؛ مسابقات ورزشی را زمین های کشاورزی منعقد خواهند ساخت و چرای دام را به چمن و سبزه زار بلوار واگذار کرده اند.
ای بابا! هر چیزی جای خودش باشد بهتر است. یه چیزی بسازید! فرهنگسرایی، خانه موسیقی ای، تالار اختصاصی، سینمایی... شهر نماد می خواهد.
این کوه قلاقیران فلک زده تا کی می خواهد بشود نماد ایلام و جور ایلامیان را بکشد؟!
بجنبید که دارد دیر می شود!!!
شهردار عزیز؛
«بنر خواردهمان»! ترجمه فارسی اش می شود: در میان انبوهی از «بنر» گم شده ایم. در همین مراسم معارفه خودتان هم دیدیم. ما که می گوییم دوستدارانتان بدون مشورت با شما چنین «بنر بارانی» راه اندختند! نکند تصمیماتی اتخاذ شده و شیء با ارزش و گرانبهای «بنر» می خواهد نماد ایلام و ایلامیان شود؟
شهرمان ایلام پر است از بنر؛ صبحمان را با بنر، روزمان را با انعکاس نور بنرهای سطح شهر، و شب را با شبح هایشان سر می کنیم که گاه آنقدر بزرگ اند که نور مهتاب را هم از زمین می گیرند.
سیستم اطلاع رسانی باید بر بستری مناسب و مدرن پی ریزی شود. بجنبید که دارد دیر می شود!
شهردار عزیز؛
دانش آموزانمان برای اینکه بتوانند رتبه های برتر کنکور را از آن خود کنند باید آرایه های ادبی شعر فلان شاعر تاجیکستانی و افغانی و ... را یاد بگیرند و افسوس که شاعران و ادیبان و فرهیختگان بومی را اصلا نمی شناسند.
استدعا داریم که حداقل شما کاری نو انجام دهید و «طرحی نو دراندازید». " ای که دستت می رسد کاری بکن". از دیوان شعر یک شاعر حمایت کن، هزینه های همایشی را تقبل نما و .... بجنبید که دارد دیر می شود!!!
شهردار عزیز؛
خون در چشمان یک راننده می جوشد وقتی می خواهد پارکینگی در مرکز شهر بیابد. حتی آمبولانسی که ثانیه های تأخیرش بازی کردن با جان مریض است هم در دام ترافیک خیابان های کوچک شهر گیر می کند.
فکری کنید! اراده سیاسی و اجتماعی که موجود هست، بودجه هم که دارید؛ تجربه دو دوره ریاست شورای شهر ایلام رو هم که دارید، وژدانا بجنبید که دارد دیر می شود!!!
شهردار عزیز؛
کهنسالان و پیران شهر را فراموش نکن. پسندیده نیست که بازنشسته ای با دو برگ از روزنامه ای برای زیرانداز بیاید و در کناره میدانی بخواهد بنشیند و آرامش داشته باشد.
همین میدان مرکز شهر زمانی محل آرامش پیران بود اما اکنون چند تُن آهن و شیشه جای آن را گرفته اند.
بجنبید که دارد دیر می شود!
این قصه ادامه دارد...
منبع: پایگاه خبری تحلیلی عصر ایلام
6119/6033
02/03/1394
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 25]
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها