واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: یکشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۵:۴۴
ساده لوحانه است اگر آنچه این روزها در عربستان رخ میدهد چه جنگ این کشور در یمن و چه خانه تکانی جدید آلسعود را تنها نتیجه دیدگاهها و تصمیمات پادشاه عربستان یا نهادهای داخلی این کشور بدانیم چرا که اوضاع عربستان را بدون توجه به ماهیت روابط این کشور با آمریکا نمیتوان تحلیل کرد. در واقع آل سعود دو ثروت با عنوان "نفت" و "نمادگرایی دینی" دارد که برای آمریکا دارای اهمیت زیادی هستند و واشنگتن در مواقع ضروری برای پیشبرد اهداف خود به آنها رجوع میکند. به همین خاطر است که آمریکا هیچگاه برای دموکراتیک کردن عربستان تلاش نمیکند. به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، پایگاه خبری العهد لبنان در تحلیلی درباره رابطه آمریکا و آل سعود نوشت: آل سعود "ابزاری" در دست آمریکا است که کنار گذاشتن آن امکان پذیر نیست. آنچه امروز در عربستان به وقوع پیوسته بخشی از "روند خانه تکانی" است که آمریکا برای ایفای "نقشی مفیدتر" از سوی ریاض در آینده منطقه به راه انداخته است. خانه تکانی آمریکا در نظام آل سعود به این دلیل صورت گرفته تا برای برخورد با چالشهای تازه منطقهای آماده باشد. آمریکا نیاز دارد عربستان نقش قویتری را ایفا کند تا در توازن با ایران قرار بگیرد. همچنین نیاز دارد عربستان نقشی عاقلانهتر را ایفا کند که بیمبالاتیاش را کاهش دهد و نقشی بهتر وانعطاف پذیرتر برای تاثیر گذاشتن بر مردم منطقه و پاسخ دادن به چالشهای داخلی خود داشته باشد. کاملا طبیعی است که آل سعود یا حداقل برخی از آنها کاملا تسلیم آمریکا نمیشوند چرا که هرگونه تغییر یا خانه تکانی با واکنش و مقاومت نظام قدیم مواجه میشود. نظام عربستان انعطاف پذیر نیست و در واقع روشهای مبهم و نامشخصی در خصوص تصمیم گیری و روابط میان جامعه و مسئولان دارد برای همین آمریکاییها میدانند که در مقابل یک روند تغییراتی طولانی، تدریجی وآرام قرار دارند و اگر شتاب این تغییر را بیشتر کنند، ابزار آل سعود در زیر تغییرات سنگین از هم میپاشد. اینجا این سئوال مطرح میشود: آیا تحولات عربستان در داخل و خارج از آن سریعتر از روند آرام خانه تکانی خواهد بود؟ برای پاسخ به این سوال میتوانیم به تجاوز عربستان به یمن اشاره کنیم. هدف آمریکا از کمک به عربستان در این جنگ همسو شدن با ریاض و ترساندن ایران است. در نتیجه آمریکا در پرونده یمن از یک طرف باید خود را با آل سعود همسو کند و از طرف دیگر بر ایران فشار بیاورد. در واقع اظهارات جو بایدن، معاون رئیس جمهور آمریکا و دیگر مسئولان آمریکایی درباره اینکه عربستان و دیگران مسئول تاسیس داعش هستند بخشی از تلاش اوباما برای مهار عربستان است. هیچ تردیدی نیست که عربستان در داخل چه در زمینه درگیری نسلها، شاخهها، جریانها و چه فرهنگها دچار تضاد و تناقض شده است؛ درگیریهایی که عوامل داخلی و خارجی به آن دامن میزنند. اما هنوز زود است که بخواهیم بگوییم این تضاد در مواضع و امور موجب انفجار اوضاع عربستان میشود برخی از تنشها مثل اختلافات آشکار میان خاندان حاکم قابل حل است. حال باید بپرسیم چه چیزی این ثبات نسبی در عربستان را تضمین میکند؟ عامل اول و مهمتر از همه، حمایت آمریکا از عربستان چه در کشمکشهای خانواده حاکم و چه تهدید خارجی است. دوم حجم گسترده پولهایی است که عربستان از تولید و فروش نفت به دست میآورد و با این کار قادر است بسیاری از چالشهای اجتماعی را مهار کند. سوم شکاف میان جامعه و نظام حاکم در عربستان بسیار گسترده است اما روندی کند و آرام دارد و نیازمند زمان است. چهارم حضور قوی دستگاههای سرکوبگر و کنترل کامل نهادهای امنیتی و دینی در داخل عربستان. پنجم حجم و تاثیر دستگاه تبلیغات رسانهای عربستان و توانایی آن بر زندانی کردن شهروندان در تصورات القایی نظام حاکم. اما یک مشکل اینجا هست و آن رسانههای اینترنتی و شبکههای ارتباط اجتماعی ایست که فضایی ایجاد کردهاند که دیگر نظام حاکم نمیتواند بر آن کنترل کامل داشته باشد. به نسبت آمریکا نیز چالش مهمتر در خصوص عربستان چگونگی اداره روابط میان نهاد تندروی دینی و خشکه مذهب این کشور و روند خانه تکانی است. به نظر نمیرسد نظام آل سعود در حال سقوط باشد اما در تصمیم گیری با مشکلات زیادی مواجه خواهد شد چرا که عوامل داخلی و خارجی بر عقل تصمیم گیرندگان تاثیر خواهند گذاشت. در واقع آمریکا برای دموکراتیک کردن آل سعود تلاش نمیکند بلکه در جهت بهبود اندک محیط استبدادی عربستان گام برمیدارد چرا که اگر کسی سر منبع تهیه پول، نفت و ابزارهایی که میتوانند در خدمتش باشند را قطع کند، احمق است. انتهای پیام
کد خبرنگار:
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 125]