تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 6 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):عاقل‏ترين مردم كسى است كه در امور زندگيش بهتر برنامه‏ريزى كند و در اصلاح آخرتش بيشتر ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1844947013




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

یادداشت/حیدر حب الله چرا پروژه «وحدت» شکست خورده است؟


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: یادداشت/حیدر حب الله
چرا پروژه «وحدت» شکست خورده است؟
در راستای بیداری تمدنی که پیشگامان نهضت در قرن نوزدهم آن را آغاز کردند، مشکل پیچیده‌ای باقی مانده است که تا به حال این نهضت، موفق به حل آن نشده است. از سید جمال‌الدین بگیر تا امام خمینی(ره) و از عبده تا صدر و شمس‌الدین.

خبرگزاری فارس: چرا پروژه «وحدت» شکست خورده است؟



خبرگزاری فارس ـ راهبرد فرهنگ: در روزگاری که به شدت درگیر بازسازی مفاهیم هستیم؛ و در راستای بیداری تمدنی که پیشگامان نهضت در قرن نوزدهم آن را آغاز کردند، مشکل پیچیده‌ای باقی مانده است که تا به حال این نهضت، موفق به حل آن نشده است. از سید جمال‌الدین اسدآبادی بگیر تا امام خمینی(ره) و از عبده تا صدر و شمس‌الدین و از اقبال بگیر تا طباطبایی و مطهری...هر چند تلاش‌های مهمی در این راستا صورت گرفته است. توسط افرادی مانند آیت‌الله بروجردی، قمی، شیخ شلتوت، محسن الامین، قرضاوی، شرف‌الدین، کاشف الغطاء ، غزالی ، خالصی و... 
این مشکل، همان است که امروز به نام «وحدت اسلامی و تقریب بین مذاهب» نام گذاری شده است. 
در نگاه کوچکی به این مفاهیم می‌توانیم مظاهر شکست را مشاهده کنیم. هر چند که نمی‌شود از پیشرفت‌هایی که در این زمینه شده است نیز چشم‌پوشی کرد. در تحلیلی کوتاه می‌توانیم به مجموعه‌ای از نکات اشاره داشته باشیم: 
1ـ ابتدای کار با نگاهی انتقادی، مفهوم «وحدت و تقریب» را بررسی می‌کنیم. زمانی که بخواهیم مفهوم وحدت را در فضایی علمی و به دور از مسائل سیاسی بررسی کنیم متوجه می‌شویم که این مفهوم، حاوی تناقض و باعث مشکلاتی معرفتی است زیرا حقیقتی را که موجود است منکر می‌شود. چرا؟ چون مفهوم وحدت غیر قابل تحقق است و بالاتر از این، تحقق وحدت، اصلا امر مطلوبی نیست! 
اما غیر قابل تحقق است؛ زیرا با توجه به منطق «تغییر و تحول علمی»، مفهوم وحدت در عرصه تفکر و فرهنگ قابل قبول نیست. اصالت تنوع، حقیقتی است که نظام و تاریخ عقل بشری به آن اعتراف می کند بنابراین، وقتی این اصطلاح را می‌شکافیم به دلیل قانع کننده‌ای برنمی‌خوریم و چرا غیر مطلوب است؟ چون منطق «تغییر و تحول فکری» را از پا می‌اندازد و نشاط اختلاف فکری را از بین می‌برد بنابراین، اصطلاح «وحدت»، اصطلاحی ضعیف و نمادین است. 
اما مفهوم «تقریب»؛ تقریب تناسب بیشتری با واقعیت مطلوب دارد. مفهومی است که همواره به آن احتیاج داریم. تاریخ را هم که بررسی می‌کنیم، می‌بینیم در برخی از عرصه‌ها به این مفهوم پرداخته شده است. پس از ظهور جریانی در تفکر اسلامی که به مسائل، فراتر از سطح مذهب می‌نگریست، و در پی پدیده جامعه جهانی که جوامع مسلمین را نیز فراگرفت، مقابله با از بین رفتن «خود هویتی» امری ضروری شد.( و مراد از «خود»، «خود» متعالی فرهنگی و رشدیافته است) و راه این مقابله هم «تقریب» بود که حالا به حکم نظام طبیعت، امری ضروری شده بود. 
در همین راستا، و برای ساختن و جایگزین کردن اصطلاحی جدید، مفهوم «تکامل بر مبنای تنوع» را پیشنهاد می‌کنیم که از واقعیت ریشه‌داری حکایت می‌کند. این اصطلاح نسبت به جدال «خود» و دیگری نیز بی‌تفاوت نیست [آن «خودی» که هویت هرکس را تشکیل می‌دهد] و نیز بیش از هر عبارت دیگری، عصبانیت جریان «پس رفت مستمر» را کاهش می دهد زیرا موضوع وحدت، حذف «خود» را در بردارد و مفهوم «تقریب» - در لایه‌های درونی‌اش - دوری از «خود» را شامل می‌شود که عبارت «تکامل بر مبنای تنوع » می‌تواند این ضعف را جبران کند. 
2- در سایه مبنای «تکامل بین مذاهب اسلامی» می‌توانیم اختلافات خودمان را نیز حفظ کنیم. نه حفظی واقعی که از روی اجبار باشد بلکه زنده کردن مظاهر نقد متبادل است که، بر پایه شادی در اختلاف استوار است و نه عصبانیت در آن. 
در همین چارچوب می‌توان انتقاد کرد از تفکری که معتقد است «پرونده اختلافات مذهبی را باید به کلی تعطیل کرد!» زیرا این نوع تفکرات، واقعیت زنده‌ای را که در مقابل دیدگانمان حضور دارد نادیده می‌گیرند. اگر هوشیار باشند، می‌توانند نمونه مسیحی‌اش را ببینند - که علی رغم تمام فرهنگ مدرنیته‌ای که غرب را فرا گرفته است - تلاش‌ها برای پایان دادن به اختلافات درون مذهبی مسیحی، هیچ فایده‌ای نکرد. 
بنابراین، اگر می‌خواهیم واقع‌نگر باشیم، بهتر است بیشتر از ساز و کارهای اختلاف صحبت کنیم تا از پایان دادن به آن. پس باید بتوانیم واقعیت را زیر چتر «سازوکارهای اختلاف» وارد سازیم.(و این چتری است که از خارج دایره درگیری‌های مذهبی می‌آید. یعنی از ساخت‌های اپیستمیک) آنگاه می‌توانیم مفاهیم اولویت را فراگیر کنیم. مفاهیمی که امری را محترم می‌شمارد، بدون این که آن را ترجیح دهد و این گونه می‌تواند از تحریک افرادی که چیزی را جز این امر نمی‌بینند جلوگیری کند. 
3- و در راستای سخن از اولویات، باید از موضوع دیگری نیز سخن گفت: «وارد کردن مسائل مذهبی و مقولات وحدت و تقریب و ...در جریانات کلی سیاست.» 
و این جایی است که تقریبی‌ها صحبتی کلیشه‌ای را شروع می کنند که « با توجه به خطراتی که تمام امت را تهدید می‌کند، باید به درگیری‌های مذهبی خاتمه داد... و درگیری اسلام و صهیونیست و درگیری با غرب، اقتضا می‌کند که متحد شویم و اختلافات جزیی را کنار بگذاریم...» 
این سخنان کلیشه‌ای - با این که کاملا درست است - مشکل اساسی و عمیقی دارند. این‌ها سخنان زودگذری هستند که اوضاع را موقتا آرام می‌کنند؛ در واقع تلاش دارند تا جنگ داخلی و فرسایشی امت را با «منطق اولویت»، متوقف سازند اما منطق اولویت، مشکلات را به شکل ریشه‌ای حل نمی‌کند زیرا امکان دارد شرایط ـ هر چند در حوزه‌های کوچک و جغرافیای معین ـ تغییر کند. 
در نتیجه این تفکر، آنقدر که به درستی این روش کلیشه‌ای اعتماد دارد و بر اساس آن عمل می‌کند، برای حل نهایی درگیری ـ با بار منفی کلمه درگیری ـ دغدغه خاطر ندارد. نهایت امر می‌تواند اوضاع را به طور موقت آرام کند اما با دگرگونی‌های عالم سیاست، بلافاصله ساز و کارهایش از بین می‌رود. 
پس راه حلی ناقص و ناتمام است و بدین ترتیب با این که به نکات منفی مذهبی اذعان دارد، خودش آن را تثبیت می‌کند؛ حداکثر کاری هم که می‌کند این است که این پدیده‌های منفی را به طور موقت، متوقف کند و نه بیشتر. به همین دلیل، اگر خود منادیان این تفکر به نقاط سخت برسند، دوباره به شخصیت‌های مذهبی دردسرساز تبدیل می‌شوند و فضا را متشنج می‌کنند و تمام فضاهای تولید و تمدن‌سازی امت را از بین می‌برند پس مطلوب، سخنان کوچک و زود گذر و داخلی نیست بلکه تفکر و سخنان ریشه‌ای است که طرح کلی اختلاف و قواعد معرفتی و اخلاقی آن را ترسیم کند. 
4 – امروز سخنان و تفکری بر فضای وحدت حاکم است که باعث دوگانگی می‌شود که این دوگانگی، مشخصه بسیاری ـ و شاید هم اکثریت قریب به یقین ـ طرف‌های گفت‌وگوی اسلامی ـ اسلامی است. بدین شکل که آنها در ظاهر، طرفدار وحدت هستند و از اختلافات مذهبی دوری می‌کنند، اما وقتی به جمع خودشان و درون فضای مذهبی خودشان بر می‌گردند همان سخنان درون مذهبی و اختلاف‌انگیز قدیمی را تکرار می‌کنند. 
این دوگانگی در رفتار و این عدم شفافیت در نشان دادن خود به دیگران، نه تنها به حل ریشه‌ای مشکل وحدت نمی‌انجامد، بلکه مشکلات دیگری را نیز به وجود می‌آورد که پدیده نفاق سیاسی ـ اجتماعی، کوچکترین اثر آن است. پس ما چگونه به گفت‌وگو، وحدت و تقریبی امید داشته باشیم که این قواعدش است و چنین پشت صحنه هایی دارد؟! 
5 ـ وقتی به عمق این مشکل پیچیده نگاه می‌کنیم با مساله‌ای روبه رو می‌شویم جدا از مسائل سیاسی که به آن اشاره شد؛ اینکه در ورای طرفداری از وحدت و تقریب، هدف دیگری نهفته است و اینجاست که مجبوریم مساله حساسی را بشکافیم. مساله‌ای که داعیان وحدت و تقریب آن را دنبال می‌کنند ـ با تمام معانی که این اصطلاح می‌تواند داشته باشد ـ گفته می‌شود: «هدف ما گسترش تشیع است» و « هدف ما گسترش مکتب صحابه است ». یعنی هدف ـ به عبارتی که از مضمون اول فراتر می‌رود ـ حذف دیگری است، هرچند از راه صلح و آرامش! 
این مفهوم، حساسیت زیادی را دربردارد؛ آیا این مفهوم است که اولویت دارد؟ یا اولویت برای آن چیزی است که آن را طبیعت اشیاء نامگذاری می‌کنیم؟ آیا وحدت و تقریب، مفاهیمی هستند تا از آن برای حمله به دیگران استفاده کنیم؟ یا تلاشی است برای اینکه اوضاع اجتماعی و فکری‌مان را به وضع طبیعی برگردانیم؟ 
من به شخصه معتقدم دومی صحیح است؛ و پس از آن نوبت فکر کردن به اولی و تلاش برای تحققش می‌رسد و البته که معنای این سخن، آن نیست که از دعوت به سوی مذهب حق چشم‌پوشی کنیم و طرح و برنامه برای آن را متوقف کنیم. 
با توجه به حساسیت این امر، این قلم مجبور است توضیحات بیشتری پیرامون این موضوع بدهد و سوال اساسی که با آن روبه رو می‌شویم این است: آیا استفاده جریان تقریب برای ضربه‌زدن و حمله‌کردن به دیگری، ما را از این نکته غافل می‌سازد که «حتما و حتما درگیری و جدالی در راه است که وقتی شرایط، سخت شود این درگیری خودش را نمایان می‌سازد؛ و این درگیری دوباره ما را به سوی مفهوم تقریب بر می‌گرداند؛ و درنتیجه شاهد تجربه‌ای شکست خورده در این راه هستیم.»؟ این همان چالشی است که جریان تقریب را تهدید می‌کند. 
6 – اما تلاش‌هایی که انجام می‌شود تا رابطه بین مذاهب را به مسیر صحیحش برگرداند ـ خصوصا در دوره‌های اخیر ـ با موجی از مذهب‌گرایی شدید روبه‌رو می‌شود که ریشه‌اش، ترس از دست دادن هویت وجودی و بقاء است که این مساله‌ای نگران کننده و متوجه تمام امت اسلام، و هشداری است که خبر از بحران‌های بسیار سختی می‌دهد. در فضایی پر از حساسیت، به وضوح می‌بینیم که این پدیده‌ها افزایش پیدا کرده و تلاش می‌شود تا به قضایایی پرداخته شود که تا به حال به این اندازه مورد توجه واقع نشده بودند و نیز به شدت تلاش می‌شود تا تمام مفاهیم و مقولات و اصطلاحاتی که درگیری را علنی می‌کند به کار گرفته شود. 
ریشه این پدیده را ـ که نوعی بازگشت است ـ می‌توان در شکست‌های اجتماعی ـ و شاید سیاسی ـ ملاحظه کرد و البته که اثرات منفی جریان گفت‌وگو و تقریب نیز یکی دیگر از دلایل این پدیده است. توضیح این که تجربه شکست اجتماعی به طور طبیعی باعث به وجود آمدن جریان «بازگشت» می‌شود که احساس راحتی و خالی شدن انرژی نمی‌کند مگر در میراث گذشتگان و بازگشت به آغوش گذشته. 
مساله اینجاست که اکثر جوامع اسلامی ما با حساسیت درست و صادقانه‌ای سر می‌کنند اما این حساسیت را عده‌ای به شورش می‌کشانند. آن هم در سایه تجدیدنظر و اصلاحات افراط‌گرایانه و دشمن‌تراشی و سوزاندن مراحل مختلف؛ و این هشداری است تا جریان آگاه بیداری، به فکر نقد درون گفتمانی باشد؛ یعنی وقت آن رسیده است که فرهنگیان جهان اسلام و خصوصا فرهنگیان متدین به نقد خودشان بپردازند و بهتر است خودشان، خودشان را نقد کنند تا این که اسیر نقد افرادی باشند که به شدت در حال نفوذ در میراث اسلامی هستند. 
گمان می‌کنم که این واضح است که مشکل در تفکر و سیاستی است که تقریبا بر تمام فعالیت‌های ما حاکم شده است و اگر انسان معتقد به رابطه «تفکر با سیاست» و «سیاست با تفکر» باشد، نمی‌تواند ناتوانی در مقابل جداسازی را اثبات کند. جداسازی‌ئی که بر اساس ویژگی‌هایی قائم است که آن ویژگی‌ها بر هر دو چارچوب حاکم است. 
تا زمانی که دو جریان سنتی و متجدد جهان اسلام، بخواهند در داخل چارچوب‌های سیاسی و حزبی ـ در معنای وسیع حزب در فلسفه و علوم ـ سنگر بگیرند، نه بازسازی نظام‌های «اختلاف» و اخلاقیاتش، کار آسانی است و نه عبور کردن از چارچوب‌های مقطعی و کم اهمیت؛ یعنی همان چارچوب‌هایی که بر بسیاری از فعالیت‌های ما حاکم است و برای ما این طور نمایان می‌سازد که این فعالیت‌ها قادر نیستند ارتباطی برقرار کنند که اساسش ارزش‌های متعالی اصول حاکم و مبانی اجرایی باشد. 
با توجه به آنچه گفته شد، می‌توانیم نتیجه بگیریم بین اختلاف «شیعی ـ شیعی» و «سنی ـ سنی» از جهتی و اختلاف «شیعی ـ سنی» از جهت دیگر، رابطه تنگاتنگی وجود دارد. 
و این یعنی هر گامی که در راستای اصلاح وضعیت‌مان در دایره‌ای کوچک‌تر، برمی‌داریم برای ما پشتوانه‌ای محسوب می‌شود که برای ورود به دایره بزرگ‌تر به آن تکیه کنیم و اگر چنین نشود و فضای متشنج داخلی ادامه پیدا کند، شرایط سنگین و طاقت فرسایی به وجود می‌آید که این شرایط، فرصت خوبی برای جریان محافظه‌کار فراهم می‌آورد تا در مسیر تقریب و تکامل مانع ایجاد کنند و از این بالاتر باعث می‌شود، خود جریان تقریب نیز اشتباهات زیادی را مرتکب شوند زیرا در این فضا او هم احساس می‌کند که باید تصفیه حساب داخلی کند و اینجاست که موضوع از چند طرف گره می‌خورد. 
با توجه به رابطه تنگاتنگی که بین این دو حوزه وجود دارد، بر همگی لازم است که این خط ارتباطی را قطع کنند؛ و هر میدانی را عرصه‌ای برای تصفیه حساب در میدان دیگر به حساب نیاورند و بدانند ادامه این شرایط، هیچ کس را از این فکر و سیاستی که بر ما حاکم است رها نمی‌سازد؛ در نتیجه از حال و روز نزارمان نیز ـ که روز به روز هم بدتر می‌شویم ـ گریزی حاصل نمی‌گردد. یادداشت: حیدر حب الله؛ استاد حوزوی لبنان/ترجمه: م. س. اقدامی/منبع: مجله الکترونیک اخوت انتهای پیام/س

94/02/08 - 13:18





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 34]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن