واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری موج:
۳۱ فروردين ۱۳۹۴ (۱۴:۳۰ب.ظ)
در شلوغي جاده پر وصله پينه هراز! گروه فرهنگي خبرگزاري موج
سلام دوستان ِچيزي نمانده به اوايل ارديبهشتي...! حال و احوال؟! بيدارِ با طراوت ِبهار هستيد؟! من که گيج و گنگ و خشماگين و خواب آلود...! آن هم صلات ظهري در محل کار...با کوهي از شرح وظايف کوتاه و بلند و...
بگذريم...
و باز من که دخترک ورپريده خبرگزاري موجم، (خواستم شيوه نگارش ابن فندق-بابا همان بيهقي گردن کلفت خودمان-را به يادتان بياندازم!) در وب گردي هاي امروز خود، به طنزي ظريف و عميق از جناب کاکايي برخوردم که حسابي حالم را سرجايش آورد.
طنزي دلبرانه درباره مسافرت عيد به شمال؛
عذر تقصير اگر دير به محضرتان ارائه مي شود؛ جاده شلوغ بود، طنز با تأخير به دست مان رسيد!
اين شما و اين هم دلبرانه نازک و طنّاز جناب عبدالجبار کاکايي:
«مسافرت به سمت شمال کشور از جاده هراز، معمولا آغاز خوشايندي دارد، وقتي اتوبان بلند بابايي و آزاد راه چند تونله پرديس را پشت سر مي گذاريد و بي حاشيه به سفر ادامه مي دهيد و از تماشاي دوغ هاي چيده و استشمام بوي کباب منقل هاي کنار جاده مست و سرخوش مي شويد و تازه آخرين نخ هاي آويزان وابستگي شهر از تن شما کنده مي شود و احساس رهايي مي کنيد و اگر صداي نسبتا خوبي هم داشته باشيد صداي ضبط را کم مي کنيد و مي زنيد زير آواز ، تا اين که... جاده باريک مي شود و فرهنگ هم کم کم تاريک مي شود... شما حالا از جاده سه بانده قصد ورود به جاده تک بانده را داريد سرعت را کم مي کنيد و صداي ضبط را زياد... سر گرم برانداز متراژ ترافيک و ضرب و جمع تعداد ماشين ها مي شويد که ناگهان يک پرايد قاره پيما از چپ و يک پژوي بالستيک از راست تان به سمت جاده تک بانده شليک مي شود وگرد و غبار همه جا را فرا مي گيرد. خاطرات جنگ و ماشين هاي تويوتا- وانت و جاده هاي خاکي در ذهن تان زنده مي شود و بعد هم مي بينيد که «اردک وار» راننده هاي سر خورده و نا اميد از چپ و راست تو راه مي افتند و جاده مسدود مي شود.
در اين جور مواقع، اگر آدم بي چاک و دهاني باشيد، با دو فحش نتراشيده و نخراشيده از قبيل _ بوووووق_ اعصابتان آرام مي شود و به ادامه موسيقي از ضبط ماشين گوش مي دهيد، اما اگر کمي مبادي آداب و مختصري شهروند دانشور باشيد، صداي ضبط را کم مي کنيد و به جاي فحش که خاصيت گل گاوزباني عجيبي دارد، يک ساعت راجع به تاريخ مشروطه و تجدد و متروپل و ناهنجاري هاي فرهنگي فک مي زنيد و اهل و عيال مجبورند در سفر هم شنونده سمينار علمي شما باشند، به هر حال با دلخوري وارد شبه تونل نازک طبع امام زاده هاشم مي شويد و از اين به بعد بايد مراقب ماشين هاي بند باز و آکرابات کار باشيد که تا خود امامزاده علي، بين الحرميني ست پر از دغدغه و استرس... چند بارهم در طول سفر جاده عريض و باريک مي شود و فرهنگ هم به موازات آن، روشن و تاريک تا بالاخره از جهنم جاده به بهشت شمال مي رسيد.
ما بيش از سي سال است که روي اين جاده طاغوتي رانندگي مي کنيم و اين مسافت کوتاه هنوز به سرانجام آبرومنداي نرسيده است جاده وصله پينه هراز نمايش انقباض و انبساط فرهنگي ماست و اين که چند کيلومتر بايد حرص بخوريم تا به تعطيلات چند روزه عيد رفته باشيم و اين که اثرات رواني اين رانندگي بد چقدر دقايق شيرين ما را تلخ مي کند...»
کيف کرديد؟!/ پرچم تمام شمال دوستان عزيز و با فرهنگ بالا!/ دخترک
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاری موج]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 50]