واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
هانتینگتون و منتقدانش نويسنده: محمد صادقی هانتینگتون در نگاهی متفاوت به شرایط جهان به نوع جدیدی از برخوردها می پردازد و این برخوردها را در اختلافات تمدنی جست وجو می کند. وی نظریه اش را با محورهایی چون روند آینده درگیری ها، سرشت تمدن ها، خطوط گسل میان تمدن ها، صف بندی تمدنی، غرب در برابر سایرین، پیوند اسلامی- کنفوسیوسی و برخورد تمدن ها و پیامدهای آن برای غرب پیگیری کرده ، تمدن های زنده دنیا را به هشت تمدن بزرگ تقسیم می کند و با مشخص کردن خطوط گسل میان تمدن ها از زلزله یی شدید در تقابل تمدن ها خبر داده، نظریه برخورد تمدن ها را مطرح می کند.نگاه هانتینگتون به تفاوت ها و اختلاف های تمدن ها با یکدیگر ، نقاط بحرانی و مرزهای خونین ، بسیار جای اندیشیدن دارد اما آنچه در نگرش وی برجسته تر به نظر می رسد تقابل شرق و غرب و به خصوص تقابل میان تمدن های اسلامی- کنفوسیوسی و تمدن غرب است. هرچند در این موضوع ابهام و تردید فراوانی دیده می شود ولی نکته مهم تر که نباید از دید جهانیان و به ویژه اهل فرهنگ و اندیشه دور بماند این است که وی آگاهانه یا ناآگاهانه به ایجاد ترس و وحشت میان شرق و غرب یاری می رساند و فاصله یی که با خردگرایی ، مدارا ، بردباری و... می تواند کمتر و کمتر شود را گسترش داده و بدون در نظر آوردن شرایط پیچیده در دنیای شرق و دنیای غرب و تفاوت های فرهنگی شان، ساده انگارانه چشم اندازی از آینده ترسیم می کند.البته پس از گذشت زمان و در حال حاضر شاید عده یی بر این باور باشند که ادعای هانتینگتون با واقعیت های موجود همخوانی دارد و وضعیت نگران کننده دنیای کنونی را دلیلی بر این مدعا بشمارند که البته دور از واقعیت هم نیست اما از سویی نیز نمی توان این گونه پنداشت که هانتینگتون کلام آخر را به زبان آورده و همه راه ها به نظریه وی ختم می شود که خودش هم چنین نمی اندیشد.از این رو و در این مجال اندک با اشاره یی کوتاه به نقدهای پیرامون نظریه برخورد تمدن ها می کوشم خوانندگان را با گوشه هایی از آرا و اندیشه های منتقدان آشنا سازم.در نظریه برخورد تمدن ها نسبت به مرزهای خونین حساسیت فراوانی نشان داده شده و تلاش شده با برجسته کردن این موضوع و اشاره به رویارویی های تاریخی ، زمینه مساعد برای یک هشدار و زنگ خطر فراهم شود. در این رابطه احمد صدری استاد جامعه شناسی دانشگاه شیکاگو می گوید اشکال در جای دیگری است. اشکال در بیماری هایی است که کلیه تمدن ها را به یک اندازه (ولی نه در یک زمان و با یک شدت) تهدید کرده و می کند؛ فاشیسم و خودمداری ، بیگانه هراسی و بیگانه ستیزی. این سرطان، شرق و غرب نمی شناسد.»۱و این در واقع توجه نداشتن به مفهوم «دیگری» است که خود جای اندیشیدن بسیار دارد. شایسته است این نکته را در نظر بگیریم که مفهوم «من» با توجه به مفهوم «دیگری» معنا می یابد و شناخت من به شناخت دیگری وابسته است. «دیگری» مانع یا خطر به شمار نمی آید و این دیوار خودساخته میان ما و دیگری که زاییده ترس ما از یک موجود ناشناخته و تصور غلط از دیگری است تا زمانی که فرو نریزد این مشکل پابرجا خواهد بود. همچنین برایان بیدهام در ویژه نامه یی با موضوع اسلام و غرب در همین ارتباط اظهار می دارد؛« البته نگرانی اروپایی ها درباره تهدید اسلام قانع کننده نیست... صحیح است که اسلام و غرب در گذشته دوران سختی را با هم گذرانده اند از جمله جنگ های صلیبی ... اما نیازی نیست که کینه های گذشته و فضای نامساعد فعلی مبنای قیاسی باشد که در آن جنگ جدید اسلام و غرب اجتناب ناپذیر شود.»۲زبیگنیو برژینسکی مشاور مرکز مطالعات استراتژیک واشنگتن و از متفکران بانفوذ امریکا ، در نگاهی انتقادی به نظریه برخورد تمدن ها مشکلات درون تمدنی غرب را خاطرنشان ساخته و نسبت به نوعی لذت گرایی مادی در غرب که در تحلیل نهایی برای بعد معنوی انسان بسیار زیان آور است هشدار می دهد و موضع خصمانه و خشمگینانه در برابر اسلام را منطقی نمی پندارد. وی در گفت وگویی با سردبیر نشریه نیوپرسپکتیوز کوارترلی چنین می گوید؛« فکر می کنم ما باید خیلی مواظب باشیم تا موضعی اتخاذ نکنیم که گویا اسلام به خودی خود دشمن ماست ، یا اینکه اسلام ، مخالف حقوق بشر است.»۳همچنین موضوعی که نباید از آن غفلت شود، رفتار دوگانه و ابهام برانگیز غرب است که هانتینگتون به آن توجه خاصی ندارد. این رفتارهای دوگانه در پاره یی موارد به واکنش هایی از سوی غیرغربیان می انجامد و طبیعی است هنگامی که غرب به دنیای خارج از خود نگاه ارباب رعیتی داشته باشد و همه چیز را در قیاس با منافع خود بسنجد و به رفتارهای نادرست خود ادامه دهد انتظار واکنش های احساسی و تند را هم نباید از نظر دور بدارد و شگفت زده گردد ، در همین ارتباط کشور محبوبانی ، که نمایندگی دائمی سنگاپور در سازمان ملل متحد (از سال ۱۹۸۴تا۱۹۸۹) را عهده دار بوده است در پاسخ به مقاله هانتینگتون در نشریه فارین افرز این گونه می نویسد؛ «شگفت آور این است که با وجود این همه سوءظن ، به نظر می رسد که غرب، تقریباً به طور عمد ، روندی را تعقیب می کند که در جهت به افراط کشاندن جهان اسلام طراحی شده است. غرب نسبت به نقض دموکراسی در میانمار ، پرو یا نیجریه اعتراض می کند اما در مورد الجزایر ساکت می ماند. چنین رفتار دوگانه یی برای جهان اسلام، سخت دردناک است.»۴ از سویی دیگر ، تقسیم بندی تمدن ها از سوی هانتینگتون نقد گسترده یی را به دنبال داشت و برخی آن را نادرست یا همراه با نقص شمرده و به نقد آن پرداختند. عده یی نیز نگاه ساده اندیشانه وی به مشکلات درون تمدنی غرب را به وی خاطرنشان ساخته و در ادامه این نقدها ، برخی از منتقدان با اشاره به درگیری های درون تمدنی هانتینگتون را با پرسشی جدی مواجه کردند. جین کرک پاتریک ، استاد رشته حکومت در دانشگاه جرج تاون واشنگتن و نماینده پیشین ایالات متحده امریکا در سازمان ملل متحد، بر اختلاف ها در درون تمدن ها تاکید بیشتری می ورزد و اظهار می دارد؛« این مطلب که در قرون گذشته اختلافات میان تمدن ها به بروز طولانی ترین و خشونت آمیزترین درگیری ها منجر شده، روشن نیست. حداقل در قرن بیستم خونین ترین درگیری ها در داخل تمدن ها رخ داده است؛ مانند تصفیه های استالین، کشتار پل پوت ، قتل عام هایی که توسط نازی ها صورت گرفت و جنگ جهانی دوم. البته شاید بتوان گفت که جنگ بین امریکا و ژاپن یک برخورد تمدنی بود، اما اختلافات تمدنی نقش چندانی در جنگ نداشتند.»۵ با وجود تمام نقدها و آرای اهل اندیشه ، فرهنگ و سیاست پیرامون نظریه هانتینگتون که بهتر است همواره مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد، نمی توان نسبت به اوضاع ناگوار و ناخوشایند دنیای کنونی و آنچه در جریان است بی تفاوت بود. در سالی که بنا به پیشنهاد صلح جویانه و انسان دوستانه ایران به سازمان ملل متحد ، سال گفت وگوی تمدن ها نام گذاری شد و با استقبال جهانیان روبه رو شد ، واقعه تلخ ۱۱ سپتامبر نیز رخ داد و تاثیر به شدت نامطلوبی بر جای نهاد.سیر تازه یی از تندروی ها و خشونت ورزی ها آغاز و مناسبات میان شرق و غرب وارد مرحله سخت و دشواری شد. دنیای نو با وجود دستاوردها و پیشرفت های شگفت انگیز علمی، صنعتی و... و توسعه در زمینه های مختلف هنوز از جنگ و خشونت فاصله چندانی نگرفته و موضوع اصلی و اساسی نیز اینجاست ، چگونه انسان مدرن که جهان نو را بنا ساخته هنوز گرفتار جنگ و تباهی است؟ در این شرایط بسیار پیچیده ، غیرقابل پیش بینی و خطیری که بر جهان حاکم شده نیاز به گفت وگو ، مدارا ، نوع دوستی ، بردباری ، آموختن چگونگی زندگی در کنار هم و... بیش از هر زمان ضرورت می یابد.این موضوع روشن است. فرهنگ ها و تمدن ها به خودی خود با هم در جنگ و جدال نیستند و این خودمحوری ، خود بینی ، بیش جویی و... انسان است که زمینه برخوردها و تقابل ها را ایجاد می کند. محمدعلی اسلامی ندوشن ، استاد پیشین دانشگاه تهران و پژوهشگر معتبر ایرانی، از نخستین اندیشمندان ایرانی بود که پس از انتشار نظریه برخورد تمدن ها با حساسیت ویژه یی به این موضوع نگریسته و در مقاله یی با عنوان «کدام رویارویی؟،» به نقد آن می پردازد. ایشان در پایان مقاله خود با تاکید بر یک «چاره جویی همگانی» به نکته مهمی می پردازد؛« اگر بپذیریم که می شود کاری کرد ، باید به سراغ ریشه های گزند رفت ، چون افزایش بی تناسب جمعیت ، تراکم شهرها ، آلودگی محیط زیست و بیداد اقتصادی و آنگاه توجه به آموزش اخلاقی در مقابله با روی آوردن به لذت ، گسترش نوعی معنویت که مورد نیاز انسان و مشترک میان همه فرهنگ ها است و برقراری رابطه دوستانه تر با طبیعت.»۶ هر چند شوربختانه صدای اهل فرهنگ و اندیشه گاه در میان های و هوی اهل سیاست کمتر به گوش می رسد اما انتظار می رود در این آشفته بازار، فرهنگ مداران و دوستداران صلح و مدارا از سراسر گیتی برای چاره اندیشی و یافتن راهی به رهایی از وضع موجود با همراهی و همدلی با یکدیگر نخستین گام ها را برداشته و این توقع زیادی نیست زیرا بی تفاوتی و بی توجهی به شرایط گیتی و ساکنان آن می تواند آینده اندوهباری را پیش روی انسان قرار دهد.پی نوشت ها :۱- هانتینگتون، ساموئل، نظریه برخورد تمدن ها/ هانتینگتون و منتقدانش، ترجمه مجتبی امیری وحید، تهران، وزارت امور خارجه/ مرکز چاپ و انتشارات، ۱۳۸۲، صص ۱۵۰- ۱۴۹.۲- پیشین، صص ۲۷۳-۲۷۲، برای مطالعه بیشتر نگاه کنید به؛Brian Beedham, Islam and the West, The) Economist, ۶ August ۱۹۹۴)۳- پیشین، ص ۱۶۵، برای مطالعه بیشتر نگاه کنید به؛Zibigniew Brzezinski, Weak Ramparts of the Permissive West, New Perspectives Quarterly, Vol. ۱۰, No. ۳, (Summer ۱۹۹۳)۴- پیشین، ص ۲۰۱، برای مطالعه بیشتر نگاه کنید به؛The Dangers of Decadence , Foreign Affairs (September/October, ۱۹۹۳)۵- پیشین، ص ۱۸۲،برای مطالعه بیشتر نگاه کنید به؛Jean J.Kirkpatrick, The Modernizing Imperative, (September/ October, ۱۹۹۳)۶- اسلامی ندوشن، محمدعلی، ایران و تنهایی اش، تهران، شرکت سهامی انتشار، ۱۳۷۶، ص ۲۲۱.منبع:اندیشکده روابط بین المللج/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 412]