تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 18 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):غِنا از خود نفاق بر جای می گذارد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805708323




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي امروز


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي امروز روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه برخي از آنها در زير مي‌آيد. جام جم: يك پرونده و آزمون‌هاي پيش‌رو«يك پرونده و آزمون‌هاي پيش‌رو» عنوان سرمقاله‌ روزنامه‌ جام جم به قلم مهدي فضائلي است كه در آن مي‌خوانيد؛ رسيدگي به اتهامات (اعم از امنيتي يا فساد مالي) چهره‌ها و شخصيت‌هاي صاحب نام يا منتسب به آنها پس از پيروزي انقلاب اسلامي سابقه‌اي پرفراز‌و‌فرود دارد. قطب‌زاده، امير انتظام، مهدي هاشمي، فاضل خداداد، غلامحسين كرباسچي و شهرام جزايري از جمله اين موارد است. در برخي موارد بدون توجه به جايگاه و موقعيت متهم، رسيدگي قضايي انجام و عدالت اجرا شده است و در برخي موارد، اجراي عدالت حداقل با ابهاماتي روبه‌رو شده است.نحوه مواجهه دستگاه قضايي، شخصيت‌ها و جريان‌هاي حامي، رسانه‌ها و مردم با اين دادگاه‌ها معياري براي ميزان بلوغ فكري، سياسي، قانون‌مندي و عدالتخواهي است كه متأسفانه بايد بگوييم در برخي از موارد مذكور حداقل بخش يا بخش‌هايي از جامعه نمره قابل قبولي دريافت نكرده‌اند.خبر احتمال بازگشت مهدي هاشمي رفسنجاني از لندن يك بار ديگر مي‌رود تا آزمون جديدي را رقم بزند تا معلوم شود پس از 31 سال از گذشت انقلاب اسلامي، بلوغ پيش‌گفته در هر يك از بخش‌ها در چه شرايطي است.البته در مجموع به نظر مي‌رسد اگر جامعه ملول و خسته از فتنه سال 88 و در آستانه اجراي هدفمندسازي يارانه‌ها با چنين موضوعي مواجه نشود و بتوان بازگشت وي را به تعويق انداخت، به مصلحت كشور نزديك‌تر باشد اما اگر اين مصلحت مورد توجه قرار نگرفت، از آيت‌الله هاشمي رفسنجاني، جريان‌هاي سياسي، رسانه‌ها، مردم و قوه قضاييه انتظاراتي وجود دارد كه موضوع اين نوشتار البته به اختصار است.1ـ آيت‌الله هاشمي رفسنجاني، سياستمدار 76 ساله و از شخصيت‌ها و چهره‌هاي ديرآشناي انقلاب اسلامي است كه در همه دوران انقلاب و بخصوص پس از پيروزي انقلاب نام ايشان همراه انقلاب بوده است. عضو شوراي انقلاب، فرماندهي جنگ، حدود 3 دوره رياست مجلس شوراي اسلامي، 2 دوره رياست جمهوري، رياست مجمع تشخيص مصلحت نظام و رياست مجلس خبرگان رهبري از اهم مسئوليت‌هاي گذشته و حال اين چهره سرشناس است.مهدي هاشمي 41 ساله، دومين فرزند پسر و چهارمين فرزند ايشان است كه رفتار و عملكرد او سال‌هاست با سؤالاتي روبه‌رو بوده است، يك بار ديگر نيز در زمان رياست جمهوري پدرش، وزارت اطلاعات براي او پرونده‌اي تشكيل داد اما بدون نتيجه و با تغيير معاون مربوط ماجرا پايان يافت.البته «گفته مي‌شود» ‌ها اعم از راست ودروغ درباره خانواده آقاي هاشمي اختصاص به مهدي ندارد ولي تاكنون در حد همين گفته مي‌شود باقي مانده و هيچ‌گاه فرصتي براي رسيدگي به آنها فراهم نشده است.به هر حال آقاي هاشمي رفسنجاني در قبال رسيدگي به اتهامات مهدي مي‌تواند همه اعتبار و سرمايه انقلابي خود را به او پيوند بزند و محاكمه مهدي را محاكمه خود بداند و به اين ترتيب ضمن دشوار كردن كار قوه قضاييه، مسير اجراي عدالت را ناهموار سازد و شائبه‌هاي موجود در افكار عمومي را تقويت كند. اما انتظار از رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام، تشخيص صحيح مصلحت و جدايي انداختن بين فرزند متهم و احتمالاً مجرم با شخصيت حقيقي و حقوقي خود است.به عبارت ديگر، توقع اين است كه آقاي هاشمي رفسنجاني، محاكمه مهدي را محاكمه فردي از جامعه بداند و از قوه قضاييه درخواست رسيدگي عادلانه به اتهامات او را داشته باشد و در صورتي‌كه اتهامات او به اثبات رسيد نه تنها او را از اهل خود نداند بلكه عَمَل غير صالح بداند.در ماجراي حضرت نوح (عليه‌السلام) چنين مي‌خوانيم: نوح (در آن لحظه‌اي كه موج بين او و پسرش حائل شد) پروردگارش را ندا كرده، با استغاثه گفت: اي پروردگار من! پسرم از خاندان من است و بدرستي كه وعده تو حق است و تو احكم‌الحاكميني. خطاب رسيد: اي نوح! او از خاندان تو نيست چون كه او عمل ناصالحي است. لذا از من چيزي كه اجازه خواستنش را نداري مخواه، من زنهارت مي‌دهم از اين‌كه از جاهلان شوي. نوح عرضه كرد: پروردگارا! من به تو پناه مي‌برم از اين‌كه درخواستي كنم كه نسبت به صلاح و فساد آن علمي نداشته باشم و تو اگر مرا نيامرزي و رحم نكني از زيانكاران خواهم بود.(47ـ45 سوره مباركه هود)‌2ـ دومين گروه كه انتظارات زيادي متوجه آنهاست، جريان‌هاي سياسي موافق و مخالف اين محاكمه هستند. آنها نيز در اين آزمون محك خواهند خورد كه نسبتشان با عدالت چيست؟ آنان كه موافق يا مشتاق اين محاكمه هستند بايد نشان دهند كه اشتياقشان صرفاً به اجراي عدالت است و نه گرفتن انتقام از رقيب سياسي خود و دست يافتن به فرصتي براي تسويه‌حساب‌هاي سياسي، مخالفان نيز مراقب باشند كه مخالفتشان از نگراني آنها درباره برملاشدن خودشان حكايت نكند يا قبيله‌گرايي‌هاي دوران جاهليت را در اذهان تداعي نسازد.3ـ رسانه‌ها سومين بخش و اثرگذارترين بخش اين ماجرا هستند. اگر چه تفكيك رسانه‌ها از عقبه‌هاي سياسي آنها دشوار است ولي توقع منصفانه از آنها اين است كه از هيجاني و احساسي كردن فضا فاصله گرفته و با حاكم كردن عقلانيت و اخلاق، بستر مناسب براي اجراي عدالت را فراهم آورند.سياسي نشان دادن ماجرا و فشار به قوه قضاييه براي عقب‌نشيني از انجام اين محاكمه يا حمله به آقاي هاشمي رفسنجاني به جاي پرداختن به مهدي هاشمي و فشار به قوه قضاييه براي اقداماتي سختگيرانه‌تر از معمول، از جمله مواردي است كه رسانه‌هاي له يا عليه اين موضوع بايد از آنها پرهيز كنند.4ـ اكثريت مردم، ناظران بيطرف اين رويدادها هستند. مردم نيز بايد ضمن هوشياري مراقبت كنند توسط بيگانگان يا ذي‌نفعان اين ماجرا مديريت افكار نشوند و بستر ايجاد، رشد و ترويج شايعات را هم فراهم نسازند. بايد بپذيريم جامعه ما در عين ويژگي‌هاي مثبت زياد با ضعف‌هايي هم روبه‌روست. پذيرش شايعات و در نتيجه چراغ سبز به سازندگان آنها از جمله اين ضعف‌هاست.افكار عمومي مهم‌ترين بستري است كه عدالت مي‌تواند در صورت هموار بودن مسير، امكان تحقق پيدا كند لذا نحوه مواجهه صحيح مردم با اين موضوع و مطالبه اجراي قانون و عدالت ارزشمندترين سرمايه براي دستگاه قضايي خواهد بود.5ـ و سرانجام قوه قضاييه كه در آزموني سخت قرار دارد. آيت‌الله هاشمي رفسنجاني، جريان‌هاي سياسي، رسانه‌ها و بخصوص قوه قضاييه بايد بدانند كه دو صد گفته درباره عدالت و قانونمندي و عدم ملاحظه صاحبان قدرت و ثروت چون نيم كردار نيست و عملكرد آنها بويژه قوه قضاييه در چنين پرونده‌هايي، سهم بزرگي در ذهنيت جامعه از آنها دارد.قوه قضاييه بايد مراقبت كند كه از نخستين اظهارنظرهاي مقاماتش در اين باره تا نحوه دستگيري، نحوه رسيدگي، تنظيم كيفرخواست، قاضي پرونده، علني يا غيرعلني بودن دادگاه، نحوه اطلاع‌رساني در مراحل مختلف، صدور حكم، مراحل تجديدنظر و نهايتا اجراي حكم زير ذره‌بين است. اين قوه ضمن اعمال حداكثر تدبير بايد نشان دهد ابتناء بر قانون و اجراي عدالت مهم‌ترين هدفي است كه دنبال مي‌كند. قوه قضاييه بايد مراقبت كند نه تحت تأثير فشارهاي جريان‌هاي سياسي موافق و مخالف قرار گيرد و نه هيجان‌هاي ناشي از فضاسازي‌هاي رسانه‌اي داخل و خارج بر كارش اثر بگذارد. به هر حال واقعيت اين است كه اين صحنه، آزموني دشوار براي قوه قضاييه است و سربلندي در اين آزمون، انتظار دلسوزان از اين قوه است.كيهان:روضه حضرت مسلم(ع)«روضه حضرت مسلم(ع)»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي كيهان به قلم حسين شريعتمداري است كه در آن نمي‌خوانيد؛اينجا كوفه است و امروز، هشتم ذيحجه هزار و چندصد سال پيش است. ماه پاياني سال 60 هجري و 32 روز قبل از عاشوراي سال .61 مسلم بن عقيل نماينده امام حسين(ع) چند روزي است كه وارد شهر شده و تا امروز، نزديك به 18هزار نفر از مردم كوفه با نايب امام زمان خويش بيعت كرده اند... امشب، اما كوفيان عهد مي شكنند و مسلم در ميانه ميدان تنها مي ماند.ابن زياد، فرستاده يزيدبن معاويه شايع كرده است كه سپاه عظيمي از شام به حمايت او و براي سركوب مسلم و هوادارانش، پاي در ركاب عازم كوفه اند - چيزي شبيه تهديد سران فتنه به حمله نظامي قريب الوقوع آمريكا- جارچيان حكومت اموي دوره افتاده اند و به مردم كوفه توصيه مي كنند براي در امان ماندن از حمله سپاه شام و منجنيق هاي آتشبار، بايد از ياري مسلم بن عقيل دست بردارند و با ابن زياد كه فرستاده و سرسپرده يزيد است دست بيعت بدهند- باز هم شبيه عمليات رواني فتنه گران 88 كه تنها راه پيشگيري از حمله نظامي به ايران را رويكرد مردم به سرسپردگان آمريكا مي دانستند و موسوي و كروبي و خاتمي را آدرس مي دادند- چه شباهت عجيبي و چه عبرت انگيز!اينجا كوفه است! هزار و چندصد سال قبل. مسلم بن عقيل تنها مانده است. از سپاه پاسداران و ارتش اسلامي و خيل عظيم جان بركفان بسيجي و توده هاي ميليوني مردم با بصيرت ايران و حماس و حزب الله لبنان و... هم خبري نيست. آن روز اگر اينان بودند كه به قول امام راحلمان(ره) ماجرا آنگونه ورق نمي خورد كه خورد و پايان داستان مسلم آنگونه مي شد كه اين روزها شد.فردا، آشناي غريب كوفه و هاني بن عروه را كه ميزبان نايب امام(ع) بود بر بام دارالعماره گردن مي زنند و پيكرهاي مطهر آنان را در كوچه هاي كوفه بر زمين مي كشند... و كوفه پرخروش ديروز، بي اعتنا و خاموش فقط به نظاره ايستاده است. شايد مسلم بن عقيل در واپسين دقايق قبل از شهادت به ياد سخن امير مومنان(ع) افتاده بود كه «روزي از رسول خدا(ص) پرسيدم، آيا عقيل را دوست مي داريد؟ و حضرت در پاسخ فرمود؛ آري! به خدا سوگند او را دوچندان دوست دارم، خودش را و پدرش ابوطالب را و فرزندش مسلم را كه در حمايت از فرزندت حسين(ع) به شهادت مي رسد. اهل ايمان در سوگ او مي گريند و فرشتگان بر او درود مي فرستند».عهدشكني مردم آن روز كوفه اما، همه از دنياپرستي آنان ريشه نمي گرفت و ترس از سپاه خيالي شام تمامي ماجرا نبود. پاي عوامل ديگري نيز در ميان بود، بارها خطرناك تر و گمراه كننده تر. آلودگي شماري از خواص و موقعيت ناشناسي و بي بصيرتي شماري ديگر و صد البته برخي از خواص چون مسلم بن عوسجه و حبيب بن مظاهر نيز آن عهد را كه با خداي خويش بسته بودند، لبيك گويان به ميقات بردند و در ركاب مولايشان ايستادند و پاي فشردند و جان سپردند.ماجرا، اگرچه پردامنه است و گفتني هاي آن بسيار ولي در اين مختصر به دو نمونه از خواص آن روزگار اشاره مي رود؛ شريح قاضي از شمار خواص آلوده و از ميان خواص موقعيت ناشناس، يكي چون جناب سليمان بن صرد خزائي. او، هرچند آن روزها در تشخيص موقعيت به خطا رفته بود ولي عاقبتي خوش داشت و با برپايي نهضت توابين به خونخواهي شهداي كربلا برخاست و سرانجام در اين راه به شهادت رسيد و اما...الف: «هاني بن عروه» از بزرگان شيعه است. او از ياران رسول خدا(ص) و مردي شجاع، دانشمند و مورد احترام همگان است. مسلم بن عقيل بعد از ورود ابن زياد به كوفه، از خانه مختار كه در آن آشكارا ساكن بود به خانه هاني نقل مكان كرد. ابن زياد با حيله و ترفند از ماجرا باخبر شد و هاني را به دارالعماره فراخوانده و تحت شكنجه هاي سخت قرار داد. قوم هاني كه از طولاني شدن غيبت وي نگران شده بودند با شمشيرهاي آخته دارالعماره را به محاصره درآورده و هاني را طلب كردند. وحشت بر قصر حكومتي كوفه سايه افكند.ابن زياد مي دانست كه قوم هاني شجاع و پرشمارند و اگر به دارالعماره يورش آورند بساط حاكميت فرستاده يزيد برچيده خواهد شد، راه مقابله با شمشير بسته بود...ساعتي بعد، قوم هاني بن عروه، بي آن كه بزرگ قبيله خويش را از چنگ ابن زياد رهانيده و يا او را ديده باشند، به خانه و كاشانه خود بازگشتند. تعجب آور است؟ نه... شريح قاضي به دستور ابن زياد بر بام دارالعماره رفته و در حالي كه هاني با چهره خون آلود زير شكنجه بود به قوم وي اطمينان داده بود كه هاني ميهمان گرامي ابن زياد است و با او به گفت وگوي دوستانه نشسته است! و قوم هاني به گفته شريح اعتماد كرده بودند. چرا...؟! به اين علت كه شريح را با سابقه قبلي او كه قاضي دوران حضرت امير عليه السلام بود، مي شناختند و نمي دانستند شريح با بدره هاي زر و املاك و مستغلاتي كه از ابن زياد به رشوه گرفته، تغيير ماهيت داده است و از گذشته خويش فقط يك تابلوي دروغين روي دست گرفته و با آن دين فروشي مي كند.اگر قوم هاني مي دانستند كه «ميزان حال فعلي افراد است» فريب تابلوي شريح را نمي خوردند و همين اندازه كه مي ديدند شريح مورد وثوق و اعتماد ابن زياد است و زبان حاكمان شام به كام دارد، در هويت او ترديد مي كردند و خيلي زود به هويت واقعي او پي مي بردند. كاش مي دانستند، تابلوهايي نظير، قاضي دوران حضرت امير(ع)، نخست وزير دوران جنگ، نماينده حضرت امام(ره) در حج و بنياد شهيد، نمايندگي امام خميني(ره) در موسسه كيهان، حكم از امام براي دادستاني كل كشور و... فقط هنگامي ارزشمند است و مي تواند ملاك اعتماد باشد كه «حال فعلي» صاحبان اين «عنوان »ها با آنچه بر «تابلوهاي قبلي» آنان نقش بسته است، همخواني و انطباق داشته باشد.در جريان فتنه 88 كه «جنگ احزاب» بود و تمامي دشمنان ريز و درشت اسلام و انقلاب و امام و رهبري از داخل و خارج براي مقابله با جمهوري اسلامي ايران به هم پيوسته بودند، وقتي مردم با بصيرت اين مرز و بوم، سران فتنه را ديدند كه سر بر آستان آمريكا و انگليس و اسرائيل مي سايند و زبان آنها را به كام گرفته اند، خيلي زودتر از آنچه دشمنان بيروني تصور مي كردند، هويت فرستادگان و برگزيدگان دشمن را شناخته و فرياد «شريح قاضي» ها را نه فقط به هيچ انگاشتند، بلكه با حضور ده ها ميليوني و بصيرت خويش، «چشم فتنه» را به قول حضرت امير(ع) كور كردند.ب: و اما، جناب سليمان بن صرد خزائي- رحمه الله عليه- حال و هواي ديگري دارد. او از بزرگان و رهبران شيعيان عراق و از اصحاب و ياران نزديك امير المومنين(ع) و امام حسن(ع) بود و در بسياري از ميادين جهاد حضور داشت. سليمان طلايه دار دعوت از امام حسين(ع) به كوفه بود، اما خود به هر علت- كه در اين وجيزه نمي گنجد- مسلم بن عقيل را ياري نكرد و در ياري امام حسين عليه السلام نيز كوتاهي كرد. سليمان مورد وثوق مردم كوفه و همه مسلمانان بود. او بعد از ورود مسلم بن عقيل به كوفه با آن كه مي دانست مسلم فرستاده و نايب امام زمان اوست از ياري و حمايت مسلم خودداري كرد و در پاسخ به اعتراض افرادي نظير مسلم بن عوسجه، حبيب بن مظاهر و مختاربن ابوعبيد، گفت؛ منتظر ورود خود امام عليه السلام باقي مي ماند! دقيقا همان بهانه اي كه اين روزها برخي از مدعيان دروغين انتظار ولي عصر(عج) بر زبان دارند و يا شماري از منتظران بي بصيرت به آن چنگ مي زنند.سليمان صرد بايد مي دانست كه نمي توان مدعي پيروي از امام حسين(ع) و انتظار ورود ايشان بود، اما از بيعت و همراهي با نايب و فرستاده آن امام بزرگوار سر باز زد! اين سرپيچي به گونه اي آشكار با آن ادعا مغايرت دارد و كساني كه از پيروي نايب امام زمان خويش سرپيچي مي كنند، از فرمان مستقيم و بي واسطه امام(ع) نيز سر مي پيچند و سليمان بن صرد خزائي هم چنين بود و از حضور در كربلا و ياري امام حسين(ع) خودداري كرد! امروز هم در مقياسي بسيار كوچكتر شاهد برخي از خواص هستيم كه دشمني و كينه توزي آشكار قدرت هاي استكباري و دنباله هاي داخلي آنها عليه اسلام و انقلاب و نايب امام زمان - ارواحناله الفداء- را مي بينند ولي روزهاي حادثه- نظير فتنه 88- در صحنه حضور ندارند.ادعا مي كنند كه در انتظار امام عصر(عج) نشسته اند و نمي دانند در انتظار يوسف زهرا(س) بايد ايستاد تا مصداق اين آيه شريفه نبود كه «رضوا بأن يكونوا مع الخوالف.... به همراهي با خانه نشينان راضي شدند و بر دل هاشان مهر نهاده شده، از اين روي اهل تفقه نيستند».به كوفه برگرديم، خودداري سليمان از ياري مسلم بن عقيل، زبان ابن زياد را به تخطئه مسلم در ميان مردم دراز كرد. خناسان و حراميان به ملت مي گفتند؛ اگر مسلم برحق است و حسين بن علي(ع) به حق قيام كرده است، چرا شخصيت برجسته اي نظير سليمان بن صرد كه از بزرگان شيعه و طليعه دار دعوت از حسين(ع) است مسلم را ياري نمي كند؟! و بعدها كه سليمان بن صرد از حضور در كربلا نيز سر باز زد، به همين توهم عليه قيام اباعبدالله(ع) دامن مي زدند.خدا بر درجات امام راحل ما(ره) بيفزايد كه مي فرمود- و تاكيد مي كرد كه با جرات مي گويد- مردم زمان ما از مردم حجاز در دوران رسول خدا(ص) و مردم كوفه در دوران علي مرتضي(ع) برترند و چنين است كه ترفندهاي موثر آن روزهاي دشمن در اين روزها بي اثر است چرا كه امروزه نگاه مردم به ولي امر و جلودار قافله است نه به خواص، از اين روي، خواص آلوده و غافل اگرچه در مقايسه با آن روزها، بسيار اندك و كم شمارند ولي چنانچه بلغزند و پاي از صراط مستقيم- خداي نخواسته- به عمد يا كم بصيرتي، بيرون بگذارند، جماعت را با خود نمي لغزانند، بلكه خود رفوزه شده و سقوط مي كنند.جناب سليمان صرد خزائي، اما، آنگونه كه اشاره شد، به خطاي خود - هرچند ديرهنگام- پي برد و با شهادت خويش نام نيكي از خود به يادگار گذاشت.سليمان اجازه سوءاستفاده بيشتر از خطاي خويش را به حراميان نداد... و خداي مهربان عاقبت همه- مخصوصا مدعيان- را ختم به خير فرمايد تا در آوردگاه اين روزها كه در دو سوي آن تمامي اسلام و تمامي كفر به تخاصم رو در روي هم ايستاده اند تماشاچي نباشند و به بهانه اين كه از فلان ماجرا- به حق- دل خوشي ندارند و يا به فلان موضوع- باز هم بر فرض صحت نظرشان- اعتراض دارند، از حضور آشكار در جبهه حق باز نمانند. امروز، راه ميانه اي نيست، فماذا بعدالحق الاالضلال...مردم سالاري:حرکت در مسير باد«حرکت در مسير باد»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي مردم سالاري به قلم مهدي قوامي پور است كه در آن مي‌خوانيد؛ عصر روز شنبه در ادامه بررسي لايحه برنامه پنجم برخي از نمايندگان، در باب تصويب ماده 68 لايحه مذکور هشدار داده و تصويب آن را موجب ايجاد انحصار طلبي بنگاه هاي بزرگ و  مخالف با اصل 43 و 44 قانون اساسي دانستند.در اين ماده آمده است که به دولت اجازه داده مي شود به منظور تسهيل شکل گيري و گسترش بنگاه هاي بزرگ به ويژه تعاوني هاي فراگير از صرفه هاي ناشي از مقياس و حضور موثر و رقابت پذير در بازارهاي منطقه اي و جهاني و جهش صادرات غير نفتي کشور و نيز ارتفاي سطح و جذب فناوري هاي نوين و برتر به داخل کشور اقداماتي را انجام دهد.اين ماده از دو منظر قابل توجه است که به هر يک تيتروار اشاره خواهد شد.يک:از منظر تغيير نگاه اقتصادي دولت و چرخش وي از بنگاه هاي زود بازده به سمت بنگاه هاي بزرگ با خاصيت رقابت پذير کردن کالاهاي توليد داخل و جذب فناوري هاي خارجي .دو: نگراني منتقدان از ايجاد کارتل هاي انحصاري اقتصادي و وابستگي شکننده اقتصاد ايران به اقتصاد جهاني.  از منظر اول بايد گفت دولت علي رغم انتقادات تند و شديد مخالفان از طرح ايجاد بنگاه هاي کوچک و زود بازده هميشه در مقام دفاع برآمده و با ارائه آمارهايي بر درستي مدعاي خود تاکيد داشته اما به نظر مي رسد در باطن خود نيز اعتقاد و ايمان خويش را به اين بنگاه ها از دست داده است فلذا در اين ماده ما با يک چرخش کامل از چپ به راست مواجه شده ايم.هر قدر که الگوي بنگاه هاي کوچک و زودبازده با افکار چپ هاي افراطي پيوند و نزديکي داشت تشکيل بنگاه هاي بزرگ اقتصادي به افکار راست افراطي گرايش دارد و به نظر مي رسد دولت هنوز نتوانسته تکليف خود را در عرصه اقتصادي روشن کند. چيزي که در انتقادات مخالفان به وضوح ديده مي شود.آسيب ديدن بخش هاي وسيعي از توليد کنندگان و بنگاه هاي کوچک و حتي متوسط اقتصادي از رهگذر تشکيل بنگاه هاي بزرگ است و اين با شعارهاي محمود احمدي نژاد که خود را همواره مدافع طبقات پايين جامعه مي داند چندان سازگار نيست. اما از منظر دوم اقتصاد بسته  ايران با بنگاه هاي کوچک اين مجال و فرصت را براي جمهوري اسلامي فراهم مي کرد که در مقابل انواع و اقسام فشارهاي خارجي ايستادگي کند و حالا تشکيل بنگاه هاي بزرگ با هدف حضور در بازارهاي منطقه اي و جهاني، وابستگي اقتصاد ايران  به اقتصاد جهاني را در پي خواهد داشت و اين وابستگي توان مقاومت ايران را در مقابل فشارهاي خارجي کم خواهد کرد بنابراين طبيعي به نظر مي رسد که نمايندگان اصولگرا و آگاه به مسائل اقتصادي از طرح و تصويب اين قوانين بيمناک بوده و با احتياط به آن نزديک شوند.فلذا فارغ از تغييرات و نوسانات پاندول وار ديدگاه دولت در زمينه هاي مختلف از جمله مسايل اقتصادي ، با توجه به رويکرد خاص محمود احمدي نژاد در سياست خارجي به نظر مي رسد تصويب ماده فوق بدون لحاظ کردن مواد و تبصره هايي براي کنترل و نظارت مطمئن تر بر اجراي اين ماده مي تواند استقلال کشور را با خطرات جدي روبه رو کند . يادمان باشد به اميد جدا شدن از اقتصاد نفتي و خارج شدن از دايره کشورهاي تک محصولي فضاي داخلي کشور را به روي شرکت هاي اقتصادي بزرگ که جز سود خود به هيچ اصلي پايبند نيستند باز نکنيم. رسالت:بارقه‌هاي اميد براي يك ملت رنج كشيده«بارقه‌هاي اميد براي يك ملت رنج كشيده»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي رسالت به قلم دكتر حشمت‌الله فلاحت پيشه است كه در آن مي خوانيد؛سرمقاله امروز را در حالي مي‌نويسم كه پيام تبريك خود و اعضاي گروه دولتي ايران و عراق را به مناسبت تشكيل مجلس جديد عراق براي آقاي "النجيفي" امضا و ارسال مي‌كنم.بعد از افغانستان، هيچ ملتي در دنياي امروز به اندازه ملت عراق رنج جنگ و ناامني را تحمل نكرده است و اكنون پس از توافق سياسي بر سر تشكيل دولت و مجلس بارقه‌هاي اميد تازه‌اي براي پايان دادن به رنج‌هاي گذشته شكل گرفته است.بر اساس توافق جديد، آقاي "جلال طالباني" از ائتلاف كردها به عنوان رئيس‌جمهور، نوري المالكي، نخست وزير و عبدالعزيز النجيفي الخالدي از ائتلاف العراقيه (به رياست آقاي علاوي) رياست مجلس را بر عهده خواهند داشت. البته اين تركيب حاصل رعايت تنظيمات قانون اساسي عراق است كه طبق آن سه منصب اصلي و مناصب معاونت و... بايد ميان اكثريت شيعه و دو اقليت اهل سنت عرب واكراد تقسيم شود. هشت ماه تاخير در ايجاد اين سامان سياسي، ناشي از اختلاف نظر عراقي‌ها بر سر مصاديق آن تركيب قانون اساسي بود. اكنون ديگر اعتراضي نسبت به آن اصول اساسي قانون اساسي وجود ندارد.بعد از اين فراز و نشيب انتظار عمومي در داخل و خارج عراق اين است كه هم بازيگران داخل اين كشور و هم بازيگران منطقه‌‌اي و فرامنطقه‌اي موجود، خود را با شرايط تازه آن تطبيق دهند. حتي آخرين انفعالات تروريستي روزهاي اخير نيز نه تنها مانع توافق بر سر شرايط جديد نشد، بلكه عزم عراقي‌ها جهت استقرار نظم سياسي را تقويت نمود. لذا توجه به چند نكته ذيل ضروري است. 1. دور تازه تحولات نظامي، امنيتي و سياسي عراق با اقدام تهاجمي آمريكا در سال 2003 ميلادي آغاز شد ولي پايان آن به اراده آمريكايي‌ها شكل نگرفت. فهرست و سياستمداران مورد حمايت واشنگتن نتوانستند، مناصب اصلي قدرت و حكومت در عراق را به خود اختصاص دهند و حتي لابي‌هاي مشكوك آمريكايي‌ها با سلفي‌ها و بعثي‌ها و همسويي با برخي دولت‌هاي عرب مخالف روند دموكراتيك داخل عراق نيز، آخرين تلاش‌هايي بود كه شكست خورد. بنابراين هنوز نگراني عراقي‌ها از ناحيه آن قدرت خارجي ادامه دارد. حتي اگر اين قدرت به سياست‌هاي انتقامي روي نياورد، تداوم تكاپوي آن براي جبران باخت سياسي در حوزه‌هاي اقتصادي و اطلاعاتي دغدغه آينده عراقي‌هاي ميهن پرست خواهد بود.از طرفي انتظار عمومي از آمريكايي‌ها پايان دادن به هر دو جنبه اشغال فيزيكي و رواني عراق است. البته با انتقال حوزه بحران به افغانستان و مرزهاي ناامن پاكستان بخش فيزيكي خروج از عراق آغاز شده است، اما تداوم حضور رواني آمريكايي‌ها به معناي تداوم چالش قدرت در عراق و آسيب پذيري نهادهاي سياسي، حكومتي و امنيتي اين كشور خواهد بود. حاكميت اصل، منافع ملي در سياست خارجي دو حزب دموكرات و جمهوريخواه ايالات متحده هر گونه ادعاي ايثارگري در راهبرد اشغال و تغيير حكومت‌هاي دنيا توسط آن قدرت را رد مي‌كند.2. نقشه جغرافياي سياسي منطقه با تغيير جدي مواجه شده است. اگر زماني صدام حسين با تغيير حوزه جنگ "اسلام- اسرائيل" به "عرب - عجم" به عنوان مانع وحدت اسلامي در جبهه شرقي با رژيم صهيونيستي عمل مي‌كرد، اكنون فضاي آزاد شده عراق اين جبهه را از خط مقدم سرزمينهاي اشغالي تا شرق آسيا گسترش داده است. اگر به عامل فوق تغيير سياست خارجي "تركيه لائيك" به "تركيه اسلامي" و "مخالف رژيم صهيونيستي" را اضافه نماييم، پيش‌بيني شكست طرح "خاورميانه بزرگ" ايالات متحده دشوار نيست. هر چند كه اين شكست موج تازه كينه آمريكايي را به دنبال خواهد داشت كه اين بار تبعات آن فقط به دو كشور محدود نخواهد شد.3. دموكراسي و انتخابات جدي در عراق، اغلب در كشورهاي عرب منطقه نوعي بدعت ضد ساختار سنتي محسوب مي‌شود. اين كشورها كه در تباني با قدرت‌هاي خارجي ساختار سنتي - موروثي خود را به بهاي همراهي با سياست خاورميانه‌اي آن قدرت‌ها حفظ كرده‌اند، اكنون بيش از گذشته جهت آزادسازي سياسي تحت فشارند. تحولات يك سال اخير عراق نشان داد كه حتي آمريكايي‌ها به رغم شعار صدور دموكراسي، جهت محدودسازي و انحراف روندهاي دموكراتيك داخل عراق تحت فشار دوستان عرب خود بودند. "آريل شارون" رئيس سابق رژيم صهيونيستي بعد از اعلام طرح خاورميانه بزرگ آمريكا پس از سفر به واشنگتن و جلسات متعدد با مقامات آن كشور در صدد اثبات اين نكته بود كه دموكراسي در كشورهاي اسلامي به معناي پايان اسرائيل است. تناقض ضرورت پذيرش عراق جديد در جمع كشورهاي عربي، همراه با تبعات اين پذيرش، رفتارهاي متفاوتي را در كشورهاي منطقه شكل خواهد داد. آن كشورها نمي‌توانند عراق را در جمع خود بپذيرند اما از آثار سياسي - رواني اين همنشيني در ميان مردم و حتي نخبگان سياسي سطوح مياني خود بر حذر باشند.آنها به خوبي مي‌دانند كه اقبال ايراني‌ها نسبت به تحولات آزاديخواهانه داخل عراق به عامل مثبتي تبديل شد كه حتي بسياري از كينه‌هاي ناشي از هشت سال جنگ را از بين برد. بويژه اينكه ايراني‌ها تلاش نكردند كه تحولات طبيعي عراق را در راستاي منافع خود دستكاري نمايند و در از بين بردن كينه‌هاي دوران جنگ و بويژه جداسازي "تقصير" صدام بعثي از سرنوشت ملت عراق و ضرورت دوستي با اين ملت پيشقدم شدند.البته برخي كشورهاي داراي ساختار سنتي سياسي مخالف ساختار دموكراتيك عراق، تمام تلاش خود را براي مقابله با اين نظام نوبنياد در حوزه‌هاي تروريستي به كار بردند. بي‌شك تجربه آنها در زمينه كار سياسي و اطلاعاتي در حدي نيست كه بتوانند سياست مقابله را در فاز جديد دنبال نمايند و تنها خطر آينده براي مردم عراق اين است كه تجربه دستگاه‌هاي اطلاعاتي و نخبگان سياسي وابسته به غرب با پشتوانه مالي برخي كشورهاي منطقه، كانون توطئه جديدي را تشكيل دهد.4. الگوي همكاري قواي سياسي عراق بر اساس همزيستي شيعه و سني در اين كشور منجر به تقويت انديشه‌هاي برابري خواهانه در دنياي عرب خواهد شد. در برخي كشورهاي منطقه، اقليت‌هاي مذهبي به نسبت جمعيت خود در حوزه‌هاي سياسي صاحب جايگاه نيستند. "انتخابات" آزاد، تنها عاملي است كه مي‌تواند به اين نارضايتي‌ پايان دهد. انتخابات "يمن" و پيروزي شيعيان در مجلس نيمه انتخابي اين كشور، از جمله تحولات قابل تكرار در منطقه است.آيا مي‌توان واقعيت عراق جديد را پذيرفت و مانع حضور رئيس‌جمهور "كرد" آن در اجلاس سران اتحاديه شد؟ جمع شيعيان بقيع ديگر محدود به ايراني‌ها و لبناني‌ها نخواهد شد و اهل سنت مخالف سلفي‌گري از مكان بيشتري براي مباحثات وحدت بخش با شيعيان برخوردار خواهند شد. خلأ زبان عربي در انتقال اين "فرهنگ‌هاي سياسي مترقي" نيز از ميان رفته است. بدترين شيوه برخورد با اين موج مترقي، استفاده از راهكارهاي سلفي و متعصبانه است. علاوه بر رابطه تاريخي قم و نجف، آمد و شد سفراي حوزه‌هاي علميه ايران در واتيكان، الازهر و هند نشان مي‌دهد كه سلفيون براي رهايي از تعصبات كور خود بايد خاكريزهاي زيادي را خراب كنند.5. مردم عراق و بازيگران منصف تحولات اين كشور بايد به امنيت و توسعه عراق كمك نمايند. اكنون بيش از هفتاد درصد بودجه دولت صرف امور امنيتي مي‌شود. انتخابات اخير نشان داد كه براي عراقي‌ها مقابله با بازيگران ناامن ساز خط قرمزي اساسي است. هر چند كه دولت نيز بايد براي جلب نظر همسايگان مانع تبديل خاك آن كشور به حريم امن گروه‌هاي تروريستي شود.اختلاف افكني‌هاي هشت ماه اخير، آخرين مصاديق اجراي نقشه انگليسي تجزيه عراق به سه كشور بود. آنها بايد از راهكارهاي محلي و ملي موجود براي از بين بردن هر گونه زمينه تفرقه و تجزيه استفاده كنند. اين مهم بويژه بايستي مورد توجه اكراد عراق قرار گيرد. آنها به ياد دارند كه در ابتداي دهه 1990 ميلادي اختلافات خونين حتي دامن دو حزب كرد (دموكرات و اتحاديه ميهني) را نيز گرفت و شمار زيادي از جوانان، زنان و كودكان كرد در آتش اين اختلاف داخلي سوختند. امنيت وآسايش عراقي‌ها فقط در شرايط وحدت اين كشور ممكن است. و سرانجام اينكه ظرفيت‌هاي توسعه عراق يا بكر مانده و يا در اثر جنگ‌هاي طولاني از بين رفته است. عراقي‌ها براي بازسازي كشور خود نيازمند حضور كشورهايي هستند كه در ازاي رابطه اقتصادي، ما به ازاي سياسي نخواهند. دخالت سياسي در اقتصاد به معناي تقسيم اين كشور به گروه‌ها و طبقات مختلفي است كه زمينه ساز شكاف‌هاي تازه خواهند شد.تهران امروز:الزامات وحدت و برادري«الزامات وحدت و برادري»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي تهران امروز به قلم محمدحسين صادقي است كه در آن مي‌خوانيد؛پس از مدت‌ها كه رهبر معظم انقلاب از جذب حداكثري و دفع حداقلي سخن به ميان آوردند، گروه‌ها و دسته‌هاي سياسي نيز هر يك به نوبه خود طرحي يا برنامه‌اي براي بازسازي نحوه حضور ساختاري احزاب و گروه‌هاي سياسي مطرح كرده‌اند. از يك سو موضوع وحدت اصولگرايان از طرف برخي اصولگرايان عنوان شده و از ديگر سو منشور برادري به مثابه طرحي براي تجميع گروه‌ها زير چتر انقلاب به ميان آمده است.به نظر مي‌رسد آنچه در اين رفت و برگشت‌ها مفغول مانده سنجش وقايعي است كه پس از انتخابات سال گذشته رخ داده است. وقايع فتنه‌انگيز سال گذشته بدون هيچ كم‌وكاستي تمام جغرافياي سياسي جامعه را متاثر ساخته و روند حركات سياسي را به «پيش»‌ و «پس» از خود تقسيم كرده است.بدين اعتبار كه وقايع سال گذشته تا بدانجا موثر بوده كه نمي‌توان بدون سنجش رفتار كنشگران سياسي نسبت به آن واقعه، به‌مشاركت يا عدم مشاركت آنها در ادامه حيات سياسي كشور حكم داد. به معناي ديگر نمي‌توان به ادامه حركت سياسي گروه‌ها در چارچوب نظام مقدس جمهوري اسلامي راي داد بدون آنكه موضع آنها را نسبت به فتنه سال گذشته به‌طور روشن و شفاف دانست.بدون شك فتنه سال گذشته به يك حركت براندازانه بود كه به اهداف خود نرسيد لذا نمي‌توان بدون باور چنين مسئله مهمي كه با كليت نظام سر عناد داشته و دارد به حضور جريان‌ها حكم داد. اين طبيعي‌ترين كنش ممكن است كه هر نظامي فرصت حضور در عرصه سياسي را براي جريان‌هايي فراهم سازد كه اساسا سر دشمني با چارچوب‌هاي پذيرفته شده و قطعي و قانوني آن نداشته باشند.با اين وصف ضروري است تمام جريان‌هاي سياسي موجود و همه آنهايي كه خواهان مشاركت در آينده كشور هستند، ابتدا و پيش از هر چيز ديگر نسبت خود را با اين مسئله روشن سازند آنگاه دم از ارث و برادري و وحدت بزنند.چرا كه اگر «فتنه» محل و نقطه ثقل تجمع معاندين بوده، بايد مكان اجتماع حق باوران نيز باشد. نمي‌توان هم خود را در چارچوب نظام تعريف كرد و هم با گروه‌هاي برانداز نظام مخالفتي نداشت يا حتي تاييداتي هم نسبت به آنها ابراز كرد.بدون شك وحدت يكي از مطالبات هميشگي مقام معظم رهبري و يكي از نيازهاي اصلي عرصه سياسي كشور بوده اما تبصره وحدت ملي، وحدت حول اصول و اركان نظام است. آنچه تحت عنوان منشور برادري از سوي برخي جريان‌هاي اصلاح‌طلب مطرح شده آنگاه معنا مي‌يابد كه آن گروه‌ها موضع خود را نسبت به جريان فتنه، مشخص سازند در غير اين صورت محل گفت‌وگوي نخبگان نخواهد بود.در بين اصلاح‌طلبان قطعا مي‌توان گروه‌هاي تندرو يا معتدلي را شناسايي كرد اما موضع‌گيري در قبال جريان فتنه مسئله‌اي نيست كه بتوان با اعتدال يا تندروي از كنار آن گذر كرد. فضاي جديدي به وجود آمده به‌طوري كه آرايش سياسي كشور را نيز متحول ساخته است و همه گروه‌ها براي تعريف جايگاه خود بايد به بازسازي دوباره مفاهيم بپردازند در غير اين صورت از تعريف در حيات سياسي كشور باز مي‌ايستند.جمهوري اسلامي:اعتراف تاريخي شيطان بزرگ«اعتراف تاريخي شيطان بزرگ»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛اعتراف وزير خارجه آمريكا به اينكه "طالبان و بن لادن دست پرورده آمريكا هستند" هر چند چيزي بر اطلاعات صاحبنظران مسائل سياسي منطقه نمي‌افزايد، لكن از اين نظر اهميت دارد كه آنچه در طول سالهاي گذشته همواره گفته مي‌شد ولي مسئولان آمريكائي با ژست‌هاي ضد تروريستي خود حاضر نبودند آنرا بپذيرند، توسط رئيس دستگاه سياست خارجي دولت آمريكا با صراحت پذيرفته شده است.هيلاري كلينتون، وزير خارجه آمريكا، براساس گزارش خبرگزاري هند، گفته است: "آمريكا گروه‌هاي افراطي مشخصي را ايجاد كرد و از تروريست‌هائي مانند اسامه بن لادن در زمان مبارزه عليه اتحاد جماهير شوروي سابق حمايت كرد اما نتايج معكوس دريافت كرد. اكنون ما در حال جنگ با بخشي از آن چيزي هستيم كه ساخت دست آمريكا بوده است. ما نيروهاي "مجاهدين" در افغانستان را براي جنگ عليه شوروي سابق ايجاد كرديم، آنها را آموزش داده و تجهيز كرديم و از لحاظ مالي حمايت كرديم از جمله اسامه بن لادن، اما اين اقدام براي ما نتيجه خوبي نداشت."بكار بردن عنوان "مجاهدين" افغان توسط وزير خارجه آمريكا در اين اظهارات، اگر اشاره به گروه‌هاي مجاهدي باشد كه با حكومت دست نشانده شوروي در افغانستان جنگيدند و آنرا سرنگون كردند و ارتش سرخ شوروي را وادار به خارج شدن از افغانستان كردند، يك دروغ آشكار است. پرونده مجاهدين افغان و چگونگي شكل گيري آنها و مبارزاتشان عليه حكومت دست نشانده شوروي در افغانستان، كاملاً روشن است و اين گروه‌هاي قابل مصادره كردن توسط آمريكا و ديگر كشورهاي استعماري نيستند. مجاهدان افغان براساس اعتقادات ديني شكل گرفتند و در برابر الحاد شوروي و دولت‌هاي دست نشانده‌اش در افغانستان ايستادند و سرانجام ارتش سرخ شوروي را وادار به عقب نشيني كردند و همين امر موجب سقوط حكومت دست نشانده كمونيست‌ها در كابل شد. در اين نكته ترديدي نيست كه كشورهاي غربي نيز كمك‌هائي به گروه‌هاي مجاهد افغاني در مبارزه عليه شوروي كردند كما اينكه بسياري از كشورهاي منطقه نيز به آنها كمك كردند ولي اين به معناي ايجاد آنها نيست. علاوه بر اين، گروه‌هاي مجاهد افغان، تروريست نبودند بلكه براي آزادسازي كشورشان از اشغالگران كمونيست مبارزه مي‌كردند.بدين ترتيب، منظور وزير خارجه آمريكا از گروه‌هاي تروريستي كه آمريكا آنها را ساخت، تروريست‌هائي همانند طالبان هستند و تصريح به نام "بن لادن" نيز نشان دهنده همين واقعيت است. اكنون نيز آنان كه در افغانستان با آمريكا درحال رقابت برسر قدرتند، همين گروه‌ها هستند و اينست كه وزير خارجه آمريكا در اظهارات خود گفته است "اكنون ما درحال جنگ با بخشي از آن چيزي هستيم كه ساخت دست آمريكا بوده است."دولت آمريكا با ايجاد اين گروه‌هاي تروريستي كه مورد اشاره هيلاري كلينتون قرار گرفته مرتكب جناياتي شده كه اينگونه مي‌توان آنها را برشمرد:1 - آمريكا با استفاده ابزاري از طالبان، دولت قانوني مجاهدين افغان را ساقط كرد و افغانستان را بعد از آنكه از اشغال شوروي نجات يافته بود دچار ناامني و هرج و مرج ساخت.2 - با تبليغاتي كه آمريكا براي چهره سازي طالبان كرد، تلاش نمود اسلام را در افكار عمومي جهان به ويژه در غرب، يك دين متحجر، عقب افتاده و تروريست پرور معرفي نمايد. هدف اصلي آمريكا از اين كار علاوه بر ضربه زدن به اسلام، فراهم ساختن زمينه اشغال افغانستان بود كه در سال 1380 انجام داد.3 - حذف چهره‌هاي مبارز افغان كه قطعاً مي‌توانستند براي آمريكا در مراحل بعدي ايجاد مانع كنند مثل "احمد شاه مسعود" از اهدافي بود كه فقط توسط همين گروه‌هاي تروريست ميسر بود. آمريكا نمي‌توانست مستقيماً اقدام به ترور اين قبيل افراد ‌كند و با ايجاد گروه‌هاي تروريستي بي منطقي همچون طالبان اين افراد را از سر راه خود برداشت و زمينه را براي اقدامات استعمارگرانه بعدي خود فراهم ساخت.4 - آمريكا براي اشغال افغانستان نيازمند بهانه بود. بوش كوچك، اين بهانه را از طريق طالبان و بن لادن و امثال آنها به راحتي بدست آورد و افغانستان را اشغال كرد.5 - براي آنكه چهره دولت آمريكا به ننگ بزرگي همچون اشغال يك كشور ديگر آلوده نشود، عنوان مبارزه "با تروريسم" بسيار مناسب بود. اين عنوان را دولتمردان آمريكائي با بهره برداري از اقدامات افراطي و تروريستي طالبان، كه خود آمريكا آنرا ساخته بود توانستند به دست بياورند و بوش كوچك هنگامي كه فرمان حمله نظامي به افغانستان را صادر ميكرد، اين اقدام جنگ افروزانه و اشغالگرانه را تحت عنوان "مبارزه با تروريسم" انجام داد و حتي منتي نيز بر سر ملت‌هاي منطقه گذاشت كه با مبارزه با تروريسم قصد دارد منطقه را امن نموده و به آنها خدمت كند!6 - هر چند صاحبنظران مستقل در جهان و در منطقه به ويژه در جمهوري اسلامي ايران، در همان زمان، دروغ‌هاي بوش كوچك را افشا كردند و اعلام نمودند خود او در رأس تروريست‌هاي جهان قرار دارد، لكن وي و دستگاه‌هاي تبليغاتي عريض و طويلي كه در اختيار مثلث شوم "آمريكا، انگليس و صهيونيسم جهاني" قرار دارد، تلاش زيادي براي متهم ساختن تعدادي از كشورها به حمايت از تروريسم كردند و با اين متهم ساختن‌ها اغراض سياسي خود را براي مقابله با نهضت بيداري اسلامي و حركت انقلابي ملت‌هاي مسلمان و ساير ملت‌هاي آزاديخواه دنبال كردند. البته حناي دولتمردان آمريكائي رنگي نداشت و همواره در اين مسير دچار خسران و بي آبروئي شدند.اكنون با اعتراف تاريخي هيلاري كلينتون همسر رئيس‌جمهور اسبق آمريكا و وزير خارجه كنوني اين كشور، حتي براي كساني كه فريب تبليغات آمريكا را خورده بودند نيز ترديدي باقي نمانده كه دولتمردان آمريكائي علاوه بر اينكه خود در رأس تروريست‌ها قرار دارند، صادر كننده تروريسم هم هستند و اهداف استكباري خود را در سراسر جهان با استفاده از تروريسم دنبال مي‌كنند. از اين پس، هيچكس در جهان وجود ندارد كه تكليف خود را با شيطان بزرگ با توجه به اين اعتراف تاريخي نداند.ابتكار: آزمون بزرگ دستگاه عدالت«آزمون بزرگ دستگاه عدالت»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي اتكر به قم فضل الله ياري است كه در آن مي‌خوانيد؛اگر چه در فضاي کنوني کشور همه قوا بانگ عدالتخواهي برداشته اند و البته قوه مجريه بيشترين اصرار را بر اين موضوع نشان مي‌دهند . اما بدون ترديد متولي اصلي (عدالت) قوه قضاييه کشور است . دستگاهي که سالهاست نشان خود را ترازويي با دو کفه هم سان قرار داده است.هر فرد يا دستگاهي که در سکنات و وجنات خود، مدعي امري يا موضوعي مي‌شود هر رفتار و گفتار آن فرد يا دستگاه، خود به آزموني تبديل مي‌شود که با موضوع ادعايي، سنجيده و ارزيابي مي‌شود.هر اقدام قوه قضاييه جمهوري اسلامي و راي هر دادگاهي در ذيل اين دستگاه عريض و طويل،خود مي‌تواند دادگاهي باشد که در برابر هيئت منصفه‌اي به عدد مردم روشن بين ايران در جريان است.در روزها و هفته‌هاي گذشته بارديگر اتهامات مطرح شده پيرامون "مهدي هاشمي فرزند رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام در صدر خبرها قرار گرفت و از اين طريق حتي در تريبوني مانند نماز جمعه تهران به صراحت- والبته بدون آن که نامي از وي برده شود- مطرح شد . بسياري از افراد و گروهها خواستار رسيدگي به اين اتهامات شدند و البته مقامات قضايي کشور نيز به دفعات گفته اند که منتظر بازگشت وي از خارج هستند .آنچه اين موضوع را حساس تر از موارد مشابه مي‌کند، چند نکته است :يکي انتساب متهم به يکي از بزرگترين شخصيت‌هاي نظام و ديگري ارتباط دادن اتهامات وي به مسائل سياسي کشور مي‌باشد.در فضاي سياسي کشور دو نوع نگاه پيرامون اين پرونده وجود دارد که قوه قضاييه بايد تلاش فراوان کند تا از آسيب‌هاي اين دو طرز تفکر در امان باشد .اول: برخي از افراد و گروه‌ها اين موضوع را نوعي تسويه حساب سياسي با فرزند رئيس مجلس خبرگان و به تبع آن پدرش مي‌دانند و معتقدند که هدف "زدن " اين شخصيت سياسي کشور است . اين گروه عدالت دستگاه قضاييه را تنها در تبرئه متهم مي‌دانند .دوم: برخي ديگر از افراد و گروه‌ها از هم اکنون حکم را صادر شده مي‌دانند و به چيز غير از محکوميت شديد متهم رضايت نمي‌دهند. (چنان که روزگذشته يک نماينده اصولگراي مجلس گفته بود که مهدي هاشمي متهم نيست، مجرم است).اينجاست که دستگاه قضايي کشور بايد با ترازوي معروف خود وارد شود و بي آنکه وزنه‌اي بتواند يکي از دو کفه را سنگين تر کند اين تعادل را تا تصميم مهم "صدور واجراي حکم حفظ کند .در مورد اين پرونده خاص وزنه‌هاي که مي‌تواند خارج از ضوابط قانوني کفه‌هاي ترازوي عدالت را بالا و پايين کند،کم نيستند . از يک طرف انتساب متهم به يکي از بزرگان نظام مي‌تواند اين تلقي را ايجاد کند که را ي صادر شده ممکن است تحت تاثير مقام و موقعيت پدر متهم باشد از طرف ديگر هم اين تلقي مي‌تواند فراگير شود که مخالفان سياسي متهم وپدرش تلاش‌هايي را براي تحت تاثير قرار دادن راي دادگاه به عمل آورند.انتساب متهم اين پرونده به هاشمي رفسنجاني که از مردان اول نظام در سه دهه گذشته بوده است تکليف دستگاه قضايي را سنگين تر مي‌کند و آن را در برابر موقعيتي قرار مي‌دهد که مي‌توان به آن "آزمون بزرگ گفت .به نظر مي‌رسد دستگاه قضايي جمهوري اسلامي ايران بايد چند موضوع را در اين باره در حدکامل رعايت کنند تا راي صادر شده بتواند هيئت منصفه‌اي که بيرون از تالار دادگاه به اين محکمه چشم دوخته اند، را نيز قانع کند.هيئت منصفه‌اي که فراتر از خطوط سياسي و چانه زني‌هاي پشت پرده در اين باره قضاوت مي‌کند.1- اتهامات مطرح شده در فضاي رسانه‌اي کشور درباره اين پرونده دست مايه برخي از تسويه حساب‌هاي سياسي شده است که کيفرخواست صادره بايد اقناع افکار عمومي کشور را در دستور کار خود قرار دهد و چشم خود را بر انتساب‌هاي فاميلي و خواست‌ها و منويات حزبي و جناحي ببندد .2- در يک ساله اخير،روند دادرسي و نحوه بررسي برخي اتهامات و مواجه با برخي پرونده ها، اعتراض‌هايي را در سطح جامعه برانگيخته است.يک مرحله از آزمون قوه قضاييه مي‌تواند پرهيز از اين موضوع باشد به گونه‌اي که "قانون تنها سليقه ي حاکم بر روند دادرسي باشد .3- شفافيت در نحوه طرح اتهامات در فضاي رسانه‌اي کشور از سوي دادگاه نيز مي‌تواند محکي براي پذيرفتن راي دادگاه از سوي افکار عمومي باشد .4- آزمون قوه قضاييه البته با خاتمه اين دادگاه و صدورحکم براي "مهدي هاشمي رفسنجاني به پايان نمي‌رسد . چرا که پرونده‌هايي در اين سطح از حساسيت و پيرامون افراد نام و نشان دار ديگري نيز در فضاي سياسي و رسانه‌اي کشور مطرح شده است . افرادي که مانند مهدي هاشمي مخالفان و موافقان سياسي نيز دارند و هر از چندگاهي در رسانه‌ها اتهامات آنها مطرح شده و يا از آنان دفاع مي‌شود، بدون آنکه صحت و سقم اين اتهامات در جايگاه معتبري مانند دادگاه به محک ارزيابي گذاشته شود . بدون ترديد وظيفه دستگاه قضايي نگاه برابر به اين افراد و اتهامات آنان است . آن زمان است که يک هيئت منصفه هفتاد ميليوني مي‌تواند پشتوانه حکم صادره باشد .سياست روز:قاتلي در پوست ولي دم«قاتلي در پوست ولي دم» عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي سياست روز به قلم عليرضا بندري است كه در آن مي‌خوانيد؛«عيسي را از قبل مي‌شناختم. به او پيشنهاد دادم با دريافت پول، دخترم را بكشد. طبق قرار فرشته را به نقطه‌اي خلوت كشاندم. من در گوش�




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 237]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن