واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: لبخند خاکیمرحله اول عملیات کربلای یک انجام شده بود، بچه ها از دل شب یکریز جنگیده بودند، تا بالاخره دشمن را از شهر مهران بیرون تاراندند. یک شب و یک روز از عملیات گذشته بود، بچه ها در دل شهر جا خوش کرده بودند و خستگی در می کردند. نزدیکی های غروب بود که به برو بچه های مشهد (تیپ 21 امام رضا(ع) ) ملحق شدم.در واقع رژیم صدام پس از ناکامی در بازپسگیری فاو و برای جلوگیری از حملات گسترده ایران، طی یک استراتژی جدید اقدام به انجام چند حمله میکند که در این میان شهر مهران را به تصرف درمیآورد و با هیاهو آن را به رخ جهانیان میکشد. عملیات در مرحله اول آنچنان سهمگین و غافلگیر کننده انجام شد، که شاید بتوان گفت عملیات كربلای 1 با توجه به محدودیت زمان در طراحی و تصمیم گیری و وضعیت خاص منطقه در طول جنگ از بهترین و موفق ترین عملیات ها بود. برای اجرای این طرح عملیات به بیش از 30 گردان نیروی زمینی نیاز داشت اما این توان آماده نبود، اما امام فرموده بود:" قضیه مهران باید به سرعت حل شود".
برای بچه ها باور اینکه با کمترین تلفات توانسته بودند، دشمن را با وجود استحکامات زیاد شهر تقریباً متلاشی کنند، کمی عجیب به نظر می رسید، گروهی که در کنارشان اطراق کردم، تنها یک زخمی داشت.آن هم ترکشی بود که به پشت دست کوچکترین عضو گروه اصابت کرده بود. از این بابت بسیار خوشحال بودند. دوربینم را که در آوردم، زیر رگبار تیکه های بامزه بچه های گروه با لهجه شیرین مشهدی قرار گرفتم. دوربینم را به طرف دوست نوجوانی که ترکش خورده بود گرفتم. صورتش از خجالت گل انداخت. و توانستم شیرینی این لحظه را با لبخند زیبایش در دوربینم ثبت کنم. گفتم :" زخم دستت؟...خندید. خنده ای فارغ از تمام زخم ها و دردهای زمینی...و یک دم فکر کردم که این دست های کوچک ، سالهاست که حیثیت مرگ را به بازی گرفته اند... قبضه آرپی جی اش را به درخت تکیه داده بود، دم به دم هم نیم نگاهی به آن می انداخت. انگار با این نگاه ها می خواست بگوید، حالا حالاها اسیر منی، و افق های دوردست در انتظار ماست...آتش اشتیاق در کنار بچه ها بودن و به رزم و عزم اندیشیدن در نگاهش زبانه می کشید، چه کسی جرأت داشت ، به واسطه این جراحت او را به عقب بخواند. امام فرموده بود بیایید ، پس آمده بودند تا نه از شهر مهران، نه از یک کشور، که از حیثیت عشق دفاع کنند.چرا با توجه به گزارش فرماندهان ، امام فرمودند:" قضیه مهران باید به سرعت حل شود"، هنوز دریاها راز آرامش تو را درک نکرده اند..هنوز کوه ها از درک استواریت عاجز مانده اند...و پژواک این سوال، هنوز در قله های دوردست تکرار می شود: در کشاکش جنگی سخت و سهمگین، راز این سوال چیست؟پی نوشت:1- وضعیت عراق :عراق پس از تصرف مهران ، یگان های بیشتری در منطقه مستقر کرد. شهر مهران و اطراف آن تحت مسئولیت لشکر 17 زرهی از سپاه دوم عراق بود که با تیپ های 443،705 و 425 پیاده از آن دفاع می کرد. علاوه براین ، تیپ های 70 زرهی ، 59 مختلط و 501 پیاده در احتیاط نزدیک و تیپ 1 کماندویی کمی عقب تر در احتیاط قرار داشتند . در مجموع دشمن تا قبل از عملیات کربلای 1 دارای 42 گردان پیاده و 6 گردان زرهی در این منطقه بود. اما درهمان مرحله اول در کمتر از بیست و چهار ساعت، دیگر عراقی ای در شهر دیده نمی شد!2- وضعیت ایران : به دلیل كمبود نیرو و وجود استحكامات دشمن ، محور باغ كشاورزی حذف و از محور قلاویزان و یال های آن تا رودخانه گاوی تلاش قوی تری انجام شود. سه مرحله برای تحقق اهداف عملیات در نظر گرفته شد : مرحله اول ، تأمین ارتفاعات قلاویزان تا روستای امام زاده سید حسن به عنوان مهم ترین فلش حمله كه مورد تأكید فرماندهی كل بود . مرحله دوم ، تأمین انتهای جبل حمرین تا شیار میگ سوخته و در امتداد آن تأمین روستای بهین بهروزان و هرمز آباد . مرحله سوم تصرف خاكریز والفجر3 كه از روستای فرخ آباد تا زیر ارتفاعات 223 قلاویزان امتداد داشت. اما در همان مرحله اول بچه ها شهر مهران را به طور کامل به تصرف درآوردند. 3- زخم دست!، گاهی زخم، موهبتی است که می توان در سایه آن به آرامشی دل انگیز رسید.اینجا زخم مرهم است. نشانه روشنی که عاشقان سرافراز را در چشم معشوق، جلوه بیشتری می بخشد.4- اکنون مرحله ای از عملیات تمام شده بود، عاشقان بزمی را از سر گذرانده بودند و اکنون با یاد حلاوت دوشین، به بزمی دیگر می اندیشیدند. 5- چرا با توجه به گزارش فرماندهان ، امام فرمودند:" قضیه مهران باید به سرعت حل شود"، هنوز دریاها راز آرامش تو را درک نکرده اند..هنوز کوه ها از درک استواریت عاجز مانده اند...و پژواک این سوال، هنوز در قله های دوردست تکرار می شود: در کشاکش جنگی سخت و سهمگین، راز این سوال چیست؟ نویسنده : مسعود شجاعی طباطباییتنظیم : رها آرامی - فرهنگ پایداری تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 251]