واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: تاریخ انتشار سه شنبه 1 اردیبهشت 1388 تعداد مشاهده : 85 ترجمان عشق در تاريخ جام جم آنلاين: سعدي، استاد سخن در عرصه بيكران شعر و يكي از سخنوران سترگ ايران در پهنه زبان فارسي به شمار ميرود. اين است كه سعدي در غزل و چيرهزباني، استاد همه شاعران بعد از خود و پيشروي حافظ در غزلسرايي است. او در تمام زمينههاي سخن اعم از نثر و نظم، استاد بود و قصيده را از حالت مدح و توصيف پادشاهان و اميران بيرون آورد و با موعظه و حكمت درآميخت و نوعي شعر تعليمي را در قالب قصيده، بنيان نهاد. خدمت او به زبان فارسي از همه جهات داراي عظمت و حايز اهميت است. گلستان او در اسلوب نثر موزون و بوستان او از نظر اخلاق و آرمانخواهيهاي انساني بيرقيب مانده است. سخن او سهل و ممتنع و غيرقابل تقليد است. زبان او فصيح و بليغ و در مجموع جذاب و شيرين است. غزلهاي او سرمشق غزل ديگران و غزل معيار محسوب ميشود. امروز و در روز بزرگداشت اين شاعر و هنرمند جاودان ايراني، عرصههاي گوناگون سخنورياش را در اين نوشتار واكاوي ميكنيم: سعدي عشق را در زبان معيار بر كرسي نشانده و سكه سخن را در غزل، مثنوي، قصيده و حتي نثر موزون به نام خود زده است. شايد بهترين اين باشد كه گفته آيد، شعر فارسي در همه زمينهها به نام او سكه زده شده است و او الفتدهنده قلوب همه فارسيزبانهاست. درباره شخصيت و زبان سعدي، به طور معمول، پرسشهايي در اذهان اشخاص شكل ميگيرند كه يكايك آنها را برميشماريم و پاسخ ميگوييم: 1- آيا معشوق غزل فارسي در نزد سعدي، معشوق آرماني بوده است يا معشوق جسماني؟ پاسخي كه به اين پرسش ميتوان داد، اين است كه سعدي يك انسان جهانديده و مجرب بوده است. قسمت اعظم غزلهايش در ضمن برخورداري از فصاحت و بلاغت و جذابيت لفظي و معنوي از واقعگرايي و وقوع برخوردار بوده است. از اين نظر، شايد او رقيب نداشته باشد كه سخنش خاصه غزلهايش در عين زيبايي و لطافت و ظرافت شاعري از واقعيت نشأت گرفته است. عشق سعدي، عشق واقعي و عشق موجود خاكي است. 2- آيا سعدي بدبين بوده است يا خوشبين؟ خوشبيني سعدي زبانزد خاص و عام است. سعدي نسبت به زندگي جوامع انساني واقعبين بوده است. اين واقعبيني او كمي متمايل به خوشبيني بوده است. يعني او نيمه پر ليوان را ميديده است. سعدي خيلي انسان را از سطح زندگي جسماني و لذايذ آن به اصطلاح نكنده و او را خيلي به اوج نميبرد. در عين حال كه بسيار واقعبين و معتدل است، اهل رفق و مدارا، سازگار و موافق با اوضاع و آشتيدهنده و پيونددهنده هم بوده است. درس اخلاق هم به انسان ميدهد، اما خودش هم عمل ميكند و با اين همه اهل خداست و بسيار اهل توكل و رضاست. 3- اگر به خواهيم يك ويژگي براي سعدي ذكر كنيم، كدام ويژگي براي او مناسب است؟ سعدي ويژگيهاي فراواني داشته است؛ اما اگر بخواهيم تنها يكي از ويژگيهاي او را ذكر كنيم، بايد بگوييم او مرد سفر بوده است و سالهاي زيادي از عمر خود را در سفر گذرانده است. تجارب او از زندگي، محصول مسافرتهاي اوست و سفرهايش بزرگترين درس زندگي او بوده است. سختي بسيار ديده و ايستادگي هم كرده است! قلمروي زبان فارسي در عهد سعدي بسيار وسيع بود. از اين روي، او در سفر با ادبيات و زبان فارسي مانوس بوده است. زندگي او زندگي يك مرد اديب و يك انسان جهان ديده است. سعدي از اين حيث، سهمي هم در تمدن بزرگ ايراني و فرهنگ اسلامي دارد. عشق سعدي در همه حال چه در سفر و چه در حضر، حالت تصعيد شده داشته است. عشق او معمولا به نوع بشر ختم ميشود. اين سياح معروف شعر فارسي در جهت تلطيف جسم و جان، سهم قابلتوجهي در ادبيات و فرهنگ مشرق زمين دارد. بزرگترين دشمن انسان در زندگي، صفت «آز» و همان چيزي است كه در اصطلاح عامه، به آن حرص و طمع ميگويند. مرد سفر ديده، اين صفت را از خود دور ميكند تا از لحظههاي زندگي، ژرفاي آن را دريابد. اين ميل طبيعي در سعدي سريان داشته است. اين عرفان و زهدي هم كه به سعدي ميبندند درست نيست. او عارف و صوفي رسمي و بازاري نبوده است. درست است كه در اشعار او مطالب عرفاني و زهدآميز ديده ميشود؛ اما هيچ كدام اينها دليلي بر صوفي بودن او نيست. بلكه بعكس، او بسيار با فراست و فرزانه بوده است و هر چيز را در حد اعتدال خويش دوست ميداشته و از زندگي بهره كافي ميبرده است. يك فرصتطلب متشرع، اما معقول و موجه بوده و حساب شرع و ديانت به دستش بوده و بيگدار به آب نميزده است. 4- نگاه سعدي به انسان چگونه است؟ سعدي به كليات مسائل انساني احاطه داشته و در آثار خويش همانند يك طبيب حاذق، نبض انسانها را گرفته و از آنها استمالت و دلجويي كرده است به همين دليل آثار او جزو آثار ماندگار و جاودانه باقيمانده است. چنين است رازماندگاري سخن سعدي كه نام سرايندهاش را نيز زنده نگاه داشته است. اكنون نيز سعدي و سخنوراني از سنخ او، سرمشق و الگوي سخنوران معاصر هستند هر چند زمانه ما ديگر زمانه سعدي نيست. زمان دگرگون شده، اما سخن مستحكم و متين و فصيح و بليغ و شيرين و موثر... در همه زمانها، خواستار دارد اگرچه اكثريت قريب به اتفاق جامعه در اثر گرفتاريهاي دست و پاگير و فقر حاكم، ارزش معرفت و قدر سخن شاعرانه را نميدانند اما اين امر مانع از گسترش زبان فارسي و سخن شاعرانه در سطح جهان نخواهد بود. البته، فاصله و شكاف عميق طبقاتي و نيز رواج روزافزون فرآوردههاي نو و فناوري، موجب ايجاد فاصله نسل امروز با سخن گذشتگان شده است. اين واقعيت را نبايد انكار كرد، اما ميتوان با حفظ آثار گذشتگان بر غناي آثار امروزينگان نيز افزود. سعدي، سخنگوي همه طبقات اجتماع بوده و تلخ و شيرين را در آثار خود بيان كرده است. شيوه او، شيوه اعتدال است. نه شادي و خوشي را به يكسو نهاده و نه از غم و غصه حكايت كرده، بلكه هر دو را به يك منوال پذيرفته است. 5- نگاه سعدي به رويدادهاي اجتماعي زمانه و سرنوشت ملتش چگونه بوده است؟ گفتهاند او در يكي از غمبارترين و اسفبارترين دورههاي تاريخي -يعني دوره مغول- از مواضع قدرت حاكم، دفاع و موضعي بيطرفانه اتخاذ كرده است؟ به هر حال هيچ انساني خالي از برخي خطاهاي فكري نبوده؛ اما او در جاي ديگر از آثار خود دم از حكمت و منطق هم زده و به حال زيردستان رحمت آورده است. سعدي راه رهايي از تعلقات را فقط عشق ميداند. به نظر او اگر درد انسان، درد عشق باشد، او با تمام خلقت به وجد ميآيد6- آيا سعدي در شعر از شاعران نوگراي زمانهاش بوده تا تكراركننده سنتهاي پيش لذت حاصل از آثار سعدي، شوق وافر را در انسان پديد ميآورد. بر روي هم، كليات آثار سعدي انسان را در همه زمانها متوجه اصل زندگاني ميكند. و اين نيست مگر عظمت و شكوهي كه سخن سعدي در خود نهفته دارد. خاصه غزلهاي شوقآميزش. بافت سخن سعدي برساخته آواها و نواهاي عاشقانه در طول روزگاران است. نحوه خلق اين آثار با نحوه ديگر آثار سرايندگان سخن پارسي نيز متفاوت است. لذتي كه از آثار سعدي عايد خواننده و شنونده ميشود؛ بسيار طبيعي و دلكش و البته بديعي و جذاب است. به گونهاي كه اهل ذوق را به خواندن ترغيب ميكند و اين، همان لذت مطالعه نزد محققان و اهل فن است كه خواندن و مطالعه كردن را از آثار سعدي بايد شروع كرد و از زبان خود او بايد گفت: بر حديث من و حسن تو نيفزايد كس حد همين است سخنداني و زيبايي را علاوه بر گفتار، كردار سعدي از آن دست كرداري است كه بزرگان، عامل آن بودهاند. سعدي با وجود نظريههاي ادبي سنتگرايان، نه سنت زده كه بسيار نوگرا و متمايل بتازگي و طراوات حال و معترف به خلق جديد است. اما همه اينها را بايد در شگرد زباني او جست و يافت. زبان او زبان حذف افعال اضافي است و هر چيزي كه زايد و تكراري است، در زبان او حذف شده است. صداي پايزمان در زبان سعدي هم آشكار است به شراط آنكه به جدول افقي شعر معتاد نباشيم! و اينكه روزگار، آموزگار مجربي است و زمانه، خود نقاد كار آزمودهاي است، پيوسته در سخن سعدي آمده است. بدون شك، سعدي شور و هيجان مولويوار را در غزلهاي خود ندارد و در عوض آهنگ نرم و ملايم جويباري از بيت بيت غزلهايش به گوش ميرسد. مضامين عارفانه عشق حقيقي در كليات سعدي كم نيستند. غزلهاي سعدي در عين عاشقانه بودن، رنگ عارفانهاي دارد. با اين همه، سعدي به شاعر عشق و تغزل، شهرت دارد (نه به شاعر عرفان و تصوف) و درست همين است كه او را نبايد عارف و صوفي خواند اگر چه در قرني كه او ميزيسته عرفان و تصوف، رواجي روزافزون داشته و جامعه آن روز، جامعهاي عرفانگرا بوده است. عرفان سعدي، بيشتر با اخلاق، در آميخته است. 7- مهمترين حرف سعدي براي انسان در طول تاريخ چيست؟ در نظر سعدي، راهرهايي از تعلقات، فقط عشق است. اگر درد عشق در انسان باشد، انسان با موسيقي كيهاني خلقت و با آواي پرندگان و موسيقي جويباران به وجد ميآيد. سماع در نظر سعدي يعني وجود و جذبه عرفاني. كساني كه اهل سماعاند، فرشتگان هم به پايشان نميرسند. منتها، سعدي اين سخن را به هر كس بيان نميكند! نگويم سماع، اي برادر كه چيست / مگر مستمع را بدانم كه كيست گر از برج معني پرد طير او/ فرشته فروماند از سير او عشق در غزلهاي سعدي به تمام و كمال جنبه واقعي دارد. عناصر و مظاهري كه در غزلهاي سعدي وجود دارند، نشان ميدهند كه عشق سعدي، عشقي ملايم و طبيعي در حد و اندازه زن و مرد بوده و رنگ انحرافي نداشته است. غلامحسين عمراني
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 197]