واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: جوانان و هویتهای جعلی
کلان شهر تهران امروز با مشکلات و مسائل مختلفی دست و پنجه نرم می کند. مشکل آلودگی هوای تهران و تبعات بی شماری که بر جسم و روح افراد می گذارد از یک طرف و معضلاتی همچون فقر،بیکاری و گرانی از طرف دیگر، چهره ای تو در تو و پیچیده برای این شهر ایجاد کرده است. بر فرض اگر برای موارد ذکر شده راه حل هایی وجود داشته باشد،مشکلات فکری و فرهنگی افراد جامعه ما و خصوصا قشر عظیم جوانان،معضلی بزرگ است که یک بسیج همگانی می طلبد تا بتوانند بخشی از آنرا حل کنند.البته این بدان خاطر است که به طور کلی فرهنگ سازی و درونی کردن هنجارهای رفتاری مناسب،فرایندی برنامه ریزی شده و دقیق است که به یکباره نمی توان در مورد آن تصمیم گیری کرد و آنرا به اجرا گذاشت. این فرایند باید در طی زمان به اجرا درآید و در تمامی مراحل با دقت و راهکارهای علمی پیش رود.این روزها وقتی در کوچه و خیابان های تهران گذری داشته باشید،خواهید دید که ظاهر و رفتار افراد و بالاخص جوانان این مرز و بوم، با گذشته تفاوت کرده است.ممکن است این سوال در ذهن ما گردش کند که چه بر سر فرهنگ غنی و پربار ایرانی آمده که امروز می بینیم آینده سازان این جامعه، در قالب پسرهایی با آرایش موهایی عجیب و پوشیدن لباس های عجیب تر در جامعه ظاهر می شوند. این شلوارهای پاره و بلوزهای تنگ و منقش به تصاویر مختلف،نشان دهنده کدام هویت برای جوان ایرانی است؟ازطرف دیگر زنان و دخترانی که با انواع واقسام آرایش های غلیظ در سطوح مختلف شهر حاضر می شوند و برای آنها فرقی نمی کند که به دانشگاه می روند یا رستوران و پارک. نوع آرایش در تمامی این مکانها به یک صورت است. به راستی چه بر سر هویت جوانان ما آمده که بدون زیربنای محکمی از تفکر و تعقل،به الگو پردازی صرف از انواع تولیدات غیر بومی می پردازند؟آیا سرچشمه و منشاء هویت ایرانی تا این حد تنزل پیدا کرده یا نحوه ارائه واقعیت این هویت برای جوانان دچار نواقصی بوده که موجب چنین مواردی شده است....بحران هویت چیست؟مساله هویت (identity) از موضوعات مهم و چالش برانگیزی است كه طیف وسیعی از متفكران در رابطه با این موضوع به ارائه نظراتی پرداخته اند. صورت مساله هویت و ضمائم مربوط به آن، همواره در كانون توجه علوم مختلفی همچون جامعهشناسی، فلسفه، روانشناسی و... قرار گرفته است.در دوره نوجوانی؛مساله هویت شخص باید حل شود و شخص به یك خودپنداری معتدل و هویت منسجم دست یابددر این میان برخی روانشناسان بخش وسیعی از مطالعات خود را به این مساله اختصاص دادهاند. بدون شك در بررسی این مساله نمیتوان آراء و نظریات روانشناس مشهور آلمانی" اریك هامبورگ اریكسون" را نادیده گرفت. نگاه بدیع و متفاوت او به مساله هویت،خصوصا بحران هویت، جالب توجه است.
اریكسون (Erik HamburgErikson) از مشهورترین روانشناسان است. بیتردید طرح مفهوم بحران هویت (identity crisis) یكی از دلایل شهرت او در محافل علمی و روانشناسی است. برخی معتقدند اریكسون در طرح نظریهاش از بحرانهایی تاثیر گرفته كه خود در زندگی تجربه كرده است. بررسیها نشان میدهد وی با بحرانهای مختلفی در زندگیاش مواجه بوده است. به عقیده اریکسون،رشد هویت معمولا یكی از جنبههای رشد خود در نظر گرفته میشود. رشد خود نیز یكی از مباحث مهم مطرح شده در قلمرو روانشناسی رشد است كه حاوی موضوعات مهمی همچون رشد مفهوم خود، عزت نفس (Self esteem) یا ارزش نهادن به شایستگیهای خود، رشد شناخت دیگران و رشد هویت است.از نگاه اریك اریكسون یكی از تكالیفی كه انسان در دوران نوجوانی با آن مواجه میشود تكوین هویت شخصی (personal identity) است. این بدان معناست كه نوجوان برای دستیابی به هویت شخصی خود با پرسشهای مهمی چون من كیستم؟ مقصدم كجاست؟ هدف از حیات چیست؟و... مواجه میشود. روندی كه نوجوان طی چند سال برای پاسخگویی به این پرسشها طی میكند، به عنوان جستجوی هویت نامیده میشود. برخی بر این باورند كه چنین جستجویی در جهت شكلگیری هویت، دوره نوجوانی را به دورهای مملو از مخاطرات تبدیل میكند و به همین دلیل سخن از بحران هویت به میان میآورد؛ اما در این میان اریكسون موضعی متعادلتر اتخاذ كرده و از منظری دیگر به مقوله بحران هویت نگاه میكند. یكی از نكات مهم در نظریه هویت اریكسون توجه به این مطلب است كه رشد شخصیت امری است كه در سراسر عمر آدمی اتفاق میافتد. از سوی دیگر موضوع اصلی در رشد شخصیت، جستجوی هویت است. اریكسون عمر انسان را به 8 مرحله رشد روانی و اجتماعی تقسیم میكند.در هر یك از این مراحل، فرد با تعارضی مواجه میشود كه باید آن را حل كند. منشاء تعارض از آنجاست كه فرد در مواجهه با محیط، انتظارات تازهای برایش ایجاد شود. اریكسون چنین برخوردهایی با محیط را بحران (crisis) میگوید. فرد در هر مرحله و در هر مواجهه با بحران 2 راه پیش رو دارد: یك راه سازگارانه و یك راه ناسازگارانه.جوانانی که امروز دچار بحران هویت و نوعی سردرگمی هستند همان کودکان دیروزند که بدون وجود الگوهای مناسب رشد شخصیتی از جانب خانواده و جامعه،بزرگ شده اند.از نگاه اریكسون حل رفع هر یك از بحرانها موجب تغییر در شخصیت انسان و ورود به مرحله بعد میشود. یكی از این مراحل هشتگانه، مرحله نوجوانی (سنین 18- 11 سالگی) است. در چنین دورهای، مساله هویت شخص باید حل شود و شخص به یك خودپنداری معتدل و هویت منسجم دست یابد. در واقع میتوان چنین گفت كه تعارض روانی این دوره، مربوط به شكلگیری احساس هویت و پراكندگی اجزای مختلف آن است. حل تعارض زمانی ممكن خواهد بود كه نوجوان بتواند بر جوانب منفی این تعارض و بحران غالب شود و هماهنگی درونی در ایفای وظایف مختلف را به دست آورد. چنان كه پیش از این نیز بیان شد، نوجوان در این دوره با پرسشهای مهم بسیاری مواجه میشود. او پیش از این نیز در مقاطعی همچون دوره كودكی با سوالات بسیاری مواجه بوده است.هر فرد در فاصله زمانی از آغاز بلوغ تا شروع زندگی شغلی و خانوادگی، نقشهای مختلفی را تجربه میكند. در جریان این تجربهها، نوجوان خود را با قهرمانهای مختلف همانند كرده و رفتارهای گوناگون، علایق و جهانبینیها را تجربه میكند. آنچه باید مورد توجه قرار گیرد این مساله است كه همانندسازیها جنبه سمبلیك ندارند.
این به آن معناست كه تجارب نوجوان كاملا جدی است و نوجوان به ایفای بازی نقشها نمیپردازد، بلكه در عمل نقشهای مختلف را به تجربه شخصی در میآورد. در جریان همانندسازی، نوجوان درصدد حصول تصویری یكپارچه از خود است.تحقیقات نشان داده است در جوامع ابتدایی الگوهای همانندسازی و نقشهای اجتماعی محدود است و در نتیجه هویتیابی تا حدودی سهلتر صورت میگیرد، اما در جوامع پیچیده و صنعتی، هویتیابی كاری بس دشوار و مستلزم در نظر گرفتن مجموعه تقریبا نامحدودی از امكانات است. به همین خاطر است که یکی از مشکلات جوامع امروزی بحران هویت است.مشکلی که در جامعه ما و شهر بزرگی مثل تهران به وضوح دیده می شود.آنچه ارکسون از بحران هویت بیان می کند یک مرحله گذار است که تجربه آن در محدوده خاصی از زندگانی هر فردی،طبیعی و عادی قلمداد می شود اما آنچه که به عنوان یک معضل در جامعه ما مطرح شده وقوع بحران هویت در شرایط و سنینی است که با نظریه اریکسون تا حدی متفاوت است. امروزه بحران هویت بیش از هر چیز جوانان را به مخاطره می اندازد و درگیری های مختلفی برایشان ایجاد می کند.هرچند در بروز این بحران عوامل متعددی موثرند،و هر فردی ممکن است بنابر تجربیات و نقش هایی که در طی زندگی داشته،هویتی خاص را برای خود تعریف کند.آنچه مهم است نقش خانواده و والدین در ایجاد هویت یابی فرزندان است. چرا که خانواده اولین و مهمترین نهاد اجتماعی برای رشد افراد است. پس از خانواده محیط اجتماعی و گروه همسالان از مهمترین منابع هویت بخشی هستند.در این مرحله نیز اگر جامعه و خانواده به شکلی همسو با یکدیگر عمل کنند،بحران هویت در ابتدایی ترین مرحله ممکن است رخ دهد و به سرعت نیز محو خواهد شد.مشکل اینجاست که اهمیت شکل گیری هویت برای ارکان اجتماع شناخته نشده است. آنچه امروز جامعه ما درگیر آن است همین عدم توجه به مسئله شکل دهی به هویت است.عدم ارائه کامل و مناسب الگوهای مناسب برای هویت یابی،از جمله موارد مهم است. جوانانی که امروز دچار بحران هویت و نوعی سردرگمی هستند همان کودکان دیروزند که بدون وجود الگوهای مناسب رشد شخصیتی از جانب خانواده و جامعه،بزرگ شده اند.از طرفی وجود تعارض میان نهادهای مختلف یک اجتماع نیز می تواند به عنوان عاملی مهم به بحران هویت دامن زند. به هر حال آنچه مشخص است اینکه موضوع بحران هویت در جامعه ما موجب بروز مشکلات و معضلات دیگری می شود که هیچ یک به نفع آینده افراد جامعه ما نیست.بهتر است در این رابطه جدی تر و عمیق تر تصمیم گیری شود.فاطمه ناظم زاده/گروه جامعه و ارتباطاتمنبع:اتكینسون، ...، زمینه روانشناسی هیلگارد، ترجمه براهنی و...، رشد، ششم، 1386.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 626]