واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: به خدا پناه می برم!
امام سجاد نیز به خدا پناه می برددر دعایی از امام سجاد (ع) داریم که حضرت از چندین رذیله به خداوند پناه می برد و از خدا می خواهد که این گناهان را از وجود مبارکش دور سازد ؛اَللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَیَجَانِ الْحِرْصِخداوند در آیـه ی 19سوره ی مبارکـه ی معارج می فرمایند : « إِنَّ الانسنَ خُلِقَ هَلُوعاً » این حرصی که حضرت به خداوند پناه برده است ، حرص به بدی است ، نه حرص به خوبی .امام سجاد – علیه السلام –از هیجانات حرص به خدا پناه می برد . هیجانات حرص یعنی چه؟حرص در بعضی مواقع لازم است ، مثلاً در علم ، انفاق ، عاطفه ، عشق ، دعا و یا ایجاد امکانات خوب و مناسب برای زندگی . اما حرص بدون عقل یعنی هیجان حرص!برای زندگی مادی و معنوی تا حدی حرص و ولع لازم است اما اگر بیـشتر از حد شود ،تبدیل به هیجانات حرص می شود ودراین نوع از حرص ، حرصی است که نفس به ما توصیه می کندو برای ما تاریکی و حجاب به ارمغان می آورد .در روایات متعدد وارد شده که مؤمن افراط و تفریط ندارد، روی خط وسط است . باید حساب و کتاب کنیم و تمام مادیات و معنویات را یادداشت کنیم ، اگر از حد مورد نیاز بالاتر رفته ایم، باید آن را تعدیل کرده و پاییـن تر بیاوریم؛ و اگر هم انسان بـی خیالی هستیم باید میزان حرص را بالا آورده و به درجـه ی اعتدال برسانیم. بی خیال بودن گناه نیست ، اما ممکن است حجاب بیاورد. مثل دانـش آموزی که در مدرسه نمره ی 12 می آورد، گرچه قبول شده ، اما وظیفـه ی خود را درست انجام نداده است وممکن است در مرحله ی بعدی نمره ی قبولی را نیز کسب نکند .وَ سَوْرَةِ الْغَضَبِدر این مورد هم می فرمایند : سورة الغضب ، نه خود غضب؛ چـرا که غضب هم خط مرز دارد ، بالاتر از حد یعنی خشونت و عصبانیت و پاییـنتر از مرز یعنی سیـب زمین بودن و بی خیالی ! سورة الغضب یعنی زمانی که غضب از روی نفس و احساسات بوده و با عقل هـمراه نباشد ناپسند است . اگر کسی غضب نداشته باشد آدم نیست ، گناهی برای او منظور نمی شود اما ممکن است در جایی که باید از قوه ی خشم خود کمک بگیرد تا حق مظلومی را بگیرد ، نتواند و در ایـنجا مرتکب گناه شود .امام علی – علیه السلام – می فرمایند : « چه گناه بدی است حسد که بیش از هر کسی خود حسود را آزار می دهد.»
وَ غَلَبَةِ الْحَسَدِبرخلاف سه صفت پیشین ، حسد حد و مرزی ندارد و فی نفسه مذموم است . « الحسود لا یسود ؛ یعنی انسان حسود هیـچ گاه رنگ آسایش را نخواهد دید.»اگر فردی به دو نفر حسادت کرد ، آنها را زمین زد و بر آنان غلبه کرد، آرام نمی شود و باز هم در پی محسود دیگری می گردد. حسود دلش از حسادت داغ است و چون دائماً حرارت حسد از دلش به بیرون تراوش می کند ، راحتی نخواهد داشت .امام علی – علیه السلام – می فرمایند : « چه گناه بدی است حسد که بیش از هر کسی خود حسود را آزار می دهد .» وَ ضَعْفِ الصَّبْرِضعف صبر یعنی جایی که باید صبر کنم، ولی صبر با من هـمراهی نکند. خدایا به تو پناه می برم، چون تو هستی که به من انگیزه می دهی و پشتیبان من هستی، کاری کن که من بفهمم و بتوانم صبر کنم . انسان تا صابر نباشد شاکر نمی شود ، صبر مقدمـه ی شکر است .می گویند صبر سر ایمان است ، اگر صبر داشته باشیم همه چیز داریم ، « چو صد آید ، نود هم پیش ماست » و اگر صبر نداشته باشیم هیچ سرمایـه ای نخواهیم داشت . هر قسمت از ایمان که از کار بیافتد انسان زنده است ؛ زیرا که سر دارد ، اما اگر صبر از بین رفت انسان هم تبدیل به مرده ای متحرک خواهد شد . هـمسر امام خمینی (ره) می گویند: « امام در تمام مدت زندگی مشترک حتی یـکبار از من نخواستند که یک لیوان چای به دست ایشان بدهم . اگر من خودم برایشان می آوردم که تشکر می کردند و اگر هم فراموش می کردم بدون یک کلمه حرف ، خودشان چای می ریختند.»وَ قِلَّةِ الْقَنَاعَةِ
پروردگارا ! به من لطف کن ، عقلم را باز کن و سینـه ام را فراخ ساز تا قانع باشم . اگر طماع باشیم زندگی و آخرت خودمان را خراب می کنیم و هیچ سودی هم به دنبال نخواهیم داشت . اگر در زندگی خود توقعات را صفر نکنیم ، از زندگی لذت نخواهیم برد . اگر از خدا توقع نداشته باشیم هر چیزی که به ما عنایت کند خوشحال می شویم و اگر هم نداد ناراحت نمی شویم . هـمسر امام خمینی (ره) می گویند: « امام در تمام مدت زندگی مشترک حتی یـکبار از من نخواستند که یک لیوان چای به دست ایشان بدهم . اگر من خودم برایشان می آوردم که تشکر می کردند و اگر هم فراموش می کردم بدون یک کلمه حرف ، خودشان چای می ریختند.»متأسفانه توقعات ما خیلی بالاست. اگر توقع خود را به صفر برسانیم، لطف خدا و مردم ، احساس مهر و لذت را در ما القا می کند. همین که من زنده هستم خدا را شکر می کنم، چه بسیار کسانی که قبل از رسیدن به سن و سال من از دنیا رفتـه اند. همین زمان و مهلتی که خدا عنایت کرده تا ما لذت ببریم و توشه جمع کنیم برای ما کافی است . وَ شَکَاسَةِ الْخُلْقِبرخورد بد با مردم و نعوذ بالله با پدر و مادر که بالاتر از این دنائتی نیست ، مصداق شکاسـة الخلق است .گاهی اوقات نیز با خُلق تنگ نزد خداوند ظاهر می شویم ، یا ایـنکه با حالت ناامیدی دعا می کنیم .این ها همه از مصادیق شکاسة الخلق هستند .به امید آنکه خداوند ما را نیز از این رذائل دور بدارد .فرآوری : زهرا اجلال – گروه دین واندیشه تبیانمنبع :صحیفه سجادیه ، دعای امام سجاد در پناه بردن به خدا
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 197]