واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: تاریخ انتشار سه شنبه 15 بهمن 1387 تعداد مشاهده : 78 ليالستاني: «ميزاك» يك فيلم واقعگراي نمادين است خبرگزاري فارس: حسينعلي ليالستاني گفت:نميتوانم بگويم اين فيلم واقعگراست يا بگويم اين فيلم نمادين است بلكه اين فيلم هر دو جنبه را دارد. ● گزارش تصويري مرتبط ------------------------------- به گزارش خبرنگار سينمايي فارس، نشست فيلم «ميزاك» ديشب پس از نمايش اين فيلم با حضور عوامل آن در سينماي رسانههاي گروهي برگزار شد و منصور ضابطيان اجراي اين نشست را بر عهده داشت. وقتي كه «منصور ضابطيان» از «حسينعلي ليالستاني» كارگردان اين فيلم سوال كرد كه چرا باز هم فيلمي را در شمال ساخته است، گفت: من جاهاي ديگري نيز رفتهام و به كوير و فضاهاي صخرهاي نيز علاقمندم اما دوست داشتم اين فيلم در شمال ساخته شود. وي همچنين در پاسخ به اين سوال كه آيا «ميزاك» را فيلمي نمادين يا واقعگرا ميداند، گفت: نميتوانم بگويم اين فيلم واقعگراست يا بگويم اين فيلم نمادين است بلكه اين فيلم هر دو جنبه را دارد. ليالستاني همچنين در پاسخ به اين سوال كه چرا در انتهاي فيلم تمام بازيگراني كه در طول فيلم لهجه محلي داشتهاند به فارسي ساده صحبت كردهاند، گفت: دنبال اين نبودهام كه بازيگران حتما با لهجه محلي صحبت كنند و نميخواستم در پايان فيلم حتما همه بفهمند «ميزاك» يعني بچه. از آنها خواستم فقط تهراني صحبت نكنند و هيچ كسي را مجبور نكردم كه به زور گيلكي حرف بزند. «جهانگير كوثري» تهيهكننده اين فيلم در پاسخ به اين سوال كه چرا روي چنين فيلمي سرمايهگذاري كرد گفت: ابتدا از حضور نويسندگان و منتقدان در اين جمع اظهار خوشحالي ميكنم چون حضور اين افراد در اين جلسه نشان دهنده اين است كه سينما جايگاه خوبي دارد و پديدهاي است كه بعد از انقلاب بهخوبي به كارش ادامه داده و در تمام ژانرهاي موفق بوده و حتي در ژانرهاي جديد هم مثل دفاع مقدس توانسته موفق باشد. وي تصريح كرد: «ميزاك» به نوعي ذهنيت نوستالژيك كارگردانش را بازتاب ميدهد كه در شمال بزرگ شده و در آنجا بسياري از كمبودها را به عينه ديده و با آن محيط كاملا آشناست اما در مورد دليل حمايتم از ساخت اين فيلم بايد بگويم سينماي ايران جايگاه رفيعي در دنيا دارد كه بسيار هم موفق است و هيچ جشنوارهاي در دنيا نيست كه در آن فيلم ايراني يا داور ايراني نداشته باشد. اين نهضت فرهنگي سينماي ما است كه از اوايل دهه 60 آغاز شد با هر سختياي خودش را به جلو كشانده موفق بوده و جوانان توانا اين هنر مدرن را زنده نگه داشتهاند. لازم به ذكر است كه موفقيت سينماي نوين ايران مديون ابزار و وسايل نيست بلكه مضمون و محتواي آن است كه جايگاه سينماي ايران را به وجود آورده در حالي كه ما از لحاظ تكنيك زياد پيشرفته نيستيم. «ميزاك» فيلمي است كه به اندازه خود شرافت دارد و من به همين خاطر در اين فيلم سرمايهگذاري و از آن حمايت كردم. «تورج منصوري» مدير فيلمبرداري «ميزاك» در پاسخ به اين سئوال كه چرا بعضي از نماهاي فيلم واضح نبود، گفت: در فيلمي كه حركت دوربين در آن زياد است و دوربين ديافراگم بازي دارد فوكوس كردن بسيار سخت است ضمن اين كه دوربين مدام در هوا معلق است و نميتوان خوب براي فوكوس كردن اندازهگيري كرد. زمان فيلمبرداري من و دستيارانم 16 متر با دوربين فاصله داشتم و در چنين شرايطي كوچك ترين خطا نيز ميتواند باعث واضح نشدن بعضي تصاوير فيلم شود. البته اين فيلم به روش جديدي قطع نگاتيو شد اما در كل ميتوان يكي دو بخش آن را تصحيح كرد. «محمدرضا فروتن» در پاسخ به ضابطيان در مورد شباهت نقشش در اين فيلم با دو فيلم «وقتي همه خواب بودند» و «دعوت» گفت: وقتي فيلمنامه را خواندم به سادگي با آن برخورد كردم. هيچ وقت شخصي نبودهام كه دنبال دانش باشم و بيشتر آگاهي برايم مطرح بوده،با دلم انتخاب كردم و فلسفه يا پيام يا شعار اين فيلم را دوست داشتهام. در طول كار هم وقتي كه با ليالستاني همراه شدم ساده، عميق و درست بودن شخصيت او باعث شد در طول كار لذت بيشتري ببرم و براي وجود يك آدم شريف اينچنيني خدا را شكر كنم. من بازيگر مدعي نبودم و نيستم اما وقتي كاري را قبول ميكنم تلاش ميكنم تا نقشم را به خوبي ايفا كنم. فروتن افزود:آنچه پس از مضمون فيلم به آن فكر كردم اين بود كه به بازيگري كه يك نقش را بازي كرده معمولا مشابه آن را پيشنهاد نميكنند. سه نقش شمالي به من پيشنهاد شد و من با اين دغدغه كه اين نقشها را متفاوت از هم در بياورم در آن بازي كردم و از بازي خودم راضيام حتي اگر ضعيف بوده است. فكر كردم خوب است كه خودم را امتحان كنم و نقشهاي مشابه را متفاوت بازي كنم. البته بايد تماشاگران نظر دهند كه نقش در آمده يا نه. فقط اين را ميگويم كه از صميم دلم ذات اين فيلم را دوست دارم. وقتي از ليالستاني در مورد موسيقي اين فيلم و ضبط آن در اركستر سمفوني اوكراين سوال شد ليالستاني گفت: محمدرضا درويشي را ميشناختم و كارهايي را كه كرده بود شنيده بودم از خودش و موسيقياش خوشم آمد.حالا ميل خودش است كه در اوكراين يا حتي در مريخ كار كند! وقتي از ليالستاني در مورد شخصيت جمشيد مشايخي در فيلم سوال شد، گفت: ما آدمها بريدهاي از زمان هستيم و دوست دارم قبل از صحبت در مورد اين نقش توضيحاتي را كه ميخواستم قبلا به عنوان مقدمه بگويم عنوان كنم. سالها پيش حدود 90 ميليون سال پيش موجوداتي به نام دايناسور كه بسيار هم متواضع بودند در روي زمين زندگي ميكردند كه ما تازه 200 سال است كه استخوانهاي آنها را پيدا كردهايم. متواضع بودن آنها باعث شد هيچگونه دستنوشته، سنگنوشته يا غارنوشتهاي از آنها باقي نماند. نوع بشر بين 12 تا 16 هزار سال عمر دارد و حدود 14 هزار سال است كه صاحب شناسنامه شده است. در طول عمر بشر بيش از 16 هزار جنگ خوني و قشون كشي به وجود آمده و اين در حالي است كه 124 هزار پيامبر نيز براي بشر فرستاده شده است. خب خودتان ميبينيد فضايي كه قرار بود اين بچه در آن به دنيا بيايد فضايي پر از تلخي و جنگ بوده است. ليالستاني در ادامه افزود: 14 سال پيش در جلسه مطبوعاتي «بلنديهاي صفر» گفتم كه سينما 100 سال عمر دارد و حالا تازه 14 سال به آن عمر اضافه شده. عمر سينما نسبت به عمر بشر اصلا به حساب نميآيد و مثل بچه نوزادي است كه دهانش بوي شير ميدهد. سينما در دوران نوزادي است و راه زيادي در پيش دارد شايد فرزندان شما در آينده فيلمهايي بسازند كه كاملا با آثار فعلي سينما متفاوت باشد بايد نظرها و نگاههاي متفاوت را در سينما تحمل كرد. در هر حال خوشحالم كه اين فيلم را ديدهايد و افتخار ميكنم در حضور شما هستم. «عليرضا خمسه» در آغاز سخنانش با اشاره به صحبت ضابطيان با فروتن كه به او گفت افراد زيادي حسرت تو را داشتهاند چون زنت در فيلم لال بود گفت: دوست داشتم امشب نقش مردي را بازي كنم كه زنها حسرت او را بكشند و دوست دارند با او ازدواج كنند. در فيلم جملهاي از زبان شخصيت جمشيد مشايخي گفته ميشود كه ميگويد عاشق بايد دل به دريا بزند. من هم دل به دريا زدهام و به شمال رفتم. همراه شدن با گروهي حرفهاي باتجربه و صميمي حاصل رفتن من به شمال بود و دوستان بسيار خوبي را در اين سفر پيدا كردم. بزرگترين افتخاري كه اين فيلم براي من داشت اين بود كه پس از سالها انتظار جلوي دوربين تورج منصوري رفتم. وي در ادامه با اشاره به اين كه تجربيات متفاوت و متنوع در سينماي ما هست گفت: نشاندهنده اين است كه سينماي ايران مانند جوجهاي است كه تازه سر از تخم در ميآورد يا ماري است كه پوست مياندازد بايد اجازه بدهيم كه اين روند طي شود. «تورج منصوري» در ادامه در مورد حركتهاي دوربين در اين فيلم گفت: فيلم درس كار گروهي است و گروه فيلمبرداري نيز در اين فيلم تلاش زياد كرد. روزهاي زيادي بود كه حدود 5 يا 6 ساعت تمرين ميكرديم و تنها چند دقيقه فيلمبرداري داشتيم. حركات دوربين هم به شكل كلي در ذهن ليالستاني بود و او از ديد خودش نوع اين حركات را تشريح ميكرد اما جزئيات آن را با همفكري و مساعدت جمعي طراحي كرده و انجام داديم. لازم است اين را هم بگويم كه پروژه ميزاك شيرينترين پروژهاي بود كه در طول عمرم در آن كار كردم. «جهانگير كوثري» در پاسخ به سوالي در مورد زمان فيلمبرداري فيلم، زمان آن را 38 روز با 6 روز تعطيلي عنوان كرد و باران كوثري هم در مورد بازي در اين فيلم در نقش يك زن لال گفت: بسيار خوشحالم كه در اين فيلم نقش يك زن لال را بازي كردهام. چون ترجيح ميدهم به هيچ وجه با لهجه حرف نزنم و بسيار خوشحالم كه در اين فيلم هم بدون لهجه ظاهر شدهام. ليالستاني در ادامه اين جلسه در مورد شخصيتهاي عجيب فيلم و نوع نگاهي كه خودش به مسئله تولد كودك دارد و ارتباط آن با فرهنگ گيلكي گفت: هيچ كدام از مسايلي كه در فيلم هست مستقيما از فرهنگ گيلكي نيامده ممكن است در هر جاي دنيا آدمهاي عجيب و غريبي وجود داشته باشند و حتي در يك ده آدم بزرگي بادبادك هوا كند و اين مسئله ربطي به فرهنگ گيلكي ندارد. «كوثري» در پاسخ به اين سوال كه ميزان شرافت فيلمها را چگونه اندازهگيري ميكنيد گفت: فيلمي كه مبتذل نباشد عوامفريبي نكند و دانش تماشاگر را متوقف نكند فيلم شريفي است. اگر فيلمي تماشاچي را به فكر بيندازد و مسخره هم شود باز هم ايرادي ندارد چون تماشاگر ميتواند مسخره كند اما بدون عوامفريبي فكرش از كار باز نميماند. اين فيلم نوآوري دارد. نوآورياي كه از ذهن كارگردانش در آمده من هم تهيهكنندهاي هستم كه فيلم اكران نشده زياد دارم اما شرافت را در كارم حفظ كردهام و به هيچ وجه قصد فريب مردم را نداشتهام. وي همچنين در مورد بودجه اين فيلم گفت: من به همراه بنياد سينماي فارابي كه به تمام پروژههاي سينمايي كمك ميكند و بانك پاسارگاد سرمايهگذاران اين فيلم بوديم. ليالستاني در پاسخ به سوالي در مورد شخصيت رابعه اسكويي و لباس او در فيلم گفت: در هر قسمتي از كشور و همه جاي دنيا افراد عجيب و غريب بسيارند كه يك نمونه از آنها زني است كه ميخواهد لباس مردانه بپوشد. نميدانم چه ايرادي به اين شخصيت داريد و در مورد نوع و رنگ لباسش نيز بهتر است امير اثباتي طراح صحنه فيلم توضيح دهد. وي همچنين در پاسخ به سوالي در مورد اينكه در صحنه نهايي كه از ديد كودك تازه متولد شده است و منطقا اين كودك نميتواند سر و گردنش را حركت دهد با رد اين نظر اين سكانس را كاملا طبيعي دانست. در پايان اين جلسه ليالستاني در مورد صدايي شبيه به صداي دايناسور، كه در طول فيلم شنيده ميشد، گفت: بايد «محمدرضا دلپاك» به عنوان صداگذار فيلم از كار خود دفاع كند. اين صدا در واقع صداي نفس كشيدن بچه است و ما در مورد اين صدا در فيلم صحبتهاي زيادي را هم داشتيم. البته شايد عدهاي از اين صدا ناراحت شوند كه در اين صورت ما نيز به كار آقاي دلپاك انتقاد خواهيم داشت. انتهاي پيام/ا
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 161]