واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: تاریخ انتشار یکشنبه 8 اردیبهشت 1387 تعداد مشاهده : 90 خبرگزاري فارس: «شفيعي سروستاني» گفت: غرب با بازگشت مردم به سوي معنويت (ودر رأس آن اسلام) رو به رو است و در واقع با ساخت فيلمي چون «فتنه» ميخواهد نوعي بازدارندگي در مقابل اسلام را تجربه كند و كاربرد ديگر اين گونه كارها، تحريك شرق نسبت به غرب است تا آنها نيز براي جنگ آماده شوند. بهگزارش خبرنگار سينمايي فارس، همايش كاربردي سينماي ضدفتنه، ديشب با حضور مجيد شاهحسيني، رضا ميركريمي،دكتر شفيعي سروستاني، نصرتالله تابش و با مجريگري سعيد مستغاثي در محل «خانه سينما» برگزار شد. بنا بر اين گزارش، اسماعيل شفيعي سروستاني محقق و كارشناس فرهنگي در بخش دوم سخنان خود گفت: براي اولين بار در دهه 60 فيلم پيشگوييهاي نوسترآداموس را ديدم و معناي دقيقي را از آن نگرفتم ولي پس از سالها و با مطالعات جدي وجود مختلف اين فيلم برايم بارز شد. در اين فيلم عنوان شد كه پادشاه وحشت از شرق اسلامي برميخيزد و آمريكا اين پادشان را سركوب ميكند در واقع نكته اصلي اين فيلم از بين بردن ترس غرب از شرقي بود كه در آن زمان كم كم داشت قدرت ميگرفت و غرب شايد پايان تاريخ را حس ميكرد. شفيعي افزود: پايان تاريخ امر مسلمي است و امكان تجديد حيات براي غرب وجود ندارد چون تمام ذخاير فني، تكنيكي و عقيدتي غرب رو به پايان است در اين هيجان و خلجان ناشي از پايان تاريخ يا غرب بايد در برابر شرق جديد تسليم شود يا بايد در برابرش بايستد تا با احتمال موفقيت مسيري را براي تكرار تاريخ ايجاد كند كه اين امر به گفته صاحبنظران غير ممكن است و تنها تلاش مذبوحانهاي از غرب براي ادامه حيات خود است. وي با اشاره به ارتباط مستقيم هنر با سياست در غرب گفت: در عرصه سياست يا اقتصاد غرب جرياناتي وجود دارد كه توليدات سينمايي كاملا با آن متفاوت است در برابر زايش تاريخ در شرق اقدامي چند وجهي بايد صورت بگيرد كه نتيجه آن منتج به جنگي براي غرب شود چون غرب براي خروج از بنبست به يك جنگ نياز دارد و تمام ماشينهاي اقتصادي ، سياسي و فرهنگي خود را براي شروع اين جنگ به كار ميگيرد. براي دامن زدن به اين جنگ بايد بار ديگر شرق در برابر غرب بايستد تا رويارويي همچون جنگهاي صليبي به وجود بيايد ولي اين جنگ مقدماتي ميخواهد كه هم اكنون غرب در حال پديد آوردن اين مقدمات است و فيلم فتنه از جمله مصاديق آن است. از طرفي غرب با بازگشت مردم به سوي معنويت رو به رو است كه در راس اين موضوع تمايل به اسلام وجود دارد پس به زعم زمامداران غربي مردم بايد از اسلام بترسند و چهرهاي خشن را از اسلام و مسلمانان ببينند. در واقع ساخت فيلمي چون فتنه از جمله ابزاري است كه ميخواهند با آن نوعي بازدارندگي در مقابل اسلام را تجربه بكنند. كاربرد ديگر اين گونه كارها تحريك ساكنين شرق نسبت به غرب است تا آنها نيز براي جنگ آماده شوند. سروستاني با اشاره به حضور جرياناتي تندرو مانند القاعده و استفاده ابزاري غرب از اين جريانات گفت: جرياني مثل القاعده كه دستپرورده خود غرب است امكان بروز چهره ترسناك از اسلام را براي غرب ميدهد و كاربرد ديگر آن ايستادگي در برابر خيزش اسلامي شرق است . نكته مهم در اين زمينه آگاهي غرب از وقايع آينده است . آگاهي از آخر الزمان و نشانههاي ظهور در جامعه ما چيزي است كه در غرب زياد است و غربيها با استفاده از اين نشانهها نحوه برخورد دلخواه با آينده را طراحي ميكنند. غرب خود را در برابر مجموعهاي به هم پيوسته از جريانات فرهنگي، سياسي ميبيند كه در شرق جريان دارد و قصد دارد با هر راهي به آن مقابله كند. به همين خاطر است كه ناگهان بيش از 2 هزار فرقه شبه مذهبي در غرب ظهور ميكند كه ظاهر مذهبي دارند ولي در واقع چيزي براي مقابله با جرياني است كه ميخواهد از شرق بيايد و تاريخ مضمحل غرب را نابود كند. مجيد شاهحسيني در بخش دوم سخنان خود با اشاره به ريشههاي قديمي ايراني ستيزي در فيلمهاي هاليوودي گفت: بحث ايرانيستيزي در غرب بحث بسيار قديمي است كه قبل از انقلاب اسلامي نيز وجود داشته است اما چون در آن زمان حساسيتي نبوده و لزومي براي رصد اين گونه تحركات حس نشده اين فيلمها به خوبي ديده نشدهاند مهمترين اثري كه در دهه 50 توليد شد 300 اسپارتياست كه فيلم 300 در واقع بازسازي آن است همچنين فيلم اسكندر كبير با بازي ريچارد برتون يكي ديگر از فيلمهاي ضد ايراني هاليوود است كه در آن جريان حمله به ايران و اسارت حرمسراي داريوش به تصوير كشيده شده و اوليور استون چندي پيش آن را بازسازي كرده. افسونگر با بازي لانا ترنر نيز فيلمي است كه چهره خرافي از ايران باستان را به تماشاچي نشان ميدهد و اينها از جمله مهمترين حركاتي است كه قبل از انقلاب در سينماي هاليوود بر ضد ايران انجام شد. شاهحسيني در ادامه افزود: پس از انقلاب اسلامي نگاه ضد ايراني در هاليوود شدت گرفت و در دهه انقلاب فيلمها با صراحت مساله حمله به ايران و خاك ايران را مطرح ميكردند و در بسياري از فيلمهاي ارزان قيمت توليد هاليوود در آن سالها عمليات آزادسازي گروگانهاي آمريكايي يا حمله به ايران به تصوير كشيده شد. در دهه دوم عمر انقلاب اسلامي و پس از تجربه جنگ مساله حمله به خاك ايران ديگر در فيلمهاي هاليوودي تصوير نشد بلكه فيلمها نهانروش شدند و به شكلي هوشمندانه دست به تحقير ايرانيها زدند . بدون دخترم هرگز شاخصترين فيلم در اين زمينه است و پس از آن فيلمهاي زيادي ساخته شد كه مشكلات ايرانيان مهاجر را مطرح ميكرد و آنها را افرادي خرافي نشان ميداد كه از جمله بارزترين نمونهها ميتوان به مريم و خانهاي از شن و مه اشاره كرد. دهه سوم عمر انقلاب ايران با رويكرد هاليوود به تحقير تمدن ايران همراه بود كه با بازتوليد آثار قديمي مانند سيصد و اسكندر را نيز در پي داشت اما مهمترين فيلم در اين زمينه ارباب آرزو است كه داستان آن در مورد شيطان ايراني است كه ايران باستان را تبديل به مركز جادو كرده است او به سختي در سنگي باطلالسحر اسير ميشود و پس از سالها كه در آمريكا آزاد ميشود فجايع و ويرانيهاي بسياري را ميافريند و در نهايت نيز به سختي از بين ميرود اين فيلم اولين فيلمي بود كه مستقيما ايران باستان را مورد هجمه قرار ميداد و درون مايه اصلي شيطاني ايراني بعدا در فيلمهاي تروريستمحور با المانهاي بشري تكرار شد. در فيلم دروغهاي واقعي بمبمي كه تروريستها به آمريكا قاچاق ميكنند كلاهكي ساخت ايران دارد كه اين كلاهكها از ميان مجسمههاي باستاني تخت جمشيد بيرون ميايد و در واقع اين نكته القاء ميشود كه با نابودي فرهنگ باستاني شيطاني از دل ايران به دنيا ميآيد. ساخت آثار تاريخي مانند اسكندر و 300 نيز در ادامه تحقير روحيه ايرانيها بود كه چهرهاي مخوف و مدهش از ايران را نشان ميداد اما جالب اين است كه اتفاقي در سال 2006 افتاد و آن ساخت فيلم شبي با پادشاه در مورد خشايار شاه كه از 300 بسيار پرخرجتر بود و خشايارشاه را جواني رمانتيك و زيبا نشان ميداد. دقت در اين فيلم نشان ميدهد كه خشايارشاه در اين فيلم فردي طرفداري يهوديان تصوير شده و آنگاه حمله او به يونان نيز حركتي حقطلبانه ميشود چون به خونخواهي پدرش داريوش به يونان حمله ميكند. اين فيلم پيام ويژهاي دارد كه شايد بيشتر متوجه دولتمردان ايران است و آن اين است كه به رسميت شناختن يهود در دنيا شما را افرادي موجه ميكند وگرنه در غير اين صورت خشايارشاه همان است كه در فيلم 300 بود. شاهحسيني در ادامه گفت: علاوه بر آثار سينمايي كه به تمدن ايران و نفس ايراني بودن حمله ميكند تعداد زيادي فيلم كوتاه و مستند نيز توسط ايرانيان مهاجر در حال ساخت است كه در آن آداب اسلامي و ايران به سخره گرفته ميشود و رويكرد اصليشان تحقير و تمسخر ايران است. امروزه بحث هراس از اسلام با هراس از ايران توام شده و تمدن باستاني ايران نيز اولين هدف آثار سينمايي است. هجمه رسانهاي عظيمي بر ضد ايران در جريان است كه جاي هيچ گونه انصاف و مداقه را باقي نميگذارد و بايد با قدرت كامل و در حد توان خود با اين حمله مبارزه كرد. نصرت الله تابش نيز در پايان گفت: شبهاتي از طريق هنر وادبيات در ناخودآگاه مردم غرب به وجود آمده كه بايد به روش هنري به آنها پاسخ داد. البته اين شبهات بيسابقه نيست و نسبت دادن تروريست به پيروان مذهبي كه سه خليفه اصلي آنها ترور شده امري بسيار قديمي در ادبيات غرب است اما توصيه من اين است كه فيلمهايي كه براي مقابله با اين آثار ساخته ميشود متناسب با اين شبهات باشد و با اعتماد به نفس ساخته شود تا بتوانيم مخاطبان خود را در تمام دنيا تحت تاثير قرار دهيم. انتهاي پيام/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 449]