تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 31 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):هیچ بنده اى حقیقت ایمانش را کامل نمى کند مگر این که در او سه خصلت باشد: دین شناسى، تدبر...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1817220137




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

عرفان آیینه بین صائب تبریزی (3)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
عرفان آیینه بین صائب تبریزی (3)
عرفان آیینه بین صائب تبریزی (3) فقر و فنا مقام فقر عبارت است از: «عدم تملّک اسباب...و اسم فقر بر کسی که رغبت دارد به دنیا، اگرچه هیچ ملک ندارد،‌عاریت و مجاز بود.» (مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه، ص 261). توصیف شیخ عطّار از این وادی چنین است:‌ «بعد ازین وادیّ فقرست و فنا عین وادی فراموشی بود صد هزاران وادی جاوید تو کی بود اینجا سخن گفتن روا لنگی و کرّی و بیهوشی بود گم شده بینیش ز یک خورشید تو» (منطق الطّیر، ص 219) صائب می گوید: عشّاق را ز فقر مترسان که سادگی است نقش مراد، آینه ی پاکباز را غ705/ب4/ج1 دارایی فلک به خاطر فقیران است و آنان به سان ماه نو، آیینه ی دل درویشان را روشن و پاک می سازند: هر چه دارد فلک از بهر فقیران دارد ماه نو صیقل آیینه ی درویشان است غ1495/ ب2/ ج2 فنا عبارت است از «نهایت سیر الی الله». (مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه، ص 296). برق فنا خرمن اندیشه ی شاعر ما را می سوزاند و تمام دنیا را آیینه ی وجود حق می گرداند: عاشق چو محوگشت،دو عالم دوعینکاست طوطی چو مست شد،در و دیوار آینه است غ1996/ب7/ج2 با فنای وجودی سالک، چشمان او تیزبین شده و همانند طوطی مستی می گردد که در و دیوار عالم را آیینه ی حق می بیند.

5- بخش سوّم: آیینه و صوفی و زاهد صائب تبریزی همچون حافظ شیرازی با زاهدان ریاکار به شدّت مخالف است، وی «با این که مرد متدیّن و نیک نام و متواضعی بوده از زاهدان ریایی نفرت داشته و در آن روزگاران که عالم نمایان شکم پرور اظهار تدیّن می کرده اند اشارات انتقاد آمیزی دارد.»( کلّیّات صائب، ‌ص 5). صائب صحبت و همنشینی با آنان را ناپسند می داند. به اعتقاد وی، زاهد با صوفی مشربان نمی سازد و دل زاهد ریایی با دیدن صوفیان، صاف نمی شود زیرا زاهدان زشت رویانی هستند که با دیدن آیینه ی جلا یافته ی صوفیان، رسوا می شوند. آیینه وصوفی صوفی در اشعار صائب نماد پاکی، ‌صفا و بی ریایی است. صوفیان در مقابل زاهدان ریایی قرار دارند. سینه ی صوفی از علم رسمی زدوده است. آنان قدر خرقه ی پشمین را می دانند و کارشان مصفّا ساختن خاطر است. در نگیرد صحبت زاهد به صوفی مشربان زشت در یک دیدن از آیینه رو گردان شود غ2678/ب6/ج3 می کند مغشوش جوهر صفحه ی آیینه را صوفیان صاف دل از علم رسمی فارغند غ2492/ ب5/ ج3 از نمد آیینه صائب در حصار آهن است صوفیان دانند قدر خرقه ی پشمینه را غ232 /ب 7 /ج 1 کار صوفی چیست، خاطر را مصفّا ساختن از قبول نقش ها آیینه را پرداختن ص 3470/ ب 10/ ج 6 آیینه و زاهد زاهد در نظر صائب؛‌ بی بهره از گوهر عرفان، خشک طینت، ‌زنگی، بی بصر و زشت روی گریزان از آیینه ی صاف است که در مقابل او نباید سخن از صفای سینه گفت زیرا حتّی صافی دل صوفی در او مؤثّر واقع نمی شود. او زنگی بی بصر و آیینه ی نزدوده ای است که لیاقت رفتن به کنشت را ندارد. حرف از صفای سینه مگو پیش زاهدان آیینه پیش طلعت این زنگیان مگیر غ 4746/ ب2 / ج5 دل زاهد نشود صاف به صوفی صائب زشت از دیدن آیینه ملالی دارد غ3323/ب18/ج4 پشت آیینه بود پرده ی مستوری زشت زاهد از کعبه همان به که نیاید به کنشت غ1626/ ب1/ ج2 به نظر صائب، پرده ی پشت آیینه، روی زشت زاهد را می پوشاند و او بهتر است که روی آیینه را ننگرد. کعبه از نظر سیاهی استعاره از پشت آیینه و کنشت(کنشت: آتشکده و معبد یهودیان. بت خانه.( بر) و( غث)،‌ ذیل همین واژه) با داشتن آتش و نور استعاره از روی آیینه است. صائب دل خوشی از زاهد ندارد زیرا وجود او خاموشگر هر کلام پاک و هر سخن عاشقانه ای است: صحبت زاهد مرا خاموش کرد از حرف عشق طوطی من لال ازین آیینه ی نزدوده است غ2429/ ب3/ ج3 طوطي معادل گوینده ی حرف عشق یعنی شاعر، و آيينه معادل صحبت زاهد است. صائب آیینه ی نزدوده را صفت زاهد می داند و خودش راطوطی لال گشته از سخن عشق. چرا شراب به زاهد کسی به زور دهد به دست بی بصر آیینه ی بلور دهد غ3993/ب1/ج4 زاهد لیاقت گرفتن شراب را نیز ندارد پس نباید به زور به دست بی بصر او آیینه ی بلوری شراب داد. شراب در این بیت نشانه ی پاکی و صافی، و زاهد نماد ناپاکی و زشتی است. ازان با صوفیان صافدل زاهد نیامیزد که از آیینه گردد زشتی تمثال رسواتر غ 4651/ ب 5 / ج5 صوفی آیینه ای است که زشت رویی زاهد را نمایان تر می سازد به این دلیل زاهد دل خوشی از او ندارد. (بیت حسن تعلیل دارد. آیینه استعاره از صوفی، و زشتی تمثال استعاره از زاهد است.) دل روشن نمی باید به بزم زاهدان بردن ندارد حاصلی آیینه پیش زنگیان بردن غ 6213/ ب2ج 6 باز این زاهدان زشت رو و تیره دل مورد هجوم کلامی شاعر قرار گرفته اند که بردن آیینه ی دل روشن نزد آنان بی فایده است زیرا آنان به پاکی آن آیینه توجّهی ندارند بلکه آن چه می بینند چهره ی کریه و زشت خود است. تیره منشین در حریم میکشان چون زاهدان پیش یوسف طلعتان آیینه را پرداز ده غ 6587/ ب 5/ ج 6 صائب می گساران را یوسف طلعتانی می داند که بایستی در مقابل آنان آیینه ی دل را مصفّا ساخت نه این که چون زاهدان تیره دل بود. 6-بخش چهارم: وحدت وجود در آیینه ی مکتب جمال صائب «وحدت وجود یکی از بنیادی ترین نگرش های عرفانی است که بسی از دیگر باورهای عارفان درباره ی خدا، انسان، جهان و آفرینش بر آن پای گرفته است؛‌ نیز بسیاری از ستیزه ها، ‌بدبینی ها، تکفیرها و از این ها بالاتر، زدن و کشتن هایی را که در طول تاریخ درباره ی عارفان و صوفیان انجام گرفته است، ‌از پی آورده است.» (عرفان در غزل فارسی، ص 61). وحدت وجود در تند و تیزترین نگرش و بی پرده ترین گزارش، گویای این است که هستی، حقیقتی یگانه و یکتاست و هیچ گونه کثرت و تعدّد و چندگانگی در آن راه ندارد و این هستی ناب و یگانه، همانا هستی خداوند است. تنها اوست که هست و دیگر پدیدارهایی که با نام های گونه گون انسان، حیوان، زمین، ستاره و... هستی دار می نمایند و در چشم ما جهان را از هستی خویش انباشته اند،‌ هیچ یک بهره ای از هستی ندارند. از این دیدگاه شعار وحدت وجود این است که: «لیس فی الدّار غیره دیّار» و «یکی هست و هیچ نیست جز او».( عرفان در غزل فارسی، ص63).صائب در این باره می گوید: نیست به جز یک شراب در خم و مینا و جام دیده ی غفلت بمال، باده ی وحدت بنوش غ 5110/ب6/ج5 مکتب جمال بر سه عقیده ی وحدت وجود، زیبایی وعشق استوار است. این سه عنوان با هم، تشکیل یک چرخه را می‏دهند و چرخه از هرکجا که آغاز شود و به هر جهت که حرکت کند، به وحدت وجود خواهد انجامید. در فلسفه ی «وحدت وجود» وجودی جز معشوق ازلی نیست، هرچه هست از من و تو، ما و شما از اوست و به او بازمی‏گردد. صائب، مسأله ي وحدت وجود را بارها در شعر خود با زبانی هنرمندانه مطرح کرده است. (صائب تبریزی و مکتب جمال در عرفان اسلامی، ص 76). ابیات ذیل به آن اشاره دارد: زپشت و رو نمی گردد دو تا آیینه ی وحدت گهی در کعبه سالک گاه در بتخانه می باشد غ3124/ب5/ج3 پشت و روی آیینه را مانع یکتایی نیست کفر و دین در نظر وحدت ما هر دو یکی است غ1569/ ب5/ ج2 آیینه ی وحدت بین صائب کفر و دین را یکی می بیند و کعبه و بت خانه برای او فرقی ندارد و هرجا باشد یگانگی خداوند را می بیند. نیست یک سبزه ی بیگانه درین وحدتگاه گر ترا آینه از زنگ دویی پاک بود غ3559/ب2/ج4 اگر آیینه ی دل از زنگ دویی پاک شود خواهد دید که در وحدتگاه، هستی سبزه ی بیگانه ای بیش نیست. آیینه و کثرت وجود نظریه ی کثرت وجود گویای این است که پدیده های گوناگونی که جهان هستی را انباشته اند با نام های انسان،‌ حیوان،‌ زمین ، آسمان، آب خاک و غیره شناخته می شوند، ‌همه به راستی هستی دارند و نیز هستی آن ها همه از خود آن هاست و جدا از دیگر پدیده ها. (عرفان در غزل فارسی، ص 62). اعتقاد به وحدت وجود، «نظریه ی کثرت وجود را با همه ی آشکاری ظاهری سست بنیاد می نماید.» (عرفان در غزل فارسی، ص 62). صائب معتقد است که کثرت صورت های گوناگون هستی در اندیشه ی وحدت وجود عارف تأثیری نخواهد داشت: دل عارف غبار آلوده ي كثرت نمي گردد نيندازد خلل در وحدت آيينه صورت ها غ 464 /ب 2 /ج 1 و آیینه خانه ی وحدت، از تمثال کثرت تنگ نمی گردد: هر قدر خواهد دلت، عرض تجلّی کن به دل خانه ی آیینه تنگ از کثرت تمثال نیست غ1298/ ب4/ ج2 امّا باز هم آیینه در نقشی متناقض،‌ حيرت انگيزترين پارادوکس تصويري شعر صائب را می آفریند و این بار نشان می دهد که گاهی همین غبار کثرت، خاطر آیینه ی وحدت را کدر می کند پس باید آن گرد را از خود دور گرداند: خاطر آیینه ی وحدت غبارآلود شد گرد هستی را به چوب دار از خود دور کن غ 6088/ ب4 / ج 6 7-وحدت در کثرت و کثرت در وحدت این نگرش با برخی از نظرها و توجیهات وحدت وجود می تواند همانند شمرده شود. بنیان های فلسفی و برهانی آن به دست صدرالمتألّهین استوار گشته است و ظاهری متناقض نما و پارادوکسی دارد و گویای این است که حقیقت هستی هم یکتا و یگانه است و هم بسیار و چندگانه، امّا بسیاری و چندگانگی ای که با وحدت و یگانگی حقیقت آن ناسازوار نیست. یعنی از یک دیدگاه، ‌یگانه و از چشم اندازی دیگر،‌ چندگانه است؛ ‌اگر ذات و حقیقت او را پیش چشم آوریم، ‌یگانه، و اگر چهره ها و اطوار مظاهر او را بنگریم، چندگانه است. (عرفان در غزل فارسی، ص 70).صائب می گوید: مشو ز وحدت و کثرت دوبین،که یک نورست که آفتاب شود روز و شب ستاره شود غ 3984/ب8/ج4 ریسمان را پنبه کردن صرفه ی حلاّج نیست در لباس کثرت ای منصور وحدت را ببین غ 6185/ب5/ج6 او با انديشه ای فیلسوفانه، درتلاشي خستگي ناپذير، در صدد است تا حقيقت شگرف زيبايي جهان آفرينش را که درنتيجه ی کشف و شهود شاعرانه، نصيب او شده است، در مسند باور بنشاند، و کثرت را در آن به وحدت متّصل کند. آن جا که می گوید آیینه ی وحدت در آیینه خانه ی هستی یکی بیش نیست و چشم حیران و سینه ی پاک او غبار کثرت نمی پذیرد: افتاده ای تو در غلط از کثرت مثال یک عکس بیش در همه آیینه خانه نیست غ3124/ب5/ج3 زکثرت نیست برخاطر غباری چشم حیران را که خُلق آیینه را تنگ از تماشایی نمی گردد غ2883/ب6/ج3 نتیجه گیری نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که: 1)صائب، با آمیختن رنگ عرفان با آیینه ی جان، ‌به سمت عرفاني بي بديل، گام نهاده و به کمال دست یافته است. 2)در آیینه اشعار صائب ترکیبات عرفانی نظیر؛ آیینه ی جان، آیینه ی وجود، و ترکیب کنایه ای آیینه در نمد کشیدن وجود دارد. 3)به نظر خود صائب، شعر او کاملاً عرفانی و به پیروی از مولوی سروده است. 4)سه عنصر شبنم، آينه و شاعر نمادی از انعکاس و آینگی هستند و هر سه از روی یار در حيرت افتاده اند. 5)يکي از اساسي ترين نکته ها ی شعر صائب، قرار گرفتن لحظه هاي ناب کشف و شهود شاعرانه ی او در برابر آينه است 6)با نگاهی دقیق در آیینه شعر صائب، شاعری را می بینیم که مسیر عرفان را با ریاضت کشی پیموده و در این رهگذر با چشم آیینه ای، جهان هستی و موجودات آن، زیبارویان و دل های پاک انسانی را آیینه ی جمال حق دیده است. 7)وی این مسیر را پا به پای عطّار می پیماید با این تفاوت که تنها بارقه هایی از پیمایش خود را منعکس می گرداند و در میانه ی ابیات و گوشه و کنار آیینه ها، هفت شهر عشق عطّار را انعکاس می دهد. 8)صائب همچون حافظ مخالف صوفیان متظاهر و زاهدان ریاکار، خشک طینت و سطحی نگر است. به اعتقاد وی، زاهدان زشت رویانی هستند که با دیدن آیینه ی جلا یافته ی صوفیان زشتی آنان رسوا می شود. 9)صوفی در اشعار صائب نماد پاکی،‌صفا و بی ریایی است. صوفیان در مقابل زاهدان ریایی قرار دارند. 10)وحدت وجود، گویای این است که هستی، حقیقتی یگانه و یکتاست و هیچ گونه کثرت و تعدّد و چندگانگی در او راه ندارد. صائب، مسأله ي وحدت وجود را بارها در شعر خود با زبانی هنرمندانه مطرح کرده است. وی معتقد است که کثرت صورت های گوناگون هستی در اندیشه ی وحدت وجود عارف تأثیری نخواهد داشت. 11)صائب در صدد است تا حقيقت شگرف زيبايي جهان آفرينش را که درنتيجه ی کشف و شهود شاعرانه، نصيب او شده است، در مسند باور بنشاند، و کثرت را در آن جلوه گر ببیند و بنمایاند. فهرست منابع 1)اسکویی، نرگس، صائب تبریزی و مکتب جمال در عرفان اسلامی، مجلّه ی کیهان فرهنگی، شماره 231 و 232، www.noormags.com دی و بهمن 1384. 2)تهرانی، ادیبی، کلّیّات صائب، با تصحیح و مقدّمه ی تهران: نوین، 1362. 3)دریاگشت، محمّد رسول، صائب و سبک هندی در گستره ی تحقیقات ادبی، ‌تهران: قطره، 1371. 4)راستگو، سیّد محمّد، عرفان در غزل فارسی، تهران: علمی و فرهنگی‌، 1383. 5)زرّین کوب، عبدالحسین، از چیزهای دیگر، تهران: اساطیر، چاپ سوّم، 1371. 6)سجّادی، سیّد جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، تهران: کومش، چاپ چهارم، 1379. 7)سلاجقه، پروین، عوامل شاعرانگی در شعر بیدل دهلوی، www.Bedil Dehlavi.com ، ‌1388 . 8)شوالیه، ژان، و گربران، ‌آلن، فرهنگ نماد ها،ترجمه و تحقیق؛ سودابه فضایلی،‌ تهران: جیحون، 1378. 9)عروض، نشریه ادبی ،‌ صائب تبریزی، www.arooz.com ، 15 بهمن، ‌1385. 10)قشیری، عبدالکریم بن هوازن، رساله ی قشیریه، مترجم؛ ابوعلی حسن بن احمد عثمانی، تصحیحات و استدراکات؛ بدیع الزّمان فروزانفر، تهران: علمی و فرهنگی، چاپ ششم، ‌1379. 11)کاشانی،‌ عزّالدّین محمود، مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه، مقدّمه، تصحیح و توضیحات ؛ عفّت کرباسی و دکتر محمّد رضا برزگر خالقی، تهران: زوّار، چاپ دوّم، ‌1385. 12)گوهرین، سید صادق، فرهنگ لغات و تعبیرات مثنوی،تهران: ‌زوّار،‌ چاپ دوّم، 1362. 13)نصرآبادی، محمّد طاهر، تذکره ی نصر آبادی: تذکرة الشّعرا،‌ (مقدّمه، تصحیح و تعلیقات)؛ محسن ناجی نصرآبادی،‌ تهران: اساطیر ،‌1378. 14)نیشابوری، محمّد عطّار، منطق الطّیر(مقامات طیور)، شیخ فرید الدّین به اهتمام و تصحیح؛ سیّد صادق گوهرین،‌ تهران: علمی و فرهنگی،‌چاپ هشتم،‌1371. 15)واحد، اسدالله، تصاویر و مفاهیم متناقض نما در شعر صائب تبریزی،‌ پژوهشنامه ی علوم انسانی، شماره(36 – 45)، بهار و تابستان 1384. 16)هجویری، ابوالحسن علی بن عثمان، کشف المحجوب، مقدّمه، تصحیح و تعلیقات؛ دکتر محمود عابدی، تهران: سروش، ‌چاپ سوّم 1386.* ارسال مقاله توسط عضو محترم سایت با نام کاربری : sm1372/خ
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 3293]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن