تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 18 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):روزه براى من است و من پاداش آن را مى‏دهم.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805571682




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بررسي بازيگري « متصدي لباس »


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
بررسي بازيگري « متصدي لباس »
بررسي بازيگري « متصدي لباس » نويسنده : اميرعطا جولايي حضورتوأمان آلبرت فيني و تام کورتني در جامه دار ( متصدي لباس ) بحث صفحه بازيگري اين شماره را به شکلي بسيار خاص ، موردي ودر جايگاه موهبتي ناگهاني به بررسي تاثيرات زوج هاي بازيگري در حافظه تصويري علاقمندان سينما و فيلم بينان مي کشاند . اين البته موردي در رديف زوج لورل و هاردي کمدين هاي بزرگ سينماي کلاسيک نيست ، گرچه کماکان مثل هر دوتايي ديگري در سينما متکي به فهم مشترک از جنس مورد نياز بازي در آن فيلم بخصوص ، ميزان فرصتي که بايد براي همبازي ايجاد کرد و نگاه هاي طرفين ، مرتبط با موقعيت و حس صحنه است . اين يکي از استثنايي ترين زوج هايي است که سينما به خود ديده ، در اين شک نکنيد . افزون براين ، دلالت هاي مضموني بسيار عميق فيلم در مسير نسبتي که بين دنيا واقعي وجهان نمايش برقرار مي کند ( که آشکارا از متن نمايشنامه رونالد هاروود مي آيد ) ، ديالوگ هاي فوق العاده و پيش برنده داستان درعين شخصيت پردازي ، رويه بديع فيلم در فضا سازي موسيقايي و تاثير حسي بي چون و چراي معناي فيلمنامه با اجرايي بسيار دقبق و ستودني به عنوان مشت نمونه خروار ، اين ميزان بي اعتنايي تاريخي به فيلم را ( به رغم موفقيت نسبي اش دراسکار سال توليدش ) توجيه ناپذير و در آن مقطع هم يکي از گاف هاي نابخشودني تاريخ فعاليت آکادمي جلوه مي دهد .فيلم در صحنه شگفت انگيزي ناکامي شخصيت اصلي ( آلبرت فيني ) از ايفاي درست نقش و بحران روحي اش را با تاکيد بر تصور روزانه و مکرربي هويتي اش و رنگ نامحسوس تعميم اين حس کل نمايشگران همه سال هاي عمر هنرهاي نمايشي ، چنان عمقي از فکر و ايده را به تصوير مي کشد که جز تحسين راهي برايمان باقي نمي ماند . نورمن جامه دارد هم فقط موقعيت اسف بار همراه ساليانش را نظاره مي کند . دلم نمي آيد ناگفته بگذارم که اشک ريختن پاياني اش برجنازه بازيگر هم نشاني ازهمان ادراک مکتسبه در طول چند دهه حضورپشت صحنه است که در فيلم بر آن تاکيد مي شود . حالا با اين توضيحات ضروري ، جنس نقش آفريني فيني و کيفيت همه جا محترم و باز دارنده بازي کمال گرايانه کورتني به نقش نومن و فادرا را جزئي نگرتر بررسي کنيم . اين دو در تقريبا همه سکانس هاي فيلم انگار لازم و ملزوم همديگرند . نورمن که نام پيشه اش را به شکلي طبيعي بابت تعلق هسته معنايي فيلمنامه به حضور گاهي خاموش و گاهي حرافش به فيلم بخشيده عملاخلف سانچو پانزاژاک قضا و قدري و زاخاراست ؛شخصيت ابلهي که شکل حضورش را مديون خواست لحظه اي ارباب پريشان متوهم هذيان گوست . کورتني با يک دستي و همگوني غريبي که به حالات رفتاري اش داده عصا قورت دادگي و جسارت توامان نورمن و نيز توان ذهني اش براي حل مشکلات را با اندازه شناسي در لحظه اي به بيننده ارائه مي دهد. او در طول فيلم بارها حين گريم کردن بازيگر يا ادي توضيح يا لودگي هاي حواس پرت کنش سيخ مي ايستد و چشمان بي حالتش را به طرف مقابل مي دوزد . همين چشمان اما وقتي با گند بالا آوردن رئيس اش روبه رو مي شود ودرخيابان يا زمان مشاهده رنگ سياه چهره اش ( که به اشتباه خودش را براي نقش اتللوي مغربي گريم کرده ) غافلگير مي شود مي تواند با اخمي جزئي بيزاري اش از اين تکرار و روزمرگي را انتقال دهد. اين تغييرات محسوس و نامحسوس جلوه ظاهري بازيگري کورتني درفيلم چند جا برگ برنده بيتس کارگردان براي تاثيرگذاري است . نورمن بينوا از برخورد اربابش دلخورشده . همان طور سيخ و شق و رق مي ايستد وبا دهان بسته فقط گونه هايش را درحالت انقباض و انبساط متورم مي کند ، اما کمي که مي گذرد با ادعاي اين که « نمي خواهد به رغم ميل او درکارش دخالت کند » دوباره به سنت مرضيه راه انداختن موقعيت بر مي گردد . برخوردش با بقيه بازيگران همراه با چاپلوسي عادت شده اش يا دست و پازدن مذبوحانه اش در يکي از بهترين سکانس هاي فيلم يعني جايي که همان ابتدا بايد از متصديان قطار خواهش کند به رغم وضعيت وخيم جنگي قطار را دقايقي متوقف کنند تا بازيگران پيروکند نمايش هم سوار شوند نمونه هاي ديگري اند از تسلط و چيرگي اش برابعاد نقش . چه کار سختي بايد بوده باشد حفظ حس سنگيني که کاملا در وجود نورمن نشست کرده يعني مبادي آداب بودن افراطي انگليسي درعين حال واسطه گري خيرخواهانه .جالب اين که کورتني مثل هر بازيگرخوب ديگري اين را مي داند که در هيچ کدام از اين لحظات بازي را از فيني ندزدد و چندين بار در دل همين لحظات هم بهت و خيرگي بازيگر پا به سن گذاشته را از زاويه ديد همراه با وفايش مي بينيم . آلبرت فيني هم با موتيف اقتدار که ذاتي حضورش است ( مثال مي خواهيد ؟ گذرگاه ميلر، يک سال خوب ، ماهي بزرگ و..) با کارگرداني ميانه رو و متناسب بيتس هماهنگ است .لرزه دائمي آدمي در انتهاي کارنامه حرفه اي اش در هنر بازيگري کم تراين قدر موثر بوده : تغيير لحظه اي ميميکش وقتي از پيرزني تعريف کارش را مي شنود ، انفجار عصبانيتش ، بعد از دخالت هاي نورمن واعلام حضور مضحکش ، دستور دادن هاي پياپي در زمان پايان اجرا ( که ديالوگ عالي يکي از بازيگران نمايش را در پشت صحنه سبب مي شود : « ... اگه مي خواد بازم برم عقب ديگه نمي تونم ، چون کم کم دارم از صحنه خارج مي شم !).نامعلوم بودن ممتد مقصد نگاه هاي گنگش درهمه لحظات اتاق گريم و بالاخره آن لبخند هم آرام کننده و هم کنايه آميز و تلخ پاياني . اوبه علت درگيري بي پايانش با محدوديت هاي بازي و بازيگري و اقنضائاتش چند جا نگاهش را انگار از همه اجزاي صحنه مي دزدد وبه نقطه نامعلومي مي دوزد . اگر فيلم را ديده باشيد احتمالا تاييد مي کنيد که هرکدام از اين لحظات و نگاه هاي يکه فيني به علت تعلق به نقاط لب مرز فيلمنامه مي توانست به شدت مضحک از آب در بياد و حالا با اجراي بازيگرش جلوه متمايزي يافته است.منبع: نشريه صنعت سينما ،شماره 83/س
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 319]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن