تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 26 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):مسلمان آينه برادر خويش است، هرگاه خطايى از برادر خود ديديد همگى او را مورد حمله قرار ند...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کلینیک زخم تهران

کاشت ابرو طبیعی

پارتیشن شیشه ای اداری

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

ساندویچ پانل

ویزای ایتالیا

مهاجرت به استرالیا

میز کنفرانس

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1853563864




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ماه پاک کن و قصه شب آخر


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان:  ماه پاک کن و قصه شب آخر آن روز ديگر نيامد، اما زميني هاي ديگري هر سال همين ساعت ها ياد مرد را در ذهن او زنده مي کردند...
ماه و زمين
به نام خدااين پا را روي آن پا انداخته بود و نشسته بود روي ماه و زمين را تماشا مي کرد. زمين که در دل اين آسمان پر زرق و برق، براي او بزرگترين ستاره بود. اين کار هر شبش بود. از آن بالا به زمين خيره مي شد و داستان هاي تلخ و شيريني را که از زمين برايش تعريف کرده بودند به خاطر مي آورد. چشم هايش را مي بست و تصور مي کرد الان افتاده است وسط زميني ها و نقش اول هر قصه اي خودش مي شد. اصلا دوست نداشت اين شبها لذت تماشاي زمين از دستش برود. از غروب که کارش تمام مي شد تا غروب بعدي که زمين بالا بيايد و شروع کند به تابيدن، خيره زمين مي شد. شبهايي بود که زمين را بهتر از هميشه مي ديد. گرد و غبار کمتر بود. سر و صداي شيطانک ها هم که هميشه اذيتش مي کردند نمي آمد. پهنه آسمان آرام بود و گه گاه فرشته اي از اين طرف دنيا به آن طرف دنيا پر مي کشيد و يا کسي از يک آسمان به آسمان ديگر مي رفت. در اين سکوت مي شد صداي زميني ها را کمي شنيد. همه حواسش را جمع مي کرد و خم مي شد به سمت زمين. بعد نفس هايش را آرام آرام فرو مي خورد و تمرکز مي کرد روي کوچکترين صداها. صداها اما کم شده بود و دلتنگي او بيشتر. چندبار شبهاي پيش واژه هاي قشنگي را شنيده بود. نه که شنيده باشد، بلکه با همه وجودش آنها را ديده بود و اين دلتنگي شبهايش را بيشتر مي کرد. واژه ها که مثل ياقوت و زمرد در دل شب مي درخشيدند نرم نرم از کنارش عبور کرده  و از اين آسمان به آسمان هاي بالاتر رفته بودند. حتي يکبار مردي از جنس مرواريد، پر تلالو و نوراني، تا آن بالاها، به نزدش آمده بود. دست گرمش را به سر ماه کشيده بود و با چشم هاي اشکبارش با خدا نجوا کرده بود. مرد واژه هاي زيادي گفته بود. واژه هاي زيبايي که تا آن شب نه ديده بود و نه شنيده بود. واژه ها دل آسمان را مي شکافت و بالا و بالاتر مي رفت. آنقدر بالا که حتي فرشته ها با آنها بالهاي بزرگشان به آنجا نمي رسيدند. همين موقع از سال بود که مرد گفته بود:-  بار پروردگارا! حبيبا! اين ماه چقدر خيره کننده و روياييست؟ نامه ها و پيامهاي مهربان تو در آن به من رسيده است! و تو آن را سرور همه زمان ها قرار داده اي! شبي بي نظير را در آن جاي داده اي که قلب آسمان و زمين از درک عظمت آن فرو مانده است! -  يگانه معبودا! قدر اين ماه را تو براي من آشکار ساختي و خودت مرا ترغيب کردي که به سمت آن روي آورم!...مرد همين طور که زيرلب نجوا مي کرد، دستي بر سر ماه کشيده بود و همين طور اشک هايش روي ماه را مي شست و سفيد مي کرد. ناگهان شانه هاي مرد لرزيده بود و واژه هايي ديگر به رنگ عقيق از ميان دو لبش به آسمان مي رفت. - اي رفيق من که جز تو رفيقي ندارم! سلام بر تو باد که از اين همه مردم، ما را براي آشنايي با اين ماه انتخاب کردي و نيکي ها و زيبايي هاي آن را فقط بر ما نمايان ساختي! - ما به فرمان تو بي نياز بنده نواز، در اين ماه روزه گرفتيم و با ياري خودت بود که شب را در عبادت تو سپري کرديم و با اين روزه و عبادت شبانه، خود را در کنار نگاه هاي مهربان تو و رحمت بي اندازه تو قرار داديم، در حالي که اين تو بودي که ما را به اين مسير و اين ساحل محبت و عطوفت کشاندي و مهمان کردي!در تمام اين سالها که داستان هاي زمين را شنيده بود، کسي را اينچنين نديده بود که اينگونه ذوب و غرقه در مرادش باشد. اشک-هاي مرد مثل باران بهاري به روي ماه مي ريخت. به ماه حسوديش مي شد که اينچنين غرق در اشک هاي مرد، از شدت زيبايي درخشنده تر شده بود. مرد دوباره لب گشود:- بار الها! اي تنها ياور من در آن هنگامه که مرا کسي ياور نيست! اين زمانه حمد و ثناي تو، همچوي ياري نيکو همراه ما بود و بهترين سودها و بهره هاي عالم را به ما رسانيد. مرد به او و به «ماه پاک کني» که دستش بود نگريست و به ماهي که لاغر شده بود. گريه اش شديدتر شد:- خداوندا! اينک، اين ماه شريف، وقتش به پايان آمده است و مدتش تمام شده است. عدد روزهايش به آخر آمده و از ما جدا شده است. پس اينک ما با اين ماه، وداع مي کنيم.  اينجا ديگر همراه با مرد، خودش و ماه هم گريه شان افتاده بود و هر سه با هم مي گريستند. لحظه وداع با مرد فرا رسيده بود و آنها نيز طاقت جدايي از مرد را نداشتند. مرد در حالي که آخرين نوازش  ها را بر سر ماه مي کشيد ادامه داد:- پس اينک ما با اين ماه، وداع مي کنيم، همچون وداع با کسي که جدايي از او بر ما سخت و ناگوار است و روي گردانيدن او از ما، موجب حزن و هراس است و بر ما لازم است که عهد محفوظ و حرمت شايسته آن را نگاه داريم و حق بسيار آن را ادا کنيم... آن روز ديگر نيامد، اما زميني هاي ديگري هر سال همين ساعت ها ياد مرد را در ذهن او زنده مي کردند. حرف هاي مرد را تکرار مي-کردند و باز واژه هايي چون زمرد و ياقوت، راه خود را به سوي آسمان مي يافتند. زمان زيادي باقي نمانده بود. در حالي که همراه با ماه اشک مي ريخت با «ماه پاک کنش» آخرين قطاع ماه را پاک مي کرد تا هلال ماه لاغرتر شود. آن پايين، زميني ها ماه را جستجو مي کردند. ماه خيلي لاغر شده بود. زميني ها هم گريه شان افتاده بود.دلتنگي از آسمان و زمين مي باريد. پي نوشت:برداشتي آزاد از فرمايش هاي سيد الساجدين، حضرت امام زين العابدين عليه السلام در کتاب شريف صحيفه سجاديه: نيايش45، دعاي وداع با ماه مبارک رمضان:...اَللَّهُمَّ وَ اَنْتَ جَعَلْتَ مِنْ صَفايا تِلْكَ...خداوندا تو از خالص‏ترين آن الْوَظآئِفِ، وَ خَصآئِصِ تِلْكَ الْفُرُوضِ شَهْرَ رَمَضانَ الَّذِىوظايف، و برگزيده‏ترين آن فرائض، ماه رمضان رااخْتَصَصْتَهُ مِنْ سآئِرِ الشُّهُورِ، وَ تَخَيَّرْتَهُ مِنْ جَميعِ الْاَزْمِنَةِقرار دادى كه آن را از ميان ساير ماهها برگزيدى، و از ميان همه زمانها و عصرها وَ الدُّهُورِ، وَ اثَرْتَهُ عَلى‏ كُلِّ اَوْقاتِ السَّنَةِ بِما اَنْزَلْتَاختيار كردى، و بر تمام اوقات سال ترجيح دادى، به خاطر آنكهفيهِ مِنَ الْقُرْانِ وَ النُّورِ، وَ ضاعَفْتَ فيهِ مِنَ الْايمانِ، وَدر آن قرآن و نور نازل نمودى، و ايمان را در اين ماه چند برابر ساختى، و فَرَضْتَ فيهِ مِنَ الصِّيامِ، وَ رَغَّبْتَ فيهِ مِنَ الْقِيامِ، وَ اَجْلَلْتَروزه گرفتن را در آن واجب فرمودى، و به شب زنده‏دارى در آن ترغيب كردى، و شب قدر را فيهِ مِنْ لَيْلَةِ القَدْرِ الَّتى هِىَ خَيْرٌ مِنْ اَلْفِ شَهْرٍ، ثُمَّ اثَرْتَنادر آن كه از هزار شب با ارزش‏تر است بزرگ داشتى، پس ما را محض بِهِ عَلى‏ سآئِرِ الْاُمَمِ، وَ اصْطَفَيْتَنا بِفَضْلِهِ دُونَ اَهْلِ الْمِلَلِ،اين ماه بر ساير امم برترى دادى، و در پرتو فضل آن ما را از ميان همه ملتها برگزيدى، فَصُمْنا بِاَمْرِكَ نَهارَهُ، وَ قُمْنا بِعَوْنِكَ لَيْلَهُ، مُتَعَرِّضينَ پس به فرمانت روزش را روزه گرفتيم، و در شبش به كمك تو به عبادت برخاستيم، و به وسيله بِصِيامِهِ وَ قِيامِهِ لِما عَرَّضْتَنا لَهُ مِنْ رَحْمَتِكَ، وَ تَسَبَّبْنا اِلَيْهِ روزه و نمازش طالب رحمتى كه براى ما مهيّا فرمودى شديم، و آن را وسيله رسيدنمِنْ مَثُوبَتِكَ، وَ اَنْتَ الْمَلى‏ءُ بِما رُغِبَ فيهِ اِلَيْكَ، الْجَوادُبِما به ثواب تو قرار داديم، و تو بر آنچه بندگانت بدان رغبت دارند قادرى، و آنچه را كه از احسانت سُئِلْتَ مِنْ فَضْلِكَ، الْقَريبُ اِلى‏ مَنْ حاوَلَ قُرْبَكَ. وَ قَدْ خواسته شود بخشنده‏اى، و به آن كه جهت رسيدن به قرب تو بكوشد نزديكى. و همانااَقامَ فينا هذَا الشَّهْرُ مُقامَ حَمْدٍ، وَ صَحِبَنا صُحْبَةَاين ماه در نزد ما ستوده زيست، و با ما همنشينى مَبْرُورٍ، وَ اَرْبَحَنا اَفْضَلَ اَرْباحِ الْعالَمينَ، ثُمَّ قَدْ فارَقَنا عِنْدَپسنديده بود، و برترين منفعت جهانيان را براى ما به ارمغان آورد، پس به هنگام پايانتَمامِ وَقْتِهِ، وَانْقِطاعِ مُدَّتِهِ، وَ وَفآءِ عَدَدِهِ، فَنَحْنُ مُوَدِّعُوهُگرفتن وقت، و سرآمدن مدت، و كامل شدن روزهايش از ما جدا شد، اينك آن را وداع مى‏گوئيم وِداعَ مَنْ عَزَّ فِراقُهُ عَلَيْنا، وَ غَمَّنا وَ اَوْحَشَنَا انْصِرافُهُ عَنّا،وداع كسى كه هجرانش بر ما غم‏انگيز است، و روى گرداندنش ما را به اندوه و وحشت دچار كرده،وَ لَزِمَنا لَهُ الذِّمامُ - الْمَحْفُوظُ، وَ الْحُرْمَةُ الْمَرْعِيَّةُ، وَ الْحَقُّ الْمَقْضِىُّ،و بر عهده ما پيمان ناگسستنى، و حرمت در خور توجه، و حق مقتصي دارد.نويسنده: محمدعلي روزبهاني، گروه حوزه علميه تبيانتنظيم: رهنما، گروه حوزه علميه تبيان 





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 529]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن