واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: جام جم:چند صباحي است که برخي فيلمسازان وطني گوشه چشمي به ژانر وحشت نشان داده و با استمداد از فنون و ترفندها و ايده هاي بيات و تکراري مي خواهند تماشاگر زيرک امروزي را هرچند کج دار و مريز بترسانند. از آنجا که فيلم هاي جوان پسند و کمدي هاي سطحي ديگر حنايشان براي مخاطبان گريزان از سينما رنگي ندارند، ناخنک زدن به ژانر دلهره و وحشت شايد براي تغيير ذائقه تماشاگر ايراني و کشاندن او به سالن هاي خلوت سينما در کوتاه مدت افاقه کند. از زماني که حضرت حوا، مادر بشريت ، فريب ابليس را خورد تا زمان حاضر که بانوان مکرمه با موشک براي تفريح به کهکشان و ايستگاه فضايي طي الطريق مي کنند، با رصد کردن رخدادها و مصيبت ها و ميمنت هاي اعصار گوناگون ، حضور زنان را به عينه مي توان پشت خاکريز وقايع خرد و کلان تاريخ نگريست. عنصر حياتي و محوري در سازمان فيلم هاي دلهره و وحشت ، حضور زن يا زناني در کانون رخدادهاي داستان است. در اين نوع فيلم ها زنان يا روان پريش هستند يا فريبنده و خانمان برانداز! نسخه کنوني «اقليما» که بر پرده سينماهاست با آنچه در جشنواره سال گذشته در معرض ديدگان قرار گرفت ، دچار مقداري اصلاحات و تغييرات جزيي شده و نسبت به نسخه جشنواره مقبول تر درآمده است. اقليما در شکل و شمايل قبلي خود بين دو بستر موضوعي معناگرا و دلهره و وحشت در سرگرداني به سر مي برد. در نسخه فعلي بخش هاي ماورايي و معنايي لايتچسبک از فينال فيلم خارج شده و سازمان روايي فيلم در يک سيکل بسته و مدور به سامان رسيده است. فيلم با تصادفي در بزرگراه گردونه رخدادهايش به چرخش مي افتد و با مرور گذشته عماد شخصيت محوري داستان ، دوباره به همان نقطه تصادف آغاز فيلم بازمي گردد. اصل غافلگيري در نحوه مواجهه آدم ها و نوع چينش رخدادها در ژانر وحشت ، مهم ترين و کارآمدترين ابزار براي نويسنده و کارگردان در به سامان رساندن فيلم در اين گونه سينمايي است. اقليما چه در شمايل تصويري و ساختاري و چه در چارچوب نوشتاري خود، يک رويه قديمي و امتحان پس داده شده را پيش گرفته است. از همان نخستين نماهاي فيلم با اهرم موسيقي ، حرکت هاي پي درپي دوربين در محورهاي افقي و عمودي به سياقي سردستي فيلمساز مي خواهد وحشت و دلهره را به زور به بيننده تزريق کند. آنچه در فيلم هاي دلهره و وحشت براي تماشاگر مهم است ، روابط مستحکم علي و معلولي بين شخصيت ها و دست يافتن به سرنخ ها و ابهامات موجود در سازمان روايت در نقاط کانوني داستان است. تلفن هاي مشکوک به سارا در حياط بيمارستان ، جابه جايي وسايل منزلش ، تار موي طلايي شبهه ناک و ترفندهاي تصويري چون بهره وري از کنتراست ها و سايه و روشن ها که ديگر به شاخصه تيپيکال اين گونه فيلم ها مبدل شده ، به تمامي در جهت عکس اهداف فيلم که همان غافلگير کردن بيننده است ، پيش مي رود، چون دست فيلمساز خيلي آسان براي مخاطب رو مي شود، با التفات به اين که طراح توطئه در روند حذف سارا، شوهرش است. عبور شبهه ناک افسانه زن اغواگر در سکانس هايي از خانه و زندان با اصل غافلگيري و مولفه هاي ژانر وحشت همگون نيست. از آنجا که فيلمساز قصد داشته ناخنکي هم به معنا و ماوراء بزند اين بخش هايي که عماد به نوعي درگير توهم زن سياهپوش مي شود، به کل در فيلمسازي جداگانه زده و وصله ناجوري براي آن به حساب مي آيد. اقليما در سازمان روايي خود با معضل معطلي در داستان مواجه است. فيلم در عمل از دقيقه 40 به بعد راه مي افتد، مقدمه کشدار و طولاني اش که به حضور سارا در گوشه و کنار منزل دراندشت خود، مراقبه بر سر قبر مادر و لوس بازي در خانه پدري معطوف شده ، به واقع کليت فيلم را از ريتم انداخته است. سازنده اقليما در استفاده بهينه و درست از شخصيت هاي قصه کوتاهي کرده است. مهدوي ( شاهرخ فروتنيان)، وکيل خانواده خجسته و خواستگار قبلي سارا، به عنوان يکي از اهرم هاي مهم داستان در عمل به حاشيه پرت شده و در شرايط کنوني ، بود و نبودش در سازمان فيلم کارگشا نيست ، بخصوص که در بخش پاياني فيلم در مواجهه با عماد بدون هيچ دليل و مدرکي او را به عنوان قاتل سارا معرفي مي کند، در صورتي که حضورش در فيلم فقط به چند پلان محدود شده است. چالش هاي مهدوي با عماد و دستيارش مي توانست تنور منازعات و غافلگير شدن آدم ها را در موقعيت هاي گوناگون گرم تر نگه دارد. اقليما، فيلمي شيک و لوکس است که سازنده آن نشان داده که بر ابزارش تسلط دارد؛ اما شمايل استاندارد تصويري که حاصل تجربه و مهارت فيلمبردار کارکشته آن است ، نمي تواند قصه بي چفت و بست و سست فيلم را نجات دهد. علاوه بر اين که ترکيب بازيگران و چينش آنها در کنار هم يک ترکيب نامنسجم و دافعه آميز است. بيننده با کنش و واکنش هاي بازيگران که مي خواهند در رويا و کابوس غوطه بخورند، همذات پنداري نمي کند. به هر روي در شرايطي که فيلم هاي سطحي کمدي و جوان پسند در سينماي ايران همچنان به ترکتازي خود ادامه مي دهند، زيارت اقليما با تمامي نقاط ضعفش غنيمتي است!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 170]