واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: جام جم:آميتاب باچان براي سومين بار جايزه بهترين بازيگر مرد مراسم جوايز ملي هند را گرفت. اين جايزه که هفته پيش به اين بازيگر قديمي و کهنه کار اهدا شد، براي درام اجتماعي و انسان دوستانه «تاريکي» بود. باچان اولين بار اين جايزه را به عنوان يک بازيگر تازه وارد (حدود 40 سال پيش) براي اولين کار سينمايي اش «سات هندوستاني» گرفت. بار دوم حضور در فيلم «آگني پات» در اواسط دهه 80، اين جايزه نصيب او شد. اين گفتگو در شرايطي با باچان صورت گرفت که وي از سفر طولاني يک ماهه اش به حيدرآباد، به بمبئي برگشت. وي در حيدرآباد جلوي دوربين رام گوپال ورما براي قسمت دوم «سرکار» بود. باچان از جمله بازيگراني است که بيشتر فيلمهاي سالهاي اخير او از سيماي جمهوري اسلامي پخش شده است. بازيگر 64 ساله سينما در تازه ترين گفتگوي خود درباره جوايز ملي هند، کارهاي تازه اش و زندگي خانوادگي بويژه عروس تازه خانواده باچان يعني آيشواريا راي صحبت مي کند. پيش از هر چيز به شما تبريک مي گويم. آيا انتظار دريافت جايزه ملي هند را به عنوان بهترين بازيگر سال داشتيد؟ خب ، در طول سال گذشته اين موضوع مورد بحث مردم و رسانه هاي گروهي بود. از اين که در «تاريکي» کار کردم ، خيلي خوشحالم. «تاريکي» فيلمي خارق العاده بود و خود آدمهايي که در اين فيلم با آنها کار کردم عالي ، مستعد و فوق العاده بودند. تمام افراد دست اندرکار اين فيلم به سينماي ناب و هنري اعتقاد داشتند. خوشبختانه «تاريکي» با استقبال عموم تماشاگران روبه رو شد و از همان ابتداي نمايش عمومي اش بحث درباره آن شروع شد. خيلي زود فيلم به يک پديده تبديل شد. اهداي جايزه کمي با تاخير صورت گرفت ؛ اما وقتي بالاخره اعلام شد جاي زيادي براي ابراز خوشحالي نبود. آيا کاراکتر آقاي ساهي که در فيلم بازي مي کنيد، نزديک شماست؟ احتمالا هنگام بازي در آن ، خاطرات گذشته به سمت شما يورش آوردند؟ بله ، همين طور است. وقتي هم مردم درباره فيلمي شروع به صحبت مي کنند، به صورت طبيعي خاطرات دوباره سراغ آدم مي آيند. چند وقت پيش داشتم تلفني با راني موکرجي (بازيگر نقش مقابل باچان در « تاريکي») صحبت مي کردم و بحث ساخت فيلم و نوع کاري که کرديم پيش آمد. بدون اين که خودمان متوجه باشيم ، حدود 2 ساعت داشتيم در اين باره حرف مي زديم. هر دو احساس خيلي خوبي داشتيم. اما اتفاقاتي که هنگام فيلمبرداري «تاريکي» رخ داد و هر آنچه که در ارتباط با آن است ، دقيقا در ذهنم نقش بسته است. اما در عين حال اين واقعيت سرد و تلخ را نبايد از ياد برد که ما در دنياي شلوغي زندگي مي کنيم و سر همه ما به قدري شلوغ است که حتي بعضي وقتها زندگي عادي خود را هم از ياد مي بريم! به همين دليل بعد از مدت زماني خاطرات خوب و دوست داشتني گذشته مان را فراموش مي کنيم. هر بار که اتفاق خوبي مثل اهداي جايزه رخ مي دهد، آن خاطرات شيرين سر از زير گرد و خاکها و خاکسترها برمي آورند و گذشته ها مثل صحنه هاي يک فيلم از جلوي چشم آدم رژه مي روند و اين احساس خيلي خوبي است. در سالهاي متمادي فعاليت درخشان خود جوايز بسياري دريافت کرده ايد. تفاوت اين جايزه با بقيه در چيست؟ هر بار منابع رسمي و حکومتي شما را مستحق دريافت جايزه اي مي دانند، اين جايزه و تاييد اهميت خيلي زيادي دارد. چنين جايزه اي اعتبار و شرافت همراه خود مي آورد. آدم خيلي خوش شانسي هستم که داوراني دولتي مرا براي دريافت جايزه انتخاب کرده اند. البته در سرزمين ما مراسم اهداي جوايز زيادي وجود دارد. آنها هم مهم هستند. برخي از آنها جوايز مشهوري هستند و به نوعي انتخاب هاي توده هاي عظيم مردم و تماشاگران هستند. برخي هم مثل جوايز بين المللي هند (IIFA) از سوي اهالي و دست اندرکاران سينما اهدا مي شوند. همه اين جوايز خوب هستند. در کل رقابت چيز خيلي خوبي است و نفس اين مساله که همه ما تحت شرايط مساوي باهم رقابت کنيم ، عمل پسنديده اي است. از نظر ذوق و شوق ، چه فرقي بين اين جايزه و اولين جايزه اي که گرفتيد، وجود دارد؟ درست نيست بگوييم چون جوايز زيادي دريافت کرده ام ، گرفتن دوباره آنها باعث خوشحالي ام نمي شود. شخصا عقيده دارم هر بار که هنرمندي جايزه اي مي گيرد، عميقا احساس شادي دروني مي کند و من هم از اين قاعده جدا نيستم. «تاريکي» يکي از آن فيلمهايي است که احساس مي کنم کارم را در آن خوب و درست انجام داده ام فکر مي کنم جوايز تاييدي بر اين نکته هستند که تو کارت را خوب و درست انجام داده اي. احساس قلبي خودم اين است که ما بايد توانايي آن را داشته باشيم که سطح کاري را که انجام مي دهيم ، درک کنيم. وقتي جايزه اي دريافت مي کنيم ، خوشحال مي شويم ، ولي در همان زمان بايد متوجه باشيم که کار و وظيفه مان در آينده سخت تر خواهد شد. بعضي وقتها خود هنرمند اين حس دروني را دارد که کارش را خوب انجام نداده و شايستگي دريافت آن جايزه را نداشته است. «تاريکي» يکي از آن فيلمهايي است که احساس مي کنم کارم را در آن خوب و درست انجام داده ام و اگر برايش جايزه اي هم نمي گرفتم ، بازهم همين احساس را داشتم. چندين دهه است که بخشي از صنعت فيلم هند هستيد و در اين مدت موقعيت خيلي خوب خود را حفظ کرده ايد. اين در حالي است که هر جمله و همزمان با اکران عمومي فيلمهاي جديد، وضعيت جدول ستارگان سرشناس و تقدير و سرنوشت آنها دستخوش دگرگوني مي شود. با نگاهي صادقانه و کلي به کارنامه کاري تان ، چقدر از موفقيت عظيم شما حاصل کار سخت و چقدر آن ناشي از بخت و اقبال است؟ بازيگري يک تلاش روزانه است که بايد براي آن هر روز تقلاي جديدي بکنيد. هر روز صبح که از خواب بيدار مي شويم ، چالشهاي پيش رو را قبول مي کنيم و براي غلبه بر مشکلات و اين چالشها مبارزه مي کنيم. از نقطه نظر يک بازيگر، دوست دارم باور کنم که هر روز بايد با مقدار چالش روبه رو باشيم. بايد توانايي پذيرش اين چالشها را داشته باشيم و با آنها صادقانه برخورد کنيم. در غير اين صورت نمي توانيم خودمان را بازيگر بناميم. اگر پس از گذشت يک مدت زماني احساس خشنودي کنيم ، اين مساله مي تواند باعث بداقبالي مان در مقام يک بازيگر شود. پس از آن ديگر نمي توانيم رو به جلو حرکت کنيم. آيا لحظات خوب و خوش موفقيت باعث مي شود تا روزهاي ناخوش خود را نيز به ياد بياوريد؟ خب ، من هيچ وقت اعتقاد نداشته ام که آدمي با حق ويژه هستم و به خيلي چيزها مصونيت دارم. هر آدمي در طول زندگي اش با سختي ها و مشکلات زيادي رودررو مي شود. آدمها اگر از اشتباه ها و خطاهاي خود درس نگيرند، مجبور به تکرار دوباره آنها مي شوند. در همه حال بايد تلاش کنيم اشتباه هاي خود را جبران کنيم. از همين رو، در زندگي روزمره ام مي کوشم مرتکب خطايي نشوم. اما در مقام يک انسان ، همه ما خطاپذير هستيم. در کل فکر مي کنم بالا و پايين هاي زندگي و پستي و بلندي هايي براي هر آدمي خوب است. اين بالا و پايين ها به ما چيزهاي زيادي ياد مي دهند و الهام بخش آينده مي شوند. آنها نيروي محرکه حرکت به سمت جلو هستند. از اين که «کي آگ» (نسخه دوباره سازي شده اثر کلاسيک «شعله») رام گوپال ورما با «شعله» مقايسه شود، نگران هستيد؟ هر زمان که در فيلمي بازي مي کنم ، کمي مي ترسم و احساس ناامني مي کنم. هر بار فيلمي اکران مي شود تا انبوه مردم به تماشاي آن بيايند، مي ترسم. تمام فکرم اين است که آنها در مقابل اين فيلم چه واکنشي از خودشان نشان مي دهند؟ همين احساس را درباره «کي راگ» هم دارم. سرنوشت فيلم فقط پس از اکران عمومي آن مشخص مي شود. نداي دروني تان چه مي گويد؟ هنگام صحبت درباره «تاريکي» گفتيد يک بازيگر زمان بازي در يک فيلم مي تواند متوجه کيفيت واقعي آن بشود. وقتي فيلمي ساخته مي شود، هيچ کس نمي داند در اکران عمومي چه اتفاقي برايش مي افتد، ولي همه ما اميدوار هستيم. همه ما بيشتر وقتها اين تصور را داريم که آنچه توليد کرده ايم مطابق ميل و سليقه انبوه مردم است و آنها از آن استقبال خواهند کرد. کمي هم درباره قسمت دوم «سرکار» بگوييد. قصه فيلم از آنجا شروع مي شود که خود «سرکار» تمام شد. 3 نفر از افراد خانواده باچان (من ، پسرم آبيشک و عروسم آيشواريا) در آن حضور دارند. خيلي خوشحالم که کل اعضاي خانواده ام سر صحنه فيلمبرداري بودند و با هم کار کرديم. برايم خيلي جالب است که تا چند ماه قبل آيشواريا يک بازيگر مستعد بود و حالا عضوي از خانواده ماست. اما سر صحنه فيلمبردار ما فقط بازيگراني حرفه اي هستيم که بايد کارمان را به نحو احسن انجام دهيم و رشته هاي خانوادگي را براي چند ساعت فراموش مي کنيم. از کليت فيلم راضي ام و آن را يکي از کارهاي خوب سال آينده ام مي دانم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 200]