واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
ما چاق ها يک ميليارد نفريم نویسنده: دکتر مجيد سلطاني « در حال حاضر ، بيش از يک ميليارد نفر از جمعيت جهان ، چاق اند . از اين رو ، چاقي امروزه به عنوان يک اپيدمي خاموش شناخته شده است ، يعني يک همه گيري خاموش . مي توان گفت کره ي زمين چاق شده است و به همين علت ، به جاي استفاده از واژه ي Obesity ( چاقي ) ، بهتر است از واژه ي Globesity ( جهان چاقي ) يا چاقي گلوبال استفاده کنيم . براي کنترل و درمان اين خيل انبوه چاق ها و عوارض چاقي ، طبيعتاً بودجه ي زيلادي لازم است ، به طوري که فقط در امريکاي شمالي ، ساليانه چيزي در حدود 98 ميليارد دلار هزينه مي شود . براي کنترل و درمان عوارض ديابت نيز حدود 100 ميليارد دلار خرج مي شود . اين ارقام سرسام آور به طور طبيعي به بودجه کشورها تحميل مي گردد و در واقع از جيب ماليات مدهندگان پرداخت و برداشت مي شود . به عبارت ديگر ، چاق ها حتي بودجه ي دولت ها را هم مي بلعند . پرداخت مستمري ، پرداخت حقوق از کارافتادگي ، کاهش بهره وري و درآمد ، تنها بخشي از اين هزينه هاست . پس متوجه مي شويم که چاقي ، يک معضل اقتصادي ـ اجتماعي هم هست » اينها مقدماتي است که دکتر منوچهر جزايري ، فوق تخصص غدد و عضو هيات علمي دانشگاه علوم پزشکي تهران مي گويد تا وارد بحث « چاقي و ديابت » شويم . سلامت : رابطه ي چاقي و ديابت را چگونه تحليل مي کنيد ؟ چاقي يعني ام الامراض يا مادر بيماري ها ؛ مادر ديابت نوع 2 ، فشار خون ، چربي خون ، ضايعات استخواني و مفصلي و سکته هاي قلبي و مغزي و حتي مادر بسياري از سرطان ها ... چاقي فقط يک مساله فيزيکي و ظاهري نيست . چاقي يک معضل بهداشتي ، اجتماعي ، اقتصادي و حتي رواني اجتماعي است . سلامت : مشخصاً چه رابطه اي با ديابت دارد ؟ انگشت روي نقطه اصلي بحث گذاشتيد . جان کلام و لب مطلب ، همين جاست . در بدن يک فرد چاق ، هم تعداد و هم حجم سلول هاي چاق ، زياد هستند . اديپوسيت ها يا سلول هاي چاق حداقل 5 ماده زيان آور را تراوش مي کنند : لپتين ، رزيستين ، اديپونکتين ، عامل نکروزتومور ( TNF ) و اسيد چرب آزاد . اين مواد تماماً مضرند و يکي از عيوب آنها ، بالا بردن مقاومت سلول ها نسبت به انسولين است . مقاومت به انسولين ، نطفه ي اصلي ديابت نوع 2 است و بدن را مستعد ديابت مي کند . در مرحله ي اول ، سلول هاي سازنده انسولين ( سلول بتا ) سعي مي کنند براي شکستن اين مقاومت ، انسولين بيشتري توليد کنند . به همين علت ، غلظت انسولين در خون بالا مي رود يعني هم انسولين بالاست و هم مقاومت وجود دارد . در مرحله ي دوم ، سلول هاي بتا ديگر قادر به توليد انسولين بيشتر نيستند زيرا به مرحله ي فرسودگي و خستگي رسيده اند . در مرحله ي سوم ، قند بعد از غذا بالا مي رود ولي قند ناشتا هنوز طبيعي است . اين همان مرحله اي است که به اختلال تحمل گلوکز ( IGT ) معروف است . در مرحله ي چهارم ، توليد انسولين کاهش و توليد گلوکز ( قند ) افزايش مي يابد . اين مرحله معروف است به اختلال قند ناشتا ( IFG ) . و بالاخره در مرحله ي پنجم ، قند ناشتا و قند بعد از غذا هر دو به وضوح بالا مي روند . اين مرحله معروف است به ديابت آشکار . به طور خلاصه 80 درصد مبتلايان به ديابت نوع 2 ، يا چاق اند و يا روزي چاق بوده اند . پس ملاحظه مي کنيد که نقطه شروع اين حوادث در چاقي نهفته است که به ديابت ختم مي شود . سلامت : پس يک سلول چاق ، اين همه مشکل ايجاد مي کند ؟ بله ، بافت چربي ، يک کارخانه هورمون سازي است که فرآورده هايش براي بدن زيان آورند . يک سلول چاق ، يک سلول مزاحم و پر دردسر است که از يک طرف مقادير فراواني چربي را در خود احتکار کرده است و از طرف ديگر ، مانع تاثير انسولين مي شود و نمي گذارد انسولين وظيفه ي خود را براي سوخت گلوکز انجام دهد . سلامت : در ايجاد ديابت ، چاقي عمومي بيشتر نقش دارد يا چاقي موضعي ؟ اول بايد ياد بگيريم اين دو نوع چاقي را افتراق بدهيم . اگر BMI ( نمايه ي توده ي بدني ) بين 25 تا 30 باشد ، اضافه وزن گفته مي شود و اگر BMI از 30 بالاتر باشد ، چاقي اطلاق مي شود . اما چاقي مرکزي يا موضعي با دور شکم ( کمر ) ارتباط دارد . به عبارت ديگر ، اگر در يک مرد اروپايي سفيد پوست ، دور کمر بالاتر از 102 سانتي متر و در زن بالاتر از 88 سانتي متر باشد ، مرضي تلقي شده و اهميت پيدا مي کند . در کودکان اين ارقام بالاتر از 90 و 80 مرضي تلقي مي شود و ضريب خطر آسيايي ها ، بالاتر از اروپايي هاست . سلامت : چه اهميت و چه خطري دارد ؟ چاقي شکمي بيشتر از چاقي عمومي ، خطر سکته قلبي ( انفارکتوس ) ، ديابت نوع 2 ، فشار خون و مقاومت به انسولين را بالا مي برد . چاقي شکمي يا مرکزي ، يک عامل خطر براي ديابت نوع 2 و سکته هاي قلبي محسوب مي شود ؛ لذا چاق ها بايد در اسرع وقت نسبت به کاهش دور کمر اقدام کنند . سلامت : آيا در اين رابطه ، بيماري خاصي نيز قابل ذکر است ؟ بله ، بيماري ها و نشانگان هاي مختلفي وجود دارد که يکي از آنها مهمتر است . اين نشانگان به نشانگان متابوليک معروف است که پيش از اين با نام سندرم X از آن نام برده مي شد . معيارهاي لازم براي اين نشانگان بر حسب ماخذ ، متفاوت است . سازمان جهاني بهداشت ، فدراسيون هاي بين المللي ديابت و برنامه ملي آموزش کلسترول ، هر يک معيارهاي خودشان را دارند . به طور خلاصه مي توان گفت نشانگان متابوليک ، به گروهي از عوامل خطر براي امراض قلبي عروقي و متابوليک اطلاق مي شود که داراي 5 ويژگي زيرند : 1 ـ چاقي شکمي 2ـ افزايش قند خون 3 ـ افزايش فشار خون 4 ـ افزايش تري گليسريد خون 5 ـ کاهش چربي خوب خون ( HDL ) . هر گاه 3 معيار از 5 معيار ياد شده در يک مريض وجود داشته باشد ، تشخيص هميشه در معرض خطر ديابت نوع 2 و ضايعات قلبي عروقي است که چيزي حدود يک سوم تا يک چهارم جمعيت بزرگسالان به آن مبتلا هستند . سلامت : آيا بين چاقي شکمي و چاقي عمومي از نظر عواقب ، فرقي وجود دارد ؟ بله ، دور شکم و نسبت دور شکم به دور باسن ، بهترين معيار براي خطر انفارکتوس حاد ميوکارد محسوب مي شود و از BMI معتبرتر است . نسبت دور شکم ( کمر ) به باسن هر چه بيشتر باشد ، خطر ضايعات قلب و ديابت نوع 2 ، بيشتر مي شود . جثه سيبي شکل ، به جثه اي گفته مي شود که تجمع چربي در مرکز ( شکم ) بيشتر باشد و جثه ي گلابي شکل به جثه اي اطلاق مي گردد که اين نسبت کمتر باشد . در آسيايي ها مثلاً چيني ها ، BMI بالاتر از 23 اضافه وزن و بالاتر از 27/5 چاقي تلقي مي شود و اندازه ي دور کمر اگر از 90 در مرد و 80 در زن تجاوز کند ، با خطر قلبي عروقي همراه مي باشد ؛ در حالي که اين ارقام در اروپايي ها بالاتر است . سلامت : ممکن است براي روشن تر شدن مطلب مثالي بزنيد ؟ بله ، از دو زن که يکي داراي BMI 30 و نسبت کمر به باسن 0/7 است و ديگري داراي BMI30 و نسبت کمر به باسن 1/2 است ، خطر نشانگان متابوليک ، بيماري قلبي عروقي و ديابت ، در دومي بيشتر از اولي است با وجودي که BMI در هر دو برابر است . زيرا در دومي چاقي شکمي بارز است . منبع: روزنامه سلامت - شماره 225/خ
#پزشکی#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 544]