واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: هموطن-«زير تيغ» تجربهاي تازه در كارنامه محمدرضا هنرمند است. كارگرداني كه با ساخت سهگانه «كاكتوس» براي مخاطب تلويزيون آشنا است و در كارنامه سينمايياش دو فيلم كمدي پرفروش ديده ميشود. 1) «زير تيغ» تجربهاي تازه در كارنامه محمدرضا هنرمند است. كارگرداني كه با ساخت سهگانه «كاكتوس» براي مخاطب تلويزيون آشنا است و در كارنامه سينمايياش دو فيلم كمدي پرفروش ديده ميشود. كمديهاي خوشساخت و جذابي كه شوخيهاي تند و تيزشان با مسايل سياسي – اجتماعي روز بيشتر از هر چيز ديگري در ذهن مانده است. «زير تيغ» نشان ميدهد كه هنرمند همانقدر كه كمدي را خوب ميشناسد و ميداند چطور ميتوان با خلق موقعيتهاي عجيب و غريب تماشاگر را به قهقهه واداشت، خوب ميداند چهطور ميتوان با نمايش ويران شدن يك زندگي، نفس را در سينه بيننده حبس كرد. «زير تيغ» مجموعه تلخ و تاثيرگذاري است. واقعيت عرياني كه در «كاكتوس» يا «عزيزم من كوك نيستم» زير ظاهر شادشان مخفي بود و تلخياش را كمتر نشان ميداد در «زيرتيغ» نمود بيشتري پيدا كرده است. در دايره بسته سرنوشت محتوم قربانياني مثل محمود (پرويز پرستويي)، خسرو (رامين راستاد) و... به نظر نميرسد روزنه اميدي پيدا شود. همه چيز تيره و تار است. در چنين فضايي نفس كشيدن چهقدر دشوار است. 2) «زير تيغ» مدام بينندهاش را غافلگير ميكند. برخلاف اغلب مجموعههاي تلويزيوني كه قادر نيستند قدمي جلوتر از مخاطب بردارند و لحظهاي از او پيش بيفتند، حدس زدن اتفاقهايي كه قرار است براي شخصيتهاي اين مجموعه بيفتد و مسيري كه قصه تا انتها طي ميكند، چندان ساده نيست. اين عنصر غافلگيري كه از همان قسمت اول خودش را نشان داد عامل جذابيت مجموعه است. در فصل پيك نيك دو خانواده در باغ، ناگهان حادثهاي براي دختر كوچك محمود اتفاق ميافتد. اين حادثه، تكاندهنده و غيرقابل پيشبيني است. اگر چه دختر از خطر مرگ نجات پيدا ميكند و ظاهراً همه چيز ختم به خير ميشود اما اين ماجرا يك تلنگر است. ضربهاي كه در ذهن مخاطب ميماند و اين هشدار را ميدهد كه حادثه بدي در راه است. مرگ جعفر (آتيلا پسياني) مقدمه چيني مفصلي دارد. در چند قسمت ابتدايي نويسنده و كارگردان روي اين شخصيت، تمركز ويژهاي دارند. كاراكتر شوخ، بذلهگو و ساده جعفر در تقابل با برادرش – قدرت – (سياوش طهمورث) تعريف ميشود. در همين قسمتها است كه روي دوستي چند ساله محمود و جعفر و علاقهشان به همديگر تاكيد ميشود و حضور خسرو در اين قسمتها مقدمهاي براي ايجاد غافلگيري بعدي است. خسرو به عنوان عنصري مهاجم، اين تصور را در بيننده ايجاد ميكند كه او مسبب مرگ جعفر ميشود و زماني كه بهترين دوست جعفر در يك درگيري تصادفي او را به قتل ميرساند، بيننده به شدت شوكه ميشود. احساس بهت و غمي كه محمود با ديدن جسد جعفر دارد، به ما هم منتقل ميشود و ما درست مثل محمود ناباورانه با اين موضوع برخورد ميكنيم.پنهان كردن ماجراي مرگ جعفر توسط محمود كه كارگري شريف و زحمتكش است، در عين حال كه غافلگيركننده است، تصويري ملموس و انساني از اين شخصيت ميسازد. محمود در برزخ انتخاب دست و پا ميزند و خوب ميداند كه اعترافش، زندگي خانوادهاش را نابود خواهد كرد. 3) هنرمند در «زير تيغ» تلاش كرده به واقعيت زندگي نزديك شود. خلق فضايي واقعي از زندگي طبقه كارگر يكي از امتيازهاي مجموعه است. اين فضاسازي با دقت و هوشمندي زيادي به وجود آمده است. نماها پر از جزئياتي است كه در مجموعههاي تلويزيوني معمولا ناديده گرفته ميشوند. در قسمت اول، زماني كه خانواده جعفر براي بردن خانواده محمود ميآيند، اعضاي خانواده جعفر از ماشين پياده ميشوند. در همين فصل، جزئيات زيادي وجود دارد كه اين حركات و ديالوگها را به شدت واقعي كرده. بچهها در حال بازي هستند. عروس و داماد جوان با هم صحبت ميكنند و... طراحي لباس و صحنه هم به كمك اين فضاسازي آمده. نوع پوشش شخصيتها با طبقه اجتماعيشان همخوان است و طراحي صحنه خانه شخصيتهاي اصلي دقيقا مطابق با وضعيت اقتصادي و خاستگاه طبقاتي آنها است. براي اين كه فضاي واقعي در كل مجموعه به وجود بيايد، هنرمند تلاش كرده از هيچ نمايي به سادگي نگذرد. گفتگوي محمود و طاهره (فاطمه معتمدآريا) بعد از بازگشت از خانه جعفر، ميتوانست خيلي ساده برگزار شود. زن و شوهر هم مقابل هم مينشستند و ديالوگها را ميگفتند. اما طاهره مشغول مرتب كردن وسايلي است كه براي عروسي آماده كرده بوده، او لباسها را داخل كمد ميگذارد و اتاق را مرتب ميكند. محمود در جلوي كادر نشسته و با طاهره صحبت ميكند. وقتي طاهره زن خسرو را متهم ميكند همسرش را نميشناخته و... او نميتواند چهره درهم شكسته و ويران همسرش را ببيند و به راز درونش پي ببرد. 4) فيلمنامه «زير تيغ» اگر چه نكات جالب توجهي دارد اما اگر اين فيلمنامه را كارگردان ديگري مقابل دوربين ميبرد شايد نتيجه كار، اين قدر قابل تامل نبود. فيلمنامه «زير تيغ» مثل اغلب سريالهاي تلويزيون، كشدار و ملالآور است. به همين خاطر است كه از لحظه مرگ جعفر تا دفنش سه قسمت طول ميكشد. اين كشدادن داستان، با كارگرداني خوب هنرمند و حضور موثر پرستويي و معمتدآريا، تا اندازهاي پوشش داده ميشود.بايد ديد با پيش رفتن ماجراها، فيلمنامه ريتم پرشتابتري پيدا ميكند يا نه؟ هر چند «زير تيغ» در همين شمايل هم يك سر و گردن از ديگر مجموعههاي سيما بالاتر است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 122]