واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: آشي كه تلويزيون ميپزد
در سالهاي اخير، تعداد برنامههاي آموزش آشپزي در تلويزيون افزايش يافته است، تا حدي كه هر روز حداقل 2نوبت برنامه آموزش پخت و پز غذا روي آنتن ميرود. بينندگان تلويزيوني در مواجهه با اين برنامهها واكنشهاي متفاوتي نشان ميدهند. برخي بينندگان در دم دستترين كاغذ، مواد اوليه و طرز پخت را يادداشت ميكنند و در اولين فرصت غذاي آموزش داده شده را ميپزند. برخي، بحثهاي كارشناسي پخت غذا را بيهوده و اتلاف وقت ميدانند و با عوض كردن شبكه تلويزيون، به دنبال برنامههاي مورد علاقه خود ميگردند.در بررسي و تحليل برنامههاي آشپزي تلويزيون ميتوان نگاه عميقتري داشت و علاوه بر وجوه محتوايي، ابعاد فرهنگي اين برنامهها را مورد توجه قرار داد. با توجه به اينكه جامعه و رسانه روي يكديگر تاثيرات متقابلي ميگذارند و تغيير در يكي منجر به تاثير در ديگري ميشود، پس با تحليل تغييرات برنامههاي آموزش پخت غذا، ميتوان بخشي از تحولات اجتماعي را نيز شناخت.سامان گلريز، مشهورترين و شايد اولين مرد آموزش دهنده آشپزي در تلويزيون است. او با برنامههاي پرطرفدارش، بتدريج باب حضور مردان آشپز در تلويزيون را باز كرد. اين روند تا جايي ادامه يافت كه حالا در برنامههاي تلويزيوني تعداد آشپزهاي مرد، تقريبا با آشپزهاي زن برابري ميكند.در گذشته، آشپزي امري زنانه تلقي ميشد و آشپزي كردن مرد جلوه خوبي نداشت، اما اكنون تحولات اجتماعي منجر به تغيير و انعطاف نقشهاي درون نهاد خانواده شده است. با افزايش آمار زنان شاغل، نقشهاي جنسيتي در حوزه عمومي تغيير يافته است. زماني كه بخشي از يك ساختار عوض ميشود، براي برقراري تعادل، بايد قسمتهاي ديگر نيز متحول شود. پس از تغيير نقش زنان در حوزه عمومي، لازم است كه نقشها در حوزه خصوصي نيز دچار برخي تغييرات شود تا نهاد خانواده آسيب نبيند.در گذشته نقش تك تك افراد خانواده به صورت كاملا تفكيك شده مشخص شده بود. در زمانهاي نه چندان دور، وظيفه زن و مرد كاملا جدا از هم بود؛ اما در حال حاضر نقشها در خانواده از حالت تفكيك شده به مشاركتي بدل شده است. آشپزي كه يكي از نيازهاي خانواده است نيز با مشاركت افراد خانواده انجام ميشود و ديواري كه بين كارهاي مردانه و زنانه كشيده شده بود، فرو ريخته است.سامان گلريز، مشهورترين و شايد اولين مرد آموزش دهنده آشپزي در تلويزيون است. او با برنامههاي پرطرفدارش، بتدريج باب حضور مردان آشپز در تلويزيون را باز كرد. اين روند تا جايي ادامه يافت كه حالا در برنامههاي تلويزيوني تعداد آشپزهاي مرد، تقريبا با آشپزهاي زن برابري ميكند.نكته مهم ديگر مدت زمان پخت غذاهايي است كه در اين برنامهها آموزش داده ميشود، هر چه مدت زمان آماده شدن غذا كمتر باشد، از نظر آموزش دهندگان و بينندگان، تجربه پخت و چشيدن آن غذا لذت بخشتر محسوب ميشود. غذاهاي آموزش داده شده، معمولا در مدت كم برنامهها به مرحله بهرهبرداري ميرسند و به صورت تزيين شده و پرزرق و برق نشان داده ميشوند. تمايل مخاطبان به كمترين مدت زمان، نشان دهنده عقلانيتگرايي انسان امروزي است؛ زيرا انسان امروزي براي رسيدن به هدف تمايل دارد كوتاهترين راه را انتخاب كند. اين پافشاري و اصرار بر سرعت تهيه و پخت، ممكن است كيفيت غذا را پايين بياورد؛ ولي ظاهرا موضوع كيفيت امروزه كم اهميت شده است.در زندگي شهري با توجه به تقسيم كار اجتماعي و فاصلههاي زماني طولاني بين محيط كار و منزل، زمان اهميتي دوچندان پيدا ميكند. يعني شهروندان سعي ميكنند براي كارهاي روزمره و تكراري مثل پخت غذا، كمترين زمان ممكن را صرف كنند. در اين ميان با توجه به اينكه پخت غذاهاي سنتي ايراني، وقت زيادي ميبرند، بازار مخاطبان آموزش غذاهاي سريع السير! داغتر شده است. با مروري بر برنامههاي آشپزي تلويزيون، حضور پررنگ خوردنيهاي غيرايراني جلب توجه ميكند. غذاهاي متنوع هندي، ايتاليايي، فرانسوي، تايلندي و غذاهايي از اقصي نقاط جهان در اين برنامهها مشاهده ميشود كه اين موضوع نشان دهنده فرآيند جهاني شدن است. در اينجا جهاني شدن به معني برداشته شدن مرزهاي فرهنگي و مصرفي بين كشورهاست، كه اين روند منجر به يكپارچه شدن جهان از بعد مصرف محصولات مادي و فرهنگي ميشود.ديگر يك غذاي خاص متعلق به يك منطقه جغرافيايي خاص نيست و ممكن است با تكرار مصرفش جزو فرهنگ غذايي مناطق ديگر نيز شود. همان طور كه رستورانهاي فست فود با آرمهاي مشابه در تمام جهان پخش شدهاند.معمولا در اين برنامههاي آموزشي، غذاهايي آموزش داده ميشود كه ما مزه آنها را امتحان نكردهايم و از نظر چشايي براي ما بينندگان جديد هستند و نميدانيم از طعم آن غذا خوشمان ميآيد يا نه. با اين حال افراد زيادي با تهيه مواد اوليه غذا و صرف وقت، مزه غذاي آموزش داده شده را تجربه ميكنند.ممكن است آن غذا به ذائقهشان خوش نيايد و تمام زحمت، مواد اوليه و زمان صرف شدهشان به هدر رود. به اصطلاح امروز اين بينندگان مقداري ريسك (خطر) كردهاند. معمولا ريسك را يك پديده منفي تلقي ميكنند، در صورتي كه نبايد از جنبه مثبت آن غافل شد.جامعهشناسان روحيه ريسكپذيري را مختص جوامع در حال پيشرفت ميدانند. رد پاي اين روحيه را در همين تجربه غذاهاي جديد ميتوان پيگيري كرد.در دنياي امروز، با توجه به سرعت تغييرات در تكنولوژي، اطلاعات، ارتباطات و تاثيراتشان بر زندگي، حالتهاي مختلفي به وجود ميآيد و يك شهروند مجبور به انتخاب از ميان آنها ميشود. انتخاب يك وضعيت به معني از دست دادن بقيه موقعيتهاست و اين همان معناي ريسك كردن است. اين گونه است كه انسان جهان امروزي، انساني ريسك پذير ميشود. اين ريسك پذيري، حتي در تنوع آموزشهاي آشپزي در برنامههاي تلويزيوني و استقبال مخاطبان، قابل مشاهده است.يكي ديگر از كاركردهاي بر نامه آموزش آشپزي، اضافه شدن اسمهايي به فرهنگ نامهاي مواد غذايي شناخته شده است. به عنوان مثال، يك ميوه جديد و وارداتي با نامي ناشناخته در چند برنامه معرفي و استفاده ميشود. اين موضوع، بازار تقاضا را از جانب مخاطبان براي آن ميوه به وجود ميآورد و متناسب با آن بازار تقاضا، بازار عرضه آن ميوه به وجود ميآيد و با گذشت زمان، آن ميوه جزو ميوههاي شناخته شده در ايران ميشود. در برنامههاي آموزش آشپزي جاي خالي كارشناسان علم تغذيه حس ميشود. پژوهشگران اعتقاد دارند اكثر بيماريها از تغذيه نامناسب ناشي ميشود. حضور كارشناسان تغذيه براي بهبود اين وضعيت در برنامههاي آموزشي آشپزي يك نياز است.زينب محمود آبادي / جام جمتنظيم براي تبيان : مسعود عجمي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 229]