واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
آيينه دار غزل شيعي اشاره«دكتر غلامرضا رحمدل» شاعري دلسوخته بود، شعرش آميزه بغض و فرياد شهيدان، آيينه دار غزل حماسه هاي والاي شيعي.پژوهشگري باورمند و عاشق بود، با صفا و صميميت و تواضعي مثال زدني. به چله عمر كه رسيد، دلش يك سره وقف عاشورا شد و خلوت عاشقانه اش به پژوهش در تاريخ پر رمز و راز تشيع و ماجراي جاودان عاشورا گره خورد، آن سان كه همه چيز را در حاشيه گذاشت، حتي شعر و ادبيات را.بيست و پنج فروردين هشتاد و هشت در پنجاه سالگي به سراي باقي كوچيد و به بهار بي كران حضرت حق پيوست. يادش سبزباد!برخي از آثار آن زنده ياد از اين قرار است:مجموعه شعرهاي«از زمزمه تا فرياد»، «ما ايستاده ايم»، «شكفتن توفان»، «صخره در گلوگاه آب»، «گدازه هاي چاه و آه»، «بال بال ثانيه ها».تذكره شهداي كربلا (سه جلد)رجزهاي يورشي در كلام حماسه آفرينان كربلاديدگاه هاي حكومتي سعديچشيدن دريا (مقالات تاريخ اسلام)حماسه آب (عاشورا شناسي)حماسه عطش (عاشورا شناسي)رنگ و درنگ آب (پژوهش قرآني)فصل باغچه هاي سنگيرفتگران قديميخاطرات شهيدان رااز حافظه ديوارها پاك مي كنندو ميوه چينان كامپيوتريدر سينه خيابان هاباغچه هاي سنگي مي كارند، اينجا هوا سكنجبيني استو گلها يا بنفشه اند و سر به گريبان،يا ارغوان اند و خاموش.ني نامه ها بهاربا رويش پنجره ها آغاز مي شود،واژه هاي باران خاطرات خاك را ورق مي زنندو من نگاه كاغذي ام را در باغچه سكوت مي كارم،برگ هاحلقه هاي زنجير درختان اند، كه با تهاجم شلاق بادغم نامه خاك را زمزمه مي كنند....پرنده عاشق!ترانه تنهايي رابه گوش دريا بسپار!شاخه ها مشتي استخوان سبزندو درختان را ياراي همراهي نيست.زير آوار خاطراتمردان عروسكيپيش پاي بته اي كاغذيصف بسته اندو آدمهاي ماكياوليبا قلمهاي روغنيشكل مار مي كشند،شهيدان زير آوار خاطراتزنده به گور مي شوندو كبوتران برعقربه هايساعت...برادرم! گورهاي خاموش را نگاه كن،گورهاي خاموش را!آن سويترسنگ تراشان شعرتراشانسياست تراشان.اقليم شهودباز از جبهه حق نعش شهيد آوردندورقيپاره ز قرآن مجيد آوردندچاوشان حرم از علقمه خوزستان جسم بي دست ابوالفضل رشيد آوردندآن كه با ياد لب تشنه سردار سحرآب بر آب فشاند و نچشيد آوردندسرخوشان حرم عشق ز اقليم شهودبه دل خسته عشاق اميد آوردندهاي ياران! بشتابيد و لبي تر بكنيدباده از كوثرِ ميزان و حديد آوردندمَشكِ اشك دل عشاق مشبك شد، آيباز از جبهه حق نعش شهيد آوردندما و شماما چون شما شهيد فروشي نميكنيمفرياد را اسير خموشي نميكنيمبا محتسب كه ساغر ما را شكسته استهمجوشي و مذاكره نوشي نميكنيمما شاعريم و نان سياست نمي خوريم در حزب باد خانه به دوشي نميكنيماهريمنانه لاف سروشي نمي زنيمآهنگرانه مار به دوشي نميكنيمما آرمان ميثم خرما فروش راهرگز فداي زهد فروشي نميكنيميا بوسه بر انا الحق حلاج مي زنيميا ادعاي دار به دوشين مي كنيمميراث ما ز عشق، رجزهايسرخ ماستما چون شما شهيد فروشين مي كنيمما ايستاده ايم ما متصل به نام خدا ايستاده ايم چون سرو سر فراز و رها ايستاده ايم ما از شرنگ آتش ميثاق سرخوشيمدر وادي الَستُ و بَلي ايستاده ايم قربانيان مسلخ عشق ايم و منتظردر وعده گاه سرخ منا ايستاده ايمدر شعر پايداري رندان پايداراين است رمز حادثه؛ ما ايستاده ايمآبروي شهيدبر نعش شهيد تركتازي مكنيددر محضر دوست سرفرازي نكنيددر عرصه بازي سياسي، زنهار!با آبروي شهيد بازي مكنيداستغاثه بر ضريح شعرحيف است كه باغ خارپوشان گرددفرياد، لطيفه خموشان گردديا رب! مپسند عرصه شعر و هنرتاراجگهِ فضل فروشان گرددمنبع: پگاه حوزه/خ
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 396]