محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827180092
ماجرای زن پاکدامن و مردان هوس باز
واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: ماجرای زن پاک دامن و مردان هوس باز
کلینى به سند معتبر از حضرت جعفر بن محمدالصادق صلواتالله علیه روایت کرده است که:پادشاهى در میان بنىاسرائیل بود، و آن پادشاه قاضیى داشت، و آن قاضى برادرى داشت که به صدق و صلاح موسوم بود. و آن برادر، زن صالحهاى داشت که از اولاد پیغمبران بود.و پادشاه شخصى را مىخواست که به کارى بفرستد. به قاضى گفت که: مرد قابل اعتمادی را طلب کن که به آن کار بفرستم. قاضى گفت که: کسى معتمدتر از برادر خود گمان ندارم.پس برادر خود را طلبید و تکلیف آن امر به او نمود. او ابا کرد و گفت: من زن خود را تنها نمىتوانم گذاشت. قاضى بسیار تلاش و اصرار کرد. ناچار پذیرفت و گفت:اى برادر! من به هیچ چیز تعلق خاطر ندارم مگر همسرم، و خاطر من بسیار به او متعلق است. پس تو به جای من مواظب او باش و به امور او برس، و کارهاى او را بساز تا من برگردم. قاضى قبول کرد و برادرش بیرون رفت. و آن زن از رفتن شوهر راضى نبود.پس قاضى به مقتضاى وصیت برادر، مکرر به نزد آن زن مىآمد و از حوایج آن سؤال مىنمود و به کارهاى او اقدام مىنمود. و محبت آن زن بر او غالب شد و او را تکلیف زنا کرد. آن زن امتناع و ابا کرد. قاضى سوگند خورد که: اگر قبول نمىکنى من به پادشاه مىگویم که این زن زنا کرده است. گفت: آنچه مىخواهى بکن؛ من این کار را قبول نخواهم کرد.قاضى به نزد پادشاه رفت و گفت: زن برادرم زنا کرده است و نزد من ثابت شده است. پادشاه گفت که: او را سنگسار کن. پس آمد به نزد زن، و گفت: پادشاه مرا امر کرده است که تو را سنگسار کنم. اگر قبول مىکنى مىگذرانم، و الا تو را سنگسار مىکنم. گفت: من اجابت تو نمىکنم؛ آنچه خواهى بکن.قاضى مردم را خبر کرد و آن زن را به صحرا برد و او را سنگسار کرد. تا وقتى که گمان کرد که او مرده است بازگشت. و در آن زن رمقى باقى مانده بود.چون شب شد حرکت کرد و از گود بیرون آمد و بر روى خود راه مىرفت و خود را مىکشید تا به دیرى رسید که در آنجا راهبی مىبود. بر در آن دیر خوابید تا صبح شد. و چون راهب در را گشود آن زن را دید و از قصه او سؤال نمود. زن قصه خود را بازگفت.دیرانى بر او رحم کرد و او را به دیر خود برد. و آن دیرانى پسر خردى داشت و غیر آن فرزند نداشت، و مالى زیاد داشت. پس دیرانى آن زن را مداوا کرد تا جراحت هاى او التیام یافت و فرزند خود را به او داد که تربیت کند. و آن دیرانى غلامى داشت که او را خدمت مىکرد. آن غلام عاشق آن زن شد و به او گفت: اگر به معاشرت من راضى نمىشوى جهد در کشتن تو مىکنم. گفت: آنچه خواهى بکن. این امر ممکن نیست که از من صادر شود.گاه خداوند بندگانش را به سخت ترین آزمونها می آزماید و خوشا به حال کسی که صبر پیشه میکند و خشم خدا را به رضایت مردم نمیفروشد.پس آن غلام آمد و فرزند راهب را کشت و به نزد راهب آمد و گفت: این زن زناکار را آوردى و فرزند خود را به او دادى، الحال فرزند تو را کشته است. دیرانى به نزد زن آمد و گفت: چرا چنین کردى؟ مىدانى که من به تو چه نیکی ها کردم؟ زن قصه خود را بازگفت. دیرانى گفت که: دیگر نفس من راضى نمىشود که تو در این دیر باشى. بیرون رو. و بیست درهم براى خرجى به او داد و در شب او را از دیر بیرون کرد و گفت: این زر را توشه کن، و خدا کارساز توست.آن زن در آن شب راه رفت تا صبح به دهى رسید. دید مردى را بر دار کشیدهاند و هنوز زنده است. از سبب آن حال سؤال نمود، گفتند که: بیست درهم قرض دارد و نزد ما قاعده چنان است که هر که بیست درهم قرض دارد او را بر دار مىکشند و تا ادا نکند او را فرو نمىآرند. پس زن آن بیست درهم را داد و آن مرد را خلاص کرد. آن مرد گفت که: اى زن هیچ کس بر من مثل تو حق نعمت ندارد. مرا از مردن نجات دادى. هر جا که مىروى در خدمت تو مىآیم.پس همراه بیامدند تا به کنار دریا رسیدند. در کنار دریا کشتی ها بود و جمعى بودند که مىخواستند بر آن کشتی ها سوار شوند. مرد به آن زن گفت که: تو در اینجا توقف نما تا من بروم و براى اهل این کشتی ها به مزد کار کنم و طعامى بگیرم و به نزد تو آورم. پس آن مرد به نزد اهل آن کشتی ها آمد و گفت: در این کشتى شما چه متاع هست؟ گفتند: انواع متاع ها و جواهر. و این کشتى دیگر خالى است که ما خود سوار مىشویم. گفت: قیمت این متاع هاى شما چند مىشود؟ گفتند: بسیار مىشود؛ حسابش را نمىدانیم. گفت: من یک چیزى دارم که بهتر است از مجموع آنچه در کشتى شماست. گفتند:
چه چیز است؟ گفت: کنیزکى دارم که هرگز به آن حسن و جمال ندیدهاید. گفتند: به ما بفروش. گفت: مىفروشم به شرط آن که یکى از شما برود و او را ببیند و براى شما خبر بیاورد و شما آن را بخرید که آن کنیز نداند. و زر به من بدهید تا من بروم. آخر او را تصرف کنید. ایشان قبول کردند و کسى فرستاند و خبر آورد که چنین کنیزى هرگز ندیدهام.پس آن زن را به دههزار درهم به ایشان فروخت و زر گرفت. و چون او برفت و ناپیدا شد، ایشان به نزد آن زن آمدند و گفتند که: برخیز و بیا به کشتى. گفت: چرا؟ گفتند: تو را از آقاى تو خریدیم. گفت: آن آقاى من نبود. گفتند: اگر نمىآیى، تو را به زور مىبریم.آن زن را بر روى کشتى متاع سوار کردند و خود همه در کشتى دیگر در آمدند و کشتی ها را روان کردند.چون به میان دریا رسیدند خدا بادى فرستاد و کشتى ایشان با آن جماعت همه غرق شدند و کشتى زن با متاع ها نجات یافت و باد او را به جزیرهاى برد. از کشتى فرود آمد و کشتى را بست و بر گرد آن جزیره برآمد، دید مکان خوشى است و آبها و درختان میوهدار دارد. با خود گفت که: در این جزیره مىباشم و از این آب و میوه ها مىخورم و عبادت الهى مىکنم تا مرگ در رسد. هر گاه بنده ای با جدیت میخواهد به سمت کمال برود شیطان و نیروهایش بسیج میشوند اگر نتواند شخص مورد نظر را بفریبد اطرافیان او را میفریبد تا او را ابه گناه بیندازند.پس خدا وحى فرمود به پیغمبرى از پیغمبران بنىاسرائیل که در آن زمان بود که: برو به نزد آن پادشاه و بگو که در فلان جزیره بندهاى از بندگان من هست. باید که تو و اهل مملکت تو همه به نزد او بروید و به گناهان خود نزد او اقرار کنید و از او سؤال کنید که از گناهان شما در گذرد تا من گناهان شما را بیامرزم. چون پیغمبر آن پیغام را به آن پادشاه رسانید پادشاه با اهل مملکتش همه به سوى آن جزیره رفتند و در آنجا همان زن را دیدند.پس پادشاه به نزد او رفت و گفت: این قاضى به نزد من آمد و گفت: زن برادرم زنا کرده است و من حکم کردهام که او را سنگسار کنند، و گواهى نزد من گواهى نداده بود.مىترسم که به سبب آن، حرامى کرده باشم. مىخواهم که براى من استغفار نمایى. زن گفت که: خدا تو را بیامرزد. بنشین.پس شوهرش آمد و او را نمىشناخت و گفت: من زنى داشتم در نهایت فضل و صلاح. و از شهر بیرون رفتم، و او راضى نبود به رفتن من. و سفارش او را به برادر خود کردم. چون برگشتم و از احوال او سؤال کردم برادرم گفت که: او زنا کرد و او را سنگسار کردیم. و مىترسم که در حق آن زن تقصیر کرده باشم. از خدا بطلب که مرا بیامرزد. زن گفت که: خدا تو را بیامرزد. بنشین. و او را در پهلوى پادشاه نشاند.پس قاضى پیش آمد و گفت که: برادرم زنى داشت و عاشق او شدم و او را تکلیف به زنا کردم. قبول نکرد. نزد پادشاه او را متهم به زنا ساختم و به دروغ او را سنگسار کردم. از براى من استغفار کن. زن گفت: خدا تو را بیامرزد.پس رو به شوهرش کرد که: بشنو. پس راهب آمد و قصه خود را نقل کرد و گفت: در شب آن زن را بیرون کردم و مىترسم که درندهاى او را دریده باشد و کشته شده باشد به تقصیر من. گفت: خدا تو را بیامرزد. بنشین.پس غلام آمد و قصه خود را نقل کرد. زن به راهب گفت که: بشنو. پس گفت: خدا تو را بیامرزد.پس آن مرد دار کشیده آمد و قصه خود را نقل کرد. زن گفت که: خدا تو را نیامرزد. چون او بىسبب در برابر نیکى بدى کرده بود.پس آن زن عابده به شوهر خود رو کرد و گفت: من زن توام. و آنچه شنیدى همه قصه من بود. و مرا دیگر احتیاجى به شوهر نیست. مىخواهم که این کشتى پرمال را متصرف شوى و مرا در این جزیره بگذارى که عبادت خدا کنم. مىبینى که از دست مردان چه کشیدهام.پس شوهر او را گذاشت و کشتى را با مال متصرف شد و پادشاه و اهل مملکت همگى برگشتند. منبع : عینالحیات مؤلف : علامه، ملا محمد باقر مجلسى رحمة الله تنظیم : محمدی_گروه دین و اندیشه تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 882]
صفحات پیشنهادی
ماجرای زن پاکدامن و مردان هوس باز
ماجرای زن پاکدامن و مردان هوس باز-ماجرای زن پاک دامن و مردان هوس باز کلینى به سند معتبر از حضرت جعفر بن محمدالصادق صلواتالله علیه روایت کرده است که:پادشاهى در ...
ماجرای زن پاکدامن و مردان هوس باز-ماجرای زن پاک دامن و مردان هوس باز کلینى به سند معتبر از حضرت جعفر بن محمدالصادق صلواتالله علیه روایت کرده است که:پادشاهى در ...
عاشقان پاكدامن
ماجرای زن پاکدامن و مردان هوس باز-ماجرای زن پاک دامن و مردان هوس باز کلینى به سند ... آن غلام عاشق آن زن شد و به او گفت: اگر به معاشرت من راضى نمىشوى جهد در کشتن تو .
ماجرای زن پاکدامن و مردان هوس باز-ماجرای زن پاک دامن و مردان هوس باز کلینى به سند ... آن غلام عاشق آن زن شد و به او گفت: اگر به معاشرت من راضى نمىشوى جهد در کشتن تو .
«خاتون» نماد زنان پاكدامن سرزمين من است
«خاتون» نماد زنان پاكدامن سرزمين من است خبرگزاري فارس: «خاتون» با آن چادر گلدار ... به خاتون و تمناي وصال افراد هوسباز به وي ـ حضور كودكان در آن توصيه نميشود.
«خاتون» نماد زنان پاكدامن سرزمين من است خبرگزاري فارس: «خاتون» با آن چادر گلدار ... به خاتون و تمناي وصال افراد هوسباز به وي ـ حضور كودكان در آن توصيه نميشود.
معيارها، در تشكيل خانواده
واقعيت اين است كه اين گونه زنان و مردان، در حقيقت، خويشتن خويش را نشناخته و به ... زن هم نياز به شوهري دارد كه جايي در دل وي باز كند و به ديدنش شاد گردد؛ چگونه مي شود .... مرد زناكار و زن پاكدامن و زن زناكار و مرد پاكدامن نيست، بلكه تنها زناكاران هستند كه .... آنها بايد بدانند كه فقط وسيله اي براي اطفاي شهوات شيطاني مردان هوسباز هستند و ...
واقعيت اين است كه اين گونه زنان و مردان، در حقيقت، خويشتن خويش را نشناخته و به ... زن هم نياز به شوهري دارد كه جايي در دل وي باز كند و به ديدنش شاد گردد؛ چگونه مي شود .... مرد زناكار و زن پاكدامن و زن زناكار و مرد پاكدامن نيست، بلكه تنها زناكاران هستند كه .... آنها بايد بدانند كه فقط وسيله اي براي اطفاي شهوات شيطاني مردان هوسباز هستند و ...
سوره ای برای پاکدامنی
سوره ای برای پاکدامنی-سوره ای برای پاکدامنیقرآن را که بگشایی، سوره ای دارد به نام ... باز میدارد، بیانگر آن است که این امر اختصاص به جنس زن ندارد؛ بلكه هم برای زن و هم برای مرد ... اگر چه مسئله عفاف در مورد زن و مرد تا حدودی با یکدیگر متفاوت است؛ زیرا ... شما همچون زنان معمولی نیستید اگر تقوا پیشه کنید؛ پس به گونه ای هوس انگیز ...
سوره ای برای پاکدامنی-سوره ای برای پاکدامنیقرآن را که بگشایی، سوره ای دارد به نام ... باز میدارد، بیانگر آن است که این امر اختصاص به جنس زن ندارد؛ بلكه هم برای زن و هم برای مرد ... اگر چه مسئله عفاف در مورد زن و مرد تا حدودی با یکدیگر متفاوت است؛ زیرا ... شما همچون زنان معمولی نیستید اگر تقوا پیشه کنید؛ پس به گونه ای هوس انگیز ...
آنکه عاشق شد و کتمان کرد
آنکه عاشق شد و کتمان کردعشق پاك، هوس شعلهور، نشانهها (5)لینک مقاله اول (عشق پاك، ... نبوَد عاقبت ننگى بود)لینک مقاله چهارم(عاشقان پاکدامن) هوس شعلهورعزیز مصر و ... زنان دربارى از داستان عشق زلیخا باخبر شدهاند و در صددند ماهپارهاى را ببینند كه ... بهترین نقشه، هوسباز، ضعیف و ناتوان معرفى كردن زلیخا در برابر عشق بردهاى ...
آنکه عاشق شد و کتمان کردعشق پاك، هوس شعلهور، نشانهها (5)لینک مقاله اول (عشق پاك، ... نبوَد عاقبت ننگى بود)لینک مقاله چهارم(عاشقان پاکدامن) هوس شعلهورعزیز مصر و ... زنان دربارى از داستان عشق زلیخا باخبر شدهاند و در صددند ماهپارهاى را ببینند كه ... بهترین نقشه، هوسباز، ضعیف و ناتوان معرفى كردن زلیخا در برابر عشق بردهاى ...
داستان ازدواجی پرماجرا در قرآن
از این قصه مى فهمیم كه خداوند، زنان پاك و با عفت را نصیب مردان متدین و پاكیزه مى گرداند. ... جِئْتَ بِالْحَقِّ فَذَبَحُوها وَ ماكادُوا یَفْعَلُون ) (4)باز گفتند: از خداوند بخواه، چگونگى آن ... علیه السّلام آن دختر پاكدامن را به عقد آن جوان - پسر عموى متدین و درستكار - در آورد ... بیندیشید، تا در دام هوس ها و تمایلات سوداگران شهوات نفسانیه، گرفتار نشوند.8- ...
از این قصه مى فهمیم كه خداوند، زنان پاك و با عفت را نصیب مردان متدین و پاكیزه مى گرداند. ... جِئْتَ بِالْحَقِّ فَذَبَحُوها وَ ماكادُوا یَفْعَلُون ) (4)باز گفتند: از خداوند بخواه، چگونگى آن ... علیه السّلام آن دختر پاكدامن را به عقد آن جوان - پسر عموى متدین و درستكار - در آورد ... بیندیشید، تا در دام هوس ها و تمایلات سوداگران شهوات نفسانیه، گرفتار نشوند.8- ...
هنر اسطوره سازي نظامي
... دادور با نگاهي به داستان خسرو وشيرين شيرين زن وارسته و قهرمان پاکدامن، گرچه در منظومه ... از آنجا که بزرگان کشور شاه جوان را از تزويج با اين زن زنهار دادند، پرويز در حضور .... مثلاً صبر شيرين در مقابل هوس بازي هاي خسرو را عذري براي تنوع خواهي مردان و ... اهداف خود به جوامع مي گذرانند و باز سربر بالين تاريخ گذاشته و به آن مي پيوندند.
... دادور با نگاهي به داستان خسرو وشيرين شيرين زن وارسته و قهرمان پاکدامن، گرچه در منظومه ... از آنجا که بزرگان کشور شاه جوان را از تزويج با اين زن زنهار دادند، پرويز در حضور .... مثلاً صبر شيرين در مقابل هوس بازي هاي خسرو را عذري براي تنوع خواهي مردان و ... اهداف خود به جوامع مي گذرانند و باز سربر بالين تاريخ گذاشته و به آن مي پيوندند.
وظايف شوهر نسبت به زن
وظايف شوهر نسبت به زن-1-سرپرستي: خداوند حکيم در قرآن کريم مي فرمايند: الرّجالُ ... واگذاري مسؤوليت و مديريت نهايي خانواده به مرد، به معني برخورداري از قدرت ... و اداره ي خانواده را بر محور عقل و منطق استوار سازند و به طور جدي از هوي و هوس بپرهيزند. ... لب خندان و چهره ي شکفته و باز، همسر و فرزندان را جلب مي کند، چنانچه ترشرويي و اخم ...
وظايف شوهر نسبت به زن-1-سرپرستي: خداوند حکيم در قرآن کريم مي فرمايند: الرّجالُ ... واگذاري مسؤوليت و مديريت نهايي خانواده به مرد، به معني برخورداري از قدرت ... و اداره ي خانواده را بر محور عقل و منطق استوار سازند و به طور جدي از هوي و هوس بپرهيزند. ... لب خندان و چهره ي شکفته و باز، همسر و فرزندان را جلب مي کند، چنانچه ترشرويي و اخم ...
چشم چراني، تیر مسموم
(2)پس خواست قرآن رعايت عفت عمومي براي زن و مرد است و اين کار را وظيفه ضروري ... زناي چشم:اسلام براي پاکدامني پيروان خويش حتي نگاه ريبه و شنيدن سخنان نامحرم ... در ادامه قرآن کريم مي فرمايد: با اين راه و روش، اگر بيماردلان هوسباز اصلاح نشدند و به ...
(2)پس خواست قرآن رعايت عفت عمومي براي زن و مرد است و اين کار را وظيفه ضروري ... زناي چشم:اسلام براي پاکدامني پيروان خويش حتي نگاه ريبه و شنيدن سخنان نامحرم ... در ادامه قرآن کريم مي فرمايد: با اين راه و روش، اگر بيماردلان هوسباز اصلاح نشدند و به ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها