تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 15 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):دعايى كه با بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم شروع شود، رد نمى‏شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804800482




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

آنکه عاشق شد و کتمان کرد


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: آنکه عاشق شد و کتمان کردعشق پاك، هوس شعله‏ور، نشانه‏ها (5)
قلب وآتش
لینک مقاله اول (عشق پاك، هوس شعله‏ور)لینک مقاله دوم(رهروان عشق آگاهانه یا ...)لینک مقاله سوم(عشق نبوَد عاقبت ننگى بود)لینک مقاله چهارم(عاشقان پاکدامن) هوس شعله‏ورعزیز مصر و همسرش در بازار برده‏فروشان نونهالى را دیده و خریده‏اند به امید آنكه غلامى ارزشمند گردد یا شاید او را به فرزندى بپذیرند. با رشد یوسف و پا نهادن وى در سنین جوانى، متأسفانه همسر عزیز مصر از دایره عفت و پاكدامنى تجاوز مى‏كند و به هوا و هوس خود اجازه شعله‏ور شدن مى‏دهد. او كه همسر دارد و باید قلب و عشق خود را به همسرش اختصاص دهد، در پى هوس خود، به یوسف دل مى‏بندد و این هوس شعله‏ور، زمام اختیار از كف او مى‏رباید. در اینجا برعكس عشق ناب و پاك، فسادزایى و گستاخى و پرده‏درى رخ مى‏دهد. بعد از آنكه زلیخا در جذب و جلب یوسف ناكام مى‏شود، نقشه نهایى‏اش را طرح مى‏كند و یوسف را به خلوتگاه مطمئنى مى‏برد و او را به خویش مى‏خواند. یوسف(ع) به سنت همیشگى خداوند تصریح مى‏كند:«اِنَّهُ لا یُفْلِحُ الظالمین.» (یوسف، 23)سنت خداوند بر آن است كه كسانى كه از حدود او تجاوز كنند و به ظلم و گناه آلوده گردند، به فلاح و پیروزى نرسند. عشق ورزیدن به زنى كه همسر دارد و اجابت دعوت او، ظلم است و ظلم عاقبت ندارد. و بعد، از صحنه گناه فرار مى‏كند. این صحنه، صحنه مجاهده عظیم یوسف است زیرا یوسف جوانى است در اوج غرایز نفسانى و مانند هر انسان دیگرى، جمال ماهرویان، قلبش را به لرزه مى‏اندازد و وسوسه شیطانى هم بر جاذبه جنسى علاوه مى‏گردد. اگر او به زلیخا توجه نمى‏كند، نه از آن‏روست كه هوس و خواهش نفسانى ندارد و زیبایى ماهرویى چون زلیخا براى او بى‏جاذبه است، نه؛ بلكه او انسانى مؤمن و خداترس است و با اینكه در اینجا هیچ مانعى نیست و زلیخا هم توان و امكان پرده‏پوشى كامل بر این گناه دارد، ولى یوسف خود را در محضر خدا مى‏یابد و مى‏داند كه خداوند از هوس‏بازى بیزار است و اجابت در خواست زلیخا مساوى با تجاوز به حدود خداوند است، لذا به خدا پناه مى‏برد:«قال معاذاللَّه» (یوسف: 23) تا خداوند به عنایت و عصمت خودش او را بر خواهش نفس پیروز گرداند و از سقوط در گرداب گناه حفظ نماید. اوج مجاهده یوسف(ع) با هوس شعله‏ور، آمال نفسانى و غرایز جنسى در صحنه بعدى است. زنان دربارى از داستان عشق زلیخا باخبر شده‏اند و در صددند ماهپاره‏اى را ببینند كه زلیخا را شیدا و مجنون ساخته و از اریكه قدرت و شوكت به زیر كشیده و به خواهش و التماس وا داشته است. طبیعى است كه زلیخا هم به آسانى حاضر نیست ماهپاره خود را به آنان عرضه كند و در معرض ربودن آنان قرار دهد. پس زنان باید مكرى كنند كه زلیخا ناچار شود یوسف را به آنان بنمایاند. بهترین نقشه، هوس‏باز، ضعیف و ناتوان معرفى كردن زلیخا در برابر عشق برده‏اى كنعانى است. وقتى سخن زنان دربارى و رقیبان به زلیخا مى‏رسد، خشمگین مى‏گردد و براى مجاب كردن آنان در حق به جانبى خودش جز عرضه یوسف راهى نمى‏یابد. مجلس مى‏آراید و چاقو و ترنج به دستان رقیبان مى‏دهد و یوسف را بر آنان عرضه مى‏دارد. به ناگاه زلیخا نه یك نفر كه چندین ده نفر مى‏شود كه هر كدام یوسف را به خود یا حداقل به اجابت دعوت زلیخا اشارت مى‏نمایند و زلیخا هم با نهایت بى‏پروایى و گستاخى اعلام مى‏كند:«این است آن كس كه در باره‏اش مرا سرزنش مى‏كردید و من از او كام خواستم و او عصمت ورزید و اگر امر مرا اطاعت نكند زندانى و خوار خواهد شد.» (یوسف، 32) زلیخا در نهایت گستاخى، به امر و تحكم با یوسف رفتار مى‏كند و زلیخاهاى دیگر نیز هر كدام با ناز و كرشمه و دیگر حیله‏ها، یوسف را به سوى خود مى‏خوانند و این چنین است كه یوسف در دام خیل زلیخاها مى‏افتد. همان عظیم دامى كه پادشاه مصر در باره آن از زنان پرسید:«مطلب شما چه بود آنگاه كه از یوسف كام مى‏طلبیدید؟» (یوسف، 51) و اینجاست كه یوسف(ع) با همه ایمان و اعتقاد و پاكدامنى و عفت و انتساب به خاندان شرافت و نجابت و ...، در برابر خواهش‏هاى این همه زلیخاى ماهرو و در برابر طغیان و شعله‏ور شدن غریزه قدرتمندش، راهى جز پناه بردن و استغاثه نمى‏یابد و به پیشگاه خدا از این فتنه عظیم شكایت مى‏برد و نجات مى‏طلبد:«خداى من، زندان، مرا خوش‏تر از اجابت خواهش شیطانى اینان است و اگر كید و مكر اینان را از من نگردانى، از جاهلان خواهم بود.» (یوسف، 23) عشق پاك و ناب، عشقى بود كه كوشش در راه وصال آن پسندیده و ارزشمند بود و شایسته بود كه بنده از خداوند اجابتش را بطلبد و سعى و كوشش براى وصال آن عبادت به حساب مى‏آمد اما از هوس شعله‏ور باید به خدا پناه برد و اجابت آن ظلم عظیم و مقاومت در برابر آن مجاهده بى‏نظیر است. این حدیث ناظر به هوس شعله‏ور است:«مجاهدِ شهید در راه خدا، اجرش از كسى كه امكان اجابت هوس برایش مهیا باشد ولى عفت ورزد، بیشتر نیست. چنین انسان عفیف و پاكدامنى نزدیك است از زمره ملائكه به حساب آید.»(1) در داستان فوق، حق‏تعالى اوج پرده‏درى، گستاخى و بى‏حیایى اجابت‏كننده هوس شعله‏ور را نشان مى‏دهد.در هوس شعله‏ور، مدعى عشق نه تنها طالب عفت و پاكدامنى محبوب نیست بلكه او را بى‏حریم مى‏خواهد.یكى از قربانیان هوس شعله‏ور مى‏گوید:«همیشه با خود مى‏گفتم: چرا او دوست ندارد من وقار و سنگینى خود را حفظ كنم و اصرار دارد كه با دوستى خارج از ضابطه با او، شخصیت و ارزشم را پایین آورم.»(2) عاشق حقیقى نه خودش براى رسیدن به وصال به ظلم و گناه آلوده مى‏گردد و نه محبوب را به سوى ظلم و گناه سوق مى‏دهد. مدعیانى كه در عشق‏ورزیدن، حدود الهى را رعایت نمى‏كنند و محبوب را نیز بى‏پروا مى‏خواهند، عاشق نیستند بلكه هرزگانى هستند در پى كامجویى و برآوردن هوس‏هاى شعله‏ورشان. دختر جوانى كه مدتى به دام یكى از این مدعیان عشق افتاده مى‏گوید:«هفده ساله بودم كه نامه‏اى به دستم داد. او را قبلاً دیده بودم ولى احساس خاصى نسبت به او نداشتم اما در نامه‏اش به من اظهار عشق شدید كرده و وعده‏هاى زیادى داده بود كه به من علاقه فراوان دارد و در آرزوى ازدواج با من است. نامه‏هاى بعد را روزهاى بعد، از او دریافت كردم [و بالاخره به او علاقه‏مند شدم و باب رابطه بین ما باز شد ]تا اینكه فهمیدم او جوان هرزه‏اى است كه ... . وقتى به واقعیت پى بردم، او را از انصراف خود آگاه كردم ولى او به پخش شایعه علیه من پرداخت و ... و حالا تهدید مى‏كند كه اگر بخواهى با كسى دیگر ازدواج كنى، نامه‏ها و عكس تو را كه دارم به او نشان مى‏دهم و ...»(3) مدعیانى كه دم از عشق مى‏زنند ولى با محبوب خود دور از چشم پدر و مادر خود و او رابطه غلط برقرار مى‏كنند و محبوب خود را به مجالس مختلط مى‏برند و با دیگران آشنا مى‏كنند و ...، این گونه افراد نه عاشق بلكه هرزه‏هاى هوس‏بازند. اگر عشق ناب در آنها باشد، با رعایت حرمت و شخصیت، طرف مقابل، در اولین قدم با پدر و خانواده او مسئله را مطرح مى‏كند و به كسب آگاهى عمیق‏تر از یكدیگر مى‏پردازند و چند جلسه خانوادگى و حضورى با هم صحبت مى‏كنند و بعد از بررسى همه جوانب چنانچه همدیگر را مناسب تشخیص دادند، ازدواج مى‏كنند. دعوت‏كنندگان به رفاقت‏هاى نامشروع و آمد و رفت‏هاى غلط و تهدیدكنندگان و ... هوس‏بازان شیطان‏صفتند نه عاشقان فرشته‏صفت. كسانى كه از انسانیت، شرافت و كرامت بویى برده‏اند، گرچه دنبال غذا و لذت هم هستند ولى آنها را با حفظ حرمت و كرامت و شرافت انسانى خود مى‏طلبند و حاضر نیستند براى رسیدن به لذت‏هاى خود شرافت و حرمت و انسانیت خود را لكه‏دار كنند. این گروه، تحمل گرسنگى را بر لذت بردن از خوان پهن‏شده در مزبله ترجیح مى‏دهند و به هیچ نسبت حاضر نیستند براى لحظه‏اى كنار چنان سفره‏اى بنشینند. در مقاله ی بعد به بررسی بحث " ایثارگرى عشق و سلطه‏جویى هوس" خواهیم پرداخت. پى‏نوشت‏ها: 1) نهج‏البلاغه، حكمت 474.2) فریب‏خوردگان، ص‏22.3) مجله خانواده، شماره دوم، سال اول، آذر 70، ص‏36.منبع : ماهنامه پیام زن ـ با تغییر و تلخیص





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 504]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن