تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 29 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):مرگ آرى امّا پستى و خوارى هرگز، به اندك ساختن آرى امّا دست سوى اين و آن دراز كردن هرگ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کلینیک زخم تهران

کاشت ابرو طبیعی

پارتیشن شیشه ای اداری

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

ساندویچ پانل

ویزای ایتالیا

مهاجرت به استرالیا

میز کنفرانس

تعمیرگاه هیوندای

تعمیرگاه هیوندای

تعمیرگاه هیوندای

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1854430647




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

هیجان با یه دایناسور گنده منده


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: هیجان با یه دایناسور گنده منده
هیجان با یه دایناسور گنده منده
یه شهری بود که از جنگل و دریا خیلی فاصله داشت. این شهر پر بود از ماشین و ساختمون های بلند.مردم ،کلی سرشون شلوغ بود و وقت واسه فکر کردن نداشتن. توی این شهر شلوغ یه پسر کوچول موچولویی بود که هنوز مدرسه نمیرفت و مجبور بود تا اومدن مامان و باباش توی خونه تنها باشه و با اسباب بازی هاش بازی کنه.با وجود اسباب بازی هایش، بعضی وقتها حوصلش سر می رفت. آخه کسی نبود باهاش حرف بزنه و بازی کنه.یه روز وقتی پسر کوچول موچولو داشت با دایناسورهاش بازی می کرد  یکی از اونا افتاد توی لیوان آب،و او متوجه نشد.  
هیجان با یه دایناسور گنده منده
دایناسور کوچولو  که توی لیوان آب افتاده بود داشت بزرگتر میشد.انقدر بزرگ شد که دیگه توی خونه هم جاش نمیشد، سرش از سقف خونه هم زده بود بیرون.خیلی خنده دار شده بود.پسر کوچولو موچولو اولش ترسید آخه یه دایناسور گنده توی اتاقش بود ولی بعدش که یکم به هم نگاه کردن،همدیگرو شناختن و کلی خندیدند.پسر کوچول موچولو خیلی خوشحال بود چون دیگه تنها نبود تازه یه خونه ی متحرک هم داشت که دوستش می تونست اونو ببره گردش.آخه خونشون دیگه رو زمین نبود رو سر دایناسور بود.دایناسور گنده منده از جاش بلند شد و شروع به گشت زدن توی شهر کرد.وقتی توی شهر شلوغ راه می رفت هرچی زیر پاهاش می یومد له میشد و تمام وسائل شهر رو خراب می کرد.هیچکس نمیتونست این موجود گنده مندرو بگیره.حتی تو باغ وحش هم جاش نمیشد.
هیجان با یه دایناسور گنده منده
انقدر این دوتا دوست این ور و اون ور شهر گشت زدند تا بالاخره رسیدن به خیابونی که جای خونه یپسر کوچول موچولو بود.با اولین قدمی که دایناسور توی کوچه برداشت یه عالمه آب توی هوا پخش شد.دایناسور پاشو گذاشته بود روی لوله آب و اونم ترکیده بود.پسر کوچول موچولو خیلی هیجان انگیز شده بود فکر می کرد الان دیگه وقت آب بازی شده ولی نمی دونست هرچی بیشتر آبهارو رو تن دایناسور می ریزه اون کوچیکترو کوچیکتر میشه.وقتی پسر کوچول موچولو چشم هاشو باز کرد تا یه مشت دیگه هم بریزه روی دایناسور،دید هیچ خبری از دایناسو گنده منده نیست،همه چیز مثل اولش شده بود.دوباره توی خونه کنار اسباب بازیهاش تنها نشسته بود.اول فکر کرد داشت خواب می دید واسه همین تندی از پنجره به بیرون یه نگاهی انداخت و دید بله...همه شهر به هم ریخته. با خودش کلی خندید و برگشت دید دایناسور کوچولو در حالی که داشت بهش می خندید افتاده کنار بقیه اسباب بازیهاش.از اون روز به بعد دیگه یه همچین اتفاقی واسه پسر کوچول موچولو نیوفتاد ولی اون خیلی خوشحال بود که یه روز هیجان انگیز و پرماجرا واسه اونو دوستش افتاده.گروه کودک و نوجوان سایت تبیان_مهدیه زمردکارمطالب مرتبطروباه مکار به دنبال یک جفت چشم سه قلوهای بهاری داستان سه ماهی خرس ها عسل دوست دارند نه زنبور کلارا و آرمادیلو قصّه‏ی قورباغه سبز





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 305]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن