واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
مشارکت زنان در انقلاب مشروطه نويسنده:فاطمه گوارایی روند مشارکت زنان در انقلاب مشروطه را به دو مقطع قبل و بعد از پیروزی انقلاب مشروطه می توان تقسیم کردالف) قبل از پیروزی مشروطهزنان با مشارکت در تظاهرات، تجمعها و تحصنها و کوچهای علما برای بست نشینی، حمایت خود از مشروطه خواهان و مخالفت با رژیم شاه و مصائب ناشی از آن را اعلام می کردند. حتی در این راستا به حفاظت از جان روحانیون و تأمین بخشهایی از مخارج متحصنین با اعطای کمکهای مالی خود پرداختند. تاریخ از درگیریهای متعدد زنان با قزاقان و سربازان خبر داده و اینکه آنان در لحظه لحظه رویدادهای مشروطه در پیروزی آن مشارکت تام داشته اند در تاریخ مشروطه احمد کسروی چنین آمده است: "عین الدوله دانست که دشمنی با خود اوست و در ایستادن و زور به کار بردن پافشارتر گردید. امروز از بیرون رفتن زنان جلو می گرفتند و هر که را از ایشان می دیدند می گرفتند و در قراولخانه نگه می داشتند. زیرا دیروز میانه یک دسته از آنان با سربازان و قزاقان کشاکش روی داده بود" (جلد اول، ص 99) ب) بعد از پیروزی مشروطهبا پیروزی انقلاب زنان نیز ضمن تبریک تأسیس مجلس ملی در برپایی جنبش مشروطه شرکت و تلاش کردند تا به هر طریق ممکن از دستاوردهای انقلاب پاسداری کنند. آنان با فروش طلاهای خود به احداث بانک ملی با بودجه و سرمایۀ ملی یاری رساندند و در واکنش به اولتیماتوم روس و انگلیس برای اخراج مورگان شوستر (کارشناس امور مالی) به تظاهرات مسلحانه توسط انجمن مخدرات وطن دست زدند و کالاهای دو کشور را تحریم کردند با تلاش استبدادگرایان برای برانداختن مجلس شورای ملی، زنان مشروطه طلب نیز به حمایت از دولت و مجلس پرداختند به گونه ای که برخی از آنان در آشوب میدان توپخانه قطعه قطعه شدند. زمانی که مجلس توسط قوای سرکوب گر بمباران شد و خیابانهای اطراف از اجساد شهدا آکنده شده بود، تنها زنان بودند که به میدان آمدند و توانستند اجساد را جمع آوری کنند. از دیگر تلاشهای آنان مشارکت در قیام آذربایجان و جنگهای تبریز بود که برای دفاع از مشروطه و حکومت در مرکز به پا خاسته بودند. در منابع معتبر تاریخی ثبت شده است که در میان اجساد شهدای قیام آذربایجان بوده اند زنان بسیاری که با پوشیدن لباس مردانه و مخفی کردن هویت خویش به دفاع از انقلاب و دستاوردهای آن یعنی آزادی ، قانون و مساوات پرداخته و تنها بعد از شهادتشان پرده از هویت واقعی آنان برداشته شده است. در عکسهای برجای مانده از مبارزان قیام تبریز نیز زنان مسلح در داخل سنگرها مشاهده شده اند. خون آنان به همراه خون پدران، برادران، همسران و فرزندانشان سنگفرش خیابانها را در جای جای میهنمان رنگین ساخته است .از دیگر نشانه های حضور زنان در بعد از پیروزی را می توان در تلاش آنها برای پرداختن به مسائل مختص به خود آنان دانست. انجمنها، مدارس و روزنامه های زنانۀ بیشتری پا به عرصه اجتماعی نهاد و تلاش برای آگاه کردن اقشار مختلف زنان شدت گرفت. بعد از آنکه مجلس برخاسته از پیروزی مشروطه با تشکیل انجمنهای زنانه ای که قصد فعالیت سیاسی داشتند مخالفت کرد و طایفه نسوان را از جمله گروههایی دانست که از حق انتخاب و رأی دادن محروم هستند (ماده 3 نظامنامه انتخاباتی مجلس شورا مصوبه 20 رجب 1324 ﻫ .ق.) آنان با تظاهرات و عریضه نویسی برای رفع موارد ناقص قانون اساسی (که موجبات تضییق حقوق اجتماعی افراد جامعه از جمله زنان را فراهم آورده بود)، خواستار تصویب متمم قانون اساسی شدند. سپس طی نامه ای به مجلس شورای ملی خواستار توجه بیشتر مجلس به مسائل زنان از جمله اجباری و همگانی شدن سوادآموزی و اقدام در جهت به وجود آمدن تسهیلات در راه تحصیل و ترقی معارف دختران و زنان کشور و نیز رعایت بهداشت آنان شدند؛ اقدامی که تنها در مجلس دوم شورای ملی توانست صورت عملی به خود یابد. به یاد داشته باشیم که حاملان تفکر سنتی مذهبی از جمله پیامدهای رژیم مشروطه را بی حجاب کردن زنان مسلمان دانسته اند و شیخ فضل اللّه نوری فتوا می داد که افتتاح مدارس و تربیت نسوان و دختران، در ردیف اشاعه فحشا و اباحه گری است .در جمع بندی می توان گفت که زنان ایران در تحولات و نهضتهای تاریخ معاصر ایرانی نظیر مشروطه هیچ گاه بی تفاوت و منفعل نبوده اند و از همۀ تواناییهای خود که ظرفیت جامعه آن روز اجازه می داد نظیر تظاهرات، تحصّن، حرکتهای مسلحانه، نوشتن مقاله، تشکیل انجمن و انتشار روزنامه و ... برای کمک به پیشرفت نهضت بهره می جستند. حرکت آنان در ابتدا به دنبال مردان و در جهت هدایت و تشویق و تأیید آنان علی الخصوص علمای مذهبی صورت می گرفت. فعالیتهای آنان خواسته های مشخصی را تعقیب نمی کرد و تنها در راستای حمایت از اهداف عمومی جنبش قرار داشت، ولی به مرور زمان از عمق و هدایت و سازماندهی بیشتری برخوردار شد و از حوزه عمومی به حوزه خاص زنان و نیز از مسائل فرهنگی و اجتماعی به مسائل سیاسی گسترش یافت .حمایت مردان آزادیخواه از زنان و مسائل آنها و روی موافق نشان دادن به تمایل مشارکت جویی زنان زمینه مساعدتری برای فعالیت آنها (که در درجه اول زنان طبقات نسبتاً بالای جامعۀ شهری و نیز همسران، خواهران و دختران آزادیخواهان و مشروطه طلبان را در برمی گرفت) فراهم می کرد. این فعالیتها که بعدها در سه قالب انجمنها، مدارس و روزنامه های زنان تمرکز بیشتر یافت، زمینه های تدریجی حضور آگاهانه تر و مسئولانه تر زنان ایران را در سرفصلهای دیگر جنبش های ایران فراهم آورد هرچند انقلاب مشروطه و دولت و مجلس دوره های اول و دوم نتوانستند به میزانی که زنان از خود فداکاری و ایثار نشان داده بودند، در راه تحقق خواسته ها و بهبود وضعیت آنان تلاش کنند و این نبود مگر به دلیل مقاومت مذهب سنتی، استبداد سیاسی و باورهایی که آگاهی و بیداری زنان را قبول نداشتند، اما آغازی بود بر گامهای عملی آنان در تاریخ معاصر.منبع:www.mashroutiat.com/خ
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 361]