واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
فرهنگ حقوقي وقف (مشتمل بر توضيح اصطلاحات حقوقي، قواعد، موضوعات واحکام وقف و ساير اصطلاحات مرتبط) اشاره مجله وقف ميراث جاويدان از همان آغاز انتشار علاوه بر جمعآوري مقالات و فعاليتهاي روزمرّه مطبوعاتي درصدد برآمد برخي کارهاي زيربنائي و تحقيقي را نيز براي شناسائي فرهنگ وقف انجام دهد. بدين منظور عناوين و موضوعاتي را که به گونهاي با مسأله وقف و اسناد و مدارک وقفي مرتبط بود با کارشناسان و نويسندگان صاحبنظر در ميان نهاد تا هر يک در زمينه موضوع مورد علاقه و تخصص خود مقالهاي را فراهم کند و از طريق مجلّه در اختيار علاقمندان قرار گيرد. مقاله علم سياق در شماره پيشين از اين دست بود و مقاله حاضر نيز با عنوان فرهنگ اصطلاحات وقف محصول اين تلاش است. اين مقاله که به کوشش آقاي دلاور برادران فوق ليسانس رشته حقوق دانشگاه شهيد بهشتي تهيه و تدوين شده و از نظر محتوايي به تأييد اهل نظر منجمله استاد دکتر ناصر کاتوزيان رسيده است به منظور آشنائي هر چه بيشتر خوانندگان محترم با مفاهيم و اصطلاحات وقفي ارائه ميگردد. اميد آنکه مورد استفاده قرار گيرد. و در ضمن پذيراي هر گونه نقد و نظر اصلاحي و تکميلي در جهت کمک به عمق و غناي مجلّه هستيم. مقدمه سنّت حسنه وقف يکي از مصاديق اجلاي احسان و غيرخواهي است که بشر با استفاده از تعاليم انبيا آن را از ديرباز به وجود آورده و در صحنه حيات اجتماعي به وديعت نهاده است. وقف يکي از حسنات مؤکّد و از «باقيات الصّالحات» است و از نظر اخلاقي بارزترين تجلّي روحيه تعاون اجتماعي و سبقت در خيرات است؛ تأسيسي که از وارستگي و آزادگي واقف حکايت نموده و به عمل او مُهر ابديّت و جاودانگي ميزند. بيترديد يکي از رسالتهاي مهم رسانههاي جمعي، آموزش عامّه مردم و تزريق فضائل انساني و مکارم اخلاقي به روح و جان آنان و ارائه نمونههاي اين فضائل و مکارم است و فصلنامه ميراث جاويدان که بنابر داعيِ گسترش معارف اسلامي بهطور اعم و شناساندن وقف و موقوفات به نحو اخص داير گرديده است، در اين راه وظيفه مضاعفي دارد. طبيعي است يکي از طُرُقِ آشنا ساختن صحيح عامه مردمِ باسواد با ساختمان اين نهاد اجتماعي، توضيح اصطلاحات و پيچيدگيهاي حقوقي آن است. نگارنده که بضاعت مزجاتي در دانش حقوق و مطالعاتي در اين زمينه دارد، با احساس اين وظيفه، به مطالعه و استقصا در امّهات کتب فقهي از متقدّم تا متأخّر (عمدتا باب وقف و صدقات) و جوامع حديثي و کتب تخصّصي حقوقي و بعض اسناد موقوفات پرداخته و اصطلاحات حقوقي و عمده قواعد و احکام و موضوعات مربوط به وقف را گردآوري نموده و آنگاه به تدوين و توضيح آن پرداخته است. مجموعه حاضر حاصل اين تلاش است که به خواننده عزيز عرضه ميگردد: در اينجا تذکّر اين نکات را مفيد ميداند: اولاً ـ هدف اصلي از تدوين اين مجموعه آشنا ساختن هر چه بيشتر عامه مردمِ باسواد با نهاد اجتماعي وقف است. لذا اين مجموعه پيش از هر چيز جنبه «آموزشي» دارد. ثانيا ـ هم به دليل رعايت حال خواننده و هم به دليلي که عنوان اين مجموعه حکايت ميکند، در توضيح هر اصطلاح از اطناب کلام پرهيز شده و به اختصار و ايجاز مکفي که موجب ملال نباشد، اقتصار شده است، در عين حال جامعيّت کلام بهزعمِ نگارنده، همراه با سادگي توضيح، حتيالامکان حفظ گرديده است. ثالثا ـ نگاهِ اين مجموعه به وقف، نگاه به «ساختمان حقوقيِ» وقف است بنابراين هم در گزينش اصطلاحات (عمدتا) و هم در توضيح آنها، اين انگيزه حفظ گرديده است. رابعا ـ محور اظهارات نويسنده در اين مجموعه، قانون مدني است، بنابراين در خصوص هر موضوع يا اصطلاح به نحوي اظهار نظر شده است که با موازين حاکم بر قانون مدني منطبق باشد، به همين دليل در مواضع مناسب به نصّ يا مواد قانون مدني اشاره شده است. خامسا ـ بعضي از ابعاد وقف از نظر حقوقي به قدري پيچيده است که فقهاي شيعه (رضواناللّه عليهم اجمعين) به بحث مطوّل در آن موارد پرداخته و از نظر فنّي و تخصّصي اختلافات نظري عديدهاي را فراهم آوردهاند که بيان اين اختلاف فتاوي و تبيين مواضع هر طرف و نقض و ابرام آنها در حوصله يک فرهنگنامه نميگنجد، بلکه بايد در خصوص هر کدام از اين موارد مقاله مستقلّي را پرداخت و به جرح و تعديل نظريات موافق و مخالف و تبيين مباني فقهي آنها اقدام نمود، به همين دليل اين اختلاف فتاوي در اين مجموعه طرح نشده و بعضا به اشارهاي اکتفا شده است، در عين حال، مطالب به نحوي تدوين شدهاند که ـ در فرضِ وجود اختلاف ـ قدر متيقّن از بين آراي مختلف باشند. سادسا ـ توضيح تمامي اصطلاحات و عناوين و تعاريف ـ منهاي مواردي که نصّ قانون عينا نقل شده است ـ به قلم شخص نويسنده است که در اين مورد طبيعتا از محفوظات، استدراکات و شمّ حقوقي خود بهره برده است، به عبارت ديگر هيچ توضيحي عينا از مأخذ معيني اقتباس نشده است، به همين دليل نگارنده گناه نقص، فساد، يا مخدوش بودن توضيحات و تعاريف را بر ذمه خود ميداند. اباحه انتفاع عـبارت از اين اسـت که مالـک يک مال، با اذن صـريح يا ضمني خـود، استفاده بلاعوض اشخاص را از مال خود، جايز و روا قرار ميدهد؛ اعم از اينکه مدّت اين استفاده رايگان، معيّن باشد يا نامعيّن. اباحه انتفاع از وقف و ساير اقسام حق انتفاع ضعيفتر است؛ زيرا در آن براي استفادهکننده اباحه انتفاع، هر لحظه که بخواهد ميتواند از اذن خود عدول نمايد. ابن سبيل (ج: ابناء السبيل) شخصِ در راه مانده؛ کسي که در مسافرت مقصد خود را گم کرده يا بهواسطه نداشتن وسايل لازم، دچار مشقّت گرديده و محتاج کمک ديگران است. ممکن است واقف بخشي از عوايد عين موقوفه را براي کمک به اينگونه اشخاص اختصاص دهد. اثلاث باقي اگر شخصي ثلث مال خود را تماما يا بعضا در مواردي وصيت نمايد که منافع اين اموال استمرارا عايد اشخاصي بشود يا در جهات خاصي صرف گردد، ولي اصل مال به استفادهکنندگان تمليک نشود، به اين قبيل اموال، ثلث باقي، و در صيغه جمع اثلاث باقي اطلاق ميشود. اين عمل تقريبا مشابه وقف مال از طريق وصيّت است. اجاره عين موقوفه اجاره عقدي است که به موجب آن، منافع مالي به مدت معيّن و در قبالِ عوض ماليِ معيني به ديگري تمليک ميشود. اجارهدهنده «موجر» و اجارهگيرنده «مستأجر» ناميده ميشود. اجارهدادنِ عين موقوفه چه از طرف موقوفٌعليهم و چه از طرف متولّي صحيح است. چنانکه موقوفٌعليهم، عين موقوفه را به مدت طولاني اجاره داده باشند، اجاره در مدت عمر آنان صحيح و در مدت زايد بر عمر آنان غيرنافذ بوده در حکم اجاره فضولي است. (ملاک ماده 497 قانون مدني) زيرا موقوفٌعليهم فقط در مدت عمر خود، صاحب حق انتفاع از عين مستأجره هستند، ولي چنانکه متولّي با ملاحظه مصلحت موقوفه، اقدام به اجارهدادن آن نمايد نظر به صلاحيت قانوني متولّي در اداره عين موقوفه، اجاره در مدت زايد بر عمر او نيز صحيح است. (ماده 499 قانون مدني) اجرت المتولي به حقالزّحمه متولّي از بابتِ اداره عين موقوفه که ميزان و نوع آن در وقفنامه معيّن شده باشد، اجرتالمتولّي اطلاق ميشود. (رک: متولّي) اجرت المثل به مالي گفته ميشود که شخصي بهواسطه انجام کار يا تحمّل زحمت، با توجه به عرف محل يا طبيعت کار و عمل، استحقاق دريافت آن را دارد؛ مثلاً اگر واقف براي اداره عين موقوفه، متولّي معيّن بنمايد، ولي اجرت او را مشخص نکند، در اين صورت ميگويند متولّي بابتِ زحمات خود در اداره عين موقوفه، مستحق اجرتالمثل است. در اين مورد ارزش کار و زحمات لازم براي اداره عين موقوفه با لحاظ خصوصيّات آن، و احيانا تخصصهاي ويژه متولّي در مقايسه با موارد مشابه در عرف محل، مورد نظر قرار گرفته و اجرتي که معمولاً عبارت از مبلغي پول است براي آن معيّن ميشود. همين مبلغ اجرتالمثل ناميده ميشود. اجرتالمثل ممکن است حسب مورد از اجرت المسمّي کمتر يا بيشتر يا برابر آن باشد (رک: اجرتالمسمّي) اجرتالمثل ريشه قانوني دارد؛ يعني تعهد به پرداخت آن ناشي از حکم قانون است. اجرت المسمي به حقالزّحمهاي گفته ميشود که ميزان و نوع آن در متنِ قرارداد مشخص گرديده است؛ مثلاً اگر واقف براي اداره عين موقوفه، متولّي تعيين نمايد و مقرر بدارد که مثلاً ماهانه دههزار تومان بابت زحمات متولّي به او پرداخت نمايند، اين مبلغ را اجرتالمُسمّايِ متولّي مينامند. اين عنوان، همواره مَنشأ قراردادي دارد. احباس مجموعه اموال حبسشده را احباس گويند. (رک: حبس) اخراج اين عنوان، برعکس فرضِ اِدخال است (رک: ادخال)، يعني واقف پس از تماميت وقف، بعضي از موقوفٌعليهم را از طرفيّتِ وقف و انتفاع از عين موقوفه، برکنار نمايد. اين امر قانونا امکانپذير نيست. (ماده 61 قانون مدني) اخراج ثلث اقدامي است مرکّب از سه مرحله زير: الف ـ پس از فوت کسي، مجموع ماترک (اموال و حقوق مالي) او تعيين و تحرير ميگردد. ب ـ هزينههاي لازم کفن و دفن و تمام ديون و واجبات ماليِ متوفّا، از آن کسر ميشود. ج ـ 31 آنچه پس از کسر ديون و واجبات مالي ـ به عنوان ترکه خالص ـ باقي مانده است، کنار گذاشته به اجراي وصاياي ميّت اختصاص ميدهند. چنانچه ميّت در ضمن وصاياي خود، به وقف مالي مبادرت نموده باشد يا وقف کردنِ مالي را پس از فوتش سفارش کرده باشد، اجراي وصيّت او بايد با رعايت مراحل يادشده صورت گيرد. (رک: وقف معلّق بر فوت) ادخال بدين معني است که واقف پس از تشکيل و تماميّتِ وقف شخص يا اشخاص جديدي را داخل موقوفٌعليهم نمايد. اين عمل امکان قانوني ندارد. (ماده 61 قانون مدني) اراده انشايي همان قصد انشاست (رک: قصد انشا) که معمولاً در قالب الفاظ و بعضا در قالب اشارات يا اعمال ديگر نظير قبض و اقباض ابراز ميشود. اراده انشايي اولين رکن لازم تشکيل و صحّت هر عمل حقوقي است. منبع:ميراث جاويدان (شماره 6)/خ
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 500]