تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 14 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):سجده شكر برهرمسلمانى واجب است،با آن نمازت را كامل و پروردگارت را خشنود مى سازى و فرش...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804239325




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

فرهنگ وقف و قشربندي اجتماعي واقفان در شهرستان اراک


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
فرهنگ وقف و قشربندي اجتماعي واقفان در شهرستان اراک
فرهنگ وقف و قشربندي اجتماعي واقفان در شهرستان اراک نويسنده: حميد رضا عرب چکيده در اين مقاله سعي شده است تا، ضمن ريشه‏يابي پديده‏ي وقف، گستره‏ي آن در جوامع و مذاهب اسلامي و همچنين قشربندي اجتماعي واقفان در شهرستان اراک بررسي شود. موقوفات و واقفان آنها در جامعه‏ي ما بسيار است و به شمار آنها افزوده مي‏شود. وقف در جامعه‏ي ما از زمان‏هاي بسيار دور داراي کارکردهاي مثبت اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و حقوقي بوده است و احتمالا از اين ابعاد مطالعات پراکنده‏اي درباره‏ي آن انجام شده است، اما از بعد فرهنگي و مردشناختي به اين پديده‏ي اجتماعي کمتر عنايت شده است. منظور از اين تحقيق، شناسايي واقفان و قشربندي اجتماعي آنها از ديدگاه مردم‏شناسي براساس انگيزه‏هاي اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و مذهبي است. شهرستان اراک در اين نوشته به عنوان نمونه انتخاب شده است. مقدمه هيچ فردي نمي‏تواند از فرهنگي که به آن تعلق دارد فرار کند. جامعه به وسيله‏ي فرهنگ انتظام مي‏گيرد و انسان به وسيله‏ي فرهنگ، اجتماعي مي‏شود. اگر جامعه نظامي تشکيل شده از ارتباطها باشد، اين ارتباط به وسيله‏ي فرهنگ مشخص مي‏شود. فرهنگ وسيله‏ي ارتباط منحصر به فرد انساني است؛ زيرا حيوانات نه ابزار مي‏سازند و نه قدرت يادگيري دارند و نه مي‏توانند آموخته‏هاي خود را به ديگران منتقل کنند. اگرچه زبان، نقطه‏ي عطف فرهنگ است، اما فرهنگ مشتمل بر موارد بيشتري است. اگر به مقوله‏ي وقف به عنوان بخشي از فرهنگ اسلامي بنگريم و تأثير آن در گسترش علم، کم کردن فاصله‏ي طبقاتي جامعه، تزکيه‏ي نفوس و تقويت بنيان‏هاي عقيدتي و فکري و ديگر آثار حيات‏بخش آن را تبيين و تدوين کنيم، سهم عمده‏اي در تحول ساختار فرهنگي جامعه خواهد داشت. براي نمونه به نقش وقف در توسعه‏ي اجتماعي و اقتصاد بدون نفت و رواج صنعت گردشگري کمتر توجه شده است. اميد است با اجراي صحيح نيات واقفان خيرانديش بتوان آثار وقف و موقوفات را بيش از پيش به کمال نزديک کرد. فرهنگ وقف وقف ريشه در تاريخ دارد و تنها مختص جوامع اسلامي نيست، بلکه در اديان ديگر نيز، با عناوين ديگر، وجود داشته است. وقف در اسلام تحت عنوان صدقه‏ي جاريه هم آمده است. مفهومي که معمولا از واژه‏ي وقف به ذهن مي‏آيد، بعد مادي و معنوي آن است. در جامعه‏ي ما نيز به همين بعد فرهنگ وقف تکيه شده است. ميل به جاودانه زيستن همواره انسان را تشويق کرده است تا کارهاي ماندني انجام دهد و بناهاي جاودانه بپردازد تا در زمان حيات آنها و همچنين پس از مرگشان منشأ خير و برکات شود و براي جامعه نيز مفيد باشد. روح نوع‏دوستي و انديشه‏ي زندگي اجتماعي و همکاري متقابل، ريشه‏ي چنين تفکري است. اين انديشه باعث مي‏شود تا با وجود دشواري‏هاي موجود در اجتماع، کارهايي انجام شود که بخشي از آن براي ديگران سودمند است. وقف مال نوعي ايثار و ارزش است و سنتي حسنه و در نهايت ارزشي اجتماعي و فرهنگي است، همان‏گونه که فرهنگ شامل ارزش‏ها، هنجارها و رويه‏هاي عمي مردم نيز هست. انگيزه واقفان تدبر در تاريخ وقف، اين حقيقت را مي‏نماياند که انگيزه‏ي واقفان در وقف اموالشان، خدمت و کمک به فقيران و مستمندان، تقويت مراکز ديني و اداره‏ي عالمان ديني و برخي از منافع عمومي بوده است. سنت حسنه وقف يکي از افتخارات مکتب اسلام و از ابزارهاي مؤثر و اعتقادي و فرهنگي براي رفع نيازهاي مادي و معنوي جامعه است. از صدها سال پيش تاکنون واقفان خيرانديش با اختصاص بخشي از اموال خود براي خدمت مستمر به جامعه، با روش پسنديده وقف که بارزترين و روشن‏ترين مصداق انفاق، صدقه‏ي جاريه و تعاون است، منشأ خدمات علمي، آموزشي و فرهنگي در جامعه بوده‏اند. وجود صدها مدرسه، کتابخانه، و... در سراسر کشورهاي اسلامي به ويژه ايران بهترين گواه و شاهد آن است. شواهد ديگري نيز وجود دارد که براساس آنها بايد به وقف فراتر از اين نگريست و آن را تا سر حد نياز فطري انسان و جامعه‏ي انساني منزلت بخشيد. فطري بودن وقف و موقوفات شواهد عيني نيز دارد. از جمله اين شواهد عيني، رشد روزافزون بنيادهاي خيريه در کشورهاي غير مسلمان است. سرانجام اين که انسان به بينش جديد دست مي‏يابد و وقف را فراتر و مفيدتر از رويکردهاي سنتي مي‏نگرد. وقف و رفاه اجتماعي امروزه که مسأله رفاه اجتماعي در نطر ملت‏هاي متمدن اهميت يافته، اوضاع و احوال ناشي از دنياي جديد، اين انگيزه را در آنان تقويت کرده است و دستگاه‏ها و سازمان‏ها در مقام جبران ضعف طبقات بينوا برآمده‏اند. مخصوصا در کشورهاي اسلامي بايد از مشروعيت و اهميت وقف استفاده بسيار شود و ثروتمندان تشويق شوند تا مطابق علاقه‏هاي معنوي و شخصي خويش قسمتي از دارايي خود را براي ايجاد رفاه اجتماعي و رسيدگي به وضع مادي و معنوي گروه‏هاي بي‏چيز صرف کنند. براي رسيدگي به حال طبقات ضعيف اجتماعي بايد سازمان‏هاي گوناگون به وجود آيد و هر سازمان عده‏اي از داوطلبان خير را به خود جلب کند و همه‏ي افراد در تعيين خط مشي آن سازمان همفکري کنند. اين کار باعث مي‏شود تا بار امور خيريه بر دوش دولت نماند. دولت، با وجود تکاليف سنگيني که بر عهده دارد، به گونه‏ي شايسته نمي‏تواند نفقات امور خيريه را تدارک کند و به فرض امکان تدارک، اداره‏ي آن براي دولت دشوار است. اسلام وقف و صدقه‏ي جاريه را آن قدر ضروري و مهم شناخته است که وقف کافر را هم تجويز کرده و قصد قربت را در وقف، بنابر نظر برخي فقيهان، لازم دانسته است؛ زيرا ممکن است کساني صرفا به خدمت خلق علاقه‏مند باشند، اما رابطه‏ي خلق و خالق را چنان که بايد و شايد نشناسند؛ از خدمات اين گونه مردم متمکن هم بايد در راه خدمت به آفريدگان خدا استفاده کرد. وقف و احاديث وقف، وضع حقوقي بسيار سودمندي است که در احاديث از آن به «صدقه‏ي جاريه» تعبير شده است. از رسول مکرم اسلام (ص) نقل شده است که چون آدمي بميرد ارتباطش با اين جهان قطع مي‏شود و از او چند چيز باقي مي‏ماند: فرزند صالح که براي وي دعاي خير کند، علمي که مردم از آن بهره‏مند شوند و صدقه‏ي جاريه. وقف اگرچه غالبا داراي آثار اجتماعي و مردمي است، اما از آن جا که قصد واقف، تحصيل ثواب اخروي، حفظ اثر و بقاي نام است، از نظر هدف و مقصد به امري شخصي بدل مي‏شود. همه‏ي اديان و شرايع به وقف اهميت داده‏اند و هزينه‏ي نگهداري معابد و آثار مقدس ديني از موقوفات تحصيل مي‏شود و تجلي اعتقادات اجتماعي و مردمي و معنوي متدينان بوده است. در حقيقت وقف حافظ اغراض و مقاصد معنوي واقف است و مالکيت مادي او را به مالکيت معنوي، که شايسته‏ي دوام است، مبدل مي‏سازد. از اين جهت اسلام از جنبه‏هاي گوناگون آن را داراي ارزش فوق‏العاده دانسته، مقام آن را پس از ولد صالح و علم نافع قرار داده است. چون واقف غالبا با موقوف عليهم روبه‏رو نيست، وقف او صدقه‏اي است که از منت و آزار خالي است و مشمول ابطال صدقه به وسيله‏ي منت و آزار رساندن نيست؛ چنانکه قرآن مي‏فرمايد: «لا تبطلوا صدقاتکم بالمن و الاذي». (بقره / 264)از سوي ديگر وقف صدقه‏ي جاريه قابل ارضاست، بنابراين کساني را که به شهرت و آوازه‏ي اجتماعي علاقه‏مند نيستند نيز ارضا مي‏کند. همه‏ي آياتي که به پيشي گرفتن در خيرات توصيه کرده‏اند با مسأله وقف در ارتباط است؛ مانند آيات 148 سوره‏ي بقره، 92 سوره‏ي آل‏عمران، 177 سوره‏ي بقره، 46 سوره‏ي کهف، 20 سوره‏ي مزمل و آيه‏ي 18 سوره‏ي توبه. وقف و روان‏ شناسي اجتماعي از جنبه روان‏شناسي اجتماعي به خوبي درک مي‏کنيم که لذت‏هاي روزگذر اين جهان، هدف انسان نيست. آدمي مرکب از جسم و روح است، جسم وي دستگاه‏هايي دارد که هنوز خود نتوانسته اسرار آنها را به تمامي کشف کند تا چه رسد به روح که به مراتب از جسمش شگفت‏آورتر است. جايي که ماده پايدار و باقي باشد چگونه روح انساني، که شايستگي‏اش بيشتر است، راه فنا خواهد سپرد. امواج نور صوت از ميان نمي‏رود پس چگونه ممکن است گوهر لطيف و شگفت‏آور روح با مفارقت از تن و جسم مادي جاودان نباشد؟ جسم و روح، هر يک، تغذيه‏ي متناسب خود را طلب مي‏کنند. تغذيه‏ي روحاني انساني اگر درست انجام شود، به سلامتي جسماني هم منجر خواهد شد. آري آرامش جسم در آرامش روح است. وقف و انسان ‏شناسي از ديدگاه انسان‏شناسي، راه دست‏يابي به زندگي آرامش‏بخش، انجام دادن اعمال صالح و به تعبيري گشودن باب ارتباط با خلاق عليم و حکيم است. يکي از اين راه‏ها، بلکه کارسازترين آنها، کمک به ديگران است. موقوفات و صدقات را مي‏توان بر اين مبنا بررسي کرد و به اهميت آنها در سلامتي و آرامش جامعه پي برد؛ آرامشي که هم جنبه‏ي مادي دارد و هم معنوي. جنبه‏ي آن براي کساني است که از درآمد موقوفات بهره‏مند مي‏شوند و جنبه‏ي معنوي براي کساني است که تمام يا قسمتي از امول خود را وقف مي‏کنند. به بيان ديگر مي‏توان، با توجه به اهداف اين سنت حسنه، آن را چنين تعريف کرد: خدمت معنوي و مادي به خود و مردم که بيانگر مسؤوليت دانايان و دينداران در مقابل اجتماع است. وقف و مردم ‏شناسي از ديدگاه مردم‏شناسي، وقف، اداي دين به اجتماع است. وقف خدمتي است به نزديکان (وقف خاص)، و نيز خدمتي است به عامه‏ي مردم (وقف عام)؛ خدمتي که در آن کمک‏گيرنده منتي را نمي‏پذيرد و از طريق آن اخلاق خدمتگزاري نيز به ديگران آموخته مي‏شود؛ خدمتي توأم با محبت. انسان‏ها در قبال هم مسؤوليتي دارند. اداي اين وظايف متقابل، و نفع رساندن به ديگران به آدمي اعتباري ويژه مي‏بخشد و ثقل وجودي او را افزايش مي‏دهد و روش مثبت زندگي را پيش چشم ديگران قرار مي‏دهد و به افراد هويت و اعتبار مي‏دهد و از اين راه زندگي معنا پيدا مي‏کند. قشربندي اجتماعي واقفان اراک از ديدگاه مردم ‏شناسي واقفان اراک را از اين نظر مي‏توان به اين طبقات تقسيم کرد: 1. طبقه‏ي مالکان بزرگ و وابستگان به مراکز قدرت و حکومت اعم از زن و مرد؛ 2. طبقه‏ي تجار و بنکداران عمده؛ 3. کسبه‏ي جزء و متوسطالحال؛ 4. کشاورزان خرده‏پا؛ اين گروه‏هاي چهارگانه نيات خود را در قالب موضوعات ذيل در وقف‏نامه‏هايي که از خود به يادگار گذاشته‏اند، نشان داده‏اند. براي اثبات اين فرضيه که اهداف بيشتر واقفان، برطرف کردن نيازهاي فرهنگي جامعه شهري اراک است، مي‏توان به اين موارد اشاره کرد: 1. ارائه‏ي خدمات فرهنگي از قبيل ساختن مدرسه، کتابخانه، سالن اجتماعات، نشر کتب مفيد، تشکيل کلاس‏هاي تعليم قرآن، بيان احاديث، احکام دين و پند و اندرز؛ 2. روضه‏خواني و شبيه‏خواني حضرت اباعبدالله الحسين و ديگر معصومان در ايام مخصوص در مساجد، تکايا و منازل و طبخ غذاي رايگان براي مستمندان؛ 3. ساختن مساجد، حسينيه‏ها، تکايا، حوزه‏هاي علميه، آب‏انبار، بيمارستان، درمانگاه و قبول پرداخت مخارج عمران و آبادي؛ 4. ارائه‏ي خدمات بهداشتي و پزشکي و دارو و درمان رايگان، به گونه‏اي که عموم طبقات بتوانند استفاده کنند و به دين و مذهب يا گروه خاصي منحصر نشده است. 5. عمران و آبادي و آب‏رساني به شهرها، حفر قنوات و چاه آب و احداث و تعمير پل و ساختن حمام و سوخت‏رساني به آنها و تعمير بقاع متبرکه؛ 6. پرداخت هزينه‏هاي ردمظالم و اداي فرايض مذهبي از قبيل نماز و روزه‏ي استيجاري و حج بلدي و ميقاتي و زيارت قبور امامان معصوم (ع) و کمک به سادات و فقيران و ابن‏السبيل؛ 7. تهيه و اهداي جهيزيه و کمک به ازدواج جوانان و خريد لباس و لوازم منزل براي ايتام. نمونه‏اي از چند وقف‏ نامه براي نمونه خلاصه‏اي از چند وقف‏نامه را مي‏آوريم: 1. موقوفه‏ي مرحوم حاج ذوالفقار خان صمصام‏الملک امير تومان. حاج ذوالفقار خان پسر حاج علي‏نقي خان نظام لشگر و مادر او حاجيه خانم السادات مهاجراني است. حاج امير تومان به «صمصام‏الملک» ملقب بود و چون فرزند نداشت تمام ثروت و دارايي خود را وقف امور خيريه کرد. همسر او نيز، شادروان حاجيه طوطي خانم، که از زنان نيکوکار و خير بود، به تبعيت از همسر خود تمام دارايي خود را وقف امور خيريه کرده است. از کارهاي خير مرحوم حاج ذوالفقار خان، ساختمان بيمارستان حصار است که با هزينه‏ي شخصي پزشک و پرستار نيز براي بيمارستان استخدام کرد. او براي هزينه‏ي بيمارستان، املاک زير را وقف کرده است: 1. روستاي حسين‏آباد شش دانگ؛ 2. مزرعه‏ي علي‏آباد دو دانگ؛ 3. روستاي مزرعه شش دانگ؛ 4. روستاي گليوار شش دانگ؛ 5. روستاي ميان‏رود دو دانگ و نيم به علاوه‏ي قنوات و حقابه‏هاي مربوط. از ديگر کارهاي خير اين نيک‏مرد ايجاد مدرسه صمصاميه در اراک در سال 1324 هجري قمري است. تا آن زمان در اراک فقط مکتب‏خانه وجود داشت، اما صمصام‏الملک مدرسه‏اي به سبک و روش مدارس جديد تأسيس کرد و تمام هزينه‏هاي آن را از املاک خود وقف کرد. اين مدرسه پس از مدرسه‏ي دارالفنون، اولين مدرسه‏اي است که با سبک و روش نظام جديد در ايران تأسيس شده است. آن مرحوم کليه مخارج مدرسه، از قبيل خوراک، پوشاک، کتاب و لوازم‏التحرير دانش‏آموزان و حقوق معلمان و مستخدمان را خود به عهده گرفت و براي پرداخت اين هزينه‏ها املاکي را وقف کرد که اصل وقف‏نامه موجود است. در اين جا صورت املاک وقفي جهت دبيرستان صمصامي را ذکر مي‏کنيم: 1. کاروانسراي واقع در بازار قبله ابتداي بازار بلده‏ي سلطان‏آباد؛ 2. قنات معروف به قنات آقا ميرزا سيد احمد (قنات وزيري)؛ 3. چهارباغ خريداري شده از وراث آقا کاظم امين‏التجار واقع در سمت شمالي بلده‏ي سلطان‏آباد. 4. دو قطعه زمين مزروعي خريداري شده در پشت دروازه رازان از بلده‏ي سلطان‏آباد که امروزه به نام هنرستان شهيد باهنر اراک نام‏گذاري شده است؛ 5. شش دانگ قريه‏ي حسين‏آباد؛ 6. کاروانسراي مشترک سمت دروازه‏ي حاج علي‏نقي به مقدار سه دانگ؛ 7. دکان‏هاي واقع در مدخل ميدان ارک زير نقاره‏خانه شامل شش باب دکان علافي و عصاري و غيره؛ 8. شش دانگ قريه هک عليا واقع در کزاز. مقداري از درآمد اين قريه، علاوه بر هزينه شدن براي مخارج مدرسه، براي امور خيريه، ارحام و مساکين، تأمين روشنايي و شمع امامزاده‏ها و حضرت معصومه - سلام الله عليها - و حضرت عبدالعظيم (ع) و مستمري طلاب نيز درنظر گرفته شده است. مخارج موقوفه، به نقل از وقف‏نامه‏ي مورخ شعبان‏المعظم 1324 هجري قمري، به اين شرح است: مخارج ناهار 20 نفر اطفال و چهار نفر فراش و دو نفر معلم و شام دو نفر معلم و يک نفر فراش و دو نفر معلم از نان و گوشت و غيره و ماهي دو روزش پلو با قند و چاي و تنباکو. شهريه‏ي مدرسه‏ي صمصاميه: معلم عربي بک نفر ماهي 30 ريال، معلم فارسي و مشاق خط يک نفر ماهي 50 ريال، معلم ابتدايي فارسي يک نفر ماهي 100 ريال، معلم رياضي يک نفر 200 ريال، لباس 20 نفر اطفال هر سالي دو دست زمستاني و تابستاني و پنج نفر فراش و چهار نفر قراول. مواجب و جيره‏ي ناظر و چهار نفر فراش خبره و دو نفر قراول، مواجب قهوه‏چي مخصوص. مخارج سوخت زمستاني از قبيل ذغال و هيزم ساليانه... در پايان وقف‏نامه آمده است که «شاگرد هر طبقه از معلمين سي نفر معين شده‏اند زايد بر سي نفر هرگاه باشند متولي و مدير مدرسه‏ي صمصاميه نبايد معلمين را اجبار بر زايد از قرار بنمايند يا معلم بگيرند يا معلم را در زايد راضي کنند. و مشاق ايضا روزي 30 نفر را بايد مشق بدهد. و هر کدام از طبقات معلمين نباشند و به واسطه‏ي عدم احتياج يا عدم وجود يا جهت ديگر، متولي مدرسه مي‏تواند بر طبقات ديگر بيفزايد. و سن اطفال از بيست سال افزون نباشد. و متولي اختيار دارد به سن بيست سال که رسيدند، چه ترقي حاصل شده و چه نشده، از مدرسه خارج نمايد که باعث بعضي مفاسد نباشد. مخارج مريضخانه 4 عشر درآمد. ارحام واقف و اقوام مستحق 2 عشر. تعزيه‏داري حضرت سيدالشهدا (ع) يک عشر. مصرف زوار مراقد ائمه - عليهم‏السلام - يک عشر.مخارج شماع‏خانه و روشنايي چراغ مشاهد مشرفه و حضرت معصومه و حضرت عبدالعظيم يک عشر. مواجب طبيب. اجرت رخت‏شور. اجرت طباخ. دوا و غذا. ملبوس طبيب و سرايدار. روشنايي نجف اشرف با زيارتنامه‏خوان. روشنايي و زيارتنامه‏خوان کربلاي معلي و کاظمين. روشنايي حضرت سهل بن علي و امامزاده طالب بن علي. روشنايي و زيارتنامه‏خوان حضرت ابوالفضل العباس عليه‏السلام. روشنايي و زيارتنامه‏خوان حضرت امام رضا عليه‏السلام.» همسر آن مرحوم، حاجيه طوطي خانم دختر محمدحسن خان سرتيپ رئيس فوج فراهان، نيز کليه سهم‏الارث خود را در فراهان به منظور کمک به طلاب ساکن در مدارس علميه و بيمارستان و امور خيريه و روضه‏خواني حضرت حضرت اباعبدالله الحسين در ايام محرم خصوصا عاشورا و پرداخت مستمري به طلاب علوم ديني وقف کرده است. املاک مذکور عبارتند از: 1. روستاي شهوه در مشک‏آباد فراهان با جميع توابع آن بدون استثناء از مزارع آبشخور و سياه‏خشت؛ 2. شش دانگ قريه‏ي طاحونه واقعه در قريه از محال فراهان؛ 3. دو قطعه باغ اربابي؛ 4. پنج دانگ از مياه دستجرده (دستگره)؛ 5. پنج دانگ از عصارخانه واقعه در قريه‏ي شهوه؛6. مياه انقان در فراهان. از طبقه‏ي تجار، موقوفه‏ي مرحوم حاج حسن تبريزي‏الاصل و سلطان آبادي‏المسکن ملقب به حاج ملک‏التجار را با نظر به وقف‏نامه‏ي آن بررسي مي‏کنيم. آن مرحوم مطابق وقف‏نامه‏ي مورخه 12 شهر ذيحجةالحرام سال 1320 هجري قمري نظريات خود را چنين بيان کرده است: «وقف مخلد صحيح شرعي و حبس مؤبد دائمي نمود هر يک از اعيان و املاک و دهات و مزارع و مستغلات و دکاکين مرقومه‏ي ذيل را که در هر سالي محصول و وجه اجاره و منافع آن را نقدا و جنسا به اطلاع اشخاص و آقايان لاحق‏الذکر دريافت و به مصارف مزبوره مسطوره برسانند». تفصيل املاک موقوفه از قرار ذيل است: 1. قريه‏ي طردان شش دانگ؛ 2. قريه‏ي قزليجه شش دانگ؛ 3. از رباط مير براتي نيم دانگ؛ 4. از مزرعه‏ي جاروب سرخه چهار دانگ و نيم؛ 5. کاروانسراي متصل به يخچال ورثه‏ي مرحوم حاجي قربانعلي به انضمام باربند و دکاکين متعلق به آن شش دانگ؛ از کاروانسراي مشترکي با مشهدي غلامعلي اصفهاني کاروانسرادار به انضمام باربند دو دانگ. مصارف موقوفه طبق نظر واقف مزبور به اين شرح است؛ «اولا پس از وضع مخارج موقوفه از قبيل تنقيه قنوات و اندود پشت بام‏هاي کاروانسراها و تعميرات ديگر از کلي و جزئي، ملزومات خودشان مقدم بايد باشد بر مصارف ديگر. ثانيا مخارج تعمير مدرسه‏ي جديدالبناي خود جناب واقف که واقع است در جنب مسجد مرحوم مبرور جنت و رضوان آرامگاه حجت الاسلام آقاي حاجي سيد محمدباقر - طاب ثراه و جعل الجنة مثواه - و تعمير آب‏انبار متصل به مدرسه‏ي مسطوره و بيت‏التخليه و مستراح واقع در مدرسه مرقوم از مخارج جزئيه و کليه از قبيل اندود پشت بام‏ها و حصير و بوريا و چراغ حجرات و همچنين چراغ جهت آب از قرار تفصيل ذيل به شرط بيتوته‏ي شب و روز و اشتغال حقيقي با اختبار هر دو ماه يک مرتبه که هر يک قابل ترقي نباشند از مدرسه خارج شوند. و از جمله خوارج و بيرون شدني‏هاي از مدرسه طلبه‏اي است که مرتکب معاصي شود تا دو مرتبه او را توبه بدهند، هرگاه بعد از دو مرتبه توبه ايضا عاصي شد در دفعه‏ي سيم خارجش نمايند. اما آنچه بايد به طبقات حضرات آقايان مدرسين و طلاب ساکنين مدرسه برسد علي حسب مراتبهم به قرار زير است: مدرس قابل خارج و سطح يک نفر از قرار ماهي پنج تومان؛ مدرس قابل سطح و مقدمات يک نفر از قرار ماهي ايضا پنج تومان؛ طلبه‏ي خارج‏خوان قابل ماهي دو تومان؛ طلبه‏ي سطح‏خوان قابل از قرار ماهي يک تومان و پنجزار؛ مقدماتي‏خوان قابل ماهي يک تومان. و نظارت موقوفات با جناب مستطاب سرکار بندگان شريعتمدار آقاي حاجي آقا کمال است. و حق‏النظاره در هر سال هفتاد تومان است. خادم مدرسه يک نفر سالي 18 تومان. و در هر سالي پنجاه تومان کتاب از براي طلاب ساکن مدرسه ابتياع شود از فقه و اصول و مقدمات تا مدت ده سال پانصد تومان که رسيد در کتابخانه‏ي خود مدرسه ضبط باشد، ولي بعد از انقضاي ده سال و خريداري پانصد تومان، بعدها هر چه کتاب خريداري شود از جمله‏ي موقوفه نيست بلکه به طلاب فقير قابل مدرسه بايد تمليک شود. و ايضا در هر ماه مبارک رمضان پنجاه تومان به عموم فقرا بايد داده شود و ايضا در ماه صيامي سي قرآن به طلاب مدرسه داده شود. به قصد جناب واقف از قرار ختمي سه هزار دينار. اما در اوقات وفات واقف مستمرا يک نفر قاري درست‏خوان متدين روزي يک جزء قرآن در سر قبر قرائت نمايد سالي پانزده تومان به او داده شود و شبي دو چراغ در سر قبر تا صبح بسوزد، و در شب‏هاي جمعه يک نفر روضه‏خوان قابل صحيح‏خوان در سر قبر روضه بخواند سالي دوازده تومان به او داده شود و چاي و قليان و قهوه هم به حاضرين بدهند. بعد از اين مخارج هر چه باقيمانده در ماه مبارک رمضان و ماه محرم‏الحرام و صفرالمظفر روضه‏خواني نمايند با اطعام، و هرگاه زياد آمد ساليانه شب‏هاي جمعه را تعزيه‏داري بشود با اطعام و کان ذالک بتاريخ 12 شهر ذيحجةالحرام سنة 1320 «واقف در خاتمه توضيح مي‏دهد که مراد از معصيتي که موجب بيرون کردن طلاب است، معصيتي است از قبيل زنا و لواط و شرب خمر (نعوذ بالله) ولي ارتکاب برخي گناهان صغيره باعث اخراج آنها نخواهد بود. و در فرازي ديگر از وقف‏نامه‏ي محمد اسماعيل خان نوري، مرتضي قليخان نوري و آقاي ناصرالدوله سلطان حميد ميرزا درباره‏ي آب فرات به شهر نجف و نجات اهالي شهر از بي‏آبي مي‏خوانيم: «چون غفران مآب و رضوان اياب محمد اسمعيل خان نوري وکيل‏الملک، نوري بر قلبش تافت در زمان حکمراني کرمان، بناي جريان نهري از شط فرات و نجف اشرف - علي ثاويها الاف التحيات و التحف - نهاد و همه ساله مبلغي انفاذ مي‏داشت و مصروف مي‏گشت و بعد از آن فردوس مکان مرتضي قليخان وکيل‏الملک ثاني اقتدا و متابعت اثر پدر کرده در حکمراني همه ساله وجهي مقدور انفاذ مي‏داشت تا آنچه منظور بود به حصول پيوست و آب فرات در نجف جاري گرديد و زايرين و ساکنين آن مکان ارفع امنع از شرب آب جاري در مجراي معلوم منتفع شدند. در اين ايام که موقوفات آن دو مرحوم مبرور انفاذ وجه کرمان موقوف شده، غالب اوقات به علت خرابي مجراي آب به هيچ وجه به نجف اشرف نمي‏رسد يا به قدر کفايت نيست براي زوار و ساکنين آنجا عسرت حاصل گرديده بود. لذا حضرات مستطاب اشرف امنع ارفع والا آقاي ناصرالدوله سلطان حميد ميرزا دام اجلاله محض ثواب و امن از تشنگي يوم القيامة و الحساب بر ذمت همت گماشت که براي بقاي اين امر خير از املاک خويش موقوفه استقرار نمايد که به منافع آن همواره مجري النهر معمور و آب از براي مردم مقدور و ميسور باشد. لهذا وقف صريح ملي مؤبد و حبس مخلد صحيح شرعي فرمودند قربتا الي الله و طلبا لمرضاته همگي و تمامي موازي نصف کامل مشاع از کل شش دانگ مزرعه و قنات ناصري واقعه در سلطان‏آباد عراق را مع کافه‏ي ملحقات و منضمات شرعيه و عرفيه از اراضي و صحاري و منابع و مجاري المياه و غيرها بقدر الحصه...». اما مصارف موقوفه: «در زمان خود حضرت واقف مقرر است همه ساله منافع و نماء و مداخل موقوفه را بعد از وضع مخارج مليکه و ملکيه برده سهم متساوي قسمت نمايند. يک عشر را انفاذ نجف اشرف دارند و مصرف خرج تعمير نهر نماييد، و عشر ديگر را منوطا برأيه العالي بهر مصرف خير و بري که در شريعت مطهره‏ي نبويه‏ي مصطفويه مرغوب‏اليه و مطلوب دانند برسانند و باقي را، که هشت عشر است، سال به سال انفاذ نجف اشرف خدمت ناظر وقف (يکي از علما) که در آن جا متوطن است دارد که به نظر ايشان صرف و خرج تعمير نهر فرات که نجف اشرف جاري شده گردد. و مقرر است در هر سالي که نهر تعمير لازم نداشته باشد، يا تعمير لازم خرج آن کمتر از وجه انفاذي از موقوفه شود، در صورت تحقق فرض اول تمام و بر فرض وقوع فرض ثاني زايد از تعمير نهر را ناظر نجف اشرف منوطا برأيه العالي بر طلاب محصلين متشرعين مشرفين در نجف کربلاي معلي انفاق نمايند.» جالب توجه است که واقف به ناظر اجازه مي‏دهد که هرگاه صلاح مي‏داند، «در صورت عدم احتياج عين موقوفه به وجهي و خرجي، ملکي ابتياع و وقف نمايد بر آنچه اين موقوفه وقف بر آن شده بدون اختلاف در ارکان و شروط و قيود با اين وقف‏نامه و مفاد نظر خود را در 8 صفحه وقف‏نامه‏ي معتبره بنويسد که مفاد همه يکي است و هر نسخه را در جايي نزد شخصي علي‏التفصيل به امانت مي‏گذارد تا محفوظ ماند؛ يک نسخه در نجف اشرف در خزانه‏ي مبارکه حضرت ولايت مآب اميرالمؤمنين علي بن ابي‏طالب - عليه‏السلام - يک نسخه در کربلاي معلي در خزانه‏ي مبارکه‏ي حضرت سيدالشهداء - ارواحنا لتراب نعال زائريه فداه - يک نسخه در مشهد مقدس در خزانه‏ي متبرکه‏ي حضرت غريب‏الغرباء علي بن موسي الرضا - عليه آلاف التحيته و الثناء - و يک نسخه در سلطان‏آباد عراق خدمت جناب شرايع مآب عالي حجة الاسلام آقاي حاج سيد محمدباقر مجتهد عراق - سلمه الله تعالي - و يک نسخه در خدمت وزارت جليله‏ي اوقاف ايران در دارالخلافه‏ي طهران، و يک نسخه ضبط کارگزاران حضرت اشرف ارفع والا - وفقه الله تعالي لمرضاته - و يک نسخه خدمت نواب کامياب اشرف والانصره الدولة العليه آقاي عبدالحسين ميرزا دام - مجده - و يک نسخه خدمت نواب عليه عاليه شاهزاده خانم زائره‏ي بيت الله الحرام حرم محترمه حضرت اشرف والا - دامت عفافها و مجدتها - وقفا صحيحا شرعيا لازما جازما. کان وقوعه يوم يک شنبه 22 شهر رجب‏المرجب سنه‏ي 1301 احدي و ثلثماه بعد الالف من الهجرة المقدسة المصطفوية علي مهاجره و انصاره آلاف التحية». بنابر بررسي وقف‏نامه‏هاي استان مرکزي، بيش‏ترين موارد مصرف، مواردي است که در متن مقاله ذکر کرده‏ام. اين طرز فکر جامعه و فرهنگ در جاهاي ديگر ايران نيز وجود دارد. در همه جا اقامه‏ي عزاداري سالار و سرور شهيدان حضرت اباعبدالله الحسين (ع) و ديگر امامان معصوم (ع) در درجه‏ي اول، و اطعام فقيران و مسکينان در درجه‏ي بعد قرار دارد. دليل اين مطلب را مي‏توان از اين موارد به دست آورد: 1. اعتقاد عميق مردم به مبدأ و معاد و اين که دنيا دار فناست و زندگي جاويد در جهان آخرت است. بر پايه‏ي اين اعتقاد تقريبا در تمام وقف‏نامه‏ها اين مفاد ديده مي‏شود: الحمد لله الواقف علي الضماير و المطلع علي السرائر الذي وفق عباده لايتاء الخيرات و هداهم الي الاتيان بالمبرات. و الصلوة و السلام علي اشرف رسله محمد صاحب لواء المعجزات و علي آله و اولاده خير البنين و البنات. اما بعد بر ضماير و مآثر ذوي‏الاثار روشن و مبرهن است که اين دنياي غدار و ناپايدار جاي اقامت و مقر استقامت نيست و انتقال از دار غرور دنيا به مقام سرور عقبي لابد و ضروري که: انما الدنيا فناء ليس للدنيا ثبوت انما الدنيا کبيت نسجته العنکبوت». يا عبارت «اذ مات ابن آدم انقطع عمله الا عن ثلاث...» 2. نفوذ کلام روحانيون در بين مردم و اعتقاد مردم ايران؛ به آنها بالاخص بعد از ورود اسلام به ايران. و دليل بر اين ادعا اين است که مردم مسلمان براي شروع و خاتمه‏ي هر کاري از قبيل عبادات و معاملات و احوال شخصيه اول با عالم و روحاني محل دسترس خود مشورت مي‏کنند و نظر مثبت يا منفي او را به جان و دل به سمع قبول تلقي مي‏کنند و موارد مصرف موقوفات يکي از مصاديق اين ادعاست. هيچ وقف‏نامه‏اي نيست که تعليم و انشاي آنها نباشد يا به امضاي آنها نرسيده باشد يا آنها را ناظر قرار نداده باشند. 3. گاه عشق به بقا و استمرار خانواده و به اصطلاح روشن بودن اجاق و چراغ خانواده نيز در وقف‏نامه‏ها آمده است. اين مضمون از وقف‏نامه‏هايي که به عنوان وقف اولاد تقرير شده‏اند به دست مي‏آيد و قرينه‏ي دال بر مدعا اين است که توليت را به فرزند ارشد پسر، «به شرط اورع و اتقي بودن نسلا بعد نسل»، واگذار کرده‏اند؛ زيرا بقاي دودمان را در پرتو وجود فرزند پسر مي‏دانند. 4. گروه اندکي از واقفان هم بوده و هستند که مايملک خود را وقف کرده‏اند تا آنها را از دستبرد و مصادره‏ي حکام و سلاطين محفوظ دارند؛ زيرا حکام و سلاطين مستبد، بالاخص سلسله‏ي قاجار، پس از اينکه ثروتمندي از دنيا مي‏رفت به لطايف‏الحيل به دارايي او دست‏اندازي مي‏کردند و آن را در حيطه‏ي تصرف خود مي‏آوردند. شخص واقف با وقف اموال خود براي استفاده‏ي فرزندانش قدرت شاه را غير مستقيم به چالش مي‏کشيد و او را در برابر قدرت دين و مذهب قرار مي‏داد. بديهي است که هيج قدرتمندي توان مقابله با مذهب و اعتقاد مردم را نداشت. اما بيشتر واقفان که از گروه متوسط جامعه هستند، فقط بنابر معتقدات ديني خود اموال و دارايي خود را وقف مي‏کردند و به اصطلاح «طلبا لمرضات الله» بدون هيچ گونه شائبه و چشم‏داشتي فقط طالب رضاي خداي متعال بوده و هستند. نتيجه ‏گيري وقف، که در آن اصل مال يا ملک مي‏ماند و منافع و عوايد آن در امور عام‏المنفعه مصرف مي‏شود، کار نيکي است که در سامان‏دهي زندگي فردي و اجتماعي نقش فراواني دارد. نهاد وقف در ادوار گذشته نيز وجود داشته و پس از اسلام با تأثيرپذيري از جهان‏بيني اسلامي به صورت استوار و جهت‏دار مطرح مي‏شود و همچون چشمه‏سار خيرخواهي خداپسندانه و مردم‏گرايانه در زمينه‏هاي مختلف به جريان خود ادامه مي‏دهد، در رويکرد اجتماعي وقف، علاوه بر ماندگاري نام واقف و موقوفات او، ديوارهاي تنگ فردگرايي فرو مي‏ريزد و بعد خيرخواهي و مردم‏گرايي به قدري گسترش مي‏يابد که مرزهاي عقيده و مليت را نيز پشت سر مي‏گذارد. احساس مسؤوليتي خودجوش و به دور از هر گونه الحاح و اجبار در قبال تأمين محرمانه‏ي رفاه نسبي ديگر همنوعان و مصداق «خير الناس انفعهم للناس» در اين رويکرد نهاد وقف عينيت پيدا مي‏کند. همچنان که در صدر اسلام نيز بسياري از موقوفات نه تنها به عنوان پشتوانه‏ي اقتصادي نظام اسلامي محسوب مي‏شدند، بلکه در تحديد تکاثر، کم کردن فاصله‏ي طبقاتي و نهايتا تأمين عدالت اجتماعي نقش مؤثري داشته‏اند. واقعي کردن اجاره‏بهاي موقوفات، حذف کامل ماليات بر موقوفات و سازمان‏دهي و جهت‏دهي آنها به سمت نيازهاي ضروري جامعه مانند اشتغال، بر اثربخشي نهاد وقف خواهد افزود. رويکرد فرهنگي وقف در احداث و اداره‏ي ده‏ها مرکز آموزشي و تحقيقاتي و تعليم و تربيت تعداد فراواني از مردم بخصوص اقشار آسيب‏پذير جامعه از طريق نهاد وقف مي‏تواند دستمايه‏ي آثار هنري زيادي از قبيل داستان‏ها، مجموعه‏هاي تلويزيوني و فيلم‏هاي سينمايي قرار بگيرد تا رفته‏رفته فرهنگ وقف رواج يابد و تفکر فردگرايانه محدود و محصور شود. شايد ايجاد رشته‏اي دانشگاهي تحت عنوان اوقاف نيز به بهره‏برداري بهتر و علمي‏تر و جهت‏دهي مناسب‏تر سرمايه‏هاي عظيمي که به وسيله‏ي نهاد وقف رنگ جاودانگي مي‏گيرد کمک نمايد. با نهاد وقف، که در آن مالکيت خصوصي به نوعي مالکيت عمومي تبديل مي‏شود، مراکز مختلف آموزشي، فرهنگي، بهداشتي و اقتصادي ايجاد مي‏گردد که علاوه بر آنکه در شهرنشيني جوامع - که از مؤلفه‏هاي توسعه‏ي اقتصادي است - نقش قابل توجهي دارند، به شهرها نوعي برجستگي ديني، تاريخي و اقتصادي خواهد بخشيد و توسعه را همراه با عدالت اجتماعي به ارمغان خواهد آورد. کارنامه‏ي درخشان وقف اين نويد را مي‏دهد که از طريق گسترش موقوفات و هدايت آنها مي‏توان نيازهاي جامعه را برطرف کرد و سنگيني اين امور را از بيت‏المال مسلمين برداشت يا لااقل از فشار آنها بر بودجه‏ي کل کشور کاست. با توجه به کارکردهاي مثبت وقف در جامعه ضروري است که از طريق تدوين سياست اصولي و برنامه‏ريزي شده از سوي دولت به منظور شکوفايي فرهنگ وقف در جامعه، زمينه‏هاي احياي اين سنت حسنه و نبوي فراهم آيد. اين امر مستلزم تلاش همه‏ي دستگاه‏هاي اجرايي کشور است. از همه مهم‏تر عمل مسؤولان به وقف به عنوان الگو مي‏تواند در گرايش و سوق‏دهي مردم به عمل وقف مؤثر باشد و به تدريج فرهنگ وقف در جامعه حاکم شود.منبع: ميراث جاويدانتصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 500]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن