تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 12 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نماز، از آيين هاى دين است و رضاى پروردگار، در آن است. و آن راه پيامبران است. ب...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803868269




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

آزادي انديشه


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
آزادي انديشه
آزادي انديشه معناي آزادي انديشه انديشه به معناي «تلاش ذهني براي شناخت » به کار رفته است (1) آزادي انديشه يعني «آزادي انسان در به کارگيري روش هاي عقلاني منطقي در جهت کشف حقيقت ، بدون آن که ديگران ، او را به گام برداشتن در راه هاي معيني ملزم سازند که به نتايج از پيش تعيين شده (درست يا نادرست ) بينجامد» (2)اسلام و آزادي انديشه يکي از مقدس ترين استعدادهايي که در بشر هست و شديدا نيازمند آزادي است ، «تفکر» است . اين استعداد بشري ، براي ظهور و بروز، حتما بايد آزاد باشد ؛ زيرا پيشرفت و تکامل بشر درگرو اين آزادي است . اسلام، نه تنها آزادي تفکر را مهم مي داند و به انديشيدن ، توصيه و تشويق مي کند وآن را عبادت مي شمرد ، بلکه تفکر دربرخي از مسائل را واجب و لازم مي داند . (3) عقيده و ايماني که اسلام بدان فرا مي خواند و بر آن ارج مي نهد، عقيده ي برخاسته از تحقيق است و چون تحقيق ، بدون آزاد بودن فکر، تحقق نمي يابد ، از اين رو، براي استوارسازي بنيادهاي عقيدتي ، نبايد محدوديتي در فضاي انديشه و تعقل وجود داشته باشد ؛ زيرا هر حصاري که گسترده ي تعقل را محدود کند ، به ايمان محققانه ، آسيب مي رساند . اسلام درحوزه ي اصول عقايد که وظيفه ي هر فرد ، به دست آوردن عقيده ي صحيح درباره ي آنهاست - تقليد و تعبد را کافي نمي داند؛ بلکه لازم مي داند که هر فردي مستقلا و آزادانه، درستي آن عقايد را به دست آورد (4)آزادي ، زمينه ي رشد انديشه رشد انسان و تعالي معنوي او در گرو حقگرايي اوست . حقگرايي، به معناي کاوش درباره ي حقيقت و در جستجوي آن برآمدن ، امتياز بزرگ بشر است و اين مهم، که فقط در سايه ي آزاد انديشي و برخورد آزادانه با عقايد و انديشه ها به ثمر مي نشيند ، و تنها در چنين موقعيتي است که حقيقت آشکار مي گردد. به علاوه، رشد فکري و بلوغ عقلي بشر ، نيازمند آزادي انديشه است و به تعبير شهيد مطهري : « همين طور که براي شناگري بايد مردم را آزاد گذاشت ( تا شنا بياموزند)، از نظررشد فکري هم بايد آنها را آزاد گذاشت .اگر به مردم در مسائلي که بايد در آنها فکر کنند، ازترس اين که مبادا اشتباه بکنند، به هر طريقي آزادي فکري ندهيم يا روحشان را بترسانيم که در فلان موضوع ديني و مذهبي ، مبادا فکر کني و يک وسوسه ي کوچک به ذهن تو بيايد ، با سر در آتش جهنم فرو مي روي ، اين مردم ، هرگز فکرشان در مسائل ديني رشد نمي کند و پيش نمي رود . ديني که از مردم در اصول خود تحقيق مي خواهد ( و تحقيق هم يعني به دست آوردن مطلب از راه تفکر و تعقل ) خواه ناخواه، براي مردم ، آزادي فکري قائل است . (5)به هر حال ، آنان که از ترس لغزش ، آزادي تحقيق و پژوهش به دانش پژوهان نمي دهند، بايد درباره ي پيامدهاي اين رويه نيز بينديشند که آيا چنين روشي در نهايت ، به رشد و استحکام انديشه ي ديني مي انجامد و يا موجب رکود و توقف آن مي شود ؟بررسي دقيق تاريخ انديشه ي ، اسلامي نشان مي دهد که هر جا و درهر زمان و يا در ميان هرگروهي از مسلمانان ، آزادي انديشه از بين رفته است ، از حجم توليدات علمي و تعدد روش هاي معرفتي براي بناي معارف و احکام ديني به شدت کاسته شده و مسلمانان به محدود انديشي و جزئي نگري گرفتار آمده اند که نتيجه اي جز تفرقه و تشتت ، در برنداشته است. به عنوان مثال مي توان از پديده ي رکود کشنده ي «اجتهاد فقهي » در قرون عقب ماندگي تمدن اسلامي ياد کرد. (6) در اين دوران ، فضاي بسته و محدود فکري ، فقيهان را به تکرار آراي فقهي گذشتگان دچار ساخت ، به طوري که از درک و بررسي حوادث و تحولات زندگي مسلمانان محروم ماندند و حتي از متن قرآن و حديث نيز به دور افتادند . در نتيجه ، فقه و فقاهت در سطح آراي پراکنده و جزئي ، متوقف ماند و به ارائه راه حل هاي ذهني و کم محتوا در تنظيم حيات اجتماعي مسلمانان بسنده کرد . (7)زمينه هاي آزاد انديشي تفکر، همچون تنفس ، نيازمند فضاي باز و آزاد است و اين فضاي فکري ، با گشوده بودن دريچه هاي ورود و خروج انديشه ، نشاط و انبساط مي يابد . هر مکتبي که شعار آزاد انديشي مي دهد ، بايد موضع خود را در برابر ارزش انديشه و فرصت هايي که به رشد انديشه کمک مي کنند، مشخص کند. اين فرصتها عمدتا عبارت اند از : فرصت پرسش، فرصت جدال و گفتگو و فرصت پژوهش و جستجو. اگر چنين فرصتهايي به رسميت شناخته نشوند و يا در اثر قيود و شروط ، به حداقل کاهش يابند، «تقليد » ، جايگزين «تحقيق» مي شود و در نتيجه ، انديشه ، وتفکر، نابود مي شود . سامان يافتن پژوهش ،در گرو فرصت هاي سه گانه ي : پرسش ، گفتگو و جستجو است . براي تحقيق ، بايد ابتدا مکان پرسش کردن را به رسميت شناخت ، سپس فرصت بحث و گفتگو را فراهم آورد و پس از آن ،وسائل و ابزار تفحص و جستجو در ميان آراي مختلف را در اختيار داشت . فرصت پرسش پرسش،نقطه ي شروع و مبدا جهش فکري است وبدين لحاظ ، يک امتياز درمسير تفکر است و کسي که توان طرح سؤال ندارد و پرسيدن را نياموخته است ، هنوز در نقطه ي شروع قرار نگرفته است . اميرالمؤمنين (ع) که در اوج معرفت قرار دارد ، افتخار و امتياز خود را در ميان اصحاب پيامبر(ص) سؤال کردن مي داند : «همه ي ياران پيامبر ، اهل پرسش و کاوش نبودند تا آن جا که برخي دوست داشتند صحرا گرد و يا رهگذري برسد و پرسشي مطرح کند وآنان هم بشنوند ؛ ولي من هر آنچه را اتفاق مي افتاد ، با پيامبر در ميان مي گذاشتم و درباره ي آن، سؤال مي کردم و پاسخ آن را حفظ و نگهداري مي کردم »(8)شگفت آور اين که ، از نگاه اين دانشجوي نمونه در مکتب ، پيامبراسلام ، پرسشگري ، يک حق است و پرسشگر، احترام دارد و حرمت او را با پاسخي در خور شايسته ، بايد نگه داشت (9)پرسش بايد فرصت ظهور و بروز پيدا کند . اين سخن پيامبراکرم (ص) که : « در پرسيدن ، چهارپاداش وجود دارد : يکي براي سؤال کننده ، يکي براي پاسخ دهنده ، يکي براي شنونده و يکي براي دوستداران آنان » . (10) ناظر به وجهه ي بيروني پرسش است و از اين نظر ، پرسش ، عبادت شمرده مي شود . فرصت پرسش با جرئت پرسش ، مشروعيت پرسش و امنيت پرسشگر ، تحقق مي يابد : الف . جرئت پرسش . بسياري از کساني که پرسشي مطرح نمي کنند جرئت پرسيدن ندارند. اساسا چون و چرا کردن ، جسارت مي طلبد و تا ذهن، توان زيرورو کردن و دستکاري کردن در داده هاي ديگران نداشته باشد ،پرسش پديد نمي آيد، و تا اعتماد به نفس وجود نداشته باشد ، طرح سؤال و ايراد پرسش صورت نمي گيرد ؛ البته فضاي فرهنگي نيز در قوت يا ضعف اين جرئت ، مؤثر است . ب . مشروعيت پرسش . آيا پرسش به دو نوع مجاز و غير مجاز وحلال و حرام تقسيم مي شودو طرح برخي از پرسش ها،ممنوع است ؟ تعيين چارچوب خاص براي پرسش ها ، در واقع مرزبندي فکر و محدود ساختن انديشه است و اگر براي بحث وتحقيق ، محدوديتي وجود نداشته باشد ، قهرا براي پرسش نيز محدويتي وجود نخواهد داشت و هيچ موضوعي را نبايد درمنطقه ي ممنوعه ي پرس و جو دانست . در متون ديني ، هيچ گونه محدوديتي در اين باره به چشم نمي خورد و خط قرمزي براي طرح پرسش ها ترسيم نشده است . در ميان انبوهي از پرسش هايي که از پيشوايان معصوم انجام شده است ، موردي که پرسش، غير مشروع و حرام معرفي شده باشد ، ديده نمي شود، براي مثال ، مواردي از پرسش ها که به اساسي ترين مباني اعتقادي ، مربوط است، در کتاب هاي «توحيد » شيخ صدوق و «الاحتجاج » مرحوم طبرسي و «بحارالانوار » علامه مجلسي ثبت شده است . ج . امنيت پرسشگر. وقتي مي توان از فرصت پرسش سخن گفت که پرسش از سوي هيچ پرسشگري و در برابر هيچ کس ، و در هيچ موضوعي ، جرم تلقي نشود و پرسشگر با طرح پرسش خود، در معرض اتهام ، آزار و پيگرد قرار نگيرد .روزي اميرالمؤمنين (ع) بر فراز منبر، درخواست هميشگي خود را تکرار کرد که :«پيش از آن که مرا از دست بدهيد ، از من بپرسيد » . فردي که قيافه اش شبيه به يهوديان بود ، با صداي بلند به آن حضرت گفت : « اي کسي که آنچه را نمي داني ، ادعا داري و آنچه را درک نمي کني ، بر عهده گرفته اي . من مي پرسم ، جواب بده !» اصحاب حضرت، در برابر اين گستاخي ، بر او شوريدند ؛ ولي امام علي (ع) آنان را آرام کرد و به ياران خود گفت : « او را رها کنيد و آزادش بگذاريد ؛ زيرا با درشتي ، نه مي توان راه خدا و حجت الهي را برپا داشت ونه مي توان منطق صحيح را آشکار کرد . » امام علي (ع) سپس به آن پرسشگر فرمود : « از هر چه مي خواهي ، بپرس تا پاسخ گويم » . او هم پرسش هاي خود را مطرح کرد و با شنيدن پاسخ هاي قانع کننده، با رغبت و آرامش خاطر ، مسلمان شد . (11)طرح پرسش ، نه القاي ترديد فرصت پرسش نبايد فرصت شبهه افکني وتوسعه تلقي شود؛ زيرا پرسش، با شبهه تفاوت دارد و پرسشگر نيز با شبهه آفرين فرق دارد. اين دو موضوع ، کاملا از يکديگر قابل تفکيک و تمايزند . در پرسش ، شخص به دنبال تحقيق است . او به اين که نمي داند، واقف شده و به جهل خود، آگاهي پيدا کرده و درصدد رسيدن به علم است ؛ درحالي که در شبهه، شخص، درصدد آن است که علم مخاطب را به شک تبديل کند . پرسشگر مي خواهد که خود بفهمد و شبهه افکن مي خواهد بدون دليل علمي ، فهم ديگري را از او بگيرد و يقين او را متزلزل سازد . از اين رو پرسشگري ، يک فعاليت مثبت و سازنده است ؛ ولي شبهه آفريني يک فعاليت منفي و ويرانگر که در جهت آشفته کردن فضاي ايماني است (12)ضوابط آزاد انديشه دراسلام منطق قرآن اين است که انسان ها با درک عميق و تأمل کافي، قول احسن (بهترين سخن ) را برگزينند و چنين کساني که از بشارت الهي برخوردارند : «مژده ده بندگان مرا : آنان که سخنان را مي شنوند و از بهترين آنها پيروي مي کنند آنان اند که خداوند، هدايتشان کرده است و آنان صاحبان خردند »(13)اين آيه مي فهماند که انسان رشد يافته ، هرگز هيچ سخني را قبل از بررسي و تدبر نمي پذيرد و نيز آن را نفي نمي کند؛ بلکه به انگيزه ي يافتن حق ، به شناخت و بررسي نظريات و اقوال، روي مي آورد . علامه طباطبائي (ره) در تفسير « الميزان » در ذيل آن آيه مي فرمايد : «اين گروه ، کساني اند که مقصودشان درک حقيقت و رسيدن به رشد است . لذا در گفتار ديگران تفکر کرده، هيچ سخني را به صرف ناسازگاري با گرايش ها و تمايلات خود، و پيش از فهم و تدبر رد نمي کنند .آنان در گفته هاي ديگران تدبر مي کنند تا شايد حقي را درآن بيابند و اين خصلت ،همان هدايت الهي است که در آيه به آن اشاره شده است . (19)برگزيدن بهترين ديدگاه پس از آگاهي از مجموعه ي آنها ، تنها در صورتي امکان پذير است که انسان در قدم اول ، از روح تقليد ، فاصله بگيرد و در قدم بعد ، قدرت و توان تجزيه وتحليل عالمانه ي آنها را کسب کند و در نهايت ، از قيد و بندهايي که مانع انتخاب حق مي شوند ، رهايي يابد .از اين رو ، هر يک از گروه هاي چهارگانه ي زير، نه از ارباب خردند و نه به هدايت مي رسند :1- آنان که جرئت شنيدن سخنان ديگران را ندارند و پيوسته سعي مي کنند که با مسدود داشتن راه هاي ارتباطي خود، بي خبري خود را حفظ کنند و آرامش گورستاني دورن خويش را برهم نزنند، همچون قوم نوح ، که انگشت ها را بر گوش ها مي گذاشتند تا مبادا سخن پيامبر الهي را بشنوند . 2. آنان که به علت نداشتن روح تقليد و پيروي هاي جاهلانه ،جرئت رفتار آزادنه و تعقل را ندارند و پيوسته شعارشان اين است که ما از پيشينيان تبعيت مي کنيم . 3. آنان که به علت ناتواني قوه ي تعقلشان قدرت بررسي عالمانه و نقد خردمندانه را ندارند و در ميان آرا و انديشه هاي متضاد، دچارحيرت مي شوند و يا جذب انديشه هاي تو خالي و آراي بي اساس مي گردند و با بدون علم و آگاهي ، رأي اکثريت را مي پذيرند . 4. آنان که اگر حق را يافتند ، در برابر آن سرتسليم فرود نمي آورند و به جاي گزينش بر مبناي حق، از هوس ها و تمايلات وگرايش هاي نفساني خود پيروي مي کنند و تعصب و لجاجت مي ورزند . (15)بنابراين ، آزادي انديشه يک مسئوليت اجتماعي مشترک محسوب مي شود؛ زيرا جامعه همواره درمعرض خطر محدود شدن آزادي انديشه به وسيله ي عادات و تقليد ها قرار دارد و به قول شهيد مطهري :« محدوديت هايي که امروز از نظر اجتماعي به وجود آمده در گذشته نبوده است مخصوصا مسئله ي آزادي فکري . مقصودم اين است که يکي از مواهب براي انسان اين است که شرايط برايش فراهم باشد، ولي هيچ چيز براي او تحميلي نباشد .گاهي هم براي انسان تحميلي است . ذوق هم تحميلي است ، عاطفه هم تحميلي است و اين، مصيبت تمدن جديداست (16)اگر انسان از عوامل جهت دهنده ي دروني (نظير عادت ها ) و همچنين حاکميت هواي نفس (که عقل را به سوي نتايج از پيش تعيين شده جهت مي بخشد ) رهايي يابد واگر انسان از عوامل جهت دهنده ي بيروني ( که داده هاي معين و يا شيوه ي مشخصي را براي انديشيدن بر او تحميل مي کنند ) رها گردد، در اين صورت ، آزادي واقعي خواهديافت و خواهد توانست تمامي اطلاعاتي را که به کشف حقيقت مي انجامد ، جمع آوري نمايد و راه و روش هاي مختلفي را که به علم وآگاهي ختم مي شنوند برگزيند و شهپر عقل را در جهت هاي مختلف به پرواز درآورده ، در راه داوري صحيح مواد علمي لازم براي بررسي و تحقيق را صيد کند.پى نوشتها ا- ر. ک : فرهنگ فارسي ، حسن انوري ، تهران : سخن 1381 (بخش علمي )2- ر. ک : فرهنگ واژه ها، زير نظر : عبدالرسول بيات ، قم ، بنياد فرهنگي وانديشه ي ديني ، 1381 (بخش علمي )3- پيرامون جمهوري اسلامي ، مرتضي مطهري ، ص 91-94 . 4- مجموعه ي آثار ، مرتضي مطهري ، ج 2 ، ص 64 ، 5- پيرامون جمهوري اسلامي ، مرتضي مطهري ، ص 121 -125. 6- اين دوره در ايران ، از اواخر عصر صفوي تا روزگار مشروطيت را در بر مي گيرد . (بخش علمي )7- آزادي انديشه و بيان، عبدالمجيد نجار ، ترجمه محسن آرمين ، تهران : نشره قطره 1377 ، ص 68 . 8- نهج البلاغه ، خطبه ي 210 .9- ر. ک : همان خطبه ي 162 .10- تحف العقول ، ص 41 ، 11- بحارالانوار ، ج 57 ، ص 231 .12- ر. ک :آزادي ، عقل و ايمان ، محمد سروش محلاتي ، قم، مرکز تحقيقات علمي دبيرخانه مجلس خبرگان ، 1381 ، ص 206 -225 .13- سوره ي زمر ، آيه ي 17 .14- الميزان، علامه محمد حسين طباطبايي ، ج 17 ص 250 .15- آزادي عقل و ايمان ، ص و 210 و (براي اطلاع بيشتر درباره ي موانع تعقل ، ر. ک : دانش نامه ي احاديث اعتقادي ، محمد محمدي ري شهري ، قم دارالحديث ، ج 1، مقدمه ) ( بخش علمي )16- فلسفه ي تاريخ ، مرتضي مطهري ، ص 259 - 261 .منبع: نشريه ي حديث زندگي
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 492]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن