تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 6 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):معناى گفته كسى كه بسم اللّه‏ مى‏گويد، يعنى نشانى از نشانه‏هاى خداوند را بر خود مى‏...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

تسمه تردمیل - روغن تردمیل

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

خرید یخچال خارجی

ویترین طلا

کاشت پای مصنوعی

مورگیج

میز جلو مبلی

سود سوز آور

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

مبلمان اداری

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1802229377




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

فقط يک سياه بازي!


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
فقط يک سياه بازي!
فقط يک سياه بازي! نويسنده: ديويد نيومنمترجم: سارا حبيبي اکنون زنان به اين باورند که خود مسئول کارهاي خود هستند. آيا به اين معني است که به اوج برابري با مردان رسيده اند ؟ آيا "زن جديد" امروز به ظلم و استيلاي "روزهاي گذشته" فائق آمده است؟ آيا نهضت آزادي زنان نويد بخش دنيايي نو و صحيح از بعد اخلاقي است؟ آيا نهضت آزادي واقعاً نجات بخش بوده است و زنان را از بي عدالتي رهايي داده است؟ آيا ما شاهد پايان ظلم نوزادکشي، خودفروشي، تجاوز، طلاق و خانواده هاي تک سرپرست (اغلب مادران) هستيم؟ طبق نظر فمينيست ها جواب همه ي اين پرسش ها بايد يک "بله"ي محکم باشد اما متاسفانه يک "نه" غم انگيز است. سنت هاي مردمان دوران باستان و به اصطلاح "دور از تمدن" مردم، ايران، عربستان و يهود همچنان زنده و پابرجاست، اما در هيئتي جديد. در اين عصرپيشرفته و مدرن، به جاي کشتن دختران بي گناه هنگام تولدشان، آنها را از شکم مادران سقط مي کنيم و اجساد مثله شده آنها را همچون کله، پاچه و جگرو..... دور مي ريزيم. سقط جنين يک جنايت است و هيچ گاه در دفاعيه ي يک پرونده ي جنايي، به عنوان "حق انتخاب" يک زن مورد قبول واقع نمي شود. هر روزه پزشکان و ساير دست اندرکاران سقط جنين، راه هاي فجيع تري براي کشتن نوزادان ناخواسته ابداع مي کنند. در جديدترين اين روش ها که نام مسخره اي چون "سقط جنين تولد ناقص" دارد، جنين را به طور ناقص از رحم مادر جدا مي کنند به گونه اي که سر آن در داخل شکم مادر باقي مي ماند و سقط کننده (آيا او شايسته ي عنوان پزشک است؟) جمجمه ي جنين را از پشت با وسيله اي تيز سوراخ مي کند و مغز جنين را خارج مي کند. سپس باقي مانده ي بچه ي به قتل رسيده را از بدن مادر خارج مي کند. اين عمل وحشتناک براي آن ابداع شد تا راهي باشد براي ارضاء قوانين ايالت متحده، چرا که طبق قوانين اين کشور، هر کودکي که زنده متولد شود، ازحقوق بشر برخوردار است و مرگش از سوي دادگاه جنايت تلقي مي شود. کدام مغز بيمار و منحرفي مي تواند چنين خيالي را در سر بپروراند؟چرا يک کودک زنده ي درون شکم مادر نبايد از حقوقي برابر با کودک متولد شده برخوردار باشد؟امروز، همچون قرون گذشته، زنان و کودکان با بي اعتنايي رها مي شوند. اکنون اين پديده را با عنوان "خانواده هاي تک سرپرست" مي شناسيم. مردان امروز به جاي رفتن به مغازه ها و خريد، به فحشا و حتي تجاوز روي آورده اند. در زمان هاي دور،مردان، زناني را که ديگر مصرفي برايشان نداشتند مي کشتند (خون آشامي چون هنري هفتم، پايه گذار کليساي انگليس را در نظر آوريد و اين که چگونه از شر همسرانش خلاص مي شد) امروزه، زنان را به مصرف الکل و مواد مخدر مي کشانند و نهايتاً آن ها خود را مي کشند. اين کار "خودکشي" مي نامند، کاري که مردان را از انجام چنين کار کثيفي که خود مرتکب شوند، معاف مي دارد. امروزه روش ساده و قديمي بارورسازي زنان توسط مردان جاي خود را به مهندس ژنتيک و تلقيح مصنوعي با استفاده از بانک هاي اسپرم داده است، روشي که در سايه ي کمک هاي تکنولوژي و علم، اين "خداوندان" عصر مدرن نتايجي يکسان را منجر مي شوند و ما تمام اين ها را "پيشرفت" مي دانيم.برابري زنان در غرب، فقط يک سياه بازي است. دنيا تا کي مي تواند بدبختي زنان و مصيبتي را که همگي به سوي آن در حرکت ايم ناديده بگيرد؟ تنها راه رسيدن به آينده اي عادلانه، منصفانه و ايمن براي همه، رهنمودهاي ناب اسلام است. مسلمانان در رساندن پيام اسلام، به شيوه اي صحيح و مؤثر به تمام دنيا، مسئوليتي خطير بر عهده دارند.طبق باور عمومي، قرن بيستم شاهد بزرگترين پيشرفت در راستاي برابري زنان بوده است. دوره ي پس از جنگ جهاني دوم، از اواخر دهه ي 940 تاکنون را مشخصاً دوران طلايي مي دانند. اما طي همين دوران، وحشي گري نسبت به زنان بيش از 25 درصد افزايش يافته است. با مروري بر آمار و ارقام دولتي تصوير واقعي وضعيت اسفناک زنان در دنياي امروزي به ايمان آشکار مي شود. سقط جنيناز زماني که در سال 1968 قانون سقط جنين در بريتانيا به تصويب رسيد، تعداد سقط هاي به ثبت رسيده تقريباً 10 برابر شده است.در آن سال حدود 22 هزار سقط جنين به ثبت رسيده بود که اين رقم در سال 1991به 180 هزار سقط رسيد. از هنگامي که ثبت آمارها آغاز شد، افزايش دائمي در تعداد سقط¬هاي ساليانه رخ داده است. از 180 هزار سقطي که در سال 1991 انجام شد 110 هزار سقط مربوط به زنان غير متأهل بود و تنها يک درصد آن به دلايل پزشکي صورت گرفته بود. در سال 1993 ، 819 هزار زن انگليسي و ولزي سقط جنين داشتند. نتايج تحقيقات جمعيت نشان مي دهد که در سال 1993، يک سوم تمام آبستني هاي نامشروع، به سقط جنين ختم شده است. بيش از 3000 سقط جنين براي دختران با سن 15 سال و پايين تر انجام شده (در انگلستان 16 سالگي سن تکليف تلقي مي شود) و بيش از 31 هزار سقط مربوط به دختران با سن 19 سال و پايين تر اجرا شده است. اين آمارها در باره ي ايالات متحده از اين هم وحشتناک تر است. از زماني که ثبت آمارها آغاز شده، نرخ سقط جنين هم افزايش يافته است و در سال 1994 بيش از يک ميليون سقط جنين قانوني گزارش شده است. موسسه آلن گا تماچر (Alan Gattmacher) يک سازمان تحقيقاتي وابسته به سازمان تنظيم خانواده (عمده¬ترين مرکز سقط جنين در آمريکا- بهتر است آن را يک قصابي بناميم) تخمين زده است که تعداد کل سقط¬ها، چنان که انتظار آن مي رود، ده تا بيست درصد بيش از آمار رسمي باشد. در کانادا، کشوري که رحم مادر را امن ترين جا براي نوزاد متولد شده مي دانند، نرخ سقط جنين، تقريباً يک دوم نرخ آمريکا است، به اين ترتيب در سال 1992 ، 25 درصد حاملگي ها به سقط جنين مي انجاميده اند. در ژاپن ، پيشرفته ترين کشور صنعتي جهان، جايي که وقت طلا (پول) است و پول هم جوهر زندگي، نرخ سقط جنين، دو برابر آمريکا است. در اين کشوربيش از 2 ميليون سقط در سال رخ مي دهد. عظيم ترين حمام خون نوزادان بيگناه متولد نشده، مربوط به شوروي سابق است. در سال 1965 اين کشور 8/12 ميليون سقط را از مجموع 233 ميليون جمعيت خود شاهد بوده است. در حال حاضر حدود سه چهارم حاملگي ها به سقط ختم مي شود. طبيعت ساده ي سقط، زندگي بشر و احساسات زنان که مد نظر دنياي غرب است، زماني پيش کشيده شد که يک سازمان خيريه به نام Marie Stopes International مراکز موقت شش روزه اي را در سراسر انگلستان داير کرد که سقط هاي فوري را براي خانم ها انجام مي دادند به طوري که کارمندان مي توانستند در فرصت کمي که براي ناهار داشتند، جنين هاي خود را سقط کنند. رئيس اين گروه ها دکتر تيم بلک هنگامي که با حالتي تحقير آميز روش سقط را تشريح مي کرد باعث هراس مردم شد. در اين روش از مکش استفاده مي شود، يک سرويس بي وقفه بدون ماجراهاي پزشکي يا انتقاد هاي اخلاقي و پيشرفتي عظيم در عرصه ي خدمت رساني. سقط جنين، اين لحظه ي غم انگيز و تأسف بار و تجربه اي فراموش نشدني در زندگي هر زن بينوايي، تا حد خريد چيزهاي روز مره ي زندگي پايين آورده شده است. اگر اندکي وقت صرف تعمق در آمار و ارقام کنيم خوب است. اگر چه ممکن است حجم عظيم اين ارقام سبب غفلت ما شوند. اما نبايد فراموش کرد که هر کدام از اين رقم ها چيزي بيشتر از آمار است. هر عدد، بيانگر به قتل رسيدن يک نوزاد بي پناه و بي گناه به دست مردمي به اصطلاح "متمدن" است. آزادي انتخاب در لباس تمدن دنياي پيشرفته، بهانه اي شده براي به مسلخ کشيدن نوزادان متولد شده اي که گفته مي شود، بيش از يک ميليون نفر از جمعيت کل جهان را در 25 سال اخير تشکيل مي داده اند. اعراب قديم، دختران نوزاد را به دلايل اقتصادي مي کشتند، امروز کودکان را مي کشند تا شواهد رابطه ي نامشروع، زنا و شرارت را از بين ببرند. اين آمارها تنها مربوط به سقط هايي است که به ثبت رسيده اند. در باره ي آن دسته از سقط هايي که در کلينيک هاي خصوصي يا به صورت غير قانوني انجام مي شوند، فقط خدا مي داند که چه تعداد نوزاد کشته مي شوند. تجاوزيافتن آمارهاي دقيق در باره ي تجاوز آسان نيست. بسياري از اين قبيل حوادث گزارش نشده اند و گزارش هاي پليس تنها در برگيرنده ي مواردي است که اتهامات پس گرفته شده اند. بنابراين براي اطمينان بيشتر بهتر است فرض کنيم که آمارهاي رسمي کمتر از مقدار واقعي است. طبق اظهارات پليس بريتانيا، در سال 1984 بيش از 20 هزار ضرب و شتم و حدود 1500 مورد تجاوز در انگلستان رخ داده است. مرکز بحران تجاوز لندن (London Rape Crisis Center) تخمين مي زند که در هر سال بين 5 تا 6هزار تجاوز اتفاق مي افتد. شايد آمار حقيقي خيلي بيشتر از اين تعداد باشد. از سال 1984 شمار جرايم جنسي به ثبت رسيده افزايش بيشتري نسبت به کل جرايم داشته است. تا سال 1994، تعداد جرايم جنسي به 32 هزار رسيده است. اگر آمارهاي بيشتر را بپذيريم بايد بگوييم که به طور متوسط در انگليس، در هر ساعت يک تجاوز رخ مي دهد يعني زماني که شما خواندن اين مطلب را به پايان مي رسانيد، در جايي از اين کشور، يک نفر ديگر، به اين آمار اضافه مي شود. در ايالات متحده کشوري که داعيه دار بيشترين آزادي حقوق است، تجاوز، بالاترين نرخ را در جهان دارد. نرخ تجاوز اين کشور، 4 برابر آلمان، 18 برابر انگليس و تقريباً بيست برابر ژاپن است. در ايالات يوتا به تنهايي، 6/44 تجاوز در هر 100 هزار نفر اتفاق مي افتد. در سال 1995 ، 2071 کودک و نواجون زير 18 سال، مورد سوءاستفاده ي جنسي واقع شدند که 633 نفر آنان کوکان زير 6 ساله بودند. در ايالات متحده، در هر دقيقه 3/1 زن مورد تجاوز قرار مي گيرند، اين يعني 78 تجاوز در ساعت، 1872 مورد در روز و 683280 تجاوز در سال. وقتي به اين آمار و ارقام نگاه مي کنيم، اين سوال به ذهن خطور مي کند که چه کساني چنين اعمال عهد بربريت را عليه زنان مرتکب مي شوند؟ آيا اين ها افرادي بيمار از نظر عقلي هستند که در خيابان ها پرسه مي زنند؟ اين دور از واقعيت نيست. در سال 1980 ، تنها 2 درصد مردان متهم به تجاوز براي درمان روان پزشکي به اين مراکز ارجاع داده شدند. اين واقعيات، تکان دهنده و ناراحت کننده هستند: بيش از 75 درصد زناني که مورد تجاوز قرار گرفته اند، قبلاً با مرداني که به آنها حمله کرده اند برخورد داشته اند، اين ها آشنايان و يا مرداني هستند که زنان آن ها را مي شناسند و احتمالاً به آنها اعتماد کرده اند. 16 درصد تجاوزها توسط يک دوست نزديک يا فاميل صورت گرفته است. در تحقيقي که توسط "شوراي ملي آزادي هاي فردي" صورت گرفت، مشخص شد که 38 درصد مردان از قدرت و موقعيت کاري خود براي تجاوز به زنان استفاده مي کنند. تحقيق ديگر نشان داد که 88 درصد کساني که مورد سؤال واقع شده بودند، خشونت جنسي را در محل کار تجربه کرده اند. مرکز خدمات مدني انگلستان اعلام کرد 70 درصد افرادي که در تحقيق شرکت کرده اند، خشونت جنسي را تجربه کرده اند. در سرويس پليس بريتانيا، اين دژ رسوخ ناپذير نظم و قانون، معضل خشونت جنسي جدي است. زنان پليس که سابقه ي 25 ساله ي خدمت در سرويس را دارند، مورد اين خشونت ها قرار مي گيرند. هنگامي که در اداره ي پليس، زير دوش حمام هستي، ممکن است، کسي مشغول تماشاي تو باشد يا اين که همکاران به طور خيلي "اتفاقي" عکس هاي جنسي را به تو نشان دهند و يا به راحتي بدن تو را لمس کنند. يکي از همين افسران زن مي گويد: "به محض اين که وارد اتاقي مي شوي ، سه ، چهار مردن دستشان را به طرف تو دراز مي کنند تا ببينند که آيا بند جوراب بسته است، اين چيزها مرتباً اتفاق مي افتد. تجاوز، اثرات مخرب احساسي، مغزي و رواني بر قرباني ها و خانواده هايشان دارد. يک سرشماري در ايالات متحده نشان داد که 5/1 ميليون نفر، هم اکنون از آشفتگي ذهني پس از تجاوز رنج مي برند و 8/3 ميليون نفر هم در گذشته به اين بيماري مبتلا بوده اند و حدود 211 هزار زن، هر ساله به اين آمار اضافه مي شوند. ازدواج و طلاق سال هاي پاياني قرن بيستم شاهد افزايش هم زيستي (زوج هايي که پيش از ازدواج با هم زندگي مي کنند) بوده است. حدود نيمي از زنان متولد دهه ي 1960 اظهار داشته اند که در دوره اي از زندگي خود، با زوجي زندگي کرده اند. اين روند اجتماعي مي بايست هر گونه تفاوتي را ميان دو نفري که با هم زندگي مي کنند، از بين ببرد و به زوج ها اطمينان دهد که آنها پيش از پيوند ازدواج، با هم تفاهم دارند. اين "آزمايش اوليه" قرار است که شانس موقعيت ازدواج را افزايش دهد اما حقيقت اين است که افزايش تعداد هم زيستي با افزايش نرخ طلاق همراه بوده است. بريتانيا اکنون بالاترين نرخ طلاق را در ميان کشورهاي عضو اتحاديه ي اروپا دارد. در سال 1983، دادگاه ها به بيش از 147 هزار مورد طلاق رسيدگي کرده اند. اين رقم در سال 1994 به 165 هزار رسيد. در ايالات متحده نرخ طلاق از 708 هزار در سال 1970 به يک ميليون و 175 هزار در سال 1990 رسيده است. اين در حالي است که نرخ ازدواج در همين دوره، با وجود افزايش جمعيت دوره ي سني که قابليت ازدواج دارند، راکد مانده است. جدول هاي آمار طلاق رنج زوج هايي را که ازدواج شان به شکست انجاميده و يا مصيبت کودکاني را که دنياي شان با جدايي والدين از هم پاشيده است منعکس نمي کند. شکي نيست که مصيبت زدگان خاموش در خانواده هاي طلاق، کودکان هستند. اما حتي والدين هم از آسيب در امان نيستند. اکنون در ايالات متحده، طلاق به عنوان اولين عامل اصلي براي اقدام به خودکشي شناخته شده که از ساير عوامل مهم اقتصادي و اجتماعي پيشي گرفته است. افرادي که طلاق مي گيرند، سه برابر بيش از افراد متاهل تمايل به خودکشي دارند. بشر، هر چه بيشتر به استدلال هاي خردمندانه خود تکيه مي کند و از راهنماي هاي آفريدگار سرباز مي زند، بيشتر در رنج و بدبختي فرو مي رود. والدين مجرداز زمان شروع "نهضت آزادي زنان" آمار نااميد کننده ي ديگري توسعه پيدا کرده است. در ده سال گذشته، شمار تولد نوزادان از مادران مجرد (ازدواج نکرده) از 90 هزار درسال 1982 به 215 هزار در سال 1992رسيده است. از تمام کودکان متولد سال 1992، 31 درصد از مادران مجرد متولد شده اند، حدود 2500 نوزاد متعلق به دختران زير 15 سال بوده و بيش از 23 هزار زني که در آن سال مادر شدند، کمتر از 20 سال داشته اند. همانطور که تعداد نوزادان نامشروع افزايش مي يابد، تعداد نوزاداني که در خانواده هاي ازدواج به دنيا مي آيند، از 890هزاردر سال 1961 به 511 هزار در سال 1994 کاهش يافته است. واقعيت پنهان در پس اين آمارها اين است که زنان بيشتر - اگر نه همه ي- مسئوليت هاي پرورش فرزندان را به عهده دارند. اين ظلم را نبايد ناديده گرفت. مردان بايد بياموزند که مسئوليت پذير باشند و مسئوليت فرزنداني را که خود، به وجود آورده اند به عهده بگيرند. در يک تحقيق رسمي مشخص شد که تعداد خانواده هاي تک سرپرست، نسبتي بيش از يک به پنج (بيش از 20 درصد) دارند. در شمال غرب انگلستان، اين آمارها به 30 درصد يعني يک به سه نزديک تر است. همين تحقيق نشان مي دهد که کمتر از 60 درصد زنان 18 تا 49 سال متاهل هستند. حتي نگران کننده تر از اين، افزايش تعداد مادران مجردي است که تلاش دارند با درآمدي اندک زندگي کنند: 42درصد اين مادران درآمد هفتگي کمتر از صد پوند دارند. اثر فقر به دستاوردهاي آموزشي، نرخ جرايم، سلامت، ارزش هاي اخلاقي و احترام به خود، به خوبي ثابت شده است و در بريتانيا و جاهاي ديگر، از "پيدايش طبقه ي فقير" خبر مي دهند، طبقه اي که آينده اي بسيار تاريک در پيش دارند. بار سنگين مراقبت از خانواده ها بر دوش زنان غربي افزايش يافته است و در سال 1994، در ايالات متحده 9/9 ميليون مادر مجرد وجود داشت که بايد فرزندانشان را تأمين مي کردند. اين تعداد، با 6/1 ميليون پدر مجرد قابل مقايسه نيست. يک "خانه ي عادي" متشکل از پدر، مادر و فرزندان، در دنياي غرب يک رويا است. در سال 1970، در ايالات متحده، 40 درصد خانواده ها از همسران متاهل تشکيل مي شد، اين رقم در سال 1995 به 25 درصد رسيد. تإثير اجتماعي خانواده ي تک سرپرست بر فرزندان بسيار مخرب است. 75 درصد کودکاني که در بيمارستان هاي مربوط به مواد شيميايي وجود دارند از خانواده هاي تک سرپرست هستند. 20 درصد کودکاني که در اين خانواده ها پرورش يافته اند دچار مشکلات آموزشي، احساسي و رفتاري هستند. 63 درصد اقدام هاي خودکشي مربوط به افرادي است که در اين خانواده ها بزرگ شده اند. بار سنگيني که پديده ي" والدين مجرد" به زنان تحميل کرده، از فجيع ترين اشکال ظلم است. سلامتي در مسائل مربوط به سلامتي، زنان سلامت کمتري نسبت به مردان دارند. به ويژه از نظر سلامت رواني. مادران مجرد، از فقر سلامتي بيشتري نسبت به مادران متاهل رنج مي برند. تحقيق بهداشت عمومي بيانگر آن است که مادران تنها بيشتر در معرض خطر ابتلا به بيماري هاي جديد و مزمن هستند و کمتر پيش مي آيد که طي يازده ماه گذشته ي (قبل از تحقيق) سلامت خود را "خوب" ارزيابي کنند. در اين تحقيق، تنها 43 درصد مادران مجرد وضعيت سلامت خود را "خوب" توصيف کردند و حدود 39 درصد از يک بيماري مزمن رنج مي برند. زنان نسبت به مردان سلامت رواني کمتري دارند. اين دسته از زنان پزشکان خانوادگي خود را بيشتر براي مشکلات رواني مي بينند و برايشان بيشتر از مردان داروهاي اعصاب و روان تجويز مي شود. زنان بيشتر از مردان شرايط روحي بدي دارند، به سبب نوع کار و شرايط کاري آنها است که نظام سرمايه داري براي کسب سود بيشتر به آنها تحميل مي کنند. اگر شما جمعيتي را به طور اتفاقي برگزينيد و از آنها بپرسيد: چه کساني بيشتر از آشفتگي هاي رواني رنج مي برند؟اکثريت به شما خواهند گفت: زنان هر چند که هميشه اينگونه نبوده است. تحقيق هاي مربوط به سال هاي 1850 تا شروع جنگ جهاني دوم نشان مي دهند که مردان بيشتر آمادگي آشفتگي هاي رواني نسبت به زنان داشته اند و در اکثر مطالعات قبل از 1950 يا جنگ جهاني دوم، نرخ کلي براي مردان بيشتر از زنان بوده است. در مورد زنان و سلامت رواني آنها، يافته ها از سال 1950 به بعد به طور مشخصي متفاوت است.اين سال ها با شروع حرکت به اصطلاح برابري جايگاه زنان همراه بوده است. گزارشي از بي پي دارن ونت در مجله ي آمريکايي جامعه شناسي نشان مي دهد که در سال هاي قبل از 1950 در ازاي هر 7 مردي که بيمار رواني شناخته مي شدند، تنها 2 زن بيماري مشابه داشتند، در حالي که پس از 1950 ، اين نسبت به 22 زن درازاي 2 مرد افزايش يافته است. اين تغيير تأسف بار در آمار بيماران رواني با "نهضت آزادي زنان" در غرب همراه بوده است. اين [نهضت آزادي] بيماري رواني را در ميان زنان غربي از زمان وقوع جنگ جهاني دوم افزايش داده است زيرا "..... زنان دريافتند که موقعيت اجتماعي شان بيش از مردان نااميد کننده و ارضا کننده بوده است...." شايد دليل اين حس نااميدي، بار سنگين ناعادلانه اي باشد که به دوش زنان "آزاد" گذاشته شده است. از اين زنان انتظار مي رود که در محل کارشان خصوصيات مردانه را به نمايش بگذارند اما در عين حال"زنانگي" خود را هم داشته باشند. يک مسئوليت دو جانبه که براي بسياري از زنان بسيار سنگين است ، زناني که در نهايت مي شکنند. محققان بيماري هاي رواني کشف کرده اند که افراد مجرد بيشتر از آن ها که متاهل هستند، به اين نوع بيماري ها مبتلا مي شوند و آينده ي پزشکي شان به خوبي افراد متاهل نيست. در ابتداي قرن حاضر دورکيم عنوان داشت که گسسته شدن پيوند ازدواج براي سلامت رواني افراد، بسيار خطر دارد، همانگونه که آمار بالاي خوکشي بيوه ها و مطلقه ها نشان مي دهد. از آن زمان، تمام تحقيق ها و بررسي هايي که سلامت رواني اين دو قشر يعني مطلقه ها و بيوه ها را با افراد متاهل مقايسه مي کنند، نشان داده اند که نرخ بيماري هاي رواني در ميان افراد دسته ي اول بالاتر از دسته ي دوم است. با افزايش نرخ طلاق، آينده ي سلامت رواني زنان، شرايط خوبي را نشان نمي دهد. الکل و سيگارابداع و گسترش برابري ميان زن و مرد در غرب، با افزايش عادات بدي در زنان همراه بود که در گذشته تصور مي شد از جمله عادات مردان باشد، از اين جمله مي توان مشخصاً به مصرف الکل و تنباکو اشاره کرد. طبق گزارشي جديدي که در روزنامه ي ساندي تايمز منتشر شد، شمار زناني که بيش از "ميزان توصيه شده" الکل مصرف مي کند، افزايش يافته است. تحقيقات نشان مي دهد که شمار مرداني که از اين حد، بيشتر الکل مصرف مي کنند تا 20 درصد کاهش يافته در حالي که تعداد زناني که اين گونه هستند، تا 12 درصد افزايش يافته است. در گذشته، سيگار کشيدن، يک عادت بد مردانه تلقي مي شد و تامدت هاي طولاني اين عادت را براي زنان ناپسند مي شمردند. هر چند، امروزه تعداد زناني که سيگار مي کشند، کم و بيش با مردان برابري مي کند. با وجود آن که جنبش هاي ضدمصرف سيگار باعث شده که بسياري از افراد بزرگسال اين عادت را ترک کنند، در عوض شرکت هاي توليد کننده ي تنباکو، هدف خود را متوجه قشر جوان تر کرده اند. با اين فرض که اگر آنها بتوانند نوجوان ها را "تور کنند" بازاري دائمي براي محصولات خود خواهند داشت. گزارش ها حاکي از اين است که زنان جوان بيشتر از مردان جوان سيگار را آغاز کرده اند و اين بيانگر آن است که در آينده اکثر سيگار ي ها زنان خواهند بود. هرزه نگاري (پورنوگرافي)رشد سريع تجارت سکس از دهه ي 1950 ، دوباره، منعکس کننده ي "برابري" در غرب بوده است. محصولات سکس زنان را به صورت بشر، با احساسات و نيازهايشان نمايش نمي دهد، بلکه آنها را همچون کالايي مي دانند که به مصرف مي رسند و دور ريخته مي شوند. اکنون زنان را به سويي هدايت مي کنند که باور کنند اگر جسمشان را بفروشند،به برابري مي رسند. اما در واقع آنها فرمانبردارمرداني مي شوند که از نظريه برابري سوء استفاده مي کنندتا زنان را براي رسيدن به خواسته هاي جنسي و مالي شان استثمار کنند. در دهه ي 1980 قدمي ديگر در جهت استفاده ي ابزاري از زنان برداشته شد. يک فمينيست به نام شيلا جفريز مي نويسد: "هنگامي که براي اولين بار مبارزه اي عليه محصولات سکسي آغاز شد، در واقع حمله اي بود عليه محصولات سکس مردانه اي که براي مصرف مردان طراحي شده بود. اما اين درباره ي دهه ي 1980 درست نيست. نظريه پردازان آزادي خواه به زنان گفتند که چون اکنون زنان با مردان برابر اند، اشکالي ندارد که آنها هم همچون مردان از اين محصولات لذت ببرند. اين ايدئولوژي بيشتر به ضرر آزادي زنان بود تا اين که آن را ارضا کند. انديشه ي فروش محصولات سکس به زنان از دهه ي 1980 ، روشي مؤثر و آگاهانه اي است براي حمايت از قدرت مردانه". محصولات سکسي و سيع ترين مقوله ي جهاني رسانه ها است. اين محصولات از طريق تلويزيون، مجلات، ويديوها، فيلم و ماهواره ها به خانه هايمان وارد مي شوند. محصولات سکسي ، ساليانه 7 ميليون دلار سود جهاني به همراه دارند. بيش از آنچه فيلم و صنايع موسيقي مجاز سودآوري دارند. سود حاصل از فيلم هاي سکسي در ايالات متحده، روزانه 1 ميليون دلار است. اين مقدار 30 درصد بيشتر از ساير انواع فيلم است. در بريتانيا، سالانه 20 ميليون نسخه مجلات سکس به فروش مي رسد که بالغ بر 500 ميليون پوند سوددهي دارند. در سوئد، يک "فروشگاه سکس" بزرگ، بيش از 500 عنوان نشريه سکس در اختيار مشتريان قرار مي دهد و يک فروشگه سکس کوچک تا 50 عنوان از اين نوع نشريات در دسترس دارد. تخمين زده مي شود که ماهيانه 18 ميليون مرد آمريکايي مجلات سکسي مي خرند. محصولات سکسي در سراسر جهان حتي خشن تر و فجيع تر از گذشته شده اند و به کمک تکنولوژي جديد گسترش مي يابند: محصولات سکس در اينترنت شامل "فيلم و عکس و ... سکسي" و سکس کودکان، مشکلي رو به افزايش در مقياس جهاني است. دنياي غرب هم چنين روند منحرفي را که از زنان، در مشمئز کننده ترين اشکال سوءاستفاده مي کند، به جهان به اصطلاح سوم صادر مي کند. اين است آنچه که تمدن غرب و پيشرفت و برابري آن براي بشر به ارمغان آورده، غربي که در آن زنان قرباني فسق و فجور و بي حرمتي اي هستند که هر انسان عاقلي ابراز انزجار مي کند و آرزوي ريشه کن شدن آن را دارد . به طور خلاصه، در يک ساعت گذشته، در انگلستان اين اتفاقات روي داده است: به يک زن تجاوز شده، هجده زوج متارکه کردند، 20 زن سقط جنين کرده¬اند و 24 کودک از مادران بدون شوهر به دنيا آمدند. همين اتفاقات در يک ساعت آينده تکرار خواهد شد و ساعتي پس از آن هم به همين ترتيب اين وقايع تأسف برانگيز، ادامه خواهند داشت، در حالي که شما کارهاي روزمره ي خود را پي مي گيريد و شمار قربانيان همچنان روند تصاعدي خود را دنبال خواهد کرد.چه پاسخ ممکني مي تواند وجود داشته باشد؟ چگونه مي توان اين جرايم وحشيانه عليه زنان را کاهش داد، اگر قادر به ريشه کني آن ها نيستيم؟ خط سير حرکت برابري زن و مرد، تنها مشکل را بدتر مي کند و هر انسان عاقلي مي تواند ببيند که دنيا در حال حرکت از حالتي متمدن به سمت وحشي گري و جهالت است، خيلي شبيه آنچه که پيش از اسلام حاکم بود. در جامعه اي که خود را پيشگام تمدن و نگراني¬هاي بشر مي داند، چگونه چنين معيارهاي سطح پايين اخلاقي که امروزه حاکم است، مي تواند مورد قبول واقع شود؟ راه حل چنين مشکلاتي چيست؟ براي آنها که از نعمت خلوص نيت و ادراک برخوردار هستند، نيازي نيست در جايي دور به دنبال راه حل بگرديم. چه کسي بهتر از آفريدگار زن و مرد، ميتواند ما را راهنمايي کند؟ اگر ارزش هاي اسلام را با اعمال غرب مقايسه کنيم، خيلي زود در مي يابيم که کجا انسان به خطا رفته و چگونه اسلام مي تواند ما را به راه راست بازگرداند. علت اصلي و معمول تمام اين مشکلاتي که مطرح شد اين واقعيت است که جامعه ي غربي اختلاط بي قيد زن و مرد را ترويج مي کند. حجب و حياي زن يا مرد در مقابل ديگري را تحجر دور از تمدن و قديمي مي دانند و به هر اقدامي براي حفظ حجب و حيا فوراً بر چسب "سرکوبگرانه" و "ستمگرانه" مي زنند. اما با در نظر گرفتن نتايج مصيبت بار اختلاط آزاد زن و مرد، از آمارهاي ارايه شده در بالا، به خوبي مشخص مي شود که بايد طريقه ي رفتاري مناسبي اتخاذ شود. همه ي گزارش هاي روان شناسان اخير در اين مورد متفق القول اند که هنگامي که دو نفر از جنس مخالف در فضايي بسته باشند، انديشه و اشارات ضمني جنسي از ذهنشان مي گذرد. وضعيت مکرري که در آن اجازه ي چنين رويارويي هايي در محيط هاي مختلط داده مي شود صحنه آراي مجامعي است که در تمام آنها زنان قرباني هستند. بازي کردن در چنين صحنه هاي وسوسه انگيزي، به بلاياي جامعه ي مدرن مي انجامد : سقط جنين، طلاق، خانواده هاي با والدين مجرد، خودکشي، تجاوز و تمام بيماري هاي اجتماعي غم انگيز. هزارو چهارصد سال پيش، پيامبر اسلام (ص) . در باره ي خطرات اختلاط بي قيد زن و مرد، به بشر هشدار داد و آنها را به مراقبت زياد توصيه کرد. بنا بر فرموده پيامبر اسلام، هر جا که يک زن و مرد با هم تنها حضور دارند، سومين فرد حاضر در آنجا شيطان خواهد بود که تلاش مي کند تا آن دو را گمراه کند. همانگونه که پيش از اين گفته شد، 75 درصد تجاوزها، توسط مرداني به وقوع مي پيوندد که قربانيان خود را شخصاً مي شناسند. در ادارات، 38 درصد مردان از موقعيت و قدرت خود براي بهره برداري از زناني که همکارشان هستند، سوء استفاده مي کنند. اصلي ترين عامل طلاق، رابطه ي نامشروع است، چيزي که به آساني با اختلاط بي بند و بار هر دو جنس امکان پذير است. دليل آن که نوجوانان زير 15 سال، باردار مي شوند اين است که مدارس که زماني جدا بودند، "مختلط" شده اند و اکنون کنام ظلم و شرارت جايي است که چشم و هم چشمي ميان هم سالان مقدم بر هر چيز ديگري است و بي بند و باري جنسي حکم زندگي امروزي. منظور از برابري زنان در دنياي غرب اين است که به آنها مانند مردان نگريسته شود، زنان کارهايي را انجام دهندکه مردان بر عهده مي گيرند و رفتار و خصوصيات مردانه از خود ارايه دهند. جوامع غربي بهاي سنگين اين رويکرد غلط را با از دست دادن اخلاقيات و ارزش هاي انساني پرداخته اند. برابري زن و مرد به اين معني نيست که آنها مانند هم باشند. در جامعه اي که پول، قدرت مردانه و زيبايي حرف اول را مي زند، زنان مجبورند مانند مردان کار کنند، لباس بپوشند و مانند آنها رفتار کنند، علاوه بر آن زيبا همچون يک مدل باقي بمانند تا با مردان مساوي باشند. اين اعمال به ضرر ارزش هاي اخلاقي و طبيعت زنانه ي زنان تمام مي شود. اسلام براي زن و مرد نقش هاي منحصر به فرد و مکملي در نظر گرفته است. فعاليت ضد اطلاعاتي که غربي ها را نشانه گرفته است، اين مطلب را به آنها مي گويد که اسلام تعاليم غير انساني را توصيه مي کند و ظلم به زنان مورد تأکيد قرار گرفته است. مخالفان اسلام از اين مطلب که زنان بايد پوشش با حجاب و با وقار داشته باشند و از اختلاط با جنس مخالف منع شده اند، مغرضانه بهره برداري مي کنند. موضوع ديگري که براي ضربه زدن به اسلام به کار مي گيرند، واقعيت تحريف شده ي چند همسري است. غرب در تبليغ اين نگرش غير واقع آن چنان موفق بوده که حتي برخي مسلمانان هم خود، قرباني اين تبليغات شده اند، اين امر جاي تعجب ندارد، چرا که مسلمانان با ادبيات غرب بيش از ميراث اسلامي خود آشنا هستند. فقط در بريتانيا بين سال هاي 1960 تا 1978 بيش از 22 هزار جلد کتاب و 43 هزار نشريه منتشر شد که حاوي مطالب افتراآميز نسبت به تعاليم اسلامي بوده است. هنگامي که تمام رسانه ها و آموزش، نظير تلويزيون، مدارس، معلمان، دوستان، دانشگامه ها، کتاب ها، روزناهه ها و مجلات اين پيام غير واقع را ترويج مي کنند که اسلام زنان را مورد ظلم قرار مي دهد، جاي هيچ شگفتي نيست اگر افرادي که ازتحصيلات کمي برخوردارند، به آساني از راه راست منحرف شوند. تنها راه مقابله با اين موج، بالا بردن آگاهي عمومي جامعه نسبت به رهنمودهاي اسلام ناب درباره زنان است و قرآن و حديث، به روشني به اين موضوع پرداخته‌اند.منبع: سایت باشگاه اندیشه
#پزشکی#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 680]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


پزشکی و سلامت

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن