پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1849926627
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: اوباما و غلط هاي زيادي!«اوباما و غلط هاي زيادي!» عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم حسين شريعتمداري است كه در آ ن ميخوانيد؛ساعت 8 و 15 دقيقه روز دوشنبه 6 اوت 1945- 15 مرداد 1324- هواپيماي آمريكايي 29-B كه با دستور مستقيم هري ترومن- رئيس جمهور وقت آمريكا- به پرواز درآمده بود يك فروند بمب اتمي 9000 پوندي با نام رمز «پسر كوچك-LITTLE BOY» را بر فراز شهر هيروشيما رها كرد. حرارت توليد شده از اين بمب چند ميليون درجه سانتيگراد بود. اين گرماي عظيم همه آنچه را كه تا شعاع 5/1 كيلومتري محل اصابت بمب قرار داشت، به طور كامل ذوب كرد.بمب اتم رها شده بر فراز هيروشيما در لحظه اصابت جان بيش از 90 هزار نفر از مردم اين شهر را گرفت و ده ها هزار نفر ديگر تا پايان همان سال -1945- بر اثر جراحات وارده جان باختند. صدها هزار نفر نيز طي چند دهه اخير و در پي آثار تخريبي آن بمباران اتمي، معلول و همراه با بيماري هاي صعب العلاج به دنيا آمده اند. 3 روز بعد از بمباران هيروشيما، آمريكايي ها دومين بمب اتمي با همان مختصات و با اسم رمز «مرد چاق-FAT MAN» را بر فراز شهر ناكازاكي رها كردند و تلفات مشابهي به بار آوردند كه رقم انساني اين دو بمب اتمي در اولين دقايق پس از اصابت 220 هزار نفر بوده است.بازخواني پرونده بمباران اتمي هيروشيما و ناكازاكي نشان مي دهد كه آمريكايي ها تا چه اندازه وحشي، خونريز، بي رحم و فاقد كمترين ارزش هاي اخلاقي و انساني هستند. اين وحشي گري تاكنون در تمامي دولت هاي بعدي آمريكا نيز به وضوح ديده شده است. هيچ يك از دولت هاي آمريكا طي 65 سال گذشته نه فقط آن جنايت هولناك را محكوم نكرده اند بلكه ادعا مي كنند با بمباران هيروشيما و ناكازاكي به جنگ جهاني دوم خاتمه داده و از كشتار بيشتر در جريان جنگ ياد شده جلوگيري كرده اند! اين ادعاي مسخره و برخاسته از خوي وحشي گري دولت هاي آمريكا در حالي است كه جنايت هيروشيما و ناكازاكي بعد از قطعي شدن پيروزي متفقين در جنگ جهاني دوم صورت پذيرفته بود. زيرا از 3 دولت محور آلمان، ايتاليا و ژاپن كه در مقابل متفقين قرار داشتند، دولت هاي آلمان و ايتاليا در ژوئن 1945- خرداد 1324- يعني نزديك به 2 ماه قبل از بمباران هيروشيما و ناكازاكي، بدون قيد و شرط تسليم شده بودند، هيتلر، رهبر آلمان نازي در پناهگاه خود دست به خودكشي زده و موسوليني رهبر ايتاليا بازداشت و به جوخه آتش سپرده شده بود و ژاپن درباره شرايط تسليم با متفقين در حال رايزني و گفت و گوي رسمي بود. بنابراين در حالي كه دو كشور اصلي و قدرتمند در ائتلاف محور، بي آن كه از بمب اتمي عليه آنها استفاده شود، تسليم شده بودند، به كارگيري سلاح اتمي براي وادار كردن ژاپن به تسليم- آنگونه كه دولت هاي آمريكا ادعا مي كنند- با هيچ تاكتيك جنگي و منطق نظامي قابل توجيه نبوده و نيست و اين حركت وحشيانه آمريكا براي هميشه به عنوان يك داغ ننگ بر پيشاني دولت هاي آمريكا باقي است.گفتني است، ژنرال «هنري آرنولد» فرمانده ارتش آمريكا و نيروي هوايي اين كشور در دولت ترومن تاكيد مي كند «هميشه به نظر ما اينطور مي رسيد كه ژاپني ها در هرحال سقوط مي كردند و فرقي نمي كرد كه از بمب اتمي استفاده شود يا نشود» و ژنرال «ويليام ليهي» رئيس وقت ستاد مشترك ارتش آمريكا اعتراف مي كند كه «ژاپن قبل از بمباران هيروشيما و ناكازاكي شكست خورده و آماده تسليم بود. ژاپني ها از دو ماه قبل يعني ژوئن 1945 براي تسليم اعلام آمادگي كرده و با ما در حال مذاكره بودند، بنابراين احساس من آن است كه استفاده ما از بمب اتمي چيزي شبيه برخورد آدم هاي وحشي و قرون وسطايي بود».درباره اين جنايت هولناك اگرچه گفتني هاي فراوان ديگري نيز هست كه شنيدن آن نشان مي دهد مقايسه اين جنايت با «برخورد آدم هاي وحشي و قرون وسطايي» كه در اعترافات ژنرال ليهي آمده، بسيار محترمانه!! است ولي از آن ميان تنها به دو نكته ديگر بسنده مي كنيم، و آن اين كه؛ آمريكايي ها پروژه توليد بمب اتمي را با نام «پروژه منهتن» از مدت ها قبل كليد زده بودند و اين پروژه در ژانويه 1945 به نتيجه رسيده بود. «جك مديگان» مشاور وقت وزارت جنگ آمريكا اعتراف مي كند كه «دانشمندان آمريكايي آزمايش هاي اوليه خود را با تزريق پلوتونيوم به بيماران و زندانيان و بدون اطلاع آنها آغاز كردند» و در ژانويه 1945، پروژه منهتن با توليد بمب هسته اي به موفقيت رسيد و تاكيد مي كند كه «بمب اتمي توليد شده نياز به آزمايش داشت و چنانچه نتيجه آزمايش موفقيت آميز بود، ديگر نيازي به ادامه تحقيق نبود و فرصت آزمايش نيز هميشه به دست نمي آمد»! تا همين جا ميزان اعتقاد دولت هاي آمريكا به انسانيت و حقوق بشر و ده ها ادعاي دهان پركن ديگر را ارزيابي كنيد! تا به نكته دوم كه فقط «يك حرف از آن هزاران است» بپردازيم.روز 20 ژوئن 1945 شوراي عالي سياستگذاري جنگ ژاپن كه با حضور امپراتور، وزير خارجه و فرماندهان نيروهاي دريايي و هوايي ژاپن تشكيل شده بود با تسليم ژاپن مشروط به باقي ماندن نظام امپراتوري- يعني درخواستي كه بعد از پايان جنگ نيز متفقين پذيرفتند- موافقت مي كنند و اين موافقت را رسما به اطلاع متفقين مي رسانند، اما آمريكا خواستار تسليم بدون قيد و شرط مي شود. برخي از ژنرال هاي آمريكايي از مخالفت آمريكا با درخواست تسليم ژاپن- با حفظ امپراتوري- تعجب مي كنند، چرا كه تسليم با حفظ نظام امپراتوري ژاپن، خواسته قبلا اعلام شده آمريكا بود!سه هفته قبل از بمباران هيروشيما و ناكازاكي- اواسط جولاي 1945- ژنرال «رالف بارد» معاون فرمانده نيروي دريايي آمريكا با ارسال نامه اي رسمي براي «استيسون» وزير جنگ، ضمن اشاره به تلفات انساني سنگين و هولناك بمب اتمي و با تاكيد بر درخواست ژاپن براي تسليم، و ضرورت «بازي عادلانه»! توصيه مي كند اكنون كه تصميم براي بمباران اتمي ژاپن در حال قطعي شدن است، بهتر است «اطلاعات لازم درباره قدرت تخريبي بمب اتمي اعلام شود» و نتيجه مي گيرد كه «ژاپن در حال تسليم به طور قطع بعد از اطلاع از قدرت تخريبي بمب هاي اتمي، بدون قيد و شرط تسليم خواهد شد.» اما اين توصيه كمتر وحشيانه از سوي «ترومن» رئيس جمهور وقت آمريكا رد مي شود و انتشار هرگونه اطلاعات درباره بمب اتمي ممنوع اعلام مي شود. ژنرال «رالف بارد» بعدها در خاطرات خود نوشت: «رد پيشنهاد وي ترديدي باقي نمي گذارد كه ادعاي آمريكا درباره استفاده از بمب اتمي براي پايان دادن به جنگ جهاني دوم، فقط مي تواند يك شوخي تلخ - BITTER JOKE- باشد و انگيزه اصلي در اين جنايت هولناك، آزمايش تلفات انساني بمب اتمي و ايجاد رعب و وحشت از قدرت آمريكا در جهان بوده است و....»آنچه گذشت، تنها شرح مختصر و البته مستندي بود از جنايت هولناك آمريكا در هيروشيما و ناكازاكي و انگيزه دولتمردان آمريكا از آن جنايت وحشيانه. آيا هيچ انساني كه كمترين بويي از انسانيت - دين و اخلاق و آزادگي و جوانمردي پيشكش!- برده باشد را مي توان يافت كه دولتمردان آمريكايي را وحشي، آدمكش، حيوانات درنده زنجير گسيخته و جنايتكاران حرفه اي نداند؟! ممكن است گفته شود كه اين جنايت را دولتمردان وقت آمريكا - دوران رياست جمهوري ترومن - مرتكب شده اند و نمي توان همه دولتمردان آمريكايي را اينگونه تلقي كرد! كه بايد گفت؛ اگرچه مي توان برخي از دولتمردان آمريكايي را بيرون از اين قاعده دانست ولي اولاً؛ تعداد آنها بسيار اندك بوده و هست و ثانياً؛ اين عده اندك فقط يك استثناء در مقابل قاعده كلي هستند كه شرح آن به درازا مي كشد. اما اوباما، رئيس جمهور كنوني آمريكا بي ترديد و به يقين يكي از همان دولتمردان وحشي آمريكاست. تعجب نكنيد، بخوانيد!روزنامه آمريكايي نيويورك تايمز در شماره روز سه شنبه 17 فروردين 89- 6 آوريل 2010- به نقل از اوباما در مصاحبه با اين روزنامه نوشت «من به عنوان رئيس جمهور آمريكا متعهد مي شوم كه آمريكا هرگز از سلاح هسته اي عليه رقباي خود كه اين سلاح را در اختيار ندارند و به مقررات منع گسترش تسليحات اتمي احترام مي گذارند، استفاده نكند... البته كشورهاي خارج از اين معيار، مانند ايران از استثناهاي اين مقررات جديد خواهند بود»!اوباما، رئيس جمهور مدعي حقوق بشر آمريكا در اين مصاحبه كه بازتاب جهاني گسترده اي داشته و خشم بسياري از مجامع رسمي و ملت ها را برانگيخته است، با تلويحي نزديك به تصريح، مردم ايران را به حمله اتمي تهديد مي كند. اكنون با توجه به شرح مختصري كه از جنايت وحشيانه و هولناك بمباران اتمي هيروشيما و ناكازاكي گذشت، چه احساسي نسبت به اوباما داريد و آيا در پس آن لبخندهاي مصنوعي، جانوري درنده، وحشي و زنجيرگسيخته اي را نمي بينيد كه كمترين نشانه اي از انسان و انسانيت ندارد؟! آدم نمايي كه صد البته، حماقت او خيلي بيشتر و غليظ تر از وحشي بودن اوست. وقتي اوباما با شعار «تغيير» و پز حقوق بشري و صلح طلبي به رياست جمهوري آمريكا رسيد، كيهان با بهره گيري از آموزه هاي امام راحل(ره) و خلف حاضر او درباره ماهيت آمريكا با تيتر «آن باز در لباس كبوتر آمد!» به استقبال رياست جمهوري او رفت و هنگامي كه در نقاب صلح دوستي از مذاكره با جمهوري اسلامي ايران سخن گفت؛ رهبر معظم انقلاب كه بارها نشان داده است، هرجا، همه «مو» مي بينند، ايشان از «پيچش مو» خبر مي دهند، با درايتي مثال زدني و هميشگي فرمودند «دولت جديد آمريكا مي گويد ما مايليم با ايران مذاكره كنيم، ما به سوي ايران دست دراز كرديم، خب! اين چه جور دستي است؟ اگر دستي دراز شده باشد كه يك دستكش مخملي رويش باشد، اما زيرش يك دست چدني باشد، اين هيچ معناي خوبي ندارد».و ديروز وقتي با تهديد اتمي آمريكا آنچه را كه آقا در خشت خام ديده بودند، همه جهانيان در آينه شفاف مشاهده كردند، ضمن تحقير شخصيت رئيس جمهور بي شخصيت آمريكا فرمودند؛ «اين سخن بسيار عجيب است و دنيا نبايد از آن بگذرد، زيرا در قرن بيست ويكم كه قرن ادعاهاي حمايت از حقوق بشر و مبارزه با تروريسم است، رئيس يك كشور تهديد به حمله اتمي مي كند» ايشان با اشاره به تبليغات آمريكايي ها درباره غيرقابل اعتماد بودن برنامه هسته اي ايران، گفتند «غيرقابل اعتماد، آن دولت هايي هستند كه بمب اتمي دارند و با بي حيايي ديگران را تهديد به بمب اتم مي كنند بنابراين سخنان رئيس جمهور آمريكا رسواكننده است».اوباما مي داند- يعني به او فهمانده اند- كه به قول حضرت امام(ره)، «آمريكا هيچ غلطي نمي تواند بكند» و اظهارات اخير وي قبل از آن كه قلدرمآبانه باشد، نشان دهنده وحشت از اقتدار جمهوري اسلامي است. اما اظهارات اوباما برخلاف انتظار وي نه فقط از نگاه جمهوري اسلامي ايران تهديد تلقي نمي شود، بلكه حاوي نكات خشنودكننده اي نيز هست. اين- به زعم اوباما- تهديد، نشان مي دهد كه؛1- دشمني آمريكا با ملت ايران است. پيش از آن نيز «واين برگر» وزير دفاع وقت آمريكا گفته بود «ايران را به عنوان يك ملت بايد نابود كرد»! رجز خنده داري كه ماهيت واقعي آمريكا را برملا مي كند و اين افشاي ماهيت، به نوبه خود موهبت بزرگي براي ايران و همه ملت هاي مسلمان است.2- اوباما در اظهارات اخير خود اعتراف مي كند كه تمامي توطئه ها و سرمايه گذاري هاي آمريكا و متحدانش براي مقابله با ايران اسلامي ناكام مانده و شكست خورده است كه تازه ترين نمونه آن فتنه 88 بود.3- او تاكيد مي كند كه آنهمه رجزخواني درباره جنگ نرم و سرمايه هنگفت رسانه اي و جاسوسي كه با بهره گيري از وطن فروشان داخلي براي مقابله با ايران اسلامي به كار گرفته بود، دود شده و به هوا رفته است. يعني به قول آقا، مردم ايران نشان داده اند در مقابله با جنگ نرم، نيز به اندازه مقابله با جنگ نظامي و سخت، كارآمد و قدرتمندند.4- و بالاخره، اگرچه دراين باره سخن بسيار است ولي در محدوده اين يادداشت محدود، اين نكته نيز گفتني است كه هرچند ايران اسلامي درپي توليد و بهره گيري از سلاح هسته اي نيست ولي استفاده از سلاح اتمي در دنياي امروز نمي تواند يكجانبه باشد و از كجا معلوم كه آمريكا در خاك خود با حملات تلافي جويانه مشابهي روبرو نشود؟ سلاح هسته اي كه فقط در اختيار آمريكا نيست. هم اكنون صدها موشك با كلاهك هاي ويران كننده هسته اي به سوي آمريكا نشانه رفته است. به قول حضرت امام(ره) قصه قدرت هاي استكباري شبيه حلقه گرگ هاي درنده است كه هريك منتظر كوچكترين حركت ديگري براي پيشدستي در حمله هستند. و صد البته ايران اسلامي نيز از تمامي قواي خود و ساير ملت هاي مسلمان و فداكار جهان براي حملات پشيمان كننده و ضربات خردكننده عليه آمريكا در همه جاي دنيا استفاده خواهد كرد. بنابراين بهتر است اوباما سخن امام راحل(ره) ما را آويزه گوش كند و ديگر از اين غلط هاي زيادي نكند!مردم سالاري:شبکه خصوصي تلويزيون؛ضرورت يا ممنوعيت؟«شبکه خصوصي تلويزيون؛ضرورت يا ممنوعيت؟»عنوان سرمقالهي روزنامهي مردم سالاري به قلم مهدي قوامي پور است كه در آن ميخوانيد؛در هفته گذشته هيات قانون گذاري راديويي اتحاديه جهاني مخابرات از ايران خواسته با توجه به عضويت ايران در اين اتحاديه و با استناد به قانون شماره 1 و 15 اتحاديه بين المللي مخابرات به ارسال پارازيت روي عمليات ماهواره اي يوتل ست پايان دهد. از سوي ديگر نائب رئيس کميسيون فرهنگي مجلس گفته است: بر خلاف قوانين حاکم بر کشور براي عدم استفاده از ماهواره شاهد رشد 30 در صدي استفاده از ماهواره هستيم؟به نظر مي رسد همه تلاش هاي دولت براي محدوديت رسانه هاي ماهواره اي ، از تصويب قوانين تا ارسال پارازيت، بي نتيجه بوده است. اما به راستي چرا با وجود اين همه موانع هم چنان شاهد رشد 30 درصدي استفاده از ماهواره هستيم؟ اين در حالي است که ما نمي دانيم دقيقا چند درصد مردم ايران از ماهواره استفاده مي کنند. عموما مردم هر کشوري به طور طبيعي ميل به قانون شکني ندارند چرا که نقض قانون علاوه بر مجازات هايي که در قانون براي آن عمل در نظر گرفته شده است به نوعي در جامعه نيز يک نوع ناهنجاري محسوب مي شود و لذا نظارت هاي اجتماعي عموما جنبه بازدارندگي بيشتري دارند تا مجازات هاي قانوني.پس چرا نه نظارت هاي اجتماعي و نه مجازات هاي قانوني در مورد ممنوعيت استفاده از ماهواره و نه حتي پارازيت کارآمدي لازم را در اين رابطه نداشته اند و گرايش مردم هر روز به استفاده از آن افزوده مي شود ؟ در پاسخ به اين سوال عده اي عملکرد يک سويه صدا و سيما را در پخش و انتشار اخبار و حوادث سياسي- اجتماعي عامل اصلي اين گرايش مي دانند. اگر چه اين مساله نمي تواند بي تاثير باشد اما با نگاهي دقيق تر به بينندگان شبکه هاي ماهواره اي و کانال هاي مورد علاقه اين بينندگان به نظر مي رسد پاسخ فوق خيلي نمي تواند درست باشد و عامل يا عوامل ديگري را بايد جست.با توجه به گستردگي شبکه هاي فارسي زباني که صرفا به پخش سريال هاي تلويزيوني و برنامه هاي تفريحي مشغولند و حجم تبليغاتي که در اختيار اين شبکه ها هست،در نظر داشته باشيد که همه اين شبکه ها غير از بي بي سي و صداي آمريکا خصوصي بوده و با درآمدي که از راه پخش تيزرهاي تبليغاتي به دست مي آورند اداره مي شوند ضمن اين که چون اکثر مردم ايران بر خلاف بسياري از کشورهاي ديگر حتي همسايگان عرب ما به هيچ زبان دومي آشنايي و تسلط ندارند تا بتوانند از شبکه هاي غيرفارسي زبان استفاده کنند لذا چنين به نظر مي رسد که اکثر استفاده کنندگان ماهواره بيننده اين شبکه ها هستند و مسائل و اخبار سياسي صرفا در مقاطع خاصي موجب گرايش مردم به استفاده از ماهواره مي شود اما اين مساله يقينا مقطعي است و اکثر بينندگان مشتريان شبکه هاي تفريحي هستند.پس دليل اين گرايش چيست ؟ آيا برنامه هاي صدا و سيما فاقد جذابيت است؟ آيا لازم است مثلا صدا و سيما فيلم ها و سريال هاي بيشتري به نمايش گذارد؟ و يا اين که... هيچ يک از اين راهکارها نمي تواند به صورت قطعي در دراز مدت جلو گرايش مردم را به استفاده از ماهواره بگيرد چرا که آن چه موجب گرايش مردم به استفاده از ماهواره مي شود همان گرايش به استفاده از آزادي انتخاب، در اين جا مراد از آزادي ولنگاري و زندگي غيراخلاقي نيست بلکه آزادي، يعني داشتن حق انتخاب. في الواقع شبکه هاي ماهواره اي با تنوع بسيار به بينندگان خود حق انتخاب مي دهند در حالي که صدا و سيما با محدوديت شبکه ها و دولتي بودن تمامي آنها به نوعي حق انتخاب مردم را به شدت محدود مي کند.بسياري از خانواده ها علي رغم آگاهي از وجود برنامه هاي غيراخلاقي و گاه مخرب در بين شبکه هاي ماهواره اي صرفا به سبب وجود حق انتخاب در اين سيستم تن به استفاده از آن- البته با در نظر گرفتن مصلحت هايي- مي دهند. مردم دوست دارند در ساعاتي که به استراحت مي پردازند حق انتخاب داشته باشند. بنابراين ما مي بينيم که نقض قوانين مربوط به ممنوعيت استفاده از ماهواره جنبه بازدارندگي خود را از دست داده و جامعه نيز استفاده از ماهواره را يک نوع ناهنجاري به حساب نمي آورد لذا به نظر مي رسد مسوولين به جاي صرف هزينه هاي بسيار براي مبارزه با امواج ماهواره ها و نقض قوانين بين المللي درصدد يافتن راهکاري اساسي براي حل اين مشکل باشند. به نظر مي رسد امکان استفاده از شبکه هاي خصوصي تلويزيون در داخل کشور با تنوع سليقه ها و در چارچوب ارزش هاي مطلوب و باورهاي اعتقادي مردم بهترين راه حل است.رسالت:دنيا از اوباما نمي گذرد«دنيا از اوباما نمي گذرد»عنوان سرمقالهي روزنامهي رسالت به قلم صالح اسکندري است كه در آن ميخوانيد؛راهبرد هسته اي جديد آمريکا طي يک هفته گذشته واکنشهاي متفاوتي را در پي داشته اما اغلب اعتقاد بر اين است که اين استراتژي اوباما تهديد صلح بين المللي است و دنيا از کنار آن به سادگي نمي گذرد.تهديد ايران توسط اوباما به حمله اتمي ثابت کرد تنها عضويت در آژانس بين المللي انرژي اتمي ضامن امنيت کشورها نيست و بايد ساير گزينه هاي بازدارنده را نيز روي ميز حفظ کرد. چرا که هيچ تضميني براي دوران جنون زدگي روساي جمهوري نظير اوباما وجود ندارد. آمريکايي ها از يک سو اعلام مي کنند تسليحات هسته اي مايه امنيت کشورها نيست از طرفي وقتي پاي منافع خودشان و متحدانشان باز مي شود توسل به تسليحات هسته اي را مجاز قلمداد مي نمايند.رهبر معظم انقلاب روز گذشته در همين رابطه در ديدار جمعي از فرماندهان ارتش فرمودند: “در قرن21 که قرن ادعاهاي حمايت از حقوق بشر است، اظهارات اخير رئيس جمهور آمريکا بسيار عجيب است و دنيا نبايد از آن بگذرد.پديده اوباما يک خودزني سياسي براي بازسازي و ترميم اعتبار ايالات متحده بود که با ناکامي در برخي ماموريت هاي خود لاجرم در حال پرده برداري از چهره اصلي دولت آمريکا است. اوباما که در مديريت پروژه انتخابات ايران، مسئله غزه در اراضي اشغالي، خلع سلاح حزب الله، عراق، افغانستان و ... شکست خورده است در حال نشان دادن چهره واقعي خود است.امروز کاملا مشخص شده است که شعار پرطمطراق “تغيير اوباما طرحي کلان براي بازگرداندن زمان به عقب است و وي تنها مي خواهد اعتبار آمريکاي قبل از بوش را بازسازي کند. دامنه گفتگوي مستقيم با تهران و دمشق که وي پيش از انتخابش بر آنها مانور مي داد آنقدر لوث شده است که به او اجازه مي دهد بي محابا راجع به ايران، سوريه، عراق، افغانستان و... لفاظي هاي غير منطقي کند و حتي دو کشور ايران و کره شمالي را به حمله هسته اي تهديد نمايد. موضوعي که بعد از حمله به هيروشيما و ناکازاکي در تاريخ اظهارات روساي جمهور آمريکا بي سابقه است.انتخاب اوباما نوعي عقب نشيني براي بازسازي اعتبار آمريکايي بود که دامن حيثيتش در8 سال دولت بوش بيش از پيش لکه دار شده است. اما امروز اوباما نه گورباچف شوروي است که با “پروستريکا و “گلاسنوست خود مقدمات تجزيه شوروي را فراهم کرد و نه وودرو ويلسون، هري ترومن، ليندون جانسون، ريچارد نيکسون و جورج دبليو بوش است که با جنگ هاي بي محابا در گورستان امپراتوري ها براي آمريکا قبري بخرد.اوباما يک مهره سوخته و بدون نقاب براي آمريکايي هاست که مجبور است ناکامي ها و ناتواني هاي سياست خارجي ايالات متحده را در قفاي رجزخواني هاي خصمانه فاقد راهبرد پنهان کند.بدون ترديد راي شهروندان آمريکايي به اوباما راي به اتمام جنگ، خشونت و آتش افروزي بود. مردم آمريکا خواستار پايان جنگهاي صليبي در عراق، افغانستان و حتي فلسطين هستند. نفرت از زندان هاي مخفي آمريکا در اقصي نقاط جهان، اعتراض به سياستهاي تنش زاي نومحافظه کاران در سراسر دنيا، مخالفت با بي تدبيري هاي اقتصادي دولت جمهوري خواه که تا کنون ده ها تريليارد دلار از پول آمريکايي ها را هيچ و پوچ کرده است و ... اما امروز اوباما به چند درصد از وعده هاي خود عمل کرده است.بر اساس يک نظر سنجي که توسط موسسه نظرسنجي صهيونيستي پروجکت به عمل آمده و در شماره روز يک شنبه روزنامه صهيونيستي جروزالم پست منتشر شده بيش از73 درصد از مردم آمريکا با اظهارات جنگ طلبانه باراک اوباما رئيس جمهور آمريکا درباره حمله نظامي به ايران مخالفند و خواستار حل و فصل موضوع برنامه هسته اي ايران از طريق ديپلماسي و راههاي سياسي هستند.توسل دولتمردان آمريکايي به سياست ارعاب و تهديد هيچ مشکلي از مشکلات آمريکايي ها حل نمي کند.آمريکايي ها با پديده انقلاب اسلامي و منطق ضد سلطه آن آشنايي ندارند و عمدتا در تجزيه و تحليل مسائل و تحولات سياسي - اجتماعي ايران دچار اشتباه محاسباتي مي شوند. آنها نه شناخت درستي از پيچيدگي هاي جامعه اسلامي ايران دارند و نه ارزيابي درستي از تحولات آن برايشان مقدور است.در جهان امروز برنامه صلح آميز هسته اي ايران به سمبل مقابله ملت ها با خوي استعماري آمريکا و متحدانش تبديل شده است و اين واقعيتي است که آمريکايي ها نمي توانند آن را انکار کنند. فقط يک راي گيري منصفانه در سازمان ملل متحد کافي است تا حق به جانب بودن ملت ايران ثابت شود. لذا تا زماني که آمريکايي ها زير دستکش مخملي خود يک دست چدني دارند و بر سياستهاي يک جانبه گرايانه خود اصرار مي ورزند نمي توانند منطق انقلاب اسلامي را درک کنند و اين گونه به بيراهه مي روند و با مواضع ضد و نقيض خود مايه بي آبرويي و رسوايي دولت و ملت آمريکا مي شوند.بهار:ضرورت رفراندوم يارانهاي«ضرورت رفراندوم يارانهاي»عنوان سرمقالهي روزنامهي بهار به قلم داريوش قنبري است كه در آن ميخوانيد؛کميته مشترک دولت و مجلس با هدف يافتن راهکارهايي براي حل اختلاف نظر دو قوه مقننه و مجريه درباره قانون هدفمند کردن يارانه ها تشکيل شده است اماجايگاه قانوني اين کميته هنوز براي نمايندگان محل ترديد و شبهه برانگيز است.هنوز اين سوال مطرح است که اصلاً هدف از تشکيل اين کميته چيست؟ آيا تکليف دولت بر اساس قانون در اين مورد مشخص نشده است؟تشکيل جلسه در ارتباط با اجراي قانون و رايزني مجلس با نمايندگان دولت براي مکلف کردن آنان به اجراي قانون در واقع زير سوال بردن مجلس و تنزل جايگاه آن محسوب مي شود.اما بحث ديگري که مطرح است، اين است که دولت در اين جلسه حتي حاضر نشده به پيشنهاد مجلسي ها در خصوص درآمد 20 هزار ميليارد تومان در مدت زمان 9 ماه به جاي 12 ماه پاسخ مثبت بدهد و بر اين عقيده است که بايد لايحه يا طرحي جديد با محتواي 35 هزار ميليارد تومان (که در عمل همان نظر اوليه دولت مبني بر درآمد 40 هزار ميليارد تومان از حامل هاي انرژي است) به مجلس ارسال کند و نمايندگان نيز به آن راي مثبت بدهند که به نظر من راي به طرح يا لايحه در واقع مخدوش سازي جايگاه مجلس است.زيرا نمايندگان با راي مثبت خود به طرح يا لايحه اصلاحي، قانوني که هنوز مرکب تصويب آن خشک نشده، تنها عملکرد خود را زير سوال مي برند. اگر مجلس به راحتي از ديدگاه خودش که مدعي اجراي کار کارشناسي روي آن است بگذرد، تنها به تضعيف اعتماد مردم منجر خواهد شد همچنين ارائه طرح دو فوريتي که تصويب آن چندان محتمل به نظر نمي رسد، نيز به مصلحت جايگاه و شأن مجلس نيست. بنابراين، تنها از طريق برگزاري رفراندوم است که مي تواند اين مناقشات و جدل هاي بين دولت و مجلس به خط پايان برسد.در قانون اساسي ما هم پيش بيني شده که در موارد بسيار مهم، تصويب آراي عمومي يا همان رفراندوم مي تواند بهترين راهکار باشد و با توجه به اينکه بحث هدفمند کردن يارانه ها نيز يکي از مهم ترين بحث هاي اقتصادي در طول تاريخ ايران به حساب مي آيد، لازم است اين طرح به رفراندوم گذاشته شود.جمهوري اسلامي:جاي خالي قوه قضائيه«جاي خالي قوه قضائيه» عنوان سرمقاله روزنامه جمهوري اسلامي است كه در آن ميخوانيد؛ عده اي معتقدند قوه قضائيه با شهادت اولين رئيس خود آيت الله بهشتي به شهادت رسيده است.هر چند اين اظهارنظر كمي افراطي به نظر مي رسد ولي مسئولان قوه قضائيه براي اثبات افراطي بودن اين نظريه فقط يك راه دارند و آن نشان دادن تحرك بموقع همراه با بي طرفي و قاطعيت است.هنگامي كه در اسفند ماه گذشته 233 نفر از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي با انتشار نامه اي خطاب به رئيس قوه قضائيه خواستار برخورد قاطع بامفاسد اقتصادي شدند و از وي خواستند اين مبارزه را از بالا شروع كند هيچكس كمترين ترديدي به خود راه نداد كه علت اصلي نگارش اين نامه فقدان تحرك لازم در قوه قضائيه به دليل وجود فشارهاي بيروني است . نويسندگان نامه با اين اقدام خود خواستند به رئيس و مسئولان بالاي دستگاه قضائي بگويند افكار عمومي و نمايندگان مردم پشتيبان شما هستند و فشارهائي كه براي كوتاه آمدن در برابر دانه درشت ها به شما وارد مي شود در برابر اين حمايت ها بي اهميت است و شما بايد به وظيفه قانوني خود بدون اعتنا به اين و آن و در كمال استقلال عمل كنيد.متاسفانه تاكنون هيچ نشانه اي از فعال شدن قوه قضائيه در اين زمينه بروز نكرده و همين امر موجب شده است در اولين هفته كاري سال جديد جنگ رسانه اي و تبليغاتي ميان دو بخش از اصولگرايان كه عده اي منتقد دولت هستند و عده اي ديگر از اعضا دولت بالا بگيرد و موضوع اتهامات معاون اول رئيس جمهور به مساله مهم روز تبديل شود. شدت يافتن اين جنگ تبليغاتي دقيقا جاي خالي قوه قضائيه را در اين ماجرا نشان مي دهد و درستي محتواي نامه آن 233 نماينده مجلس را فرياد مي كند و اين سئوال را مطرح مي سازد كه نكند واقعا نظر آنها كه مي گويند « قوه قضائيه با شهادت اولين رئيس خود آيت الله بهشتي به شهادت رسيده است » درست باشد!بهيچوجه با نوشتن اين مقاله درصدد نيستيم به قوه قضائيه بگوئيم اتهامات وارده به معاون اول رئيس جمهور درست است و بايد با وي برخورد شود كما اينكه درصدد تكذيب آن نيز نيستيم . خواسته ما از قوه قضائيه خواسته عموم مردم است كه مي گويند دستگاه قضائي كشور نبايد در چنين شرايطي تماشاچي باشد و با سكوت خود به جنجال هاي تبليغاتي ميدان بدهد. اين را هم ميدانيم كه مسئولان قوه قضائيه مي گويند رسيدگي به چنين پرونده هائي نيازمند فرصت است و دادگاه خمره رنگرزي نيست كه مواد مورد نظر را ظرف چند دقيقه رنگ شده تحويل بدهد. اما در كنار اين واقعيت نكته ديگري نيز وجود دارد كه به نظر مي رسد مسئولان قوه قضائيه به آن توجه ندارند و يا از كنار آن بي تفاوت عبور مي كنند.انتظار مردم اينست كه مسئولان قوه قضائيه با اطلاع رساني دقيق شفاف و بموقع افكار عمومي را در جريان اقدامات خود قرار دهند و اين اقدام را مرحله به مرحله دنبال كنند تا با اين اقدام فضاي خالي براي جولان دادن هاي دو طرف و آلوده ساختن افكار و اذهان مردم پديد نيايد. قوه قضائيه مي تواند با يادآوري مقررات مربوط به پيشداوري ها و اطمينان دادن به مردم درباره اينكه با جديت و قاطعيت درحال پي گيري موضوع است راه هاي انحرافي را به روي همه ببندد و افكار عمومي را از نگراني نجات دهد.در شرايط عدم حضور پرتحرك قوه قضائيه طرفين ماجرا با استفاده از امكاناتي كه در اختيار دارند هرچه ميخواهند مي گويند يكي با وارد كردن اتهام و ديگري با بي اساس دانستن آن تلاش مي كنند افكار عمومي را به هر طرف كه خود ميخواهند بكشانند و در اين ميان علاوه بر نگراني مردم دشمنان نيز با دستاويز قرار دادن اين مطالب كه عمدتا از منابع منتسب به نظام در قواي اجرائي و تقنيني صادر مي شوند هرچه ميخواهند عليه نظام جمهوري اسلامي تبليغ مي كنند.براي جلوگيري از اين ضايعات تنها تحرك بموقع قوه قضائيه است كه كارساز است . البته مردم از مسئولان دستگاه قضائي فقط انتظار بيانيه صادر كردن و وعده دادن ندارند بلكه برخورد قانوني قاطع و بي طرفانه با متخلفان و بي اعتنائي به فشارهائي كه به اين قوه وارد مي شود خواست اصلي مردم است . حتي در برابر اتهام زنندگان نيز قوه قضائيه نبايد بي تفاوت باشد. جامعه ما در طول سالهاي گذشته از اتهام زني هاي بيجا و برخورد نكردن قوه قضائيه با اين پديده شوم و ويرانگر زيان هاي زيادي متحمل شده كه جبران ناپذير است.يكي از مشاوران رئيس جمهور دو روز قبل در واكنش به اتهاماتي كه اين روزها به معاون اول رئيس جمهور وارد مي شود در اظهارنظر مفصلي كه جنبه دفاعي از فرد متهم دارد گفته است : « هيچكس حق ندارد حيثيت افراد خصوصا كساني كه مسئوليت رسمي دارند را اينگونه بي پروا خدشه دار كند. اين مسائل درحالي مطرح مي شود كه اين ادعا در هيچ محكمه عادلانه اي مورد رسيدگي قرار نگرفته است و اين نوع رفتارها محكوم و غيرقابل دفاع است.»به اصل اين سخن كمترين ايرادي وارد نيست هرچند از گوينده آن مي توان پرسيد شما در طول 5 سال گذشته يعني از آغاز تبليغات انتخابات رياست جمهوري نهم تا امروز كه بسياري از مقامات رسمي دولتي از صدر تا ذيل و قلم هاي مسموم و زبان هاي بي پرواي آنان و حاميان آنان اتهامات سنگيني به بزرگترين شخصيت هاي رسمي و انقلابي و روحاني و غيرروحاني اين نظام وارد كردند و مي كنند چرا سكوت كرديد و يا حتي از آنان و عملكردشان دفاع كرديد و حالا كه خودتان آماج حملات آنهم از درون مجموعه خودتان قرار گرفته ايد فرياد « واقانونا » سر ميدهيد اين مشكل هم به عدم تحرك قوه قضائيه مربوط مي شود.اگر در سال هاي گذشته قوه قضائيه به وظيفه خود در برخورد با اتهام زنندگان و آلوده كنندگان فضاي سياسي كشور برخورد قانوني مي كرد اكنون با چنين مشكلاتي در جامعه مواجه نبوديم . دستگاه قضائي ما خوشبختانه از قضات شريف متدين و متعهد فراواني برخوردار است كه اگر امكان فعاليت مستقل و قضاوت عادلانه را داشته باشند مي توانند به وظايف ذاتي و تعريف شده قوه قضائيه عمل كنند و كشور را از مشكلات زيادي كه در اثر بي توجهي به قانون و اخلاق پديد آمده نجات دهند.فراهم ساختن زمينه هاي چنين فعاليتي از وظايف رئيس قوه قضائيه است اقدامي كه مستقيما با امنيت اخلاقي و اجتماعي جامعه سروكار دارد و زمينه ساز امنيت سياسي و جلوگيري از خودكامگي ها استبداد و مفاسد اقتصادي و انحرافات فرهنگي نيز مي شود. آيا رئيس قوه قضائيه با اعلام حمايت بي دريغ اكثريت قابل توجه نمايندگان مجلس كه تبلور خواست و اراده عمومي است به وظيفه ذاتي خود كه فراهم ساختن امكان فعاليت مستقل و قضاوت عادلانه است عمل خواهد كردابتكار:ماراتن اتهام و افتراءپاياني ندارد؟«ماراتن اتهام و افتراءپاياني ندارد؟»عنوان سرمقالهي روزنامهي ابتكار به قلم محمدعلي وکيلي است كه در آن ميخوانيد؛فضاي سياسي کشور بسيار ملتهب است از يکطرف قواي مقننه و مجريه به دليل اختلاف نظر در خصوص لايحه مهم هدفمندسازي يارانهها به رويارويي و تقابل روي آورده اند و اين اختلاف باعث شده است که صف آرايي نيروهاي کليدي دو طرف هرروز تشديد شود راه حلهاي مقطعي هم که تاکنون ارايه شده است توسط يکي از دو طرف در همان ابتدا محکوم به شکست اعلام شده است با اين وضع اميدي به حل و فصل قضيه و پايان دادن به شرايط و تخاصم فرسايشي وجود ندارد.اين در حالي است که ادامه بلاتکليفي موجود، فضاي عمومي کشور و بخشهاي اقتصادي را به شدت آسيب پذير ميکند .طرحي که اجرايش نياز به عزم ملي دارد با اين همه اختلاف معلوم نيست سرانجام به کجا ختم خواهد شد.از طرف ديگر رفتار حاکم بر سياسيون مملو از تهمت و افتراست و انگار ماراتن تهمت و افترا پاياني ندارد هر روز شاهد ليست بالا بلندي از اتهامهاي جديد توسط يکي از مقامات به ديگري هستيم و آن ديگري هم در مقام دفاع با مقابله به مثل ليستي از اتهامات مشابه را به طرف مدعي وارد ميکند.به عبارت ديگر هر کدام همزمان هم مدعي هستند وهم متهم ميباشند و خود نيز در جايگاه قضاوت، تکليف طرف مقابل را بر اساس اتهامات تعيين ميکنند. اين وضع چهره عملکرد مسئولان را در نظر مردم به شدت مکدر کرده است و به دليل اينکه محور اتهامات فساد اقتصادي است و طرفين دعوا نيز از مسئولان طرز اول کشور بحساب ميآيند،افکار عمومي به شدت حساس شده است و رسانههاي بيگانه نيز بهره برداري خود را کرده اند،ادامه اين روند و عدم اقدام شفاف و قاطع دستگاه قضايي( نه براي پاک کردن صورت مسئله که براي تعيين تکليف) موجب خواهد شد که1)اين هرج و مرج رفتاري ادامه يابد و شان دستگاه قضاء شکسته شود و هر کس به خود اجازه دهد که هم ادعا کند هم حکم صادر کند و هم به جايي پاسخگو نباشد.2) مردم کوچه و بازار باشنيدن اين حجم اتهامات نسبت به مقامات عالي کشور به مرور اعتماد خود را بيش از پيش از دست خواهند داد.3) عدم اقدام قاطع و به موقع قوه قضائيه با ادعاهاي مطرح شده باعث خواهد شد که همچون استخوان لاي زخم بماند و به طور طبيعي مردم در اين ميان قضاوت خود را خواهند داشت.4قبح فساد برداشته خواهد شد اعتماد مردم به عزم مسئولان در مبارزه با فساد شکسته خواهد گرديد.5-فساد اداري در کشور از ديرباز تا کنون يکي از معضلات و مشکلات اساسي بوده و هست و دستگاه اداري کشور مستعد فساد ميباشد.اعلام علني ارقام نجومي فساد اقتصادي به افراد در سطوح اجرايي بالا موجب خواهد شد که افراد سطوح پايين در شکستن حرمت بيت المال با همديگر مسابقه بگذارند.6- يکي از تبعات بدبيني افکار عمومي نسبت به پاکدستي مسئولان، گسترش احساس فقر عمومي است در جامعه همواره نسبت فقر و احساس آن يکسان نبوده است هر گاه مردم اعتماد کنند که اراده عدالت گستر حاکم است برغم وجود فقر اما احساس آن کمتر است اما آنگاه که مردم اعتماد خود را به سلامت مسئولان از دست دهند درد فقر و احساس محروميت آنها چند برابر خواهد شد.7-دولت آقاي دکتر احمدي نژاد به شعار مبارزه با فساد و رانت خواري شهره عام يافته است اکنون که بحق يا نا بحق انگشت اتهام بطرف اشخاص مهمي در دولت ايشان نشانه رفته است مناسب است که دولت خود پيشقدم شود و دستگاه قضايي را به داوري بيطرفانه در اين خصوص فراخواند. به هر حال شرايط کنوني و ادبيات حاکم و رايج در بين مسئولان نه در شان نظام است و نه مورد رضايت افکار عمومي ميباشد آنچه اين روزها گفته شده است ميبايست در محاکم صالح به صورت واقعي دادرسي شود و اثبات و عدم آن به اطلاع عموم برسد اگر دستگاه قضايي کشور به صورت بي طرفانه و به شکل علني به آنچه مطرح شده است، رسيدگي کرد و تکليف را مطابق قانون تعيين نمود، هم پاکدستي مسئولان اثبات خواهد شد و هم کارآمدي اين دستگاه به اثبات خواهد رسيد نتيجه اينکه بايد گفت حضرت آيت ا...لاريجاني مردم منتظرند يا علي.تهران امروز:چهره ژانوسي آمريكا و رسواييهاي روزافزون«چهره ژانوسي آمريكا و رسواييهاي روزافزون»عنوان سرمقالهي روزنامهي تهران امروز به قلم حسامالدين كاوه است كه در ان ميخوانيد؛بهرغم آنكه مناسبات و روابط ايران و آمريكا از زمان پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي تاكنون همواره در فضايي متشنج و تنشزا قرار داشته است اما باراك اوباما نخستين رئيسجمهوري آمريكاست كه طي 30 سال اخير، جمهوري اسلامي ايران را به حمله هستهاي و بهكارگيري سلاحهاي اتمي براي مقابله با ايران تهديد كرده است.چنين پيشبيني ميشد كه با رياستجمهوري اوباما از نقش نيروهاي تنشزا در فضاي روابط ايران و آمريكا كاسته شود اما بهرغم پيشبينيهاي خوشبينانه ناظران داخلي و خارجي، اوباما آهسته اما پيوسته بهسوي افزايش تنشها در روابط دو كشور پيش ميرود. رهبر فرزانه انقلاب حضرت آيتالله خامنهاي با دورانديشي قابلتحسيني روند دگرديسي گفتار و رفتار رئيسجمهوري آمريكا را شرارتآميز و غيرقابل اعتماد ارزيابي فرمودند.ايشان در جمع فرماندهان ارشد نيروهاي مسلح با تاكيد بر اينكه برخي قدرتها بهدليل غرور و اعتماد به پايههاي پوشالي قدرت، اختيار خود را از دست ميدهند، فرمودند: «نمونه اين موضوع، سخنان اخير رئيسجمهور آمريكاست كه ملت ايران را تلويحا تهديد به استفاده از سلاح اتمي كرد. اين سخن بسيار عجيب است و دنيا نبايد از آن بگذرد زيرا در قرن بيستويكم كه قرن ادعاهاي حمايت از حقوق بشر و مبارزه با تروريسم است، رئيس يك كشور تهديد به حمله اتمي ميكند.» حضرت آيتالله خامنهاي اينگونه سخنان را به ضرر آمريكا دانستند و خاطرنشان كردند: «معناي اينگونه سخنان اين است كه دولت آمريكا، دولتي شرير و غيرقابل اعتماد است. آمريكاييها در سالهاي اخير تلاش زيادي كردند تا بگويند جمهوري اسلامي ايران در موضوع هستهاي غيرقابل اعتماد است در حالي كه اكنون مشخص است غيرقابل اعتماد، آن دولتهايي هستند كه بمب اتمي دارند و با بيحيايي ديگران را تهديد به بمب اتم ميكنند بنابراين سخنان رئيسجمهور آمريكا رسواكننده است.»پرسش اينجاست چرا اوباما رسوايي را براي خود و دولت آمريكا ميپذيرد اما ترجيح ميدهد در قبال اين رسوايي ايران را تهديد به استفاده از سلاحهاي هستهاي كند؟پيش از پاسخ به اين پرسش، بررسي اجمالي رفتارهاي روساي دولتهاي آمريكا در تاريخ معاصر، راهگشا مينمايد.پس از حمله ناموفق آمريكا به خليج خوكها بهمنظور براندازي نظام تازه استقرار يافته كوبا كه در راس آن فيدل كاسترو قرار داشت، روشهاي كنترل كوبا شكلهاي ديگري به خود گرفت. بحران هستهاي پيشآمده ميان آمريكا و شوروي سابق بر سر استقرار موشكهاي هستهاي شوروي در خاك كوبا و تهديد جان كندي، رئيسجمهوري وقت آمريكا به آغاز يك درگيري هستهاي هنوز در اذهان بسياري از مردم جهان وجود دارد.اين داستاني معروف است كه ميگويند جمهوريخواهان جنگطلبند اما جنگها را همواره دموكراتها آغاز كردهاند. شايد استراتژي زبان نرم و پنجههاي تيز نهتنها نومحافظهكاران آمريكايي كه حتي دموكراتهاي بهظاهر ضدجنگ را نيز قانع كرده باشد كه در پي 30 سال انفعال ديپلماسي آمريكايي در برابر ايران انقلابي و اسلامي، طرحهاي واشنگتن نتايج چندان خشنودكنندهاي در پي نداشته است، اينكه باراك اوباما حساسيتهاي افكار عمومي جهان بهويژه ايرانيان را در برابر توان هستهاي آمريكا و تهديد به احتمال استفاده از آن عليه ايران برميانگيزد، نخست، نشانه رسواكننده تمام ادبيات ليبرال دموكراتي است كه دولتمردان آمريكا و بهويژه شخص باراك اوباما تاكنون درباره ايران بهكار بردهاند.ادبياتي كه بهظاهر ميكوشيد با فاصله انداختن ميان ملت و دولت ايران، ضمن بهرهگيري از شكاف فرضي دولت- ملت، به مقاصد خود دست يازد و ديپلماسي آمريكايي را با چهرهاي به ظاهر صلح دوست به افكار عمومي ايران و جهان معرفي كند.اما آمريكا، آمريكايي با چهره «ژانوسي» نيمي دلربا و نيمي خوفناك است. بهنظر ميرسد اكنون ما در حال مشاهده نيمه خوفناك ديپلماسي دولتمردان آمريكايي در برابر ايران هستيم.دولت آمريكا ميكوشيد با نشان دادن چهرهاي انسان دوستانه، افكار عمومي ايران را تحتتاثير قرار دهد، ميكوشيد ملت ايران را وادارد تا فراموش كند كه در هيروشيما و ناكازاكي بمبهاي اتمي چه كردند يا بمبهاي ناپالم و سوپر ناپالم و انواع بمبهاي شيميايي و خوشهاي و... در ويتنام چه فجايعي را رقم زدند. همين عراق و افغانستان را كه در دو پهلوي كشور ما قرار دارند، چگونه ميتوان ناديده گرفت، هنگامي كه اشغال و تصرف غيرقانوني به بهانهها و دستاويزهاي به ظاهر اطمينان بخش و معقول صدها هزار كشته و مجروح بهجاي گذاشته و هنوز هم ارتش آمريكا با سبعيت در اين دو كشور تهديدي بزرگ براي امنيت جان و مال و ناموس افغانها و عراقيها بهشمار ميرود.دوم: تهديد اوباما به استفاده از سلاح هستهاي نشانه واقعيتي ديگر نيز هست. اينكه بهرغم تمامي توطئهها، دسيسهها، رفتارهاي خصمانه دولت آمريكا عليه دولت و ملت ايران كه شمار آنها از حساب بيرون است، دولت و ملت ايران همچنان پاي استوار و نستوه بر استقلال و نفي روابط استكباري پافشاري ميكنند. بهنظر ميرسد دولت آمريكا به آخر خط نزديك شده است.ماشين جنگي دولت آمريكا بهرغم هزينههاي سرسامآوري كه براي ملت آمريكا دارد خسته است، فرسوده است. سرباز آمريكايي هيچ انگيزهاي براي يك جنگ ديگر، كشتاري ديگر و برانگيختن نفرت افكار عمومي ندارد. سرباز آمريكايي «ميخواهد» به «خانه» بازگردد. نه افكار عمومي آمريكا - چه به لحاظ مالي و چه به لحاظ رواني- آمادگي يك نبرد و درگيري بيحاصل ديگر را ندارند و نهارتش آمريكا. سرباز خسته، ارتش خسته و افكار عمومي گريزان از يك نبرد روياروي ديگر كه فرزندش، همسرش، برادرش، خواهرش و دوستش را به ناكجاآبادي خواهد كشاند كه ديپلماسي واشنگتن به نحوي لجوجانه در پي آن است، نشانههاي مناسبي براي آغاز يك درگيري نظامي از نوع افغانستان و عراق نيست. افزون بر اين، ايران بهلحاظ بافت جمعيتي، وسعت كشور، امكانات و منابع موجود، پيوند دولت – ملت و بسياري ديگر از پارامترها، اساسا نهافغانستان است نه عراق. بدين رو دولت آمريكا نميخواهد ريسك كند اما در عين حال واشنگتن ميترسد كه ايران بهراستي به قدرتي غيرقابل چشمپوشي- چه هستهاي و چه غيرهستهاي – در منطقه تبديل شود. واشنگتن ميترسد و درست به همين دليل است كه آقاي اوباما زبان به تهديد ميگشايد.سوم: اين استدلال ملت و دولت ايران درست از آب درآمد كه ايران همواره در معرض خطر حمله دشمنان بيگانه چه به شكل متعارف و چه به شكل هستهاي قرار دارد. تنها نتيجهاي كه از سخنان آقاي اوباما جهت قوام و تثبيت اين استدلال ميتوان گرفت، ضرورت تقويت بنيه دفاعي ايران است.بيگمان ملت ايران نميتواند سايه يك تهديد هستهاي را ناديده بگيرد. گرچه مرعوب چنين تهديدهايي نميشود اما «علاج واقعه قبل از وقوع» بايد كرد. تقويت بنيه دفاعي كشور ضرورتي واجب و مبرم است و نميتوان به هيچ رو از آن چشمپوشي كرد. توان دفاعي نيروهاي مسلح بايد بهگونهاي افزايش يابد كه آقاي اوباما يا اخلاف وي بدانند كه حتي نزديك شدن به فكر يك تهديد هستهاي عليه ايران، مخاطرات و هزينههاي بسياري در پي خواهد داشت.هماكنون آمريكا بيش از 2200 كلاهك هستهاي در اختيار دارد. قدرت سلاحهاي هستهاي و هيدروژني آمريكا به حدي است كه ميتواند چندبار تمام كره زمين را به آتش بكشد. دولت جمهوري اسلامي ايران گرچه جدا مخالف بهكارگيري سلاح هستهاي است و هيچ گاه در پي بهدست آوردن آن نبوده و در آينده نيز نخواهد بود اما قطعا بايد تدابيري اتخاذ شود تا اوباما و ساير دولتمردان واشنگتن دريابند كه توان بازدارندگي ايران را نبايد دست كم گرفت.دنياي اقتصاد: يارانهها و عبور از مرز راهحل اقتصادي«يارانهها و عبور از مرز راهحل اقتصادي»عنوان سرمقالهي روزنامهي دنياي اقتصاد به قلم محمد صادق جنان صفت است كه در آن ميخوانيد؛ سرسختي و پايداري دولت و نهاد رياست جمهوري بر مواضع خود درباره هدفمند كردن يارانهها كه از 18 ماه پيش و در مراحل گوناگون آشكار شده است،از يك طرف و اصرار مجلس قانونگذاري كه نميتوان پس از تصويب قانون، آن را اجرا نكرد از سوي ديگر، قانون هدفمند كردن يارانهها را به بنبست رسانده است. تداوم اين مجادله نشان ميدهد كه آزادسازي قيمت كالاها كه برخي گمان ميكردند كار آساني است و به راحتي آب خوردن انجام خواهد شد، چندان هم ساده نبوده و نيست.دقت در گفتار و ادبيات مربوط به اختلاف ديدگاهها در اين موضوع از سوي دولت و هوادارانش و اكثريت مجلس قانونگذاري در روزهاي اخير نشان ميدهد كه مسي�
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
گزیده سرمقاله روزنامه های امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: چه بهتر از اين؟
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. آفرينش: «اصلاح ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. مردم سالاري: رويکرد ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز-گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و دنيا پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: دوئل يكطرفه!
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشورو جهان پرداختهاند اكه برخي از آنها در زير ميآيد. جمهوري اسلامي: اشغال ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز-گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مياسئل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز-گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته اند كه برخي از آنها در ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم: گمشده امروز ما ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم: پيامهاي بيانيه ...
-