تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 30 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):مؤمن هرگاه سخن گويد ياد (خدا) مى كند و منافق هرگاه سخن گويد بيهوده گويى مى كند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816891253




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

اصول سياست‏خارجى در قرآن(قسمت اول)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
اصول سياست‏خارجى در قرآن(قسمت اول)
اصول سياست‏خارجى در قرآن(قسمت اول) قرآن كريم در زمينه مسائل سياسى در حد بيان كليات و چارچوب‏هاى كلان سياست‏خارجى بسنده كرده‏است، اين كليات را اصول سياست‏خارجى ناميديم و تحت چهار عنوان «اصل نفى سبيل‏» ، «اصل دعوت يا جهاد» ، «اصل عزت دينى‏» و «اصل پاى‏بندى به معاهدات بين المللى‏» درباره آنها به بحث پرداختيم . ياد آور شديم اين اصول چارچوب كلان سياست‏گذارى خارجى دولت اسلامى را سامان مى‏دهند و دولت اسلامى نمى‏تواند در سياست‏خويش آنها را نديده انگارد . مقدمه مطالعه و بررسى اصول سياست‏خارجى اسلام از ديدگاه قرآن كريم بر مفروضات چندى استوار است، كه بدون توجه به آنها بحث از سياست‏خارجى اسلامى ناتمام به نظر مى‏رسد، مهم‏ترين اين مفروضات را در محورهاى زير مى‏توان تلخيص كرد: 1 . طرح اصول سياست‏خارجى اسلام از منظر قرآن مستلزم آن است كه رابطه دين و سياست مفروض انگاشته شود . در چارچوب انديشه جدايى دين و سياست زمينه‏اى براى طرح اين بحث‏باقى نخواهد ماند . 2 . سياست‏خارجى يكى از بخش‏هاى اساسى سياست در معناى كلان آن است، بنابراين اگر دين در مسائل سياسى انديشه نموده طبيعتا در مسائل سياست‏خارجى نيز انديشيده است . 3 . سياست‏خارجى مجموعه‏اى از مسائل سياسى مرتبط به حوزه خارجى است و از دو بخش نسبتا ثابت و متغير برخوردار مى‏باشد . قسمت ثابت آن، بيانگر چارچوب كلى سياست گذارى خارجى است كه خط مشى‏ها و استراتژى‏هاى سياست‏خارجى در درون آن تنظيم مى‏گردد; اين بخش عمدتا مبتنى بر آموزه‏هاى نظرى و نظام ارزشى و ايدئولوژى حاكم است . عناصر متغير سياست‏خارجى ناظر به خط مشى‏هايى است كه متناسب با اوضاع و شرايط تنظيم و تدوين مى‏گردند . 4 . اسلام دو بخش ثابت و متغير دارد: ثابتات آن ناظر به اصول و مبانى كلى رفتار دينداران است و در طول زمان بقا و ماندگارى دارد، اما جنبه متغير آن از عرف و ضرورت‏هاى زمانه تاثير مى‏گيرد . بخش متغير سياست‏خارجى به اين جنبه برمى‏گردد، چرا كه در شرايط و مقتضيات زمانه تغيير مشى مى‏دهد; بنابراين انديشه دينى در مورد مسائل سياسى و مديريت اجتماعى در حيطه طرح كليات و اصول محدود مى‏گردد . 5 . مسائل روابط بين الملل و سياست‏خارجى به شكل امروزى و در قالب يك سيستم اكادميك و منسجم محصول قرون اخير به خصوص دوره پس از جنگ جهانى دوم است; اما برخى مسائل آن، نظير مراودات خارجى و مسائل جنگ و صلح به قدمت تاريخ بشر سابقه دارد . چنين نگرشى طرح بحث‏سياست‏خارجى اسلامى را تبيين مى‏كند، زيرا به گفته «هالستى‏» اگر يكى از مهم‏ترين مسائل روابط بين الملل را مطالعه دو پديده جنگ و صلح بدانيم، مطالعه مسائل بين الملل به دوره‏هاى قبل از ميلاد باز مى‏گردد و اثر تاريخى «توسيديد» در مورد جنگ‏هاى «پلوپونز» از قديمى‏ترين متون اين رشته محسوب مى‏گردد . (2) 6 . با توجه به نكات مذكور مى‏توان از اصول سياست‏خارجى اسلام در قرآن ياد كرد . اين اصول ناظر به چارچوب كلى و كلان رفتار خارجى دولت اسلامى است و روابط خارجى مسلمانان با جوامع غيراسلامى را تنظيم مى‏كند . قرآن كريم مشتمل بر مسائل اعتقادى و اجتماعى و سياسى است و از برخى آيات آن مى‏توان اصول سياست‏خارجى اسلام را استخراج كرد . اصول سياست‏خارجى اسلام همان‏گونه كه اشارت رفت، مقصود از اصول سياست‏خارجى مجموعه‏اى از آموزه‏هاى دينى است كه چارچوب كلان سياست‏خارجى دولت اسلامى را شكل مى‏دهد . اين مجموعه از نوعى خصلت ثبات و ماندگارى برخوردار است و از نظر تفسيرى بر ديگر مسائل سياست‏خارجى حكومت دارد . يكى از پژوهشگران مسلمان در تعريف اصول سياست‏خارجى مى‏گويد: مقصود از اصول ياست‏خارجى، مبادى و اساس روابط خارجى دولت اسلامى است كه منابع دينى آنها را به عنوان چارچوب و اساس تنظيم روابط خارجى مطرح مى‏كند . (3) با عنايت‏به تعريف مزبور مى‏توان اين اصول را از مجموع آيات قرآنى ناظر به روابط خارجى به دست آورده و در محورهاى زير مطرح كرد: 1 . اصل دعوت يا جهاد; 2 . اصل ظلم ستيزى و نفى سبيل; 3 . اصل عزت اسلامى و سيادت دينى; 4 . اصل التزام و پاى‏بندى به پيمان‏هاى سياسى . البته برخى پژوهشگران در كنار اصول مزبور عناوين ديگرى نظير «تولى و تبرى‏» ، «تاليف قلوب‏» و «امر به معروف‏» را نيز مطرح كرده‏اند، اما به نظرمى رسد اصول چهارگانه فوق اين عناوين را نيز دربرمى‏گيرد و به ذكر مستقل و مجزاى آنها نيازى نيست . درباره تاليف قلوب گفتنى است هر چند از آن در ذيل اصول سياست‏خارجى اسلام بحث كرده‏اند، اما از فلسفه تشريع اين حكم و موارد اعمال آن مى‏توان استظهار نمود كه تاليف قلوب بيشتر با ابزارهاى سياست‏خارجى همخوانى دارد تا اصول، چون تاليف قلوب با آنچه امروزه ذيل ابزارهاى اقتصادى سياست‏خارجى و كمك‏هاى بشر دوستانه مطرح مى‏گردد شباهت‏بيشترى دارد . در واقع دولت اسلامى براى جلب جوامع غيرمسلمان يا كاهش خصومت‏ها از سهم «مؤلفة القلوب‏» استفاده مى‏كند، براى مثال پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله در جنگ طايف به اشراف و بزرگانى كه تازه اسلام آورده بودند يا مشركانى كه به حضرت يارى رسانيده بودند، از سهم مؤلفة القلوب بخشيد تا نظر آنان و قبايلشان را به اسلام جلب كند . (4) 1 . اصل دعوت يا جهاد شايد از ميان اصول سياست‏خارجى اسلام، اين اصل بيش از همه حايز اهميت‏بوده و بيشتر از ديگر محورها مورد بحث و مناظره قرار گرفته است . احتمالا يكى از جهات اهميت اين اصل، آن است كه ماهيت روابط خارجى از ديدگاه اسلام را تبيين مى‏كند . مناظرات دامنه‏دار درباره اصل دعوت و جهاد سبب شد از هر دو اصل تحت‏يك عنوان ياد كنيم، زيرا آن گونه كه برخى از پژوهشگران مسلمان گفته‏اند اگر تنها به ذكر عنوان دعوت اكتفا گردد، ديدگاه‏هاى موجود درباره اصل جنگ يا صلح در روابط خارجى اسلام ناديده انگاشته مى‏شود و اگر اصل را بر جهاد و جنگ مشروع بگذاريم طرح عنوان اصل دعوت ناتمام خواهد ماند . تفصيل اين بحث را با يك پرسش اساسى ناظر به ماهيت روابط خارجى از ديدگاه اسلام پى‏مى‏گيريم كه آيا اسلام در روابط خود با جوامع غيراسلامى اصل را بر جنگ مى‏گذارد يا صلح; به عبارت ديگر، آيا صلح يك قاعده است و جنگ، ضرورت يا بالعكس؟ اگر اصل جهاد را به عنوان يكى از اصول سياست‏خارجى اسلام مورد تاكيد قرار دهيم به زعم برخى انديشمندان مسلمان و عموم خاورشناسان اصل در روابط خارجى اسلام جنگ محور است و صلح ناظر به حالات خاص و استثنا از قاعده مى‏باشد، اما اگر اصل را بر دعوت بگذاريم قضيه فرق خواهد كرد . دقيقا با عنايت‏به همين مساله است كه با دو نوع روش رو به رو مى‏گرديم: (5) الف) روش خاورشناسان كه در قالب «انتشار الاسلام بالسيف‏» مطرح مى‏گردد و بر مفاهيمى چون ارهاب، اصولگرايى، الاسلام المسلح، التطرف تاكيد مى‏شود . در اين رويكرد آيات جهاد به خصوص آيه سيف به عنوان مستند مورد توجه قرار مى‏گيرد; ب) روشنفكران مسلمان كه در قالب «تنظيف وجه الاسلام‏» يا پيراستن اسلام از هر نوع خشونت و جنگ به تحليل مى‏پردازند و بر مفاهيمى چون; سلام و تسامح و تعايش و رافت تاكيد مى‏كنند . در حالى‏كه دسته نخست فقط به تحليل آيات جهاد مى‏پردازد و آيات صلح و سلم را از نظر دور مى‏دارند، دسته دوم با تاكيد بر آيات صلح و مسالمت، به آيات جهاد بى‏توجهى مى‏كنند . روش اعتدال روشى است كه بتواند ميان هر دو دسته آيات جمع زند . اكثر مفسران و فقهاى اسلام در اين‏باره انديشيده‏اند كه از مجموع اين گفته‏ها و اظهارات مى‏توان به جمع‏بندى و نتيجه نهايى نايل آمد . بدون ترديد يكى از مهم‏ترين و احتمالا هدف اصلى فرستادن انبيا دعوت است . آيات متعدد قرآن كريم پيامبران را دعوتگران دينى معرفى مى‏كند . بر اين‏اساس، نخستين وظيفه پيامبر و رهبران دينى همانا دعوت بشر به تعاليم و ارزش‏هاى وحيانى است . از طرف ديگر، جهاد و جنگ با مشركان و طغيان‏گران بى‏ترديد يكى از وظايف اساسى مسلمانان و رهبران دينى محسوب مى‏گردد . آنچه در مورد جهاد و جنگ حايز اهميت است فلسفه تشريع اين پديده است كه جهاد براى چيست و چه زمانى انجام مى‏پذيرد . با تحليل و موشكافى اين نكته احتمالا بتوان رابطه دعوت و جهاد و اصل در روابط خارجى دولت اسلامى را به دست آورد . اگر جهاد براى كشور گشايى باشد، احتمالا بر ديدگاه خاورشناسان مبنى بر جنگ محورى اسلام صحه مى‏گذارد، اما اگر فلسفه تشريع جهاد براى دعوت به تعاليم وحيانى و ارزش‏هاى اسلامى باشد نه سلطه جويى و كشور گشايى، ادعاى مذكور ناتمام و غرض آلود خواهد بود . اين نوشتار ادعا دارد اصل در روابط خارجى اسلام بر صلح استوار است و جنگ حالت استثنايى است كه بنابر ضرورت تجويز مى‏گردد . عصاره استدلال ما براين فرضيه آن است كه جهاد اسلامى يكى از مراحل دعوت به شمار مى‏رود و براى ترويج ارزش‏هاى دينى صورت مى‏گيرد . اين دقيقا گفته يكى از محققان است كه «توحيد اساس جهاد و جهاد براى توحيد» است . بحث را با طرح اهميت دعوت در آيات قرآن به عنوان يكى از اصول روابط خارجى دنبال مى‏كنيم و در پى آن آيات مربوط به جهاد را مورد مطالعه و تحليل قرار خواهيم داد . آيات متعددى اولين و مهم‏ترين وظيفه پيامبر را دعوت به خير و صلاح مى‏داند . خداوند سبحان پيامبران خود را مبلغان پيام خود و مظهر رحمت‏خويش و اصلاح و تزكيه بشر معرفى مى‏كند . (6) در برخى آيات، خداوند آنچنان به ابلاغ پيام خود و دعوت بشر به ارزش‏هاى اسلامى اهميت مى‏دهد كه وعده مى‏كند تا زمانى كه رسولى را به اداى اين وظايف نگمارد كسى را مجازات نخواهد كرد . (7) در روابط خارجى اسلام نيز اصل دعوت به عنوان يكى از اصول اساسى مورد توجه و تاكيد قرار مى‏گيرد . خداوند در يكى از آيات خطاب به پيامبر اين اصل را چنين معرفى مى‏كند: بگو اى اهل كتاب، به كلمه‏اى روى آوريد كه ميان ما و شما يكسان است، جز خداى واحد را نپرستيم و چيزى را شريك حضرتش قرار ندهيم و غير از خداوند كسى را ارباب و فرمانروايمان ندانيم . (8) اين آيه و نظاير آن به خوبى بيانگر آن است كه پيامبر اسلام در روابط خارجى خويش قبل از هر امرى موظف است آنان را به خداى واحد بخواند . در سيره پيامبراكرم صلى الله عليه و آله نيز اين اصل پيش از هر امرى به چشم مى‏آيد، حضرت تا دعوت نكرده دستور جهاد نمى‏داد . (9) در روايتى حضرت على عليه السلام مى‏فرمايد: زمانى كه پيامبر مرا به سوى يمن مى‏فرستاد، فرمود يا على اگر خداوند يك نفر را به دست تو هدايت كند بهتر از تمام آن چيزى است كه آفتاب بر آن مى‏تابد . (10) ابويعلى و طبرى و ديگران به نقل از ابن عباس مى‏گويند: رسول خدا صلى الله عليه و آله هرگز با هيچ قومى نجنگيد مگر اين‏كه آنها را به اسلام فرا خواند . (11) پيامبر اسلام چنان به مساله دعوت اهميت مى‏دهد كه در همه جنگ‏ها ابتدا به دعوت مى‏پردازد، حتى مردمانى را كه قبلا دعوت كرده مجددا به اسلام مى‏خواند . با وجود آن‏كه اهالى خيبر به دعوت عالم بودند، پيامبر سه روز سفيران و دعوتگران خويش را به نزد آنان مى‏فرستد تا آنان را به اسلام رهنمون باشند . (12) از مجموع آيات ناظر به دعوت و روايات و سيره پيامبر اسلام و رهبران دينى به دست مى‏آيد كه دعوت، يكى از اصول اساسى در روابط خارجى اسلام با جوامع غيراسلامى است و چنان اهميتى دارد كه جهاد غيرمسبوق به دعوت را از مشروعيت‏خارج مى‏سازد و بيشتر فقهاى شيعه و سنى بر اين امر اجماع نظر دارند . (13) آيا اصل در روابط خارجى اسلام بر جنگ استوار است‏يا صلح؟ بر اساس محوريت آيات دعوت، اصل صلح و سلم مورد تاكيد قرار مى‏گيرد . اما سؤال اين است كه آيات جهاد را چگونه مى‏توان تفسير كرد . عمده مستند كسانى كه اصل را بر جنگ استوار مى‏دانند آياتى است كه مسلمانان را به قتل و كشتار كفار و مشركان فرمان مى‏دهد و جهاد را يك وظيفه و تكليف شرعى مطرح مى‏سازد . «قتلوا المشركين كافة‏» (14) ، «قتلوهم حتى لاتكون فتنة‏» ، (15) «فاقتلوا المشركين حيث وجدتموهم‏» (16) از جمله آياتى است كه براى ترسيم ماهيت جنگ محورى اسلام در روابط خارجى به آنها استدلال شده است . صرف نظر از مباحث تفسيرى موجود در اين زمينه، ذكر دو نكته اهميت دارد: 1- آيات جهاد را به طور كلى در دو دسته مى‏توان طبقه بندى كرد: اول آيات مقيد كه جهاد را بر وجود فتنه و ظلم و آغاز جنگ از سوى غيرمسلمانان مبتنى مى‏سازد; اين دسته از آيات عمدتا بيانگر ماهيت جهاد و جنگ دفاعى است و با اشكال و محذور خاص روبه رو نيست، زيرا دفاع حق مشروع تمام جوامع و انسان‏هاست; دوم آيات مطلق كه به طور مطلق به قتل كفار و مشركان دستور مى‏دهد، اشكال عمده ناظر به اين دسته آيات است و طرفداران ديدگاه جنگ - محور نيز به اين دسته آيات استدلال مى‏كنند . 2- فلسفه جهاد چيست؟ آيا جهاد براى كشورگشايى و قتل و اذهاق نفوس است‏يا ماهيت اصلاحى و دعوتگرانه دارد؟ در صورت دوم جهاد خود به يكى از مراحل دعوت تبديل مى‏شود و به تعبير برخى از مفسران حالت دفاعى به خود مى‏گيرد . بيشتر مفسران و فقهاى شيعه و سنى جهاد را داراى ماهيت اصلاحى و در جهت دعوت اسلامى دانسته‏اند . از ديدگاه آنان جنگ‏هاى سلطه طلبانه و توسعه جويانه نه فقط مشروعيت ندارد، بلكه از نظر متون اسلامى به شدت مورد نكوهش و نفى قرارمى‏گيرد; بنابراين جهاد خود دعوت به سوى خدا و به منظور اعتلاى كلمة الله و امحاى باطل است . (17) علامه طباطبايى معتقد است اساسا جهاد داراى ماهيت تدافعى است . او مى‏نويسد: قتال در راه خدا، چه دفاعى و چه ابتدايى، در حقيقت دفاع از حق انسانيت است و آن حق همان حق حيات است، زيرا شرك به خداى سبحان هلاك انسانيت و مرگ فطرت و خاموشى چراغ در درون دل‏هاست و قتال كه همان دفاع از حق انسانيت است اين حيات را بر مى‏گرداند و بعد از مردن آن حق را دوباره زنده مى‏سازد . (18) وى در ادامه به تبيين ماهيت دفاعى جهاد در پاسخ اشكال خاورشناسان پرداخته و مى‏نويسد: قرآن اسلام را مبتنى بر فطرت معرفى مى‏كند و اين فطرت حكم مى‏دهد توحيد تنها اساس و پايه‏اى است كه قوانين فردى و اجتماعى بشر بر آن تضمين مى‏شود و دفاع از چنين اساس و انتشار آن در ميان جامعه و نگهبانى از آن، حق مشروع بشر است و بشر بايد حق خود را استيفا كند به هر وسيله كه ممكن باشد . . . قرآن نخست اين حق را با دعوت مى‏طلبد و در مرحله دوم با دفاع از مسلمانان و بيضه اسلام و در مرحله سوم با جنگ و قتال ابتدايى كه هر چند به ظاهر قتالى است ابتدايى، لكن در حقيقت، دفاع از حق‏انسانيت و كلمه توحيد و يكتاپرستى است و اسلام هرگز قبل از دعوت به زبان خوش و اتمام حجت جنگ را آغاز نكرده است‏» . (19) لزوم دعوت قبل از جهاد و مشروع نبودن جهادى كه به دعوت نپرداخته از امور مورد اتفاق ميان فقها و مفسران است، از جمله شيخ بهايى مى‏فرمايد: «قبل از جهاد واجب است دعوت كردن، زيرا جايز نيست ابتدا به قتال كردن با كفار مگر بعد از دعوت‏» . (20) علامه حلى نيز دعوت را مرحله‏اى پيش از جهاد مى‏داند و جهاد را يكى از مراحل دعوت بر مى‏شمرد . (21) در مجموع از ديدگاه اين انديشمندان جهاد همواره داراى ماهيت دفاعى است و بيانگر اصل جنگ - محورى اسلام نيست . استاد مطهرى در اين زمينه ماهيت دفاعى جهاد را چنين تبيين مى‏كنند: اگر توحيد را جزء حقوق انسان‏ها دانستيم، ممكن است اگر مصلحت انسانيت ايجاب بكند و اگر مصلحت توحيد ايجاب كند با قوم مشرك بتوانيم بجنگيم نه به خاطر اين‏كه توحيد را به آنها تحميل كنيم، چون توحيد و ايمان تحميل شدنى نيست، با مشركين مى‏توانيم بجنگيم به خاطر اين‏كه ريشه فساد را اساسا بكنيم . (22) متفكران اهل سنت نيز ضمن بررسى آيات دعوت و جهاد، اصل صلح را در روابط خارجى اسلام مورد توجه قرار داده‏اند . در اين ميان از معاصران مى‏توان به ديدگاه‏هاى محمد رشيد رضا، محمود شلتوت و محمد ابوزهره، عبدالوهاب خلاف، عبدالله بن زيد آل محمود و ديگران اشاره كرد . (23) برخى از پژوهشگران ضمن اذعان بر ماهيت صلح - محور بودن روابط خارجى اسلام، جهاد را از لوازم استقرار عدالت اجتماعى و رفع ظلم در جوامع بشرى عنوان مى‏كنند . اسلام در اين تقرير اصل را بر صلح - محورى مى‏گذارد: «ادخلوا فى السلم كافة‏» . (24) اما به دليل آن‏كه صلح استقرار نمى‏يابد مگر در پرتو عدالت، اسلام نمى‏تواند به لوازم و ابزارهاى استقرار عدالت‏بى‏توجه باشد; بنابراين نوعى تلازم و رابطه دو سويه ميان استقرار صلح و عدالت وجود دارد و عدالت نيز در بيشتر موارد با موانع جدى روبه روست كه رفع آن جز از طريق جهاد امكان‏پذير نيست . (25) بنابراين فلسفه تشريع جهاد - آن‏گونه كه برخى پنداشته‏اند - نه نابودى انسان‏هاست و نه سلطه‏جويى، بلكه جهاد در جهت دعوت جنبه دينى مى‏يابد و خود بذاته هدف نيست . اسلام به جنگ براى نشر خود رو نياورده است، بلكه جنگ تطور طبيعى است كه دعوت و آماده سازى ظروف و زمينه‏ها مستلزم آن مى‏باشد . (26)





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 333]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن