تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 12 مهر 1403    احادیث و روایات:  حضرت مهدی (عج):علم ما به شما احاطه دارد و چیزی از اخبار شما بر ما پوشیده نیست
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820118477




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ملاحظات اجتماعي و انساني در متن وقفنامه هاي کردستان ايران


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
ملاحظات اجتماعي و انساني در متن وقفنامه هاي کردستان ايران
ملاحظات اجتماعي و انساني در متن وقفنامه هاي کردستان ايران نويسنده: سوران کردستاني مقدمهتعريف وقف در فقه شافعي کلمه‏ي وقف در زبان عربي به معني نگاه داشتن و حبس کردن است و در اصطلاح شرعي عبارت است از حبس مالي که قابليت بهره‏وري داشته باشد. مشروط بي آنکه عين مال باقي بماند؛ و هدف از اين حفظ و حبس مال، بهره‏برداري معنوي با به مصرف رسانيدن درآمدهاي آن در امري مباح به بيان ديگر است. وقف حبس مالي است که بهره‏وري از آن ممکن باشد و اصل مال باقي بماند و با استفاده از بين نرود و هدف نهايي از اين عمل، تقرب به جوار رحمت حق تعالي باشد. به طور کلي، حبس اموال و املاک با عنوان فقهي وقف از سوي فرد مسلمان راهي است که به سوي رحمت واسعه‏ي الهي به قول سعدي «فرستادن برگ عيش به گور خود» است و علماي دين از آن به «حسنه‏ي جاريه» يا کار شايسته‏ي پايدار و نمونه‏اي از باقيات صالحات تعبير نموده‏اند.مستندات وقف از منبع قرآن و حديث نبويبه عقيده‏ي علماي شافعي مذهب، مستند و دليل وقف از منبع قرآن در شريعت اسلامي، آيه‏ي «لن تنالوا البر حتي تنفقوا مما تحبون» است که معني آن چنين است: به خير تمام نمي رسيد مادام که از آنچه دوست مي‏داريد در راه خدا انفاق کنيد. نيز به نظر برخي از علماي شرع، آيات «و ما تفعلوا من خير فلن تکفروه» و «وافعلوا الخير لعلکم تفلحون» مستندات ديگري درباره‏ي وقف‏اند.اما مستند وقف از منبع حديث نبوي، خبري است که مسلم و ديگر راويان آن روايت کرده‏اند. بدين مضمون: «اذا مات ابن‏آدم (العبد) انقطع عمله الا من ثلاث (الا من ثلاثة اشيا): صدقة جارية، او علم ينتفع به او ولد صالح يدعو له».يعني: هرگاه آدمي بميرد، کارهايش به سرانجام خواهد رسيد، مگر سه کار: حسنات بي‏پايان، دانشي که به بهره دهي رسيده باشد و فرزند درستکاري که در پيشگاه خداوند او را دعا کند.سازمان اوقافدر صورت نهادينه شدن وقف در فرهنگ جوامع اسلامي و سازمان يافتن صحيح و اصولي آن منافع اقتصادي زيادي خواهد داشت. اما هرگز نبايد فراموش کرد که وقف در خدمت سالم سازي اقتصاد است و نه رونق اقتصادي؛ زيرا سالم سازي يک مفهوم ارزشي است رونق اقتصادي علمي صد در صد مادي است و هر چند يک اقتصاد سالم، البته رونق و شکوفايي نيز به ارمغان خواهد آورد؛ اما اين رونق و توسعه تبعي است و نه غايت مقصود؛ در حالي که هدف از نيل به اقتصاد سالم ناشي از توسعه‏ي وقف، جاودانه شدن در معنويت باقي، پايدار و جهان شمول است. به عبارت ديگر وقف مالکيتي ابدي در راستاي نيل به برکات و حسنات بي پايان و مصداق صدقة جارية است. اما هرگاه نتايج و عوايد اقتصادي وقف در بستر مصالح عمومي در جريان نباشد و مورد سوء نظر و سوء استفاده‏ي موقوف عليهم قرار گيرد، البته اين نقض غرض از وقف خواهد بود و در اين صورت، جامعه اسلامي از تبعات زيانبار آن در امان نخواهد بود. بنابراين، به منظور جريان يافتن صحيح وقف و تحقق و نظارت مستمر و هدايتگر بر اين امر مهم در ميان مسلمانان، وجود يک تشکيلات قانوني، فعال و متعهد تحت عنوان اوقاف در جوامع اسلامي ضروري است. به همين دليل، توسعه و تقويت چنين تشکيلاتي از اهم وظايف دولت اسلامي به شمار مي‏رود.بنابراين، يک دستگاه توسعه يافته و متعهد در جامعه‏ي اسلامي، به دليل گسترش دادن و ژرفا بخشيدن به معنويت و نوعدوستي عامل مؤثري در جهاني شدن معنويت در ميان فرهنگ‏ها و تمدن‏ها و جوامع انساهني در جهان است.وقف و گسترش علوم و معارف اسلامينيز از ميان ديگر آثار عام المنفعه‏ي وقف، مواردي چند را مي‏توان برشمرد، از جمله: گسترش علوم و معارف اسلامي و فراهم سازي امکانات آموزشي و احداث کتابخانه‏ها و مراکز آموزشي تحصيل علوم ديني و ديگر دانشها، تربيت مردان و زنان دانش پژوه در عرصه‏هاي گوناگون علوم و فنون و توسعه انتشارات ديني و علمي. شايان ذکر است که عوايد هزينه‏ي احداث و نگهداري اغلب مراکز علمي و ديني از سده‏هاي پيشين تا به امروز، به نحوي از عوايد وقف تأمين مي‏شده است. براي نمونه، هزينه‏ي تعمير و نگهداري مسجد جامع کردستان موسوم به دار الاحسان در سنندج و نيز مدرسه‏ي علوم دينيوابسته به آن از زمان احداث تاکنون، در مدت زماني قريب به چهار قرن همواره عمدتا از منافع و عايدات موقوفه‏هاي آن تأمين شده است. اين مرکز مهم و مشهور مذهبي - علمي، در مرکز استان کردستان فعلي، در عهد قاجاريه، و به فرمان امان الله خان اول والي اردلان احداث شد و در قرنهاي گذشته، عمده‏ترين مرکز اشاعه‏ي علوم اسلامي در کردستان ايران بوده است و شمار فراواني از علما و ادبا و رجال نامي و برجسته‏ي کرد در اين مرکز پرورش و تربيت يافته‏اند.وقف و سنتهاي اجتماعي نيکووقف، در قرون اخير در ميان مسلمانان، گاهي زمينه ساز ظهور آداب و رسومي حسنه و سنتهاي اجتماعي نيکو نيز بوده است، از جمله: مي‏توان به ترويج سنت نيکوي ازدواج در ميان جوانان، نگهداري و سرپرستي ايتام، دستگيري از ضعفا و بينوايان، کمک به بيماران، احداث مدارس، بيمارستانها، درمانگاهها و مراکز تحقيقاتي اشاره کرد.وقف و عزاداري سالار شهيدانيکي از سنتهاي اجتماعي بسيار شايسته و تأثير گذار در ايران، مراسم عزاداري سالار شهيدان در ماه محرم است که از درآمد موقوفه‏هاي مؤمنان و خيرين تأمين مي‏شود. براي نمونه، در کردستان اردلان - سنندج و توابع از دوره‏ي قاجاريه تا کنون، از محل عايدات موقوفه‏هاي مرحوم آقا مير ابوطالب حسيني، عزاداري ماه محرم همواره (بجز چندين دوره‏ي موقت تعطيلي) بر پا شده است.توضيح آنکه، در عهد قاجار و در دوره‏ي سلطنت فتحعلي شاه امان الله خان اول به عنوان والي ايالت کردستان اردلان، به عمران و آبادي شهر سنه دژ (سنندج کنوني) همت مي‏گمارد، وي براي برپايي عزاداري سيد الشهداء در ماه محرم به اشاره‏ي دربار قاجار، آقا مير ابوطالب حسني تاجر اصفهاني را به سنندج دعوت مي‏نمايد. آقا مير ابوطالب با خانواده و بستگانش پس از انتقال به تهران و عزيمت به سنندج، در اين شهر اقامت اختيار مي‏کنند.آقا مير ابوطالب در کردستان با خريد املاک و احداث چندين عمارت با شکوه و عالي، و نيز اقدامات ديگري همچون احداث قنات در سنندج، به انجام امور عام المنفعه مي‏پردازد. از جمله بناهايي که در زمان وي بنا شده عمارت با شکوهي است واقع در محله‏ي تپوله که اتاقهايي از آن به طرز زيبا و هنرمندانه‏اي گچکاري و آينه بندي و نقاشي شده است و مي‏توان آن را نخستين حسينيه سنندج ناميد. در اين مکان، همه ساله مراسم عزاداري عاشورا بر پا مي شده است و هيئت عزاداران اهل تشيع در محوطه اين بنا، به روضه خواني و سينه زني پرداخته‏اند اين بنا، هم اکنون نيز بر جاست و از ميراث فرهنگي مذهبي شهر سنندج به شمار مي‏رود و به آن عمارت امجد مي‏گويند. آقا مير ابوطالب حسيني، تاجر اصفهاني، در منطقه‏ي کردستان اردلان حوالي قروه دوازده دانگ از املاک خويش را وقف حسينيه و عزاداري امام حسين در ماه محرم کرده است. بعدها، در زمان نوه‏اش آقا مير ابوطالب دوم ملقب به امجد الاشراف توليت املاک و موقوفه‏ي حسينيه‏ي سادات بر عهده‏ي او قرار مي‏گيرد. در زمان امجد الاشراف عزاداري ماه محرم در حسينيه‏ي سادات همچنان ادامه داشته است. وي در سال 1329 هجري شمسي روي در نقاب خاک کشيده و از آن پس پسرش مير ابراهيم امجد توليت و تصدي موقوفات حسينيه‏ي سنندج را بر عهده گرفته است. او اين مسئوليت را تا سال 1355 شمسي ادامه داده و در اين سال به ديار باقي شتافته است. در دوران انقلاب اسلامي، اخيرا چند سالي است که پسران مرحوم آقا مير ابراهيم امجد يعني آقا مير اسماعيل، آقا مير محمد سعيد، آقا مير ابوطالب ارفع به اقامه‏ي عزاداري ماه محرم در همان سراي نياکانشان ارشد اولاد مرحوم مير ابراهيم، که شخص بزرگوار و مؤمن و فهيمي است در اين زمينه جد و جهد شايان توجهي از خويش نشان داده است.مروري بر اهم احکام وقف در فقه شافعيوقف اموال منقول و غير منقول1 - وقف اموال غير منقول، مانند زمين و دکان و باغ و قنات و نظاير آن صحيح است.2 - وقف اموال منقول، همچون وسايل زندگي (فرش، رختخواب، ظروف و...) و نيز کتاب و نظاير آن صحيح است.شروط وقف حضور موقوف عليه يا موقوف عليهم3 - اگر مالي بر شخصي (موقوف عليه) يا اشخاصي (موقوف عليهم) وقف شده باشد، مي‏بايستي به هنگام وقف، آن شخص (يا اشخاص) حاضر باشد و وقف را بپذيرد. لذا وقف بر طفلي که هنوز زاده نشده صحيح نيست. يا اينکه وقف بر فرزندان فقير فلان کس صحيح نيست، در حالي که به هنگام وقف آن شخص فرزند فقير نداشته باشد. نيز وقف بر يکي از دو نفر يا مسجدي که مشخص نشده باشد، صحيح نيست.بطلان وقف بر خود4 - وقف بر خود صحيح نيست. زيرا شايسته نيست که انسان چيزي را که از آن خود اوست، بار ديگر به ملکيت خود در آورد.بطلان تعلق منافع مادي وقف بر واقف5 - زماني که وقف، مشروط به باز گرداندن بهره‏اي به واقف گردد، باطل است. مانند آنکه باغي بر مسجدي وقف شود با اين شرط که آنچه از هيزم و چوب آن باغ به دست آيد به واقف بازگردانده شود که اين صحيح نيست. اما اگر واقف مالي را بر کسي وقف کند که برايش قرباني کند يا به جاي او فريضه حجي را به جاي آورد، در اين صورت وقف صحيح است؛ زيرا تنها حسنات اين عمل به واقف باز مي‏گردد.تصدي توليت وقف از سوي واقف6 - هر گاه نظارت و توليت وقف بر عهده واقف باشد، وقف صحيح است. حتي در صورتي که از بابت انجام اين نظارت، حق الزحمه‏اي نيز از عايدات اين موقوفه به واقف برسد، عمل وقف صحيح است.7 - برخي از علما معتقدند وقفي که در آن خود واقف نيز بهره‏مند باشد، صحيح است. مانند آنکه واقف بگويد اين باغ را بر طلابي که هم اکنون درس نحو مي‏خوانند وقف کردم. در حالي که خود او نيز يکي از آن طلاب باشد.وقف بر اهل ذمه8 - وقف بر اهل ذمه صحيح است، خواه يک تن يا بيشتر؛ مشروط بر آنکه بهره‏ي وقف در راه گناهکاري به مصرف نرسد. لذا اگر بگويد اگر اين باغ را بر فقيران اهل ذمه وقف کردم صحيح است و اگر بگويد بر آن شخص ذمي که خدمتکار کنيسه (معبد يهود و نصاري) است وقف کردم وقف باطل است.شروط صيغه‏ي وقف9 - يکي از شروط صيغه‏ي وقف آن است که با لفظي ادا شود که معناي حفظ هميشگي آن موقوفه و نيز ضرورت خرج کردن بهره‏ي آن به گونه‏اي که واقف تعيين کرده است، در برداشته است، صيغه‏ي وقف بايد با الفاظ صريح و بي‏کنايه ادا شود.10 - عمل وقف تنها با اين گفته که اين مال را صدقه دادم، محقق نمي‏شود - حتي اگر واقف نيت وقف را در دل داشته باشد - مگر آنکه عمل وقف را به موضوعي عام منوط کند مانند آنکه بگويد اين زمين رابراي ساختن مسجد وقف کردم.11 - اگر وقف بر تن (يا جمعي مشخص) باشد، شرط آن است که آن يک تن (يا جمع مشخص) وقف را قبول کند؛ در صورتي که شرايط قبول وقف را دارا باشد. در غير اين صورت، سرپرست او بايد وقف را قبول کند و اين قبول بايد در زماني صورت گيرد که واقف صيغه‏ي وقف را بر زبان جاري مي‏کند. هر گاه شخصي که وقف را قبول کند (و يا سرپرست او) به هنگام اداي صيغه‏ي وقف از سوي واقف، در آنجا حاضر نباشد، پس بايد بعد از کسب خبر وقف در حق او، بايد آن را قبول کند.12 - از ديگر شروط صيغه‏ي وقف آن است که براي هميشه باشد. لذا اگر کسي بگويد اين باغ را بر فلان کس به مدت يک سال وقف کردم اين وقف باطل است. اما اگر عمل وقف براي آزاد کردن بنده يا جهتي که خير و احسان مشخصي را در بر گيرد، صورت بگيرد، وقف صحيح است. مانند آنکه واقف بگويد اين زمين را براي مدت دو سال بر مسجد وقف کردم. نيز تعيين مدت براي وقف، در صورتي که چند قرني را شامل گردد، صحيح است. مانند آنکه بگويد اين مال را براي هزار سال وقف کردم.13 - هرگاه محدوده‏ي زماني شمول وقف از صيغه‏ي وقف استنباط گردد، مانند آنکه بگويد اين مال را وقف کردم بر فرزندانم، يا وقف کردم بر فلان کس و بعد از او بر فرزندانش، به نظر اغلب علما اين وقف صحيح است. هر گاه آناني که در اين صيغه‏ي وقف نام برده شده‏اند نماندند، اصل مال در وقفيت باقي خواهد ماند و به نزديکترين کسان واقف به ارث خواهد رسيد و اگر کسي از وي باقي نماند، حاکم مسلمانان مي‏تواند آن مال را به مصرف جامعه‏ي مسلمانان برساند. اما برخي از علما، در اين حالت عقيده دارند که آن مال وقفي براي بينوايان همان شهر بايد به مصرف برسد.14 - يکي از شروط صيغه‏ي وقف که به زمان اجراي صيغه‏ي وقف باز مي‏گردد آن است که اگر کسي بگويد اين مال را وقف کردم و نام کسي را نبرد، مانند آنکه بگويد اين مال را وقف کردم بر مردي، يا بگويد اين مال را وقف کردم بر آنان که بعد از اين نسل من به دنيا مي‏آيند (وقف منقطع الاول) يا بگويد وقف کردم بر کسي که پس از مرگ من بر قبرم فاتحه بخواند، يا وقف کردم بر مسجدي که بعد از اين احداث شود، در همه‏ي اين موارد وقف باطل است. اما (در وقف منقطع الوسط) اگر بگويد اين خانه را وقف کردم بر پسرانم و بعد از آنها بر مردي و پس از آن بر فقيران، در اين حالت پس از پسرانش وقف بر فقرا صحيح است.15 - يکي ديگر از شروط وقف آن است که صيغه‏ي وقف مشروط به تحقق امري نباشد که خير و حسنات در بر نداشته باشد از اين رو، اگر واقف بگويد هرگاه از حج باز گردم، آن مال بر تو وقف باشد، اين وقف صحيح نيست. اما اگر همين وقف مشروط به امر خير و حسنه‏اي شود مانند آنکه بگويد هرگاه ماه رمضان فرا رسيد اين زمين وقف مسجد باشد، اين وقف صحيح است و با فرارسيدن ماه رمضان زمين از آن مسجد خواهد بود.16 - اگر تحقق وقف مشروط به مرگ واقف شود مانند آنکه بگويد هرگاه بميرم آن مال بر فلان مسجد وقف باشد، صحيح است، زيرا حکم وصيت دارد. و به همين دليل، اگر واقف، آن مال را بفروشد اين کار به پشيمان شدن از وقف تلقي مي‏شود. نيز اگر وقف در زمان حال صورت گيرد (وقف منجر) اما تسليم مال وقفي به زماني پس از مرگ واقف موکول شود، آن وقف نيز صحيح است زير حکم وصيت را دارد. و اگر واقف وقف را مشروط به حفظ حق پشيمان شدن خود کند آن وقف باطل است زيرا نه صيغه‏ي وقف متضمن فوريت تنجيز است و نه حکم آزاد کردن بنده را دارد. توضيح آنکه، هر وقفي که متضمن بهره‏اي عمومي و امري عام المنفعه باشد، در اصطلاح فقهي، وقف مضاهي التحرير يا امر مشابه آزاد کردن بنده ناميده مي‏شود و اين گونه وقف اگر مشروط نيز باشد، صحيح است.17 - يکي از مبطلات وقف آن است که مشروط به عملي منافي شرع شود؛ مانند آنکه مالي بر مدرسه‏اي ديني وقف شود مشروط بر آنکه طلاب آنجا حق ازدواج نداشته باشند؛ يا اينکه مشروط به حفظ حق ابطال وقف از سوي واقف شود و يا اينکه مشروط به تغيير صفتي يا حالتي که در وقفنامه به آن اشاره شده باشد شود و يا اينکه وقف مشروط بر کاهش يا افزايش دادن مال وقفي شود. و در همه‏ي اين موارد وقف باطل است. اما وقف مشروط بر انحصار فايده‏اي بر موضوعي يا جمع انساني مشخصي، صحيح است. مثلا مدرسه‏اي براي اشاعه‏ي علم خاصي وقف شود يا مسجد و تکيه و خانقاهي براي پيروان مذهبي خاص وقف شود.18 - اگر وقف مشروط شود بر اجاره ندادن مال وقفي، يا بر اجاره ندادن بيش از يک سال آن مال، يا بر اينکه توليت وقف به کسي سپرده نشود که احتمال مي‏رود از قدرتش براي تصرف مال وقفي سوء استفاده کند و يا اينکه بر تعمير خانه‏ي وقفي از سوي موقوف عليه، و ديگر مواردي از اين قبيل... در همه‏ي اين حالات، شرط گذاري در وقف صحيح است اما در هر حال رعايت نکردن اين شروط، در مواقع اضطرار نيز اشکال شرعي ندارد. مثلا اگر مال وقفي براي 2 سال اجاره داده نشود و احتمال داده شود که اين مال رو به نابودي مي‏نهد، در اين صورت رعايت نکردن شرط اجاره‏ي يک ساله در مورد مال وقفي صحيح است. نيز اگر تعدادي کتاب مذهبي بر کتابخانه‏اي وقف شود، مشروط بر آنکه مجموعه‏ي کتابها به کتابخانه ديگري انتقال داده نشود و بعد از مدتها کتابخانه‏ي مزبور برجاي نماند در اين حالت، صحيح است که کتابهاي وقفي از آن کتابخانه به نزديکترين کتابخانه انتقال داده شود زيرا مراد واقف آن نبود که کتابها بدون بهره دهي بمانند يا اگر قرار شد باغي بر دو تن وقف شود و بعد از آن دو تن، بر فقيران آن ناحيه وقف باشد، اين شرط گذاري نيز صحيح است و در اين حالت اگر يکي از آن دو تن بميرد، سهم متوفي به ديگري مي‏رسد و هر گاه آن ديگري نيز بميرد، سهم هر دو متوفي به فقيران آن ناحيه خواهد رسيد.وقف بر اولاد (مطلق اولاد ذکور منقطع الاخر)19 - هرگاه کسي مالي را بر فرزندان خود وقف کند و صراحتا مشخص کند که به ترتيب خاصي به اين اشخاص برسد، اين وقف صحيح است. مثلا اگر بگويد اين مال را بر فرزندانم وقف مي‏کنم و بعد از آنها بر فرزندان آنها، در اين حالت تا يک تن از فرزندان خودش مانده باشد، مال وقفي بر نوه‏هايش تعلق نمي‏گيرد. نيز اگر بگويد مالي را بر فرزندانم و بر فرزندان فرزندانم و آنها که نسبشان به من باز مي‏گردد وقف کردم در اين حالت، وقف، فرزندان او اعم از پسر و دختر شامل مي‏شود و به نوه‏هاي پسريش (اعم از پسر و دختر) نيز خواهد رسيد. اما به نوه‏هاي دختريش نخواهد رسيد، زيرا آنها از نسب واقف نيستند.20 - اگر واقف بگويد مالي را بر فرزندم و فرزند فرزندم به شيوه‏ي ارث وقف کردم در آن حالت اگر يکي از پسران و دختران واقف بميرد سهم او به فرزندانش که از او ارث مي‏برند (چه پسر و چه دختر به ميزان 2 سهم پسر و 1 سهم دختر) تعلق مي‏گيرد.21 - اگر واقف بگويد مالي يا چيزي را بر اولاد ذکورم و ذکور اولاد آنها وقف کردم مطابق قاعده‏ي ارث، در آن حالت بهره‏ي وقف به پسرش يا پسرانش يا نوه‏ي پسرش يا نوه‏هاي پسري‏اش تعلق مي‏گيرد و به نوه‏هاي دختري‏اش (اعم از دختر و پسر) و نيز به دختر خود واقف تعلق نمي‏گيرد.22 - اگر واقف بگويد مالي يا چيزي را بر اولاد اولادم وقف کردم در اين صورت بهره‏ي وقف به تمام فرزندانش اعم از دختر و پسر و همه نوه‏هايش اعم از دختر و پسر تا نسلهاي بعدي، به نسبت يکسان تعلق مي‏گيرد.23 - اگر واقف تنها بگويد اين مال را بر اولادم وقف کردم و از اين بيشتر چيزي نگويد، دراين حالت چنين وقفي را منقطع الاخر مي‏گويند و آن مال به فرزندان نسل (پشت) خودش اعم از دختر و پسر تعلق مي‏گيرد و پس از مرگ آنها از ميان ارث بران، به نزديکترين کسان واقف تعلق مي‏گيرد و به غير از ارث بران، مانند دختر پسر و پسر دخترش و پسر پسر و دختر دخترش، به يک نسبت تعلق مي‏گيرد.در اين حالت صفت نزديکي به واقف مورد توجه قرار مي‏گيرد. اما اگر دليلي وجود داشت که منظور واقف اولاد او بوده، مثلا به هنگام وقف کردن بگويد اين مال از نسب من خارج نشود، در اين حالت به اولاد پسرش نيز داده مي‏شود اما به اولاد دخترش تعلق نمي‏گيرد. زيرا نسب اولاد دختري به پدر دختر باز نمي‏گردد.24 - هرگاه واقف بگويد اين مال را بر ذريه يا نسل خودم وقف کردم در آن حال منافع وقف بر اولاد و اولاد اولاد (اعم از دختر و پسر و نوه‏ي دختري و نوه‏ي پسري و از آنها به بعد) تعلق مي‏گيرد، مگر آنکه بگويد کساني از نسل من که نسبشان به خودم تعلق مي‏گيرد. اگر بگويد مالي را بر اولاد ذکورم و اولاد اولادم وقف کردم در آن حالت به دختر خودش و دختر دخترش تعلق نمي‏گيرد. زيرا با قيد ذکور دخترانش را محروم کرده است. در اين حالت، آشکار است که به طريق اولي، دختر دخترش نيز از وقف محروم مي‏شود، اما پسر دخترش محروم نمي‏شود و اين حالت در صورتي صحيح است که قرينه‏اي دال بر تعلق تام به نسل خودش، آشکار نباشد.وقف بر قاري قرآن و طلبه و مدرس علوم ديني (مشروط بر اساس عرف محل)25 - اگر چيزي (مالي) بر قاري قرآن يا طلبه‏ي علوم ديني يا مدرس ديني وقف شود علنا آن را به شرطي مشروط کند مانند آنکه بگويد قاري قرآن روزي چهار جزء از قرآن را بايد تلاوت کند يا طلبه‏ي علوم ديني مثلا روزي 4 ساعت به آموختن دروس ديني مشغول باشد و يا مدرس روزي 4 ساعت علوم ديني تدريس کند، در آن حالت بايد شرط عينا رعايت شود. اما اگر وقف را به شرطي مشروط نکرد در آن وضعيت، براساس عرف محل و منطقه بايد عمل شود و اگر در عرف آن محل نيز سابقه و قرينه‏اي موجود نبود، براساس عرف محل و منطقه‏ي آن کساني عمل شود که وقف شامل حالشان مي‏شود.بازتاب خدمات اجتماعي در متن وقفنامه‏هاي کردستان ايراناز آنجا که هدف نهايي از وقف اشاعه معنويت و حق طلبي و تقرب به جوار رحمت بي منتهاي الهي است، لذا به منظور تأسيس و احداث پايگاه و مرکز و نهاد شايسته‏اي براي اشاعه‏ي روح معنويت و حق طلبي و توجه به آخرت، مسلمانان از محل عوايد موقوفات در احداث و نگهداري مساجد همواره اهتمام ورزيده‏اند. بر همين اساس، بيشترين موارد و مصاديق وقف در ميان مسلمانان، ساختن مساجد و اماکن مذهبي بوده است. و بالطبع، با ساخته شدن هر مسجدي از محل عوايد وقف، غالبا تأسيسات عام المنفعه ديگري همچون مدرسه‏ي علوم ديني و حجره‏ي طلاب، کتابخانه، غسالخانه، دار العجزه و دار المساکين و دار الايتام که هر يک از اين مراکز با ارائه‏ي خدمات اجتماعي، به طور رايگان، گوشه‏اي از نيازهاي عمومي مردم را برآورده کرده است.مسجد و مدرسه‏ي علوم ديني دارالاحسان سنندج و موقوفه‏ي آنيکي از کهن‏ترين و بزرگترين مراکز ديني مسلمانان در کردستان ايران، «جامع دار الاحسان» در شهر سنندج است که از طريق عايدات موقوفات آن، در چند سده‏ي پيشين، نگهداري شده است. اين بناي رفيع و با شکوه، هم اينک نيز برجاست و از ميراث فرهنگي و ديني اين سامان به شمار مي‏رود. اين مسجد در سال 1226 هجري قمري به فرمان امان الله خان اول والي کردستان اردلان - سنندج و توابع - تأسيس شده و در حوالي 1230 هجري قمري کار احداث آن به پايان رسيده است. بناي اين مسجد شامل يک شبستان بزرگ با 24 ستون سنگي؛ 35 گنبد و دو ايوان شرقي و جنوبي است که هر دو به طرز زيبايي کاشيکاري شده است. حياط مدرسه‏ي مسجد با 12 حجره و 2 بالاخانه؛ حوض حياط مدرسه؛ دو گلدسته‏ي کاشيکاري شده بر فراز ايوان شرقي؛ دو ثلث قرآن بر کتيبه‏ي دور مسجد و دو ايوان و گرداگرد ستونهاي سنگي شبستان مسجد خوشنويسي شده است.ميرزا فتح الله خرم کردستاني، ماده تاريخ بناي مسجد و مدرسه‏ي دار الاحسان، در فاصله زماني پنج سال (از سال 1226 تا 1230 هجري قمري) را در سروده‏اي به يادگار نهاده که بر سر در ايوان شرقي مسجد نقش بسته است:مصرع اول دهد از سال بنيادش خبر: «فرا يزد باشد از اين مسجد و مدرس عيان» (1226)مصرع ثاني است تاريخ دوم سال از بنا: «باد دايم دار الاحسان امان الله خان» (1227)از سوم مصرع، سوم سال بناي آن بجو: «گشت اين مسجد بنا از لطف حي لامکان» (1228)چهارمين مصرع بود تاريخ سال چارمين: «شد بناي اين رواق از والي والا نشان» (1229)پنجمين مصرع نشان سال اتمامش بود: «باد اين مأوا محل فيض يزدان جاوان» (1230)امان الله خان والي، به جز اين مسجد در انجام چندين فقره‏ي ديگر از خدمات اجتماعي، فرهنگي و ديني کوشيده است، از آن جمله:1 - تأسيس مدرسه‏ي علوم ديني در جوار مسجد دار الاحسان2 - ايجاد کتابخانه و حجره‏ي طلاب و مدرسين.3 - دعوت از استادان بلند پايه‏ي علوم ديني براي تدريس علوم و معارف اسلامي در مدرسه‏ي مسجد دار الاحسان. دراين زمينه، شايان ذکر است که امان الله خان به سال 1228 هجري قمري، حاج شيخ محمد سعيد مدرس ابن شيخ احمد (دوم) مردوخي را که درعلم رياضي و کليه علوم رسمي آن عصر سرآمد و استاد مسلم بوده، به مسجد دار الاحسان دعوت نموده و ايشان را در منصب تدريس مستقر کرده و تدريس در آنجا را به داناترين فرزندان خود اختصاص داده است.4 - وقف شش دانگ روستاي آخليچيان، از محال حسن آباد از توابع سنندج، و نيز يک قطعه باغ بر مسجد و مدرسه‏ي دار الاحسان جهت اعاشه‏ي مدرسين و طلاب و خادم و مؤذن و نيز تعمير مسجد.مسجد والي سنندج و موقوفه‏ي آنيکي ديگر از معروفترين موارد وقف بر مساجد در کردستان ايران به ويژه کردستان اردلان - سنندج و توابع - موقوفات مسجد والي، مشهور به دار الامان است. اين مسجد را امان الله خان دوم، والي اردلان مشهور به غلامشاه خان و ملقب به ضياء الملک در سال 1268 هجري قمري بنا کرده که مشتمل بر يک شبستان بزرگ و يک ايوان عالي رو به مشرق و سه بالاخانه و دوازده حجره است. مؤلف تاريخ مردوخ، درباره‏ي اين مسجد مي‏نويسد: «امان الله خان قريه‏ي خليفه ترخان و مزرعه‏ي حاجي آباد و يک قطعه باغ در ميابروان را وقف اين مسجد کرده، قنات مخصوصي را هم براي آن احداث کرده است».مسجد امامزاده هاجر خاتون سنندج و موقوفه‏ي آناز ديگر موارد وقف بر مساجد کردستان ايران در حوزه‏ي کردستان - اردلان سنندج و توابع - موقوفات مسجد امامزاده هاجر خاتون (ع) در شهر سنندج است. هاجر خاتون (ع) دختر حضرت امام موسي کاظم (ع) و خواهر گرامي حضرت امام رضا (ع) است که در اين محل مدفون شده است.مؤلف تاريخ مردوخ، در معرفي اين امامزاده و مسجد، مي‏نويسد:«هاجر خاتون، خواهر امام ثامن ضامن عليرضا و پسر امام موسي کاظم پسر امام جعفر صادق پسر امام محمد باقر پسر سيد سجاد علي اوسط امام زين العابدين پسر سيدالشهداءامام حسين (عليهم السلام) مي‏باشد که در اين محل دفن گرديده است. اين مسجد بواسطه‏ي قرب جوار آن معصومه تا ظهور دولت پهلوي بست بوده و مردم از ظلم حکام و تعدي متنفذين پناهنده به آنجا مي‏شدند... قريه ساتيله را که در نزديکي رودخانه‏ي شهر است مرحوم شرف الملک (علي اکبر خان) به مرحوم شيخ شکر الله بخشيده که منافع آن به مصرف هاجر خاتون و مدد معاش حاج شيخ برسد. اراضي و باغات متعدده نيز در نقاط مختلفه ر آن مسجد و بقعه وقف شده و بهره همه آنها به مصرف تعميرات و اعاشه‏ي امام و خادم و معتکفين و واردين آنجا مي‏رسد». يکي از مهمترين آثار مفيد و مؤثر ديني، فرهنگي و اجتماعي در مورد مسجد امامزاده هاجر خاتون آن است که اين مکان مقدس، از همان اوان تأسيس، مرکز آموزش قرآن بوده است و شماري از قاريان قرآن سنندج در همين مکان مقدس پرورش يافته‏اند و هم اينک نيز در حجراتي از اين مسجد، علاقمندان و تشنگان معارف قرآني به آموزش و تلاوت قرآن اشتغال دارند که البته اين از برکات وقف است.امامزاده پير عمر سنندج و موقوفه‏ي آنيکي ديگر از مصاديق وقف، وقف بر امامزادگان است و يکي از مشهورترين نمونه‏هاي اينگونه وقف در کردستان - اردلان سنندج و توابع - وقف بر امامزاده پير عمر است. در نسب اين امامزاده که در بخش شرقي شهر سنندج مدفون شده روايات مختلف است. بعضي مي‏گويند وي فرزند بلا فصل حضرت علي بن ابيطالب (ع) است و برخي ديگر رشته‏ي نسبي ايشان را با شش پشت به حضرت علي بن ابيطالب (ع) مي‏رسانند. مؤلف تاريخ مردوخ در اين زمينه مي‏نويسد:عمر بن يحيي بن حسين (ذي الدمعه) بن ابي الحسين (زيد شهيد) بن سيد سجاد علي اوسط ملقب به زين العابدين بن سيد الشهداء امام حسين بن علي (عليهم‏السلام) - در سنه 1040 هجري، سليمان خان اردلان پسر مير علم الدين بر مقبره‏ي پير عمر گنبدي ساخته.. سپس خانه‏ي پاشاي بابان گنبد و حياط کوچکي بر آن ساخته و غلامشاه خان والي آن را توسعه داده و روستاهاي قوچاق و مغاره را بر آن وقف کرده است.وقف بر حسينيه و اقامه عزاداري ماه محرمهمچنان که پيشتر اشاره شد يکي از دستاوردهاي وقف در ميان جوامع اسلامي، در سده‏هاي پيشين، ظهور آداب و سنن نيکو بوده است. يکي از بارزترين مصاديق اين عملکرد، اقامه‏ي عزاداري سيد الشهداء (ع) در ميان ايرانيان است.اما در اين زمينه نکته‏ي مهم و قابل توجه اين است که در کردستان و مناطق کردنشين و ساير نواحي شافعي مذهب ايران، اقامه‏ي عزاداري ماه محرم از محل عوايد موقوفات خيرين و محبان اهل‏بيت عصمت و طهارت (ع)، نوعي نزديکي و همدلي و همدردي به وجود آورده است که از عمده‏ترين نتايج اجتماعي آن وفاق و اتحاد بين مذاهب اسلامي مي‏باشد. اين همبستگي، از قديم الايام تاکنون، در ميان کردهاي اهل تسنن شافعي مذهب و شيعيان جعفري مذهب کردستان ايران به طور طبيعي بر قرار بوده است و البته يکي از عوامل تأثير گذار در تجلي يافتن اين همبستگي ديني، آثار اجتماعي موقوفاتي بوده است که به برکت وقف اموال بر حسينيه و مرقد امامزاده و اقامه‏ي عزاداري در محرم، در خلال سده‏هاي پيشين، پديد آمده است. مواردي از اينگونه فقها، عبارتند از: وقف زمين و املاک و... از سوي آقا مير ابوطالب حسيني تاجر اصفهاني، ساکن کردستان (سنندج) بر حسينينه و اقامه عزاداري ماه محرم؛ وقف املاک از سوي غلامشاه خان والي بر اقامه‏ي عزاداري ماه محرم.وقف بر فقرايکي از مهمترين آثار اجتماعي وقف، احسان و نيکوکاري، دستگيري از ضعفا و عجزه و بي پناهان و ايتام و نيز کمک به بينوايان و فقرايي است که بنا به عللي، توانايي کار ندارند و قادر به امرار معاش خود نيستند که البته دلجويي و حمايت مادي و معنوي و سعي در رفع حوائج اينان. بر عهده‏ي جامعه‏ي اسلامي است. از آنجا که هر جامعه‏ي ايماني، و به ويژه پيکره‏ي امت اسلامي، در قبال اين اعضاي ناتوان و به درد آمده‏ي خود، شرعا و اخلاقا متعهد و مسئول است، لذا عوايد بخشي از موقوفات به اين گروه اجتماعي تعلق مي‏گيرد. در اين زمينه، اسناد وقف حاکي از آن است که در سرزمين‏هاي اسلامي، اين بعد اجتماعي وقف همواره فعال بوده است. شعر مشهور سعدي - عليه‏الرحمة - در اين زمينه، بيانگر همين حس مشترک نوعدوستي است:بني آدم اعضاي يک پيکرندکه در آفرينش ز يک گوهرندچو عضوي به درد آورد روزگاردگر عضوها را نماند قرارتو کز محنت ديگران بي غمينشايد که نامت نهند آدمي‏از اين رو، آثار اجتماعي وقف که همان گذشتن از حق شخصي براي جلب رضايت خداوند است، به منظور رسيدن به انسجام و استحکام و استقرار مباني جامعه و تأمين همبستگي اجتماعي، پيوشته در کار بوده و نقشي برجسته و چشمگير و ماندني ايفا نموده است.نمونه‏اي از اسناد وقف بر فقرا، در کردستان ايران، وقفنامه‏ي زميني است که در سال 1308 هجري قمري، از سوي شيخ محمد فخر العلماي مردوخي - از علماي برجسته سنندج - به مدت 99 سال به آقا ميرزا علي اکبر واقعه نگار - از تذکره نويسان و مورخين کردستان اردلان - به اجاره داده شده است.وقف بر انديشمندان، علما، مدرسين و مروجين ديناز ديگر آثار اجتماعي وقف که دانش و فرهنگ عمومي جامعه‏ي اسلامي را ارتقاء مي‏بخشد، وقف بر خدمتگزاران علم و فرهنگ و جامعه‏ي علمي و فرهنگي است که اين امر در ترويج علوم و فنون و اشاعه‏ي ديدگاه علمي و فرهنگي و نهادينه سازي نگاه علمي و شکل گيري جامعه علم باور، حائز کمال اهميت است.در کردستان ايران نيز، شيوه‏ي حسنه‏ي وقف بر علما و مروجين دين، متداول بوده و پيشينه بس ديرينه‏اي داشته است. براي مثال، از سه قرن و نيم پيش در ناحيه‏ي اشنو (اشنويه‏ي فعلي) واقع در شمال کردستان ايران، حسين پاشا نامي، مالک روستاي حسن آباد، سه دانگ از ملک خويش - قريه‏ي حسن آباد - را بر دو تن از علماي آن منطقه - شيخ حامد بن فتح‏الدين و شيخ محمود محمد و اولاد آنها - وقف کرده است. شايان ذکر است که شيخ حامد پدر مرحوم ملا علي اشنوي مؤلف کتاب مشهور تصريف ملا علي است که اين کتاب در مناطق کردنشين از کتب درسي علم صرف عربي به شمار مي‏رود.وقف بر اولاد ذکور و ذکور اولاداز ديگر انواع وقف، وقف بر اولاد ذکور و ذکور اولاد است که از نظر فقه شافعي، صحيح است و در سده‏هاي پيشين معمول بوده است. وقف بر اولاد ذکور و ذکور اولاد که بارزترين آثار آن محروم کردن دختران از بهره‏ي موقوفات بوده است، از قديم الايام در ميان خاندانها و طوايف و عشاير کرد شافعي مذهب رواج داشته است.اهداف اين گونه وقف در ميان کردها، شايد در هر دوره و عصري متفاوت بوده است که از آن جمله مواردي چند قابل ذکر است:يکي آنکه، به نظر اغلب علماي شرع، دختران همواره به عنوان فرزنداني که قابليت حفظ نسب و نام خانوادگي را ندارند، مطرح بوده‏اند و از اين نظر، تعلق بهره‏ي موقوفات به آنهاکاري عبث به شمار مي‏آمده است؛ زيرا آنها پس از وصلت و اختيار تأهل، تعهد و مسئوليت اجباري و اقتصادي خانواده را به عهده ندارند.دو ديگر آنکه، از آنجا که سهم ارث به دختران تعلق مي‏گيرد، تعلق عوايد موقوفات به آنها ضرورتي ندارد.سه ديگر آنکه، تعلق عوايد موقوفات به فرزندان پسر، اساسا و شرعا به منظور خرج کردن و به مصرف رسانيدن اين عوايد در کاري مباح و نيکو و مقرر و معمول بوده و نظر به اينکه درجامعه‏ي سنتي قديم عرفا دختران هيچگونه مسئوليت اجتماعي مشخصي بر عهده نداشته‏اند و وظيفه اصلي آنها تصدي مديريت خانواده و پرداختن به تربيت فرزندان و مراقبت از آنها بوده است، لذا بهره‏وري آنان از عوايد وقف، به نظر قدما و در شرايط اجتماعي اعصار پيشين، بي‏دليل و بي‏فايده و بدون مناسبت تلقي مي‏شد.انگيزه‏ها و اهداف وقف بر اولاد ذکور هر چه باشد به نظر مي‏رسد عمده‏ترين هدف از اين کار، حفظ نفوذ اجتماعي و قدرت اقتصادي عشيره‏ها و خاندانها بوده است. زيرا به نظر قدما اگر قرار باشد از محل عوايد وقف عشيره و خانداني، کار حسنه‏اي و حسنه‏ي جاريه‏اي صورت بگيرد، بهتر است در آخرت به حساب همان عشيره و خاندان منظور شود در هر حال، اينگونه وقف، متجاوز از نيم قرن است که رفته رفته منسوخ شده است و انديشمندان اسلامي و علماي شرع در عصر حاضر بنا به دلايلي، از جمله ناروا بودن محروميت دختران از حقوق ديني و اجتماعي، وقف بر اولاد ذکور را عملي نا صواب و به دور از عدالت مي‏دانند.بازتاب مکارم اخلاقي و فضايل و خصايص انساني در متن وقفنامه‏هاي کردستان ايرانوقف جلوه گاهي از ايماني راسخ به خدا و آخرتگاهي در متن وقفنامه‏ها، نکته‏هاي بسيار بديع، عبرت آموز و کم نظيري به چشم مي‏آيد که نسبت به نفس عمل وقف، از بار معنوي ارزشمندتري برخوردار است که مي‏توان آن را حسنه در حسنه‏ي جاريه ناميد. يک نمونه‏ي بسيار جالب و نادر اين معني موردي است که قريب به يک قرن و نيم پيش از اين، در يکي از روستاهاي کردستان ايران، موسوم به ترجان در حوالي شهر بوکان، رخ داده است و آن ماجراي اختلافي است که در يکي از خاندانهاي کردستان مکري به نام خاندان قوچ بيگ بابا ميري، بين دو برادر، بر سر تصاحب املاک مادرشان، در گرفته است.قوچ بيگ ياد شده، مالک روستاي ترجان، همسري داشته است مؤمنه و نيکوکار به نام نور النسا خانم، دخت مؤمن بيگ، که بنا به سنگ نبشته‏ي سر در مسجد ترجان، وي در اوايل قرن سيزدهم هجري قمري، با هزينه‏ي شخصي، مسجدمذکور را احداث نموده و نيز سه دانگ از روستاهاي قاقل آباد و شيلان آبي و قازلي را بر اين مسجد و مدرسه‏ي علوم ديني وابسته به آن وقف نموده است.ابيات لوحه‏ي سر در مسجد ترجانبه توفيق جناب حي مطلقز فيض خالق نه طاق ازرق‏پي طاعت يکي مسجد بنا کردکه مثل او نباشد هيچ جوسق‏شده نور النسا خانم علم، زانکه نور نوع نسوان است، رونق‏يکي بانوي با فر و سعادتکه هست از بانوان عصر، اليق‏بوداندر حريم قوچ بيگ اومهين بانوي شيرين کار، الحق‏بود هر دم شريعت را موافقهمه شغلش طريقت را محقق‏بود در عقل چون سته زبيدهبود چون رابعه در دين، موفق‏به دل در کار يزدان سعي کردهبه جان، در بحر احسان، رانده زورق‏ز تعريفش، زبان مدح، کوتاهبود عاجز ز وصف او فرزدق‏چو کرد اتمام آن فرخنده مسجدبه سعي عاجل غير معوق‏براي سال تاريخش خرد گفت:«جزاي مجد، خاتون بايد از حق»الحجار علي رضا / 1208 هجري قمريافزون بر اين نيکوکاريها، نور نسا خانم شخصا کار شستشوي هفتگي لباس طلاب مدرسه‏ي علوم ديني ترجان را بر عهده است. اما شنيدني‏تر از روايت نيکوکاري او و گفتني‏تر از خبر وقف اموال وي بر مسجد و مدرسه‏ي علوم ديني، داستاني است حاکي از اخلاص و ايمان اين زن مسلمان کرد که نقل آن در اين مقام بي مناسبت نيست!- طبق سندي که در دست است، نور نسا خانم همسر قوچ بيک بابا ميري و باني مسجد جامع روستاي ترجان، ششدانگ از قريه‏ي قازلي (قازليان) و سه دانگ از روستاهاي قاقل آباد و شيلان آباد و تمامي آسياب خاتوآته و تمامي آسياب قاقل آباد را بر مسجد جامع ترجان وقف کرده است.- محمد امين بيگ پسر بزرگتر قوچ بيگ بابا ميري و نور نسا خانم، با ارائه سندي جعلي ادعا کرده که مادرش نور نسا خانم اراضي روستاي ترجان را بر ارشد اولاد ذکور خود وقف کرده است و هم از اين رو، تصرف در اراضي ياد شده را خواستار شده است.- محمد کريم بيگ پسر کوچک قوچ بيگ بابا ميري و نور نسا خانم، نيز با تشکيل محکمه‏اي شرعي و معرفي شاهد و سپس اداي قسم در محضر دادگاه، مدعي شده که مادرش اراضي روستاي ترجان را بر اولاد ذکور خويش وقف کرده است.در همين محکمه، نور نسا خانم، مادر محمد کريم بيگ ادعاي پسرش را انکار کرده و هر گونه اقدامي از سوي خويش مبني بر وقف زمينهاي ترجان بر اولاد ذکورش را تکذيب کرده است؛ اما محکمه‏ي مذکور به دليل اداي سوگند از سوي محمد کريم بيگ، حکم به صحت وقفيت اراضي ترجان بر اولاد ذکور نور نسا خانم داده است.- با پيگيري اين قضيه از سوي هر دو برادر ياد شده، در محکمه‏اي ديگر، سرانجام حکم بر بطالت ادعاي هر دو برادر (محمد امين بيگ و محمد کريم بيگ) داده شده است و بنابراين، آنها کاري از پيش نمي‏برند.- با توجه به موارد فوق، از مطالعه‏ي دو سند ياد شده چنين بر مي‏آيد که نور نسا خانم اولا، ميان دو پسرش هيچگونه تبعيضي قائل نشده است و به خاطر ادعاي وقف بر ارشد اولاد ذکور از سوي محمد امين بيگ، حقوق ساير فرزندانش را اعم از دختر و پسر، پايمال نکرده است. در ثاني، به خاطر ادعاي وقف بر اولاد ذکور از سوي محمد کريم بيگ، احتمالا دخترانش را نيز از حق الارث محروم ننموده است. ثالثا،مهر مادري بر ايمان و انديشه‏ي وي فائق نيامده و ادعاي کذب پسر ارشدش را نپذيرفته است. رابعا، از محتواي دو سند ياد شده، چنين بر مي‏آيد که نور نسا خانم اصولا به وقف بر اولاد ذکور تمايلي نداشته و هر بار در برابر خواسته‏ي پسرانش مقاومت کرده است که اين امر از سويي، اراده‏ي استوار وي را در اجراي عدالت نشان مي‏دهد و از سوي دگر، حاکي از آن است که نور نسا خانم استفاده نابجا از قوانين شرعي را جايز نشمرده است. زيرا در حالي که وي اراضي ديگري را بر مسجد جامع ترجان وقف نموده است، اما فرزندانش خويش را نيز (اعم از دختر و پسر) از سهم الارث محروم نکرده است. خامسا، از نحوه‏ي عمل نور نسا خانم چنين بر مي‏آيد که وي وقف عام را بر وقف خاص و نيز در مورد فرزندانش، سهم الارث را بر سهم عوايد وقف ترجيح داده است که اين بينش در آن عصر و زمانه يکصد و پنجاه سال پيش شگفت انگيز و قابل تحسين است.سند شماره‏ 01بعد الحمد و الصلوة غرض از تحرير اين حروف... آنکه در دار الامتحان دنيا سعادتمند کسي را توان گفت که در مدت چند روزه‏ي ايام حيوة به اشاعه‏ي بر و بذل خيرات و موقوفات که صدقه جاريه عبارت از آن است، بهره‏اندوز سعات ابدي و سرمايه افزاي فيض سرمدي بوده که ثمر زندگاني همين و نتيجه‏ي دولت جز اين نيست. در اين اوان ميمنت اقتران، بندگان ذي شوکت و شأن، دولت و اقبال همعنان، باسط بساط امن و امان، طالب الحسنات و باذل خيرات، الوالي بن الوالي بن الوالي امان الله خان اردلان، والي والا شأن کردستان، ادام الله اجلاله و اقباله، الي مديد زمان، محضا لله و طلبا لمرضاته، همگي و تمامي و جملگي شش دانگ قريه‏ي آخليچيان من محال حسناباد، بجميع ما فيها و احاطات الحدود المفصله في الضمن بها، از آب و زمين و باغات و مو و سر درختي و غيرها بحيث لا يخرج شي عنها که از قرار قباله صحيحه عاليه‏ي شرعيه و مرعيه‏ي اسلاميه به حباله‏ي ملکيت و حقيقت در آورده بود بر مسجد و مدرسه‏ي مبارکه‏ي دار الاحسان خلد بنيان که از مستحدثات وافيه‏ي رفيعه‏ي بندگان واقف عظيم الشأن است. وقف مؤبد شرعي و حبس مخلد مرعي فرمودند... وقفا صحيحا صريحا شرعيا جامعا للشرايط... و توليت آن مادام الحيوة به نفس نفيس خود و بعد به ارشد اولاد خود بطنا بعد بطن و نسلا بعد نسل محول و موکول فرمودند که چنانچه شايد (اهتمام) تمام به عمل آورده به گماشتن ناظرين و مباشرين متدين امين مداخل آن را ما کان و سيکون ضبط و جمع نموده به انضمام موقوفات ديگر صرف حوائج طلبه و مدرس و خدمه و مؤذن مسجد مبارکه نمايند...تحريرا في شهر ربيع المولود 1234سند شماره‏ 02بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله رب العالمين و الصلوة علي خير خلقه سيدنا و حبيبنا و شفيع ذنوبنا محمد و آله و اهل بيته الطاهرين اجمعين و صحبه. شش دانگ قريه‏ي خليچيان رامع جميع باغات و اراضي آب و کهريز و رودخانه و ما يتعلق بها وقف صريح و صحيح موبد شرعي به مسجد و مدرسه‏ي احداثي اين نيازمند درگاه اله، موسوم به دار الاحسان، کردم که مخصوص مصارف مسجد و مدرسه بوده و باشد و ان شاء الله مادام الحيوة توليت آن به نفس اين عاصي که به هر کس صالح داند مباشر کرده، منافع آن را صرف مسجد و مدرسه مبارکه نمايد. و بعد هم به ارشد و اعقل اولاد تولية آن محول است که ان شاء الله موافق حساب للهيت متوجه، و منافع آن را به موقوف عليه عايد سازند و همچنين يک قطعه باغ احداثي خود را واقع در طرف شرقي شارعي که از دباغ خانه داخل قصبه مي‏شود، به طريق مذکور وقف مؤبد صريح مسجد مبارکه دار الاحسان مذکور کردم که داخل موقوفات مسجد است و کان ذلک في شهر ربيع المولود.اللهم بارک لي بحق سيد المرسلين و آله بهذه الشهر المبارک 1234، محل مهر مرحوم امان الله خان واليسند شماره‏ 03موجب تحرير آنکه، به موجب نوشته‏ي علي حده مرحوم رضوان آرامگاه شيخ محمد فخر العلما طاب ثراه زمين کهنه باغ و حوالي تکيه قاطرچيان را که وقف بر فقراء به موعد نود و نه سال به اجاره‏ي شرعيه در مقابل مال الاجاره‏ي معين به عاليجاه مجدت اکتناه مقرب الحضرة العليه آقا ميرزا علي اکبر واقعه نگار داده بود و داعي حقير که از جانب اولياي دولت قاره ابدها الله به مراقبت امور اوقاف کردستان مأمور بود، و نظارت اوقاف را داشت، امضاي آن نوشته را داده. پس از آن، عاليجاه آقا ميرزاعلي اکبر معظم اليه به اجاره‏ي شرعيه‏ي لازمه‏ي جازمه‏ي اسلاميه داده مقدار بيست ذرع زمين عرضا و بيست ذرع طولا، به موعد... سال، از زمين مرقومه را در جنب خانهاي (خانه‏هاي) مرحوم استاد عبدالرحمن و قهوه خانه، در مقابل مال الاجاره، معين مبلغ چهار تومان نقد رائج مأخوذ، و صيغه‏ي مواجره‏ي شرعيه را جاري نموده، به عزت آثار آقا شکر الله نجار داده، قبول اجاره را نمود، مال الاجاره را نقدا تحويل نموده. بناء اعلي ما زبر، مقدار بيست ذرع زمين مسطوره حق طلق شرعي استاد شکر الله است له التصرف فيها کيف يشا و يريد و قد جري و حرر ذلک في 28 شوال سنة 1308.مهمور به مهر: علي اکبردر حاشيه ممهور به مهر: احمد الله علي کل حال ملا احمد ملا باشي، محمد صادق ابوالوفا ابن احمدسند شماره‏ 04يا مالک الملک بالاستحقاقالحمد لله الذي جعل الوقف هدية مقبولة بکرمه العميم و الاحسان و الصلوة و السلام علي خير خلقه محمد الذي رغب امته بالصدقة الجارية لعدم انقطاع عمله من الخير مع امتداد الزمان، و علي آله و اولاده الائمة المعصومين الذين يهدون الناس بالاقتداء بهم لشرف بلاغتهم و فضالتهم و کمال الايقان صلوات الله تعالي عليهم اجمعين؛ اما بعد باعث بر تحرير اين کلمات مصدقة الايات شرعية، و سبب تسطير اين حروفات مبينة العلامات عرفيه آن است که تقويت شعاري شاه حسين ولد درويش آقاي حسن آبادي، طلبا لرضا الله تعالي، و احياء لحديث رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم، وقف کرد سه دانگ ملک از قريه‏ي حسن آباد الواقع في ناحية اشنو مع الحدود الاربعه و التوابع و اللواحق؛ در حالت صحت وجود و کمال عقل و بلوغ بالايجاب الشرعيه. بر شريعت پناهان فضلت آثار شيخ حامد ابن‏شيخ فتح‏الدين و شيخ محمود بن شيخ محمد و علي اولادهما الذکور بطنا بعد بطن و نسلا بعد نسل المنتسبون اليهما ما سفل، و موقوف عليهما نيز قبول کردند. بقبول شرعيه. و عقد صحيحة شرعيه جاري شد بين الواقف و الموقوف عليهما مشتملا علي الايجاب و القبول و الاقباض. و من بدله بعد ما سمعه انما اثمه علي الذين يبدلونه. جري بتاريخ شهر ربيع الثاني في سته احدي و ستين و الف من الهجرة النبوية. سنه 1061.سند شماره‏ 05بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله الذي وفق العباد و ايدهم باالاشعاف و الاعطاف و الشکر علي واقف ضمائر جمهور الانام و واقف علي غفران العباد في يوم القيام الذي وقف بساتين الارض علي المؤمنين و المؤمنات و موفق الواقفين بتوفيق الاوقاف و الخيرات و جعل الوقف مفتاحا لمنافع الدينية و الدنيوية و الاخروية و الصلوة و السلام علي محمد سيد الثقلين فبعد بنا بر اقتداء و اتباع حديث حضرت رسالت پناهي که فرموده است: «اذا مات ابن آدم انقطع عمله الا في ثلثة: ولد صالح يدعو له و علم ينتف�





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 696]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن