واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: بندگی یا عبادت؟ کدامیک؟!
آیة الله امجد در درس اخلاق خود توصیههایی دارند که شایسته است عمل گردد تا سبب هدایت و عاقبت بخیریمان شود. برخی از آن توصیه ها را ذکر میکنیم: نمایشگاه زیباییهای کربلادر كربلا همه چیز در اوج است! فضائل و رذائل! در اینجا میتوان صحنههایی بی نظیر را مشاهده كرد! گاهی به خاطر یك انگشتری، انگشت را قطع میكنند و ... از آن طرف پیرمردی مانند "عابس" در اوج عشق و شور از همه چیز خود گذشته است ... و عرفان این است. نمایشگاه بزرگی از زیباییهای بی نظیر ... جایی كه مرگ در راه خدا در كام جوانان آن شیرینتر از عسل است ... و حسین در همه ی لحظات در مسیر رسیدن به كربلا در همه ی منازل، راه حق را از باطل نشان میداد. یاران خود را بر سر دو راهی انتخاب مرگ با عزت مخیر گذاشته بود و این مساله فقط در شب عاشورا اتفاق نیفتاد. حسین رحمت واسعهی الهی است! السلام علیك یا رحمة الله الواسعه، حسین بی نظیر است. تحول در سیستم امام حسین (علیهالسلام)نباید نسبت به بندگان خدا حتی اگر گناهان آشكار دارند بدبین بود. ممكن است این افراد متحول شوند و از اولیای خدا شوند! همه قابل احترام هستند. حضرت حرّ مگر این چنین نبود؟! حضرت زهیر چطور؟! ... در دستگاه حسین بن علی(علیهم السلام)، در یك لحظه، با یك جذبه میشود از قعر جهنم به اوج آسمان رسید و از این صحنههای زیبا در كربلا بسیار است! و ما رایت الا جمیلا ... خدایا چقدر زیبا است! اثرات بزرگ کارهای کوچکاز یك طرف درباره نعمتهای الهی كه خداوند به ما داده میگوییم: «دادِ حق را قابلیت شرط نیست!» یعنی ما هیچ استحقاقی نداریم و خداوند خودش تفضل میكند. از طرفی گاهی به دلایلی خداوند با جود و كرم خودش عدهای را مورد عنایت خاص خودش قرار میدهد. چیزهایی هست كه باعث ریزش بیشتر رحمت خداوند میشود. مثلا دعا! یكی از چیزهایی است كه زمینه را ایجاد میكند. به هر حال وقتی انسان الفبا را یاد گرفت؛ میتواند كتاب را بخواند. مثالهایی از این دست زیاد است كه به دلیلی خاص، رحمت خاص خدا بر بندگان نازل شده است. همیشه و در همه حال از ما انجام وظیفه را خواستهاند! از ما بندگی خواستهاند نه عبادت! شیطان هزاران سال عبادت كرد اما بنده ی خدا نشد چون نتوانست به خاطر خدا از خودش بگذرد. داستانهای زیادی هست كه در آنها انجام بعضی كارهای كوچك كه اكثرا جنبه از خودگذشتگی دارد انسانهای علی الظاهر آلوده را به جاهای بزرگی رسانده است. باید گذشت تا رسید!مثلا فضیل كه سارق بزرگی بود! و یك تنه از عهده ی هزار نفر برمیآمد با شنیدن یك آیه از قرآن در تاریكی شب در حال دزدی متحول شد! و تصمیم گرفت تا همه بدیهایش را كنار بگذارد! حتی میگویند كتاب مصباح الشریعه از او است! الم یأن للذین آمنوا ان تخشع قلوبهم لذكر الله و مانزل من الحق!(حدید، آیه 16) حال این سؤال مطرح است كه چرا من از این آیه متحول نمیشوم! شنیدن این آیات مرد میخواهد! حتما در فضیل چیزهایی بوده كه این آیه را فهمیده است! از ذالنون مصری نقل كردهاند كه: روزی مشاهده كرد كه عقربی بر لاك پشتی سوار بود تا این كه بر بالای سر جوانی كه خواب بود رسید. ماری بزرگ قصد داشت این جوان را نیش بزند كه عقرب آن مار را نیش زد و از پا درآورد و جوان نجات پیدا كرد! ذالنون وقتی از جوان پرسید كه تو چه كردهای؟ گفت: امروز ركاب عالمی را گرفتم به او كمك كردم تا سوار شود. به هر حال بعضی از كارها هر چند كوچك به نظر میرسد اما اثرات بزرگی دارد كه بر ما معلوم نیست! بندگی یا عبادت؟ کدامیک؟!بعضی افراد نمیتوانند از خودشان و عادتهای شان بگذرند! اگر كسی نتواند كارهای خوبی مانند نماز غفیله و زیارت عاشورا و ... را به خاطر انجام وظیفهای كه در آن لحظه بر عهده ی اوست ترك كند، هیچ ارزشی ندارد. رساندن مادر به بیمارستان مهمتر است یا خواندن زیارت عاشورا؟! كار مردم را راه انداختن مهمتر است یا خواندن نماز غفیله؟! همیشه و در همه حال از ما انجام وظیفه را خواستهاند! از ما بندگی خواستهاند نه عبادت! شیطان هزاران سال عبادت كرد اما بنده ی خدا نشد چون نتوانست به خاطر خدا از خودش بگذرد. داستانهای زیادی هست كه در آنها انجام بعضی كارهای كوچك كه اكثرا جنبه ی از خودگذشتگی دارد انسانهای علی الظاهر آلوده را به جاهای بزرگی رسانده است. باید گذشت تا رسید! گروه دین و اندیشه تبیان، هدهدی.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 241]