تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 3 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):وجود یک عالم برای ابلیس سخت تر از هزار عابد است زیرا عابد در فکر خود است و عالم...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1832803520




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

وقفنامه باغهاي سليمان‏آباد و صفي‏آباد قزوين


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
وقفنامه باغهاي سليمان‏آباد و صفي‏آباد قزوين
وقفنامه باغهاي سليمان‏آباد و صفي‏آباد قزوين نويسنده: سيد محمد دبير سياقي مقدمه سند حاضر وقفنامه‏اي است که در آن شاه سلطان‏حسين صفوي درآمد دو قطعه باغ واقع در شرق و شمال شرقي شهر قزوين را که يکي نام »باغ سليمان‏آباد« و ديگري نام »باغ صفي‏آباد« داشته است، با شروطي وقف مشاهد ثلاثه که از آن جمله مزار معروف به پيغمبريه قزوين است کرده و توليت آن را در عهده ميرزا قوام‏الدين محمدالحسيني فرزند ميرزا محمدمهدي و پس از وي به اصلح اولاد و اصلح اولاد اولاد او... قرار داده است.متن سند و نمونه‏اي از عکس نسخه آن با توضيحاتي اينجا آورده مي‏شود و اضافه مي‏نمايد که مندرجات آن علاوه بر وقوف بر نيّت خير واقف و اهتمام مردم به احياء مشاهد و مقابر متبرّکه و شناساندن گروهي از بزرگان زمان، نشان‏دهنده وضع جغرافيايي قسمتي از شهر قزوين در آن عصر است و بخصوص ذکر کلمه »حکم‏آباد« که ظاهرا قديمتر جايي است که به کار رفته قابل توجه است. بجاست که توضيحا اضافه شود که در قزوين دو »حکم‏آباد« وجود داشته است، يکي همين حکم آباد يا سبزيکار آقاجمالي که در شرق قزوين واقع و مشجر است و تا چند سال پيش به سبزيکاري اختصاص داشت و امروزه گردشگاه عمومي شده است و ديگري حکم‏آباد هزارجريب که بيرون دروازه راه کوشک و شمال شهر واقع بود که تا حدود پنجاه سال پيش آباد بود، اما امروزه اراضي آن به خانه و خيابان و غيره تبديل گرديده و نام آن نيز از خاطرها رفته است.متن سند وقفنامه باغهاي سليمان‏آباد و صفي‏آباد قزوينبسم‏اللّه‏ الرحمن الرحيمگوهر شاهوار حمدي بيقياس و سپاس والا اساس که غوّاصان بحار ملک و ملکوت و سيّاحان لجج اسرار عالم جبروت به دستياري زبان بيان از قعر جان و جنان برآورده در ساحت ظهور و عرصه شهود درة‏التّاج فرق کلام و زيور صور اظهار مراد و مرام تمام، سزاوار باري‏البرايا مالک‏الملکي است، جلّ‏جلاله، که واقفان مواقف غيب و شهادت بر درگاه عزّت و جلالش سر »ما عبدناک حقّ عبادتک«(1) پيش افکنده در سرّ »ما عرفناک حقّ معرفتک« (2) سرگردان‏اند. پاشاه لايزال و کريم متعال که سرابستان عالم امکان را به آب و رنگ گلهاي گوناگون مکوّنات و ازهار رنگارنگ موجودات، مخضّر و روح‏افزا فرموده بني‏نوع انسان را به خلعت کرامت »ولقد کرّمنا بني‏آدم«(3) معزّز و مکرّم نمود، و برگزيدگان ساحت عرفان را به تاج و هّاج »انّا جعلناک خليفةً في الارض«(4) سرافراز و شايستگان تخت مکرمت و امتنان را به فرّ فرخنده »تؤتي الملک من تشاء« (5) ممتاز گردانيده به مؤدّاي هدايت انتماي »تعزُّ من تشاء« (6)علم عزّت و اقتدارشان را در عرصه روزگار برافراشت و طوق اطاعت و فرمانروايي ايشان را در گردن خلايق افکنده، زمام مهام رعيّت را در کف کفايت ايشان گذاشت تا فرمان واجب‏الاذعان »انَّ اللّه‏ يَأمُر بِالعَدلِ وَالاِحسان«(7) را کار بسته به طليعه انوار شموس عدالتشان معني »و اشرقت الارض بنور ربّها«(8) درجه شيوع و ظهور يابد و مهام خواص و عوام را در سلک اصابت و التيام انتظام داده احدي از سررشته فرمانشان سر انقياد و امتثال برنتابد »و ذلک فضل‏اللّه‏ يؤتيه من يشاء«(9) و رياض صلوات زاکيات و تحيّات ناميات که به آبياري دهاقين خلوص عقيدت و صفاي طويّت و آبروي ابتهال و ضراعت در اراضي جان و جنان ارباب ايمان و ايقان به عمل آيد و اغصان نهال استعمالش سر ارتفاع از بام قصور بلاقصور سبعه معلقه افلاک برافراشته، سايه مرحمت بر سر ساکنان عالم بالا اندازند و ثمرات فوايد بي‏غايت و عوائد بي‏نهايت بر کرّوبيان ملأ اعلي نثار سازند، وقف سدّه سنيّه و عتبه عليّه بلندپايه‏اي است والاشأن که عندليبان دستانسراي گلستان مدايحش را وقوف بر کنه برگي از گل گلشن وصف جمالش، موقوف بر محال و بيرون از حيطه وهم و خيال، و طيور عقل و اوهام را هواي رسيدن به شاخسار نهال کمالش مستلزم سوختن پر و بال، سلطان سرير دانش و بينش، فرمانرواي اقليم آفرينش، شجره طيّبه روضه »کُنتُ نبيّا و آدمَ بَينَ الماء والطّين« (10) ثمره هنيئه حديقه »وَ ما اَرسَلناکَ الاّ رَحمَةً للعالَمين« (11)، مقصود آفرينش عالم آب و خاک والاقدر »لَولاک لَما خَلَقتُ الاَفلاک«( 12)، شاهنشاه تختگاه »دَني فَتَدَلّي فَکانَ قابَ قَوسَين اَو اَدني«(13) محرم بارگاه »انّ لي مَعَ اللّه‏« (14) برگزيده »ولکن رَسُول‏اللّه‏«(15) .محمّد که چرخ و فلک طور اوستهمه نورها پرتو نور اوست(16).و بر آل و اولاد و عترت امجاد آن حضرت، اَعني مسندنشينان سراپرده »اِنّما يُريدُاللّه‏ ليَذهَب عَنّکُم الرِّجس اَهل البَيت وَ يُطَهِّرکُم تَطهيرا«(17) ،بزرگان خانواده »وَيُطعمون الطَّعام عَلي حُبِّه مِسکيناً وَ يَتيماً و اَسيرا«(18) ، فرمانروايان »اَطيعُواللّه‏ وَ اَطيعُوا الرَّسولَ وَ اولي‏الاَمرِ مِنکُم« (19) که حاصل عمر عزيز و سرمايه اوقات شريفه را وقف آبادي رياض هدايت و ارشاد و اخضرار مزارع صلاح و سداد کافّه عباد نموده، ابواب جنّات عدن بر روي همگي گشاده و صلاي »فَادخُلوها خالدين«(20) درداده‏اند سيّما مهبط الطاف حضرت آفريدگار، شهسوار »لا فَتي ءالاّ عَلي لا سَيفَ ءالاّ ذوالفقار« (21) مَظهرِ اَنوار »اَنَا مَدينَةُ العِلم وَ عَلَيُّ بابها« (22)، محرم اسرار »لَو کُشفَ الغَطا ماازددت يقينا«(23) برازنده منزلت »لوثنيتِ الوسادة«(24) کاشف اسرار، اوّلين و آخرين خليفه رسول رَبُ‏العالمين اَسَداللّه‏ الغالب، مَظهَرُالعَجائب وَ مظهرالغَّرائب و مُفَرِّقُ‏الکَتايِب(25)، اَميرُالمُؤمنين صَلَواتُ‏اللّه‏ وَ سَلامُه عَلَيه و عَلَي الاَْئِمَّةَ مِن اولادِه اَجمَعين اِلي يَوم‏الدّين.امّا بعد، بر اذهان ثاقبه ارباب الباب و قلوب صافيه اصحاب صدق و صواب پوشيده و پنهان نيست که بهتر نهالي که دهاقين بساتين ملک و ملّت در رياض زندگاني برآرند تا در يوم »تَجِدُ کُلّ نَفس ما عملت مِن خَير محضرا« ثمرات مَثوبات جَزيله و فواکه أجور جميله حيازة نمايند و نيکوتر بذري که در مزارع آمال افشانند تا در يوم »لايَنفَعُ مال وَ لاَ بنونُ اِلاّ مَن اَتي اللّه‏ بقَلبٍ سَليم«(26) از ارتفاع محصولات آن به رفع درجات و محسوسات فايز گردند به فحواي هدايت مُؤدّاي »الدُّنيا مَزرَعَةُ الآخِرة« حديث نبوي است. ابن‏يمين فريومدي آن را به نظم آورده است:اين جهان مزرعه آخرت است هر چه خواهد دلت اي دوست بکار(ديوان ابن‏يمين، ص244) جز آن نتواند بود که در سراي دنيا دست اعتصام به حبل‏المتين متابعت شريعت بيضا استوار و پاي استقامت در شاهراه اشاعت خيرات و مبرّات پايدار داشته، بنا بر منطوق وثيق و نويد انيق »مَثَل الَّذين يُنفِقون اموالهم في سبيل اللّه‏ کَمَثلِ حَبَّة اَنبَتَت سَبعَ سَنابِل في کُلّ سُنبُلة مائة حَبَّة واللّه‏ يُضاعَف لمَن يَشاء«(27) به دريافت مثوبات متضاعفه و ادراک اعراض متوافره اميدوار باشند،خصوصا پادشاهان والامقدار و سَلاطين کامکار که به حسب شايستگي ذات به مزيد تشريفات اختصاص يافته، حضرت آفريدگار جلّ شأنه دست اقتدارشان را بر تمکّن از انواع خيرات و اصناف مبرّات گشاده و زمام امور رعيّت را در قبضه اهتمام ايشان نهاده تا طريق انيق عدل و احسان را مسلوک دارند و اهتمام فقرا و مراقبت جانب اصحاب زُهد و اتقا را اهم بر مهمّات راجح شمارند، مصدوقه اين حال و مصداق اين مقال آنکه بنا بر تضاعف توفيقات ربّانيه و تظاهر تأييدات صمدانيه که هميشه بوده و مي‏باشد در بارگاه بندگان ثريّا مکان نوّاب کامياب سپهر رکاب فلک جناب عالميان مآب،اعظم سلاطين گردون وقار، افخم خواقين ذوي‏الاقتدار اعدل پادشاهان بسيط زمين، اَقبل خسروان نَصفَت آيين، نيّر اوج جاه و جلال، مهر سپهر عظمت و اقبال، خورشيد چهار بالش شهامت و جهانباني، بدر منير فلک نباهت و کامراني، زبده دودمان دولت مشيّدة‏المباني، خلف خاندان خلافت و صاحبقراني، برازنده تاج و تخت سليماني، زيبنده افسر و ديهيم خسرواني، واقف امور سلطنت و رعيّت‏پروري، مؤسّس اساس نصفت و عدل‏گستري، پادشاهي دين‏پناه که حاصل رياض آمال فرخنده‏مآلش وقف عام انتظام مهام رعايا و محصول مزارع اوقات و احوال رعيتش وقف خاص دعاي دوام دولت روزافزون اوست. جهان‏پناهي که دست اهتمامش در اصلاح امور رعايا و انجاح مرام برايا علم اشتهار برافراشته و قلم عنايت نظامش در تشييد مباني قربات و تمهيد قواعد وقوف و تصدقات رقم »انّ المتصدّقين والمتصدّقات«(28) بر صفحه دوران نگاشته مدام شاهباز همّتش در هواي اشاعت خيرات و مبرّات در پرواز و علوّ منزلتش با تفقّد احوال ضعفا و فقرا دمساز، شمسه ايوان سروري و فخار، بدر آسمان مهتري و وقار، سلاله اهل‏بيت ولايت و امامت، نقاوه صدرنشينان بارگاه مجد و کرامت، غلام به اخلاص حضرت خيرالبشر کلب آستان اميرالمؤمنين حيدر، السّلطان بن السُّلطان بن السلطان والخاقان بن الخاقان بن الخاقان لازالت اغراس رياض دولته القاهرة مخضرة بمياه الابود و اطناب قباب سلطنته الباهرة ممتد باوتاد الخلود و لابرحت شفاه الولاة لاثمة و لبابه و جباه الغناة مُعَفَّرة علي اعتابه 29)، وقف صحيح شرعي فرمود و حبس مخلّد ملّي نمودند و از خالص مال خود اخراج فرمودند قُربَةً اِلي [اللّه‏] و طَلَبا لمَرضاته، همگي و تمامي دو درب باغ واقعتان در اراضي باغستان، دارالسلطنه قزوين بر اين موجب:باغ مبارک سليمان‏آباد مشهورا که احداث فرموده نواب مستطاب جنّت‏مکان فردوس‏آشيان است انار [اللّه‏] برهانه (30).مسمّي به باغ نو بالتمام دويست نفر(31) محدود به حدود ذيل:به حکم‏آباد (32)؛ به جاده قراء؛ به باغات ماريان(33) به بلوک محمدصفيباغ مبارک صفي‏آباد واقع جنب باغ مزبور که احداث‏کرده نواب دينپناه خلدآرامگاه رضوان‏مکان(34) است انار [اللّه‏] برهانه مسمّي به بلوک محمّدصفي بالتمام دويست نفر محدود به حدود ذيل:به بلوک سليمان‏آباد؛ به حکم‏آباد به بلوک محمّدي؛ به جاده قراءبه وجهي ناقل شرعي و نهجي معتبر ملّي به سرکار بندگان ثريّامکان واقف ادام[ اللّه‏[ ايّام دولته انتقال و اختصاص شرعي پذيرفته با جميع توابع و لواحق شرعيّه و شرب معلوم و کافّه متعلقات و عامّه منضمّات بر سرکار روضه منوّره مطهّره عرش‏درجه سدره‏مرتبه عليه التحيّة والثّناء(35) و مزار کثيرالانوار معروف بر »پيغمبريه« (36) واقع در جنب دولتخانه مبارکه و مرقد منوّر فيض اثر(37) واقعات در دارالسلطنه قزوين مزبور که هر ساله بعد از وضع يک عشر به جهت حقّ‏التّوليه، تتمه محصولات حديقتين مزبورتين صرف حفاظ و روشنايي مشاهد مشرّفه مطهّره ثلاثه شود بر اين موجب و آنچه از حاصل حديقتين مزبورتين در هر سالي باقي ماند صرف مرمّت و عمارت آستانجات مزبوره از بنّايي و نجاري و غير آن شود و هرگاه در سالي احتياج به مرمت و عمارت نبوده باشد وجه اضافه را قنديل طلا يا نقره ساخته در آستانه‏هاي متبرکه مزبوره بياويزند و تفويض فرمود بندگان ثريّامکان در ضمن عقد مسفور توليت وقف مذکور را به سيادت و نجابت و فضيلت پناه افادت و افاضت و هدايت دستگاه علاّمي فهّامي ميرزا قوام‏الدين محمد الحسيني خلف مرحمت و مغفرت‏پناه مبروري ميرزا محمّدمهدي(38) و بعد از آن به اصلح اولاد و اصلح اولاد اولاد و اصلح اولاد اولاد اولاد مومي‏اليه ما توالدوا و تناسلوا، بدون اعتبار تقدّم بطني بر بطني و العياذ اگر اولاد مشاراليه منقرض شوند توليت وقف مزبور مفوّض است به عالم صالح امامي ساکن دارالسلطنه قزوين و با تعدد و اشتباه (39)به مخرّج به قرعه شرعيه. التماس مي‏نمايند نوّاب اشرف اقدس واقف موفّق ادام [اللّه‏] ايّامه و اعانه في جميع‏المواقف، از پادشاهانِ هر عصر و اوان که مقرر دارند که عمّال دارالسلطنه قزوين از روي سعي و اهتمام تمام متوجّه نظم و نسق و رونق حديقتين موقوفتين مزبورتين شوند و نوعي نمايند که محصولات آنها بتمامها صرف مصارف مقرره مزبوره گرديده. متوجّه اجر جميل و ثواب جزيل از درگاه کريم وهّاب و مترقب تأييد و اعانت از ارواح طيّبه و بواطن قدسيّه انبيا و ائمههدي صلواتُ‏اللّه‏ عليهم اجمعين بوده باشند و صيغه وقف بر نهج شرع شريف جريان يافت و شرايط صحّت آن بتمامها به عمل آمد و بندگان ثريّامکان حديقتين مسفورتين را از يد تملک اخراج و به تصّرف وقف دادند و جميع ما يعتبر في لزومه به وقوع پيوست. وقفا صحيحا شرعّيا معتبرا دينيّا، لايباع و لايوهب و لايورث و لايملک الي ان يرث الارض و من عليها. و روا نيست هيچ آفريده را که به شرايط و ارکان وقف مزبور تغييري راه دهد يا به خلاف مقتضاي وقف مزبور تصرفي در آن نمايد فَمَن بدّله بَعدَ ما سَمِعَهُ فانّما اثمـه عَلَي الّذين يُبَـدِّلونه. وَ کانَ ذلِکَ في شَهـرِ رَمَضان المُبارک مِن شُهور سنة 1131، احدي و ثلاثين و مائة بعد الاَلف مِنَ الهِجرَة المُبارکة النَّبَوية.هواميرالمؤمنين علي عليه‏السلام ـ حديقتيني که در متن قلمي گرديده وقف فرموديم. کلب آستان سلطان حسين (من خطّه). محل مهر مهر آثار نواب کامياب اشرف اقدس ارفع اعلي.هو اللّه‏ سبحانه ـ حسب الفرمان قضا جريان قدر توأمان بندگان ثريّامکان قبله و قدوه جهانيانکمترين غلامان آستان‏ولايت نشان مأمور به اداي شهادت در اين کتاب مستطاب گرديد (من خطه) محل مهر وزير سابق ديوان اعلي (40).بسم‏اللّه‏ اَلحَمدُللّه‏ِ رَب العالمين و اَلصَّلوة عَلي عباده المُکَرَّمين الّذين اصطفي، و بعد فقد صدر الاَمر الاشرف الاقدس المبارک باثبات الدّاعي لدوام الدولة القاهرة الباهرة السلطانيّه الّذي رفع لواها علي جُمَّة الثُّريا شهادته في هذه المجلّة الجليلة الشريفة المنيفه فَکَتبتُ حامدا مُصَلّيا مُمتثلاً. محل مهر عالي حضرت علاّمة العلمائي آخوند ملامحمدحسين ملاّباشي(41)بسم‏اللّه‏ الرحمن الرحيم و عليه توکلي ـ الحمدللّه‏ الواقف علي النيّات، العارف بالطّويات الصّارف للبليات، الکاشف للکربات والصّلوة والسّلام علي محمّد اشرف البريّات و علي آله اکرم الذّرّيات. و بعد فقد شرّفني امر السلطان العادل صاحب السلطنة الکبري والدولة الابدية العظمي لازالت رايات جلاله منشوره و مرفوعه و هامات اعدائه مقموعة. باثبات شهادتي علي هذه الوقفيّة الشرعيّة المنيفه الملّية المرعية انا العبد المعتاق الي رحمة‏اللّه‏ الغني ابن‏سلمان محمد سعيد القزويني (42).هو ـ قد تشرفت بامره الاشرف و اذنه الاقدس الارفع الاعلي خلّداللّه‏ ملکه ابدا ما دامت الارض والسّماء و جعلني فداه علي الوقوف بحکم ذلک الکتاب الّذي لاريب فيه من المبدء الي المآب فصِرتُ واقفا علي المشيته الجازمة والارادة الحَتمية اللازمة و راضيا بالقضاء والقدر والامضاء الّذي لا مردّ له، فکتبتُ شهادتي علي ما في هذه الصحيفة الصحيحة الشرعيّة. و انا العبد الحقير الفقير الفدوي، اسماعيل الشهير بمحمّد القاضي القزويني((43).هو ـ الحمدللّه‏ الواقف علي ضمائر کلّ شي‏ء، الحيّ الّذي جَعَل القرآن تبيانا لکلّ شي‏ء والصلوة والسّلام علي من قرن بطاعته و اوجب علي العالمين محبّته محمّد و آله الطّاهرين و علي عليّ اميرالمؤمنين و ذريته المعصومين، الّذي جَعَل مودتّهم اجر رسالته، قد صدر امر الاشرف المطاع لايزال نافذا في الاقطاع و الارباع باثبات الشهادة علي هذه الوقفية المحرّرة و کَتبتُ امتثالاً للامر الاعلي عبدهُ والدّاعي ابن‏بهاءالدين محمدالحسيني (44) محل مهر عالي حضرت سامي رتبت سلالة السادات والنجبائي علاّمي فهّامي ميرزامحمد شفيع شيخ‏الاسلام.نکته قابل ذکر که سند آن پس از تحرير و حروفچيني اين مقاله در دسترس نگارنده قرار گرفت آنکه نام باغهاي سعادت‏آباد و صفي‏آباد و سليمان‏آباد به عنوان خالصه و وقف در فهرستي از املاک خالصه و وقفي که در دوران محمدشاه قاجار به سال 1259 هجري تنظيم و تحرير گرديده آمده است.پی نوشتها:1-سعدي، گلستان، (کليات سعدي چاپ مرحوم فروغي، ص3)2-سعدي، گلستان، (کليات سعدي چاپ مرحوم فروغي، ص3) 3-قرآن کريم، سوره اسري 17، قسمتي از آيه 704- قرآن کريم، سوره ص38، قسمتي از آيه 265-قرآن کريم، سوره آل عمران 3، قسمتي از آيه 266-قرآن کريم، سوره آل عمران 3، قسمتي از آيه 26 7-قرآن کريم، سوره نحل 16، قسمتي از آيه 908- قرآن کريم، سوره زمر 39، قسمتي از آيه 699-قرآن کريم، سوره جمعه 62، قسمتي از آيه 410-حديث نبوي است11-قرآن کريم، سوره انبياء 21، آيه 10712-حديث قدسي است13-قرآن کريم، سوره نجم 53، آيات 8 و 914-حديث نبوي است15-قرآن کريم، سوره احزاب 33، قسمتي از آيه 4016-نام سراينده بيت با تفحص اجمالي که شد معلوم نگرديد17-قرآن کريم، سوره احزاب 33، آيه 3318-قرآن کريم، سوره دهر 76، آيه 819-قرآن کريم، سوره نساء 4، قسمتي از آيه 5920-قرآن کريم، سوره زُمر 39، قسمتي از آيه 73 21-فرموده پيغمبر اسلام(ص) است در حق حضرت علي(ع) در جنگ خندق و کشتن ايشان عمرو بن عبدود (ذوالخمار) را و گفته‏اند جبرئيل از آسمان اين ندا در داده است. سوزني شاعر در اشاره به همين مطلب سروده است:»روح« از هوا به حرب علي گفت »لا فتيالاّ علي«، چو شد زعلي کشته ذوالخمارسوزني (ديوان، ص178، چاپ اول تهران 1338)22-فرموده رسول اکرم است در حق حضرت علي(ع).فردوسي طوسي عليه الرحمه آن را به نظم آورده است:که من شهر علمم عليّم در است درست اين سخن گفت پيغمبر است(شاهنامه، مقدمه، بيت 103)23-منسوب به حضرت علي(ع) است. اما ابونصر سراج آن را به عامر بن عبدالقيس تميمي نسبت داده است.(تعليقات فيه ما فيه از مرحوم فروزانفر، ص273)24- منسوب به حضرت علي(ع) است25-وصفي است حضرت علي(ع) را26- قرآن کريم، سوره شعرا 26، آيات 88 و 8927-قرآن کريم، سوره بقره 2، آيه 26128- قرآن کريم، سوره احزاب 33، آيه 3529-مراد واقف، شاه سلطان‏حسين صفوي فرزند شاه‏سليمان (1106 تا 1135 هجري) و ارشد پسران هفتگانه اوست30-مراد ظاهرا شاه‏سليمان صفوي است. به قرينه نام باغ. شاه‏سليمان، صفي‏ميرزا، پسر شاه‏عباس دوم از زن چرکس او، ابتدا به نام شاه‏صفي دوم بر تخت نشست و بعدها او راشاه‏سليمان خواندند. (1077 تا 1106 هجري)31-»نفر«، در اصطلاح باغداري، پنجاه بوته انگور است در مساحتي به وسعت چهارصد و پنجاه متر مربع، هر پانصد نفر يک »نار« و معادل بيست و پنج هزار بوته در دويست و بيست و پنج هزار متر مربع مساحت است32-»حکم‏آباد«، مراد حکم‏آباد پنبه‏ريسه يا سبزيکار آقاجمالي است که امروزه گردشگاه عمومي شده است. عامّه »حکتم‏وار« مي‏گفتند33-»ماريان« از باغات واقع در شمال و متمايل به شمال شرقي شهر قزوين و از موقوفات مرحوم حاج ملاّعبدالوهاب رئيس‏المجتهدين قزوين و اولين متولي موقوفات مسجد سلطاني قزوين متوفي به سال 1264 هجري قمري، جدّ مادري نگارنده است. بنابر آنچه از افراد خانواده شنيده‏ام پنج »فَند« بوده است (فَند، پند، بند، از تقسيمات باغات است و در تقسيمات زراعتي، زميني است که يک جفت گاو آن را زراعت کند). ماريان از رودخانه ارنزک مشروب مي‏شده است. توضيح آنکه: سرچشمه رودخانه ارنزک در حوالي ده ميزوج در بيست کيلومتري شمال قزوين است. در مسير آن رودخانه، پاي گردنه »کماسار« مرحوم سيدعلي‏خان جدّ خاندان اميرشاهي بندي بسته بود معروف به بند »سيدعلي‏خان«. دو کيلومتر پايينتر از آن محمدوليخان سپهسالار بندي بست، برابر امامزاده باراجين، اما يک سال بعد از بسته شدن بند (مشهور به بند سپهدار)، در سيزدهم ارديبهشت 1337 قمري شب‏هنگام باران شديدي آمد و سيل درياچه پشتِ بند را پُر کرد. بقاياي آن بند يا سدّ هنوز باقي است. رودخانه ارنزک اينجا دو رشته مي‏شده است، رشته‏اي اختصاص به باغهاي شهر داشته و رشته ديگر مستقيما به شهر مي‏آمده و در مسير خود آسياهاي دوازده‏گانه شهر را مي‏گردانده است و در زير باغ موثّق‏الدوله (يک کيلومتري شمال شرقي شهر) چهار قسمت مي‏شده، يک قسمت مخصوص سبزيکار آقاجمالي (حکم‏آباد پنبه‏ريسه) بوده و سه قسمت ديگر به نام آب »آسياب جوب« محلاّت پنبه‏ريسه و گلبينه تا حدود دروازه تهران را مشروب مي‏کرده است. امروزه وضع رودخانه به سبب بناهاي بسيار و احداث خيابان و از ميان رفتن باغها تغيير کرده است. (از مينودر مرحوم گلريز ص835 و 836 و يادداشتهاي نگارنده)؛34-ظاهرا مراد شاه‏صفي است به قرينه نام باغ و مراد از شاه‏صفي احتمالاً شاه‏صفي اول پدر شاه‏عباس صفوي باشد نه شاه‏صفي دوم که بعدها به شاه‏سليمان معروف شد35-از اين سه محل که چند سطر پايين‏تر با عنوان »مشاهد مشرفه مطهره ثلاثه« ذکر شده است، يکي مراد پيغمبريه است ـ مدفن چهارتن از انبياء بني‏اسرائيل ـ که درباره آن توضيح داده مي‏شود؛ اما مورد ديگر که با عنوان »روضه منوره مطهره عرش‏درجه سدره‏مرتبه، عليه التحية والثناء« ذکر شده است، عنواني که بيشتر درخور و سزاوار مشاهد ائمه هدي(ع) و نيز پيامبر اکرم(ص) است معلوم نشد، کجاست، و مورد سوم با عنوان »مرقد منّور فيض اثر« نيز شايد به قرينه عبارتِ »واقعات در دارالسلطنه قزوين« و توجه به لفظ جمع »واقعات« بتوان حدس زد که مراد، مرقد »شاهزاده حسين« در جنوب شهر و مرقد »صالح بن حسن« در جنب مزار پيامبران چهارگانه مذکور در همان پيغمبريه باشد. بديهي است که اين حدس و احتمال محتاج تأييد از سند و مدرک ديگري است که اميد است به دست آيد و مطلب را روشن کند36-از اين سه محل که چند سطر پايين‏تر با عنوان »مشاهد مشرفه مطهره ثلاثه« ذکر شده است، يکي مراد پيغمبريه است ـ مدفن چهارتن از انبياء بني‏اسرائيل ـ که درباره آن توضيح داده مي‏شود؛ اما مورد ديگر که با عنوان »روضه منوره مطهره عرش‏درجه سدره‏مرتبه، عليه التحية والثناء« ذکر شده است، عنواني که بيشتر درخور و سزاوار مشاهد ائمه هدي(ع) و نيز پيامبر اکرم(ص) است معلوم نشد، کجاست، و مورد سوم با عنوان »مرقد منّور فيض اثر« نيز شايد به قرينه عبارتِ »واقعات در دارالسلطنه قزوين« و توجه به لفظ جمع »واقعات« بتوان حدس زد که مراد، مرقد »شاهزاده حسين« در جنوب شهر و مرقد »صالح بن حسن« در جنب مزار پيامبران چهارگانه مذکور در همان پيغمبريه باشد. بديهي است که اين حدس و احتمال محتاج تأييد از سند و مدرک ديگري است که اميد است به دست آيد و مطلب را روشن کند37-از اين سه محل که چند سطر پايين‏تر با عنوان »مشاهد مشرفه مطهره ثلاثه« ذکر شده است، يکي مراد پيغمبريه است ـ مدفن چهارتن از انبياء بني‏اسرائيل ـ که درباره آن توضيح داده مي‏شود؛ اما مورد ديگر که با عنوان »روضه منوره مطهره عرش‏درجه سدره‏مرتبه، عليه التحية والثناء« ذکر شده است، عنواني که بيشتر درخور و سزاوار مشاهد ائمه هدي(ع) و نيز پيامبر اکرم(ص) است معلوم نشد، کجاست، و مورد سوم با عنوان »مرقد منّور فيض اثر« نيز شايد به قرينه عبارتِ »واقعات در دارالسلطنه قزوين« و توجه به لفظ جمع »واقعات« بتوان حدس زد که مراد، مرقد »شاهزاده حسين« در جنوب شهر و مرقد »صالح بن حسن« در جنب مزار پيامبران چهارگانه مذکور در همان پيغمبريه باشد. بديهي است که اين حدس و احتمال محتاج تأييد از سند و مدرک ديگري است که اميد است به دست آيد و مطلب را روشن کند38-ميرزا قوام‏الدين محمدالحسيني فرزند سيد محمدمهدي حسيني قزويني متولي وقف، از فقها و ادبا و شعراي عهد صفويه و از شاگردان شيخ جعفر قاضي است و در حدود سال 1150هجري قمري درگذشته است. تأليفات بسيار دارد و چندين اُرجوزه در موضوعاتِ: بيان، تجريد، حساب، خط، صرف، نحو، طب، فقه و غيره. (ريحانة‏الادب مرحوم محمدعلي مدرس، چاپ سوم، ج4، ص492 و 493)39-»اشتباه« اينجا به معني مشابهت و همانندي و همساني است 40-وزير سابق ديوان اعلي، از شهود وقفنامه. شايد مراد محمدقلي‏خان شاملو باشد که پيش از فتحعلي‏خان اعتمادالدوله داغستاني وزير ديوان اعلي بوده است41-آخوند ملامحمدحسين ملاّباشي، از شهود وقفنامه، وي اميرمحمدحسين خاتون‏آبادي از اکابر علماي اماميه است. در فقه و ادبيات و فنون حکمت مهارت و خط و ربط و املاء و انشاء مرغوب داشت. از پدر خود و جدّ مادريش مرحوم ملا محمدباقر مجلسي و آقاجمال خوانساري و آقاحسين خوانساري و سيدعلي‏خان شيرازي شارح صحيفه و بعضي افاضل بحرين روايت نموده است و سيدمهدي بحرالعلوم و شيخ زين‏الدين بن علي خوانساري و فرزندش سيدعبدالباقي ازوي روايت کرده‏اند. خاتون‏آبادي تأليفات سودمندي دارد. بنا بر نوشته سميعا خاتون‏آبادي در تذکرة‏الملوک، ضمن شرح منصب »ملاّ باشيگري« بعد از فوت ميرمحمدباقر ملاباشي، ملاباشي شد و بغير از تدريس در مدرسه چهارباغ به اموري که ملاباشيان انجام مي‏دادند، قيام و اقدام داشت. ملاّباشي در مجلس پادشاهان، نزديک به مسند مکاني معين داشت و احدي از فضلا و سادات نزديکتر از ايشان در خدمت پادشاهان نمي‏نشستند و ايشان به غير از استدعاء وظيفه به جهت طالب علمان و مستحقين و رفع تعدي از مظلومين و شفاعت مقصرين و تحقيق مسائل شرعيه و تعليم ادعيه و امور مشروعه به هيچ وجه در کار ديگري مداخله نمي‏کردند. (از تذکرة‏الملوک به تصحيح نگارنده، ص1 و 2 ـ ريحانة‏الادب چاپ دوم، ج2، ص101ـ103).42-محمد سعيد بن سلمان قزويني، از شهود وقفنامه شناخته نشد43- اسماعيل، مشهور به محمد قاضي قزويني، از شهود وقفنامه شناخته نشد44-ميرزا محمدشفيع شيخ‏الاسلام ابن بهاءالدين محمدالحسيني، از شهود وقفنامه، يکي از افراد خاندان کهن شيخ‏الاسلام قزوين است. سر دودمان اين خاندان امير سيدحسين بن علي کرکي جبل عاملي ملقب به خاتم‏المجتهدين است که نسب به حضرت علي(ع) مي‏رساند. فرزند او عبدالعال و فرزند او کمال‏الدين حسين و فرزند او بهاءالدين محمد است که همه مانند پدران خود شيخ‏الاسلام قزوين بودند. مرحوم گلريز در کتاب مينو در (ص327ـ329) مي‏نويسد بهاءالدين محمد دو پسر داشت يکي ميرمحمدتقي شيخ‏الاسلام متوفي به سال 1199هجري و ديگري ميرمحمدشفيع نايب‏الصداره که با اين دو برادر دو سلسله »صدري« و »نايب‏الصدري« از »شيخ‏الاسلامي« منشعب مي‏شوند. سپس اضافه مي‏کند که فرزند ميرمحمدتقي شيخ‏الاسلام، ميرمحمدباقر شيخ‏الاسلام است که سه پسر داشت، از جمله ميرزا محمدتقي شيخ‏الاسلام متوفي به سال 1239قمري و فرزند او حاج ميرزاحسن شيخ‏الاسلام و فرزند او حاج ميرزا مفيد شيخ‏الاسلام که چهار پسر داشت، از جمله حاج ميرزا مسعود شيخ‏الاسلام است که در شب انقلاب قزوين (1327 قمري) به دست مجاهدين کشته شد و فرزندش حاج ميرزاحسن شيخ‏الاسلام ملقب به رئيس‏المجاهدين متوفي به سال 1337 قمري، و بعد از فرزندان و نوادگان نايب‏الصدر نام مي‏برد.نکته قابل تأمل و ظاهرا اصلاحي در بيان مرحوم گلريز راجع به دو برادري که در رأس سلسله »نايب‏الصدري« و »شيخ‏الاسلامي« قرار گرفته‏اند اين است که آن بهاءالدين محمّدي که مرحوم گلريز نام مي‏برد، بايد نواده بهاءالدين محمّدي باشد که در وقفنامه حاضر ذکر شده است و فرزندش ميرزا محمدشفيع شيخ‏الاسلام از شهود وقفنامه است چه اين ميرزا محمدشفيع بن بهاءالدين محمد با لقب »شيخ‏الاسلام« در وقفنامه ذکر شده است و وقفنامه در 1131 قمري تنظيم شده و مير محمد شفيع بن بهاءالدين محمد، برادر ميرزا محمدتقي شيخ‏الاسلام (متوفي 1199 قمري) که لابد او نيز چند سالي قبل يا بعد از برادر درگذشته است و مرحوم گلريز او را نايب‏الصداره مي‏نويسد، هم از نظر عنوان و هم از نظر سنين عمر با ميرزا محمدشفيع شيخ‏الاسلام شاهد وقفنامه نمي‏تواند يکي باشد. لذا با توجه به اينکه در سلسله افراد اين خانواده چند نام مشابه فرزندزادگان با نياکان وجود دارد، از قبيل ميرزاحسن، محمدشفيع، محمدتقي و غيره، احتمالاً نام يک بهاءالدين محمد و يک محمدشفيع، پس از ميرزا محمدشفيع شيخ‏الاسلام شاهد وقفنامه حذف شده باشد. بدين توضيح که ميرزا محمدشفيع شيخ‏الاسلام شاهد وقفنامه، پسري به نام بهاءالدين محمد داشته و او داراي دو پسر، يکي به نام ميرمحمدتقي شيخ‏الاسلام و ديگري به نام ميرمحمدشفيع نايب‏الصداره بوده که اولي مؤسس سلسله شيخ‏الاسلامي و دومي مؤسس سلسله نايب‏الصدري شده است.اما پيغمبريه ـ بقعه‏اي است در خياباني به همين نام در مغرب عمارت و باغ چهل ستون که آن را چهار انبياء نيز مي‏گويند به مناسبت آنکه چهارتن از انبياء بني‏اسرائيل به نامهاي سلام، سلوم، سهولي و القيا آنجا مدفون‏اند داخل حرم به صورت چهار گوش است و در وسط صندوق مزار چهار انبيا و امامزاده صالح بن حسن قرار دارد، صندوق از چوب و عاري از هر گونه تکلف و صنعت است و ازاره داخل حرم از کاشي است و سوره مبارکه جمعه به خط نسخ مرحوم شيخ علي سکاکي شالي که از هنرمندان و خطاطان بنام قزوين بود در کيلويي حرم کتيبه شده و گچبري نموده‏اند و در آخر کتيبه اين عبارت ذکر شده است»تَقَبَّل من باني هذه البقعة الشريفة الحضرت المستطاب الحاج ميرزامسعود شيخ الاسلام.کتبه اقل المشايخ علي. سنة 1323«. درِ حرم رو به جنوب در ايوان مشرف به حياط واقع شده... و از جانب خاور و باختر به کفشکنهاي شرقي و غربي اتصال دارد و به وسيله پلکانهاي سنگي به حياط مي رود. وسعت حياط کمتر از سيصد متر مربع است و در گودي واقع شده و ايوان بقعه در حدود سه متر از کف حياط مرتفع‏تر است و در وسط حياط حوضي است با چندين قبر که در زمان سابق آنجا مدفون شده‏اند. آرامگاه حاج ميرزا مسعود در جانب غربي بقعه در طبقه اول واقع شده است. از حياط پيغمبريه در بزرگي از جانب مغرب به خيابان پيغمبريه ساخته شده که کتيبه مختصري از کاشي در سر در آن به طرف داخل نصب گرديده است. (از کتاب مينـودر مرحوم گلريـز، با مختصر تغيير و حذف، ص647 ـ649).مرحوم گلريز در خلال اين شرح، متذکر نيمه‏کاره بودن و روسازي نشدن ايوان بقعه شده است که اين زمان تعميراتي آنجا صورت گرفته است و تغييراتي نيز در سطح حياط و غيره داده‏اند. و نيز مرحوم گلريز از تذکره‏اي که مرحوم حاج سيدتقي از دانشمندان قزوين تأليف کرده است با ذکر نسبنامه ايشان تا حضرت علي(ع) مطالبي نقل کرده است از جمله مطالب قابل ذکر آن تذکره اينکه »مرحوم حاج ملاعبدالوهاب از معروفترين فقهاي قزوين اهتمام در تعمير آن مشهد شريف مبارک داشت و به اين نيّت و همت روزگار را به سر برد و در سفر زيارت در نجف اشرف... مدفون گرديد و محل محتاج تعمير و تجديد بناي مبارکه است...« (مينو در، ص634 و 635) و بعد مي‏افزايند در کتابهايي که از سده پنجم تا سده يازدهم هجري تأليف شده‏اند همچون »أرشاد« خليل حافظ و »تدوين« امام رافعي و »آثارالبلاد« قزويني و »تاريخ گزيده« و »نزهة‏القلوب« حمداللّه‏ مستوفي و »ضيافة‏الاخوان« آقارضي قزويني که در بعضي از آنها مخصوصا مقابر بزرگان و مزارهاي متبرکه، اين شهر را به تفصيل نام برده‏اند، هيچيک از آنها اشارتي به پيغمبريه و بقعه مزبور ننموده‏اند، از اين‏رو به نظر مي‏رسد که اين بقعه محدث باشد چون در دوران صفويه پادشاهان اين سلسله به بقاع متبرکه و مزارهاي منتسب به آل علي(ع) توجه خاصي داشتند و هر جا امامزاده يا مشهدي از بني‏فاطمه يا علويان سراغ مي‏کردند براي او قبّه و بارگاه و صحن و دستگاه بنياد کرده، املاک و مستغلاتي بر آن وقف مي‏نمودند و يکي را هم به توليت آن مي‏گماشتند. در دوران قاجاريه هم اين رويه کم و بيش معمول بود...« در دنبال مطالب مذکور تحت عنوان »شنيدنيها راجع به پيغمبريه« آورده‏اند: »از خدّام پيغمبريه که يکي از آنها سيّد و چشمش نابينا شده و ديگري آقاي عبدالحسين حکمي، که سنّ خود را هفتاد و يک سال مي‏گفت و از سي و پنج سال پيش اطاقدار مقبره حاج ميرزامسعود شيخ‏الاسلام است، پرسيدم درباره اين مقبره از پيشينيان چه شنيده است؟ پاسخ داد آنچه از معمرين شنيده‏ام اين نقطه رودخانه بوده و کنار آن آسيايي قرار داشته، دو نفر از پيغمبرها که سلام و سلوم، نام داشته‏اند و مردم را دعوت مي‏کرده‏اند به اين آسيا پناه مي‏آورند، سهولي و القيا که براي پيدا کردن آنها مي‏آيند در همين مکان بيمار شده و بدرود زندگي مي‏گويند و آنها را هم پهلوي آن دو تن دفن مي‏کنند. معروف است که آنها در سردابي مدفون‏اند. برخي اشخاص که توانسته‏اند به سرداب بروند و جنازه‏ها را ببينند، نقل کرده‏اند که سرهاي آنها به طرف شرق و پاهاشان رو به مغرب بوده است. حکمي که مردي دقيقتر و مطلعتر به نظر مي‏رسيد مي‏گفت آن‏طور که ما شنيده‏ايم اين پيغمبرها در زمان شاهپور بوده‏اند. شيخ‏الاسلام (حاج ميرزامسعود) هنگام بناي اينجا دستور داد اطراف بقعه را براي شفته‏ريزي کندند، در هفت ذرع عمق تازه تنور و چراغ روغني پيدا شد، اين بود که شيخ‏الاسلام ديگر نگذاشت بکنند، آنجا شفته ريختند. ضمنا مي‏گفت که در هنگام حفر اين مکان دو عدد سنگ يشم پيدا شد. ظاهرا چندتن يهودي عتيقه‏فروش از بغداد آمده بودند و در اين حفّاري نظري داشتند... اکنون از سرداب مورد ذکر اثري نيست و مدخل آن هم در بناي خيابان از ميان رفته است... حکمي مي‏گفت در قديم علما و اشخاص بزرگ احترام مالا کلامي به اين بقعه داشتند، به طوري که بعضي از آنها هنگام عبور از کنار بقعه، يعني از خيابان، کفشهاي خود را مي‏کندند.در شمال بقعه پيغمبريه، مدرسه پيغمبريه واقع شده است که آن هم در جانب غربي باغ چهل ستون و درِ حاشيه شرقي خيابان پيغمبريه واقع شده است و در آن از طرف مغرب به خيابان مذکور باز مي‏شود. باز به نوشته مرحوم گلريز در کتاب مينو در (ص563 و 564) حياط مدرسه متوسط و ساختمان آن يک طبقه است. طول آن از شمال به جنوب هفت طاقنماست، کهيکي از طاقنماها راهروست و بقيه حجره. عرض مدرسه، هشت طاقنماست که در طرف شمال دو تا از طاقنماها نصف طاقنماهاي ديگرست و يکي از آنها کوچکتر از بقيه مي‏باشد. طرف جنوب راهرويي به طرف حرم پيغمبريه است که مَدرسِ مدرسه در اين قسمت واقع گرديده. طرف شرقي حياط چهار تا پنج حجره دارد. سرتاسر سمت شمالي مدرسه مهتابي پهن وسيعي است. در جهت جنوبي قسمتي جزء حرم پيغمبريه است. يک قسمت هم ظاهرا مدرس مي‏باشد و طبقه ديگري است که در آنجا جماعت مي‏شده است و اکنون جاي تدريس به دانشجويان است. در جانب مغرب دري بوده است که به سرداب بقعه پيغمبريه مي‏رفته، ولي پس از آنکه باني ساختمان مرحوم حاج ميرزا مسعود شيخ‏الاسلام اقدام به بناي حرم پيغمبريه مي‏کند، درِ سرداب را که از داخل مدرسه بوده است مسدود مي‏نمايد، چنانکه اکنون هيچ‏گونه اثري از درِ سرداب و محل آن ديده نمي‏شود. در حال حاضر (زمان تأليف کتاب مينودر) عده‏اي از مردم دهستانهاي قزوين در اين مدرسه سکونت دارند و به تحصيل علوم قديمه مشغول‏اند. از کتيبه سردر مدرسه، چنين برمي‏آيد که اين مدرسه را باني ديگري بوده است که موفق به اتمام آن نگرديده، شايد باني آن شاه‏طهماسب صفوي، يا يکي از رجال عصر وي بوده، دور نيست که بناي قبلي پيغمبريه هم که شيخ‏الاسلام خراب کرد و از نو ساخت، از آثار پادشاه مزبور يا از رجال عصر صفوي باشد. به هر حال چون بناي مدرسه ناتمام بوده است. محمدتقيا ابن‏ميرزا هدايت اصفهاني معروف به ساروتقي مقتول در شعبان 1055هجري، وزير شاه‏عباس ثاني اقدام به اتمام آن نموده است و چگونگي آن بالاي در ورودي مدرسه کتيبه‏اي به خط نستعليق ممتاز در سنگ مرمر منقور گرديده است. بدين قرار: »باسمه سبحانه. در زمان نواب کامياب سپهر رکاب اشرف اقدس و ارفع همايون سلطان سلاطين ربع مسکون، غلام به اخلاص اميرالمؤمنين حيدر عليه‏الصلوات اللّه‏ الملک الاکبر، ابوالمظفر شاه‏عباس بن شاه صفي الصفوي الموسوي الحسيني بهادرخان خلّداللّه‏ ملکه، بنده درگاه عالم‏پناه وزير اعظم اين دولت ابدي پيوند محمدتقيا ابن‏ميرزا هدايت اصفهاني به اتمام اين مقام شريف قيام نمود. اميد که ثوابش به روزگار فرخنده آثار نواب کامياب عايد گردد. کتبه الفقير شفيع بن عبدالجبار في 1054«.نود و شش سال بعد »مولا ويردي بيگ« نامي اين مدرسه را تعمير کرده و کتيبه منظومي که به خط نستعليق در سنگ مرمر نقر گرديده است نيز در سردر ورودي مدرسه کار گذارده شده که چنين است:در جهان از نيکدانيهاي مولاويردي بيگ چون که شد شامل به حالش فضل ربّ العالميناين مکان دلگشا را باعث تعمير شد کز صفا دم مي‏زند صحنش زفردوس برينمي‏نمايد اهل حال از بس در آنجا کسب فيض از بنايش زيبد ار بر خويشتن بالد زمينخواهش تاريخ تعميرش زعقل پر هنر چون که بنمودم همان جا بود گويا در کمينآسمان از سر کله برداشت، با آواز گفت: »مدرسِ ارباب دانش، جاي اصحاب يقين«1150(پايان نوشته مرحوم گلريز)در حال حاضر توليت اين مدرسه با خانواده آشوريان قزوين است...منبع:ميراث جاويدانمعرفي سايت مرتبط با اين مقاله تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 825]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن