محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846372815
تعزيه، هنر وقفي ايران
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
تعزيه، هنر وقفي ايران نويسنده: جابر عناصري و ميراث جاويداني از قلمرو آيين و ايمان مقدمه ز دوستان و مُحبّان سيدالشهدا به دستياري هر کس شدست تکيه به پا اگر شکوفايي و والايي هنر در قيام ظهوري و معراج عاشقانه هنرمندان در نظر گرفته شود و ارج و شأني از قيامت قامت هنر مردمي در رَفِ چينيْ خانه دلِ اهل نظر اتراق کرده باشد و پردهدار حقيقت، غبار ريا و تکلّف و تصنّع از رخسار هنر اصيل برگيرد، آنگاه به حقاليقين خواهيم رسيد و توصيف جانبازي هنرمندانه عاشقانِ راه حق را «شبيهخواني» خواهيم خواند، و تعزيه را کاملترين هنري خواهيم دانست که هم از ديدگاه زيباييشناسي و هم از منظر اُنس و الفت با مردم عادي، هزار مهلکه و معرکه چشمگير عيان ميسازد، و بيريا و صرفا با اتّکا به وفا و صفا و نقش شهدا در صحنه لميزليِ آزمونِ «اَلَستُ بربّکم؟ قالوا: بلي»، صد ميدان عشق را مينماياند و از غيرتمندان، امداد ميطلبد تا سينه شرحهشرحه از فراق و داغدار خود را طبل مصائب قرار دهند و به گلبانگ عزا و در وزن رثا و از گاهِ بُريده شدن کاکل خونآلود هابيلِ وجيه به دست قابيلِ کريه، نوحهها سر دهند و به دستياري و همدلي، سر سپارِ هابيليان مظلوم باشند و رُخ از قابيليان مشؤوم بر تابند و غمکدهاي بيارايند که نقل محفلش گلواژههاي کلامي و چرخش و پويش خدمتگزاران مجلسش گُلچرخ رفتاري و تمامنمايش مصيبتش تعزيه يا شبيهخواني باشد و هر دَم بيتي نغز بر زبان شاعري عزادار جاري شود که: اين مصيبت چون ندارد انتها هر چه گويم گفتهام از ابتدا امّا تعزيه، فقط نمايش مصيبت نيست؛ بلکه نيايشي است درخور بزرگواران و آنان که نقد «جان» وقف کردند و خيرات باقياتي جز طريق وصول به حقيقت برجاي نگذاشتند. تعزيه، شرح ماجراي «وقف خونِ»، دريادلاني است که قباله مِهر الهي را به خون خود مُهر کردند. تعزيه، طوماري است از وقفنامه جسم و پيکر و اوداجِ(1) بريده نيکان و پاکان که کُوردلي اشقيا و جبر فرعونيان و شدّادان و نمروديان را جان و جسم خستند و خون حلقِ خود را بر زمين بريان و سوخته از ظلم ظالمان جاري نمودند. پس تعزيه تذکاري از جوشش خونهاي حمرا و رويش گُلهاي احمري است که از شاهرگ يحياي حريرْ حلقوم و حسين (ع) تشنه جگر ـ و حتّي در قلمرو اسطوره از رگهاي سياوش گُل بدن ـ بر شورهزار ظلمآباد اميرانِ عهد عتيق و سفيانيانِ سفيه و افراسيابيان کريه ريخته است. اينجاست که شاعري از مدّاحان آلاللّه از ولايتي گمنام در شبيهنامه سيدالشهدا عليهالسلام، به زبان حال از سوي زينب کبري (س) خطاب به شهيدِ اکبر، حسينِ جان بر کف و نشسته برلُجّه(2-) خون در گودال قتلگاه و به زير خنجر بُرّانِ شمربنذيالجوشن ميگويد: حيف است خونِ حلق تو ريزند بر زمين يحياي من! اجازه که تشتي بياورم چه وقفي بالاتر از «وقفِ جان و نَفَسْ» و چه موقوفهاي پُرثمرتر از بار درخت معرفت و آگاهي و خودآگاهي و دلْآگاهي و چه وقفي راجحتر از «وقف قلم» در تحرير زندگينامه قاريان قَسَمنامه نون والقلم! چه وقفي گواراتر از يک «جو» يا يک «شعير» يا «حبّهاي» و «پنگاني»(3) آب از بهر تشنهلبان و حکّ نفريننامهاي در حق يزيديان بر مشربه(4) سقّايان. که آبي بنوش و لعنت حق بر يزيد کُن همين تقسيم و تسهيم آب و وقف آن بر تشنهلبان، با ذکر نام و ياد سالار و سقّاي تشنهلبان ابوالفاضل عليهالسّلام، در واقع از صدقات جاريه و باعث اجر دنيا و آخرت است. چه وقفيپذيرفتهتر از قرباني گوسفند نفس به مصداق «ذبح عظيم» در قربانگاه عشق خدا! آري اسماعيل گُلچهره را ابراهيم (ع) به وقف و نذرِ جان و پيکر به مذبح حق ميبرد و صاحب کُلّ موقوفات جهان و آن قاضي حاجات، در صحنه آزمون، ابراهيم (ع) رابه ملاطفت و نوازش، پذيرا ميشود و اسماعيل (ع) را «ذبيح خدا» ميخواند(5) و آن گاه ابراهيم (ع) به وقف دستان خود و به عشق و ايمان کعبهاي ميسازد از بهر وقف، و واقف ميگردد از براي عبادتگاهي که از مأذنهاش نام خدا برخيزد و از چاه زمزمش آبي به زُلالي قطرات اشک چشم بر جوشد و در عرفاتش، عرفان حاکم باشد و در صفا و مروه، طيّ طريق اليالحق صورت گيرد و در خلوتسراي آن درگاه، گهوارهاي وقف مولود کعبه، علي اعلي (ع) آن شيداي حضرت پروردگار شود. الحق بيتالاحزان يعقوب (ع) نيز وقف ايّام هجران او در حسرت ديدار يوسف بود و ذُوالفقار علي (ع) وقف راه حق؛ زيرا که آن يلِ بيمثال شمشير از بهر حقيقت ميزد و از تظاهر گريزان بود. پس ذکر مصائب آلاللّه و گريستن بر آنان، «بکاء» منفعل نيست و «تعزيه، شرح قيام ظهوري و توصيف شکوفايي و مُردن از «عالم حيواني و پر کشيدن از جهان خاکي و پَرّان شدن در آسمان عرش الهي و همدمي با کرّوبيان و همنشيني با ساقي کوثر علي (ع) و در نهايت آشکار ساختن کنز مخفي از زبان اولياست» و تکيه و حسينيّه و عباسيّه و زينبيّه و جز آن، مأمني براي تذکار از اين خوبان خجسته و محل نفرين بر ستمگران گجسته(6)و معلون است، از ديدگاه فرهنگ مادّي، حريم اين تکايا با کُلّ اسباب و اثاث وقف عزاداران ميباشد و از منظر جامعهشناسي تعاون (Sociology of co-operation). «تکيه شريک»ها در ايّام عزا، خيمه و خرگاهي برپا ميسازند و آرامآرام به صورت مراسم ادواري، عزاداري بر آلعلي (ع) را در اين محنتکدهها مرسوم ميدارند. مسلما براي يادآوري شطّ فرات و نمايش دريادلي ابوالفاضل (ع)، تشتهاي پُر آب را در گوشهاي از تکيه ـ به نماد فرات ـ قرار ميدهند و عَلَمي به نشان علمداري عبّاس عليهالسلام بر ستوني ميبندند و شمايلي از شهادت هفتاد و دو تن به قلم نگارگري هنرمند، سينه ديواري را در تکيه ميآرايد و منبري که هنرمندي صاحب ذوق يا مؤمني اهل صفا به عنوان وقف به اين بيتالحزن تقديم کرده در گوشه ديگري به چشم ميخورد. پس تکيه، جايگاه عزاداري و محلّ اجراي شبيهخواني و مأمن برگزاري مراسم تعزيه است، و اثاثالبيت اين مکانِ نظر کرده، در روزهاي عافيت و به هنگام نيازمندي اهل محلّ طبق نظر واقف در شادمانيهاي شرعي و عُرفي، موجب آسودهخيالي مردم ميشود، که آري عدّهاي صاحبِ سخا و فتوّت به نيّتِ «وقف» اين وسايل را آماده کردهاند و خيرات باقيات داشتهاند و مردم محلّهاي را از دريوزگي و تمنّا در برابر نااهلان بر حذر داشتند و حال ميتوان به امانت از اين اثاث بهره بر گرفت و سپس به قدر وسع، به وسايل اين الفتسرا افزود. در چنين مکاني است که تعزيه اجرا ميگردد و ميدانگاه اين تکايا به زير پاي شبيهخوانان و ذاکران خبره و ماهر ميلرزد، و اين ذاکران و نطّاقان، «اجير شرعي» آقا اباعبداللّه (ع) ميگردند و به «وقفِ نَفَسْ» و کلام و گفتار، وقف جان، وقف مال و متاع و... از کاروان سالار کربلا امداد ميطلبند تا به سير آفاق و انفس، خود نيز از واقفان خبير باشند. اينک با اين مُقدّمه، ميتوان پلي زد از عرفان و ايمان به قلمرو تعزيه يا هنر مُقدّس شبيهخواني به عنوان: «هنر وقفي ايران» و ظرايف و دقايق اين بحث و گفتار را به منقاش دقّت برگرفت و توضيح و تفسيري درخور اين هنر والا ارائه نمود تعزيه، وقف، فرهنگ مادي نخستين بحث در قلمرو وقف و تعزيه، به فرهنگ مادّي و شيوه بهرهمندي از اماکن و اسباب و وسايل ويژهاي است که سوختهدلان به ساحت مُقدّس آقا اباعبداللّه (ع) و ساير دريادلان تقديم ميدارند. در اين بخش، اوّلين موضوع مورد نظر شبيهخوانان، داشتن تکيهاي درخور تعزيه و اجراي شبيهخواني است. برخي از مؤمنان سخي حتّي منزل مسکوني خود را ـ به هنگام حيات خويش ـ در اختيار شبيهخوانان قرار ميدهند و طبق وصيّت، سفارش ميکنند که پس از در گذشتشان، ورّاث، منزل و کاشانه آنان را در ايّام خاص (مُحرّم و صفر) و براي هميشه به بانيان تعزيه بسپارند يا اگر ملکي دارند، اجازه ملک را بالکُلّ يا بخشي از اجارهبها را وقف تعزيهداري و شبيهخواني ميسازند. بسيار هنگام، باغ و کاروانسرا يا حجره و حمّام و آسياب و... وقف مراسم شبيهخواني است تا از طريق برداشت محصول يا دريافت حقالزّحمه يا دستمزد، ورثه آن مرحوم يا مرحومه، به وصاياي عزيز از دست رفته گوش سپارند و خود را باني تعزيه و برگزارکننده مجالس شبيهخواني و خادم درگاه آقا اباعبداللّه (ع) و اهلبيت طهارت و عصمت بدانند. در اين زمينه شواهدي وجود دارد و نشان ميدهد که بخصوص در دوره قاجار که شبيهخواني به هر عنوان رونقي مييابد، معمولاً بانيان خيرانديشي که تکيههايي را براي تعزيه و اقامه مراسم سوگواري برپا ميکردند، براي نگهداري و تعمير و مرمّت اين تکايا، چندين دُکّان و حجره و تيمچه و مغازه را نيز وقف ميکردند. هنوز خاطره زندهياد کربلايي جبّار اردبيلي (اهل محلّه عاليقاپو) در ذهن مُعمّرين شهر اردبيل استوار است که آن مرحوم، به هنگام حيات، درآمد مغازههاي مُتعلّق به خود ـ در جنب مسجد عاليقاپو ـ را وقف شبيهگرداني و تعزيهخواني کرده بود و پس از مرگ بنا به وصيّتِ آن مردِ راه خدا، جنازهاش را در درگاه و آستانه مسجد عاليقاپو دفن نمودند. زندهنام علي عناصري ـ والدِ راقم اين سطور ـ نيز از بانيانِ جانْ شيفته تعزيه در اردبيل بود و هرچه از مال دنيا داشت، صرف آبروداري براي عزاداري و حفظ و حرمت هنر شبيهخواني ميکرد. اگر رونقي در تعزيه آن ديار وجود دارد، همه از برکت تلاش شادروان علي عناصري ـ ريشسفيد محلّه معمار اردبيل ـ است. در تهران نيز، «منزل مکّي» در خيابان وحدت اسلامي، حدّاقل بيست سال تمام است در روزهاي آدينه و در اعياد و وفيات، شاهد اجراي تعزيههاي بيرياست. و مردم دولتآباد شهر ري، احترام شبيهخوان مُخلص و با صفاي دولتآباد، يعني آقاي رمضان فرّخرو (مشهور به خسروشمر) را در نظر دارند؛ چرا که او افزون بر سردسته بودن و سرپرستي و «معينالبکا» و باني تعزيه بودن و گرمچانگي در اولياخواني و مهارت در اشتلم و ميدانگيري در اشقياخواني، منزل مسکوني خود را به عنوان دارالشفاي خانم فاطمه زهرا (س) و حسينيّه تعزيهداران اختصاص داده و رسما وقفنامهاي تنظيم کرده است. خداوند، اين عزيزان جوانمرد را با مولا علي (ع)، فتيفتيان محشور فرمايد. امّا دريغ و هزار افسوس که امروز حتّي يک تکيه رسمي و محلّ دائمي براي شبيهخواني در تهران وجود ندارد، و ما نه از باب مقايسه، بلکه از سر احساس نياز براي شبيهخوانيِ بقاعده، هر دَم به ياد «تکيه دولت» ميافتيم و عظمتي که بويژه بيگانگان و فرنگيان و سيّاحان را به اعجاب ميکشانده است. غير از تکيه و حسينيّه و اماکني در اين رديف، براي اجراي تعزيه بايد در حيطه فرهنگ مادّيِ منتسب به شبيهخواني، از اسباب و لوازم تعزيه نام ببريم که واقف يا واقفان، فيالمجلس يا در طيّ زمان و با در نظر گرفتن ملزومات شبيهخواني فراهم ميبينند: عَلَمها و نشانهها (= شعار) و لباس و جنگافزار (= دثار)، خيمهها، تشت آب، کجاوهها و هودجها و... ساير وسايل، به اقتضاي اجراي هر مجلس شبيهخواني، باني خيّر ميطلبد. تعزيه، وقف، نفس در اين بخش، شاعران و نويسندگان به نظم و نثر (عموما به نظم)، آثار گرانقدري از خود به جا گذاشتهاند و اشعار دلنشيني در اوزان رثايي سرودهاند. آنان خود را ذاکر و مدّاح آلاللّه ميخوانند و استواري کلام و زيبايي سجع و شيوايي بيان خود را «خدادادي» ميدانند و در قلمرو ادبيّات عاشورايي، ذوق و قريحه خويش را وقف سرودن مرثيهها و شبيهنامهها ميسازند، ضمن اينکه، رجزخواني، شبيهخواني، نوحهخواني، بحرطويلخواني و... را نه به عنوان تفاخر، بلکه حتّي گاهي از باب توسّل و تشبّه و تقرّب به اوليا ميدانند و با ذکر و دعا و مناجات و مقتلخواني و شهادتخواني و يادآوري مصائب، خود را در رنج مقسوم آنان سهيم ميشمارند. تعزيه، وقف، قَلم کاتبان و شبيهنامهنگاران، در پايان شبيهنامهها، عموما خود را «اقلّالعباد» ميخوانند و قلم را وقف تحرير شبيهنامه ميسازند. چه بسيار شبيهخواناني که جوهر قلم بر سينه کاغذ روانه کردند و سوي چشمان، وقفِ نوشتن نسخهها و بياضها و جُنگها و طومارهاي شبيهخواني کردند و به سوزن خونپالاي مژگان و به خطّاطي و مشّاقي و ملاحت قلم و قلمگيري بقاعده، در شمايلکشي نيز شُهره گشتند و نگارههاي مذهبي بينظيري از خود به يادگار گذاشتند يا قلم در حَرَم بقاع مُتبرّکه به جولان در آوردند و ديوارهاي عريانِ صحن و آرامگاه امامزادهها را به گُلْنقشِ شهادت آراستند. افزون بر آنچه گفتيم، اصولاً بايد به اين نکته ظريف عنايت داشته باشيم که شبيهخواني در حيطه «جامعهشناسي تعاون» و همياري قرار ميگيرد؛ فيالمثل اگر کسي صاحب اسب سفيدي باشد، به شبيهخوانان وعده ميدهد که روز عاشورا اين باره(7) نجيب را شبيه ذوالجناح ـ مرکب زباندان آقا اباعبداللّه (ع) ـ خواهد کرد. اسبان ابلق و اشقر(8) و اشهب(9)را نيز دارندگان اين اسبان، مهميز خواهند بست تا اشقياخواناني از شمر و سنان و خولي و انس و... بر گُرده اين بارهها سوار شوند. چه بسيار هنگام که شترداران از فراسنگها راه، شتابزده افسار شتران در دست گرفته و به تعجيل، قطار اشتران را به ميادين شبيهخواني آوردهاند تا اسرا ضمن «هجرانخواني» بر ناقههاي عريان سوار شوند و محملهاي شکسته را بر کُوهان اين حيوان بربندند. علاوه بر اين آنان که مهارتي در «نعشسازي» دارند، به دقّت و کوشش در آراستن و پيراستن «نعش»، آستين همّت بالا ميزنند و پيکانهاي خونآلود، شمشيرهاي شکسته و سنانها را به روي نعشها قرار ميدهند و پرندگان خونآلود را به ياد عاشورا، با شهپر خونين نمايان ميسازند؛ تو گويي از دشت تفته کربلا تا مدينةالنّبي پر خواهند کشيد و پيک و قاصد خواهند شد تا واقعه المبار کربلا را خبر دهند... اينک غمين و محزون بر سينه نعشها مينشينند و تداعي آن ماتم عظما صورت ميگيرد. ديده شده است که خيّاطان هر ديار، به پيشواز محرّم ميروند و بدون هيچ چشمداشتي و درخواست قراضهاي از زر و نقره و مس و دوخت پيراهن سينهزنان و زنجيرزنان و لباس شبيهخوانان را عهدهدار ميگردند و در روزهاي عزاداري و شبيهخواني، خود در «لباسپوشخانه» و پشت صحنه حاضر ميشوند و در بزرگ کردن و کوچک کردن پيراهنها يا دوختن سربندهاي شبيهخوانان، به آنان مدد ميرسانند. سابقا، آهنگران راسته بازار شهرهاي بزرگ، به مهرباني و الفت، زنجيرهايي را که بر اثر مرور زمان، حلقههايشان از هم گسيخته و زخمي بر پشت زنجيرزنان وارد ميآوردند، به زير پتک ميگرفتند و با آوردن قطراتي از اشک بر ديدگان، از زنجيرزنان التماس دعا ميکردند و ديناري از باب حقالزّحمه دريافت نمينمودند. همين مردم باصفا و اهل ديار وفا براي حفظ گرماي اجاق تعزيه و بقاي رسم شبيهخواني، وصيّت نامههاي ويژهاي داشتند و با حضور گواهان، دستخطّي آماده ميکردند و ورّاث خود را ملزم به رعايت وصاياي خود مينمودند. در سندي تعزيه ميراث جاويدان بني نوع انسان است و وسيله تذکار ظلم ظالمان و جبر اشقيا، و يادآور ايستادگي و مقاومت دريادلان است. که همراه اين مقاله است، خوانندگان ارجمند، به رأيالعين ملاحظه ميفرمايند که بعد از قيد و ذکر: «الحمدللّه الواقف علي کُلّ واقف والصلوة والسلام علي رسوله و آله و...» آمده است: عاليشأن عزّتپناه و سعادتنشان، زبدةالاعيان آقامُحمّدعلي، ولدِ غفرانپناه حاجيابراهيم و... از ولايت رشت، املاکي از خود را براي تعزيهداران «حضرت سيدالشهدا» وقف نموده و ولد ذکور خود، آقاميرزا مُحمّدطاهر و اولاد ذکور او را نسلاً بعد نسل مُوظّف به رعايت مواد مندرج در وصيّتنامه خود نموده است. صورت وقف به اين تفصيل است که مُتولّي بعد از وضع حقالتّوليت که يک عشر است، دو عشر از سه عشر ديگر را صرف تعمير، احيا و آبادي املاک موقوفه بکند و سه عشر ديگر از هفت عشر را صرف تعزيهداري «حضرت سيدالشهدا» مصروف نمايد و حتّي اگر املاک موقوفه احتياج به احيا و آبادي نداشته باشد، درآمد اضافي، صرف تعزيهداري شود. گواهان و شهود نيز به اين وقف و امر خير اعتراف کرده و سند را به تاريخ «سيّم شهر ربيعالمولود» 1271 قلمي و مهر کردهاند. آنچه تحت عنوان «تعزيه؛ هنر وقفي» گفتيم، فقط درآمدي بود بر مقوله بسيار پُراهميّتي که غير از رعايت بُعد «آييني ـ مذهبي» تعزيه، يادآور مساعدتها و معاضدتها و پشتيبانيهاي عامّه مردم است که تعزيه را هنر عتيق ايران و شبيهخواني را والاترين نمايش مذهبي در جهان شناساندهاند. جدا دريغ است که سنّتهاي پسنديده را ناديده بگيريم و به جاي الفاظ و اصطلاحاتي مانند: «اجير شرعي» شدن بر اوليا، از سفته و چک و دستمزد براي شبيهخواني صحبتها بداريم و تعزيه را هنر ذليل و ضعيف بنمايانيم و تحريفها در قلمرو اين هنر برجسته وارد سازيم و حتّي با کمال شرمندگي، اشياء وقفي تکيهها را به چوب حراج آشنا کُنيم و مُهر و نشان و نام واقف را به ضرب سمباده از روي ابزار تعزيه پاک نماييم تا مگر کيسهاي بردوزيم و قراضهاي از زر به دست آوريم! تعزيه هنر مردمي است و سبب ماندگاري اين هنر بيريا همان است که مردم کوچه و بازار همواره به دلسپاري و عشق، در حفظ و نگهداشت اين هنر آييني ـ مذهبي کوشيدهاند. شأن و وقار اين هنر را از ياد نبريم و آثار مثبت اجتماعي و تأثيرات عميق روحي ـ اخلاقي تعزيه را فراموش نکنيم. تعزيه، ميراث جاويدان بني نوع انسان است و وسيله تذکار ظلم ظالمان و جبر اشقيا و قوم دغا، و يادآور ايستادگي و مقاومت دريادلان است و مِهر اوليا و طايفه سرسپار خدا. تعزيه، هنر مقاومت است، قدر اين هنر را بدانيم. پی نوشت:1- ادواج (به فتح همزه): شاهرگها. جمع وَدَج. 2- لُجّه (به ضم لام و فتح جيم مُشدّد): ميانه دريا. 3- جو، شعير، حبّه، پنگان و... واحدها و مقياسهاي تقسيم و تسهيم آب در اصطلاح آبياران و کشتکاران. 4- جو، شعير، حبّه، پنگان و... واحدها و مقياسهاي تقسيم و تسهيم آب در اصطلاح آبياران و کشتکاران. 5- راستي آن آزمايشي آشکار بود... درود بر ابراهيم. سوره صافات، آيات 100 تا 110. 6- گجسته (به ضمّ گاف و فتح جيم): ملعون (در برابر خجسته = ميمون). 7- باره: اسب. 8- اَشقر (به فتح همزه و قاف): سرخ و سفيد، هر چيز سرخ مايل به زرد، و اسبي که به اين رنگ باشد. 9- اشهب (به فتح همزه وها): هر چيزي که رنگ آن سياه و سفيد باشد، خاکستري رنگ و اسبي که به اين رنگ باشد. منبع: ميراث جاويدانمعرفي سايت مرتبط با اين مقاله تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 898]
صفحات پیشنهادی
تعزيه، هنر وقفي ايران
تعزيه، هنر وقفي ايران نويسنده: جابر عناصري و ميراث جاويداني از قلمرو آيين و ايمان مقدمه ز دوستان و مُحبّان سيدالشهدا به دستياري هر کس شدست تکيه به پا اگر ...
تعزيه، هنر وقفي ايران نويسنده: جابر عناصري و ميراث جاويداني از قلمرو آيين و ايمان مقدمه ز دوستان و مُحبّان سيدالشهدا به دستياري هر کس شدست تکيه به پا اگر ...
روز سوم تعزيه شد
متن تعزيه به زبان شعر است و به نو. ... كه بايد و شايد مورد توجه ناشران و سرمايهگذاران قرار نگيرد، شايد به همين دليل است كه از تعزيه با نام «هنر وقفي ايران» ياد ميشود.
متن تعزيه به زبان شعر است و به نو. ... كه بايد و شايد مورد توجه ناشران و سرمايهگذاران قرار نگيرد، شايد به همين دليل است كه از تعزيه با نام «هنر وقفي ايران» ياد ميشود.
تمام هنرها در آستانه عاشورا شكوفا شدند
تعزيه، هنر وقفي ايران نويسنده: جابر عناصري و ميراث جاويداني از قلمرو آيين و ايمان ... به دستياري هر کس شدست تکيه به پا اگر شکوفايي و والايي هنر در قيام ظهوري و .
تعزيه، هنر وقفي ايران نويسنده: جابر عناصري و ميراث جاويداني از قلمرو آيين و ايمان ... به دستياري هر کس شدست تکيه به پا اگر شکوفايي و والايي هنر در قيام ظهوري و .
بانوان بوشهري و سنت نبوي وقف
نگارنده به سهم خود بر روان و روح حاجيه خانم خديجه، واقف روشن ضمير و هنرپرور که املاک و اموال خود را وقف بر پاداري تعزيهي سيد الشهدا (ع) اين هنر وقفي ايران زمين نموده ...
نگارنده به سهم خود بر روان و روح حاجيه خانم خديجه، واقف روشن ضمير و هنرپرور که املاک و اموال خود را وقف بر پاداري تعزيهي سيد الشهدا (ع) اين هنر وقفي ايران زمين نموده ...
حراج آثار هنري جهان اسلام
تعزيه را هنر عتيق ايران و شبيهخواني را والاترين نمايش مذهبي در جهان شناساندهاند. ... هنر برجسته وارد سازيم و حتّي با کمال شرمندگي، اشياء وقفي تکيهها را به چوب ...
تعزيه را هنر عتيق ايران و شبيهخواني را والاترين نمايش مذهبي در جهان شناساندهاند. ... هنر برجسته وارد سازيم و حتّي با کمال شرمندگي، اشياء وقفي تکيهها را به چوب ...
تعزيه، يكي از نادرترين درامهاي اعتقادي جهان
تعزيه در كنار همه مشروعيتها از آنجائي كه روي مرز ظريف مذهب و هنر حركت مي كرد، مي ... بنابر گزارش سايت ايران تئاتر، حقيقت اين است كه واقعه عاشورا، چنان شگفت، .... به اجرا درآيد(المجالس الفاخره في ماتم العتره الطاهره، سيد عبدالحسين شرف الدين، مقدمه).
تعزيه در كنار همه مشروعيتها از آنجائي كه روي مرز ظريف مذهب و هنر حركت مي كرد، مي ... بنابر گزارش سايت ايران تئاتر، حقيقت اين است كه واقعه عاشورا، چنان شگفت، .... به اجرا درآيد(المجالس الفاخره في ماتم العتره الطاهره، سيد عبدالحسين شرف الدين، مقدمه).
«انجمن تعزيه» صاحب مكان ميشود؟!
محمدحسين ناصربخت خبر داد: از همكاري سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران براي اختصاص ... اين عضو هيات مديرهي انجمن تعزيه به خبرنگار تئاتر خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، گفت: طي ... نقش کتاب و کتابخانه هاي وقفي در توسعه فرهنگي مناطق ...
محمدحسين ناصربخت خبر داد: از همكاري سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران براي اختصاص ... اين عضو هيات مديرهي انجمن تعزيه به خبرنگار تئاتر خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، گفت: طي ... نقش کتاب و کتابخانه هاي وقفي در توسعه فرهنگي مناطق ...
ثبت ملي «تعزيه» در اربعين حسيني
ثبت ملي «تعزيه» در اربعين حسيني-ثبت ملي «تعزيه» در اربعين حسيني خبرگزاري فارس: ... داده و با توجه به وعدههاي كمك سازمان فرهنگي و هنري شهرداري تهران، مكاني را براي انجمن پيدا كرديم. ... این به باورهای حسینی و قیام عاشورا را به شیوههای مختلف، در سینمای ملی ایران به . ... نقش کتاب و کتابخانه هاي وقفي در توسعه فرهنگي مناطق ...
ثبت ملي «تعزيه» در اربعين حسيني-ثبت ملي «تعزيه» در اربعين حسيني خبرگزاري فارس: ... داده و با توجه به وعدههاي كمك سازمان فرهنگي و هنري شهرداري تهران، مكاني را براي انجمن پيدا كرديم. ... این به باورهای حسینی و قیام عاشورا را به شیوههای مختلف، در سینمای ملی ایران به . ... نقش کتاب و کتابخانه هاي وقفي در توسعه فرهنگي مناطق ...
- موسیقی در خدمت تعزیه یا تعزیه در خدمت موسیقی؟
وی متولد 1356 و دارای تحصیلات کارشناسی در رشته موسیقی از دانشگاه هنر تهران ... چارچوب اصلي موسيقي تعزيه متکي به اصلي ترين الحان شناخته شده موسيقي رديفي ايران يا موسيقي به .... ورود به تعزيه موروثي است يا في البداهه هم مي توان وارد آن شد؟
وی متولد 1356 و دارای تحصیلات کارشناسی در رشته موسیقی از دانشگاه هنر تهران ... چارچوب اصلي موسيقي تعزيه متکي به اصلي ترين الحان شناخته شده موسيقي رديفي ايران يا موسيقي به .... ورود به تعزيه موروثي است يا في البداهه هم مي توان وارد آن شد؟
تعزيه، نمايشي حماسه گو و نقل پرداز
9 ژانويه 2009 – از مجيد امرايي: تعزيه يا همان هنر شبيه خواني نمايشي، آييني، ديني، مذهبي، ايراني و اسلامي و برگرفته از مصائب اهل بيت عليه الاسلام و بيانگر ...
9 ژانويه 2009 – از مجيد امرايي: تعزيه يا همان هنر شبيه خواني نمايشي، آييني، ديني، مذهبي، ايراني و اسلامي و برگرفته از مصائب اهل بيت عليه الاسلام و بيانگر ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها