تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 3 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):مهدى امت من كسى است كه هنگام پر شدن زمين از بيداد و ظلم، آن را پر از قسط و عدل ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1832962756




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي امروز


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي امروز روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه برخي از آنها در زير مي‌آيد. مردم سالاري: تداوم راه انقلاب با رسانه هاي آزاد و مستقل«تداوم راه انقلاب با رسانه هاي آزاد و مستقل»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي مردم سالاري به قلم ميرزابابا مطهري نژاد است كه در آن مي‌خوانيد؛سي سال از پيروزي انقلاب اسلامي به رهبري بزرگ مردي که: «رفتنش هرگز در باغچه باورتاريخ ايران نخواهد رست » مي گذرد  او در سايه ايمان، صراحت، صداقت، شجاعت و سراسر خيرخواهي براي مردم، جلوه اي از «وحدت درعين کثرت» و کثرت در عين وحدت» را در عرصه جامعه بزرگ ايران  تحقق بخشيد و آفتاب اميد را بر نقطه، نقطه اين سرزمين تاباند و همه و همه و همه در لواي انديشه و پيام الهي و بر گرفته از فطرت آدمي گرد آمدند و کاري شد کارستان که تاريخ هرگز آنرا فراموش نخواهد کرد. اتفاق ها و رويدادهاي متعدد بهمن ماه بويژه 12 تا 22 بهمن 57که بعد دهه فجر ناميده مي شود به پيروزي مردم، و نه يک گروه  و نه يک قشر و نه يک طبقه اجتماعي منتهي شد و کاخ استبداد به يک باره فرو ريخت و نوبت بر خشکاندن ريشه هاي بازسازي استبداد رسيد. شعار غالب و فراگير اين دهه: استقلال،  آزادي، جمهوري اسلامي سراسر کشور را فراگرفت و همه در فجر آفريني حضوري داشتند و نقشي و...امروز بعد از 30 سال به ياد آنروزها و در حسرت جلوه اي ديگر از آن  وحدت در عين کثرت  باز هم فرياد مي زنيم: فجر آفرينان، فجرتان مبارک باد! فجر آفرينان آنروزها کجايند ؟ و کيانند؟ شهدا، رزمندگان، آزادگان، ايثار گران، مديران شجاع، مردمي و کم توقع، نمايندگان واقعي مردم در مجالس دوره هاي مختلف، روزنامه نگاران، روحانيون و اساتيد دانشگاه که تاريخ  گذشته را  براي  نسل هاي دوم و سوم  تحليل و تفسير و نقل کردند و آنها را  آماده کردند براي تداوم راه  استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي و ..آنها که  ملت را در پيمودن قطعه اي از راه پر فراز و نشيب استقرار يک جامعه مستقل و آزاد همراهي کردند و البته خطاهائي هم بر اعمالشان متصور است، همچنان که شيوه تاريخ و ناگزير حرکت بشري است. ژوزف دو مستر ديپلمات و نويسنده جنجالي فرانسه در آواخر قرن 18 و اوايل قرن 19 مي گويد:  «جوامع انساني بدون حکومت، حکومت بدون اقتدار و حکومت مقتدر بدون خطاپذيري نمي تواند وجود داشته باشد.»مهم براي حکومت ها پاسخگو بودن و تحت نظارت موثر قرار داشتن است. دولت هاي مختلف در 30 سال گذشته در مقاطعي که در پاسخگويي و نظارت ضعف وجود داشته، خطاهايشان بيشتر و بر عکس در مقاطعي که پاسخگويي و نظارت گسترده تر بوده خطاهايشان کمتر بوده است. تجربه 30 ساله جمهوري اسلامي و تجربه جهاني ثابت مي کند مطبوعات آزاد و رسانه هاي مستقل از قدرت و غيروابسته به بيگانگان، کار آمد ترين نظارت را به نمايش گذاشته اند و چراغدار حرکت نهادهاي نظارتي پارلماني و قانوني بوده اند  و خطاهاي بزرگ در غيبت يا محدوديت مطبوعات آزادو رسانه هاي مستقل امکان عميق شدن يافته اند. امروز که در آغاز دهه سوم انقلاب اسلامي و جمهوري اسلامي ايران هستيم به جد بايد نگران رسانه هاي تحت امر دولت و محدوديت رسانه هاي مستقل بود، چرا که اين پديده معرف دوران خطاهاي بزرگ است.آزادي مطبوعات هيچ معنايي جز رهايي از مداخله دولت ندارد و صد البته بايد پاسخگوي گفتار و رفتار خود در چار چوب قانون و در محضر هيات منصفه قانوني و نماينده اقشار مختلف صنفي و فکري جامعه باشد، چرا که مطبوعات و رسانه هاي مستقل و آزاد، نظارت عامه را تضمين مي کند و به همين اعتبار و کارکرد آن را رکن چهارم دموکراسي ناميده اند. فردريک هايک برنده جايزه نوبل اقتصاد در سال 1974در سال 1960 مي گويد:  «بزرگترين خطري که امروز آزادي را تهديد مي کند، وجود مجريان کار آزموده و کار آمدي است که صرفا به آنچه خود خير همگان مي پندارند توجه دارند.»اين سخن در مورد مجريان کار آزموده و کار آمد است، واي برآن که مجريان بي تجربه و ناکار آمد، پندار خود را خير همگان بپندارند! يک صاحب نظر اجتماعي و سياسي در اهميت مطبوعات آزاد براي حفظ آزادي و استقلال و مسدود کردن راه باز گشت استبداد و ديکتاتوري و تامين وحدت جامعه مي گويد:  «اگر مخير شوم که بين حکومتي بدون مطبوعات و مطبوعاتي بدون حکومت يکي را  انتخاب کنم، لحظه اي در گزينش دومي شک نمي کنم.»  در شرايط امروز جامعه ما نيز مطبوعات آزاد و رسانه هاي مستقل مي توانند وحدت ملي را باز گردانند و راهگشاي مسائل پيش آمده باشند.بياييم با سعه صدر و بهره گيري از تاريخ  به مقوله آزادي مطبوعات و مطبوعات آزاد نگاهي دو باره بيندازيم.  كيهان:چگونه مطمئن شديد؟!«چگونه مطمئن شديد؟!»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي كيهان به قلم حسين شريعتمداري اسن كه در آن مي‌خوانيد؛آن بخش از سخنان رئيس جمهور محترم كشورمان در گفت وگوي تلويزيوني سه شنبه ايشان-13/11/88- كه به موضوع تبادل سوخت هسته اي اختصاص داشت به گونه اي بود كه متاسفانه مي توانست سوء برداشت مبني بر عقب نشيني جمهوري اسلامي ايران از اصول قبلاً اعلام شده را در پي داشته باشد و از اين روي استقبال همراه با ابهام و ترديد محافل غربي و طرف هاي آسيايي را به دنبال داشت.آقاي احمدي نژاد در اين مصاحبه تلويزيوني كه به طور مستقيم و زنده از شبكه اول سيماي جمهوري اسلامي ايران پخش مي شد، گفت؛ «بعضي از كشورها واقعاً همكاري با ايران را پذيرفته اند كه اين موجب ناراحتي بعضي ها همچون انگليس و رژيم صهيونيستي شد و گفتند كه اگر تقابل به تعامل تبديل شود، كار تمام است» آقاي احمدي نژاد با اشاره به روند گفت وگوهاي چند ماه اخير ايران با آژانس درباره تبادل اورانيوم غني شده زير 4درصد با اورانيوم غني شده 20درصدي كه مورد نياز رآكتور تهران است گفت؛ «اخيراً دوباره پيغام هايي از سوي اين كشورها داده شده كه گفتند بياييد بنشينيد صحبت كنيم و حتي سوخت شما در ايران بماند و ما سوخت مورد نياز شما را درست مي كنيم و با شما مبادله مي كنيم، هر چند اگر ما سوختمان را بدهيم واقعاً مشكلي ندارد كه بعضي ها بي خودي سرو صدا كردند... بعضي ها در كشورمان گفتند كه سوخت را از ما مي گيرند و ديگر به ما نمي دهند ولي بايد ديد اگر سوخت را از ما بگيرند و به ما سوخت ندهند، حرف چه كسي در دنيا اثبات مي شود و آن وقت معلوم مي شود كه حرف آژانس و امضاكنندگان اين قرارداد بي اعتبار است و اين موجب مي شود كه كارهايمان را خودمان انجام دهيم.»درباره اين بخش از اظهارات رئيس جمهور محترم كشورمان اشاره به چند نكته ضروري به نظر مي رسد.1- در بهار سال جاري، كشورهاي آمريكا، روسيه و فرانسه كه از نياز كشورمان به اورانيوم 20درصد غني شده براي رآكتور تهران - با كاربرد توليد راديو ايزوتوپ ها- باخبر بودند به عنوان يك پيشنهاد اعلام كردند كه آماده اند در قبال دريافت اورانيوم غني شده بين 3 تا 5 درصد كشورمان اورانيوم 20 درصد غني شده تحويل دهند. پاسخ به اين پيشنهاد اگرچه به بررسي هاي بعدي در ايران موكول شد ولي برخي از دست اندركاران برنامه هسته اي كشورمان پيشنهاد ارائه شده از سوي 1+5 را عقب نشيني! حريف تلقي كرده و براين تصور بودند كه پيشنهاد مورد اشاره به مفهوم پذيرش چرخه غني سازي 3 تا 5 درصدي اورانيوم در ايران است، يعني همان نقطه اي كه طي 7 سال گذشته موضوع چالش هسته اي بوده است، غافل از آن كه پيشنهاد ياد شده اگرچه خالي از عقب نشيني نبود ولي دام خطرناكي براي به يغما بردن دستاورد چند ساله جمهوري اسلامي ايران در توليد اورانيوم غني شده 3 تا 5 درصدي است. با اين توضيح كه بعد از تحويل گرفتن اورانيوم توليد شده در كشورمان از تحويل اورانيوم 20 درصدي به بهانه هاي مختلف، از جمله قطعنامه هاي چندگانه شوراي امنيت سازمان ملل و... خودداري ورزند و از اين طريق، خواسته غيرقانوني و نامشروعي را كه به علت ايستادگي و مقاومت ايران طي 7 سال چالش به دست نياورده اند، آسان و بي دردسر و در جريان يك ترفند موذيانه به دست آورند.اين ترفند با تيزبيني و كياست- بگذاريد بگوئيم- رهبرمعظم انقلاب روبرو شده و ناكام ماند. چگونه؟!...2- اجازه بدهيد همين جا پرانتزي باز شود. در همان روزها آقاي مهندس موسوي- احتمالا باز هم تصادفي و بدون ارتباط با بيگانگان!- كه ترفند مشترك آمريكا، انگليس و فرانسه را پذيرفته شده تلقي مي كرد، طي مصاحبه اي با اشاره به تصميم ايران براي تحويل اورانيوم غني شده، بخش قابل توجهي از سخنراني انتخاباتي خود را به انتقاد از اين تصميم- كه برخلاف تصور ايشان و تلقي آمريكا با مخالفت ايران روبرو شده بود- اختصاص داده و گفت؛ دستاورد 7 ساله چالش هسته اي كشورمان را بر باد داده اند!!... حالا پرانتز بسته و نقطه، سر خط؛3- بعد از بررسي پيشنهاد وين به ايران، اين پيشنهاد با چند شرط قابل بحث و بررسي و موافقت احتمالي اعلام شد. از جمله آن كه؛الف: تبادل اورانيوم در داخل خاك ايران انجام بپذيرد.ب: ابتدا اورانيوم غني شده 20 درصدي به ايران تحويل داده شود و بعد از اطمينان نسبت به سالم و استاندارد بودن محموله، اورانيوم 3 تا 5 درصد غني شده به طرف هاي خارجي تحويل گردد.ج: تبادل برخلاف پيشنهاد 1+5، به طور تدريجي و با مقادير كم صورت پذيرد.و...شرايط اعلام شده جمهوري اسلامي ايران، آب سردي بود كه روي ترفند موذيانه و مشترك آمريكا، انگليس، فرانسه و- بخوانيد اسرائيل- ريخته شد و بار ديگر نشان داد كه ايران اسلامي با برخورداري از موهبت الهي ولايت فقيه، نفوذناپذيرتر و زيرك تر از آن است كه از سوي سران نظام سلطه بين المللي قابل فريب دادن باشد.4- برادر عزيزمان جناب آقاي دكتر احمدي نژاد مي گويند «اگر ما سوختمان را بدهيم واقعاً مشكلي ندارد...» و توضيح مي دهند كه «اگر سوخت را از ما بگيرند و به ما سوخت ندهند حرف چه كسي در دنيا اثبات مي شود؟ و آن وقت معلوم مي شود كه حرف آژانس و امضاءكنندگان اين قرارداد بي اعتبار است»! كه بايد گفت؛ مگر آژانس بين المللي انرژي اتمي و گروه 1+5 تاكنون و طي چالش 7 ساله هسته اي كشورمان به مفاد NPT، پادمان هاي مربوطه، اساسنامه آژانس و اصول قانوني و تعريف شده حقوقي و فني پايبند بوده اند كه آقاي احمدي نژاد معتقدند اگر اورانيوم تحويل گرفته را پس ندهند نشانه قانون شكني آنها خواهد بود؟ آيا، ارجاع پرونده هسته اي ايران به شوراي امنيت با نص صريح بند «C» از ماده 12 اساسنامه آژانس مغايرت ندارد؟! كه مطابق آن، پرونده كشور عضو تنها در دو حالت اثبات انحراف فعاليت هسته اي از صلح آميز به توليد سلاح DIVERSION و يا عدم پايبندي به معاهده -NON COMPLIANCE - قابل ارجاع به شوراي امنيت خواهد بود؟! آيا در هيچيك از گزارش هاي بازرسان آژانس به انحراف فعاليت هسته اي كشورمان اشاره اي شده بود؟ و مگر در اجلاس نوامبر 2004 شوراي حكام، پرونده هسته اي ايران را فاقد قصور و تقصير باقيمانده اعلام نكرده بودند؟ بنابراين چرا پرونده هسته اي ايران را به شوراي امنيت سازمان ملل ارجاع دادند؟ آيا فعاليت هسته اي كشورمان بعد از آنهمه بازرسي هاي آژانس و گزارش هاي چندباره، مشمول فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد- با موضوع توسل به زور- بود كه با استناد به اين فصل چندين قطعنامه عليه جمهوري اسلامي ايران صادر كردند؟! آيا، اين قانون شكني هاي آشكار و دهها - و شايد صدها- نمونه ديگر از اين دست قانون شكني ها و زورگويي هاي آژانس و تروئيكاي اروپايي و گروه 1+5 نشانه بارز و غيرقابل انكار عدم پايبندي آنان به قوانين بين الملل، مفاد NPT، پادمان هاي مربوطه و منشور سازمان ملل متحد نيست؟ و آيا اين قانون شكني ها از سوي مجامع و مراكز مستقل دنيا محكوم نشده است؟! ولي حريف كماكان به قانون شكني هاي خود عليه برنامه هسته اي ايران اسلامي ادامه داده است.بنابراين آيا عاقلانه است كه اورانيوم غني شده كشورمان، يعني حاصل 7 سال چالش و استقامت هسته اي ايران اسلامي را به آنها تحويل بدهيم و بعد اگر پس ندادند، به قول حضرتعالي دلمان به اين خوش باشد كه «معلوم مي شود حرف آژانس و امضاءكنندگان قرارداد بي اعتبار است»!! مگر در بي اعتبار بودن قول و قرارها و حتي تعهدات رسماً امضاء شده و قوانين رسماً پذيرفته شده از سوي حريف شك داريد كه براي اثبات آن چنين پيشنهاد خطرناكي را توصيه مي فرمائيد؟ آنهم به قيمت از دست رفتن حاصل دسترنج و مقاومت چندين ساله در چالش هسته اي؟!5- رئيس جمهور محبوب و انقلابي كشورمان در همان مصاحبه تلويزيوني گفته اند «اگر سوخت را از ما بگيرند و به ما سوخت ندهند» ضمن آن كه معلوم مي شود «حرف آژانس و امضاءكنندگان قرارداد بي اعتبار است، اين موجب مي شود كه كارهايمان را خودمان انجام دهيم» كه بايد گفت؛ مگر تاكنون كارهايمان را خودمان انجام نمي داده ايم؟! مخصوصاً آن كه برادر عزيزمان آقاي دكتر احمدي نژاد از اصلي ترين مسئولان پي گير خودكفايي هسته اي بوده اند و در اين راه گام هاي درخور تحسين و شجاعانه فراواني نيز برداشته اند و اما، چنانچه منظور رئيس جمهور محترم، توليد سوخت 20 درصدي براي رآكتور تهران است، كه ايشان بهتر مي دانند، انجام آن اولا؛ در تأسيسات هسته اي كشورمان به آساني امكان پذير است و ثانياً؛ مطابق مفاد NPT كمترين منع قانوني و مغايرت با مفاد پيمان ياد شده ندارد.6- ايشان فرموده اند «بنده مطمئن شدم كه اين كشورها مي خواهند اين تقابل را به تعامل تبديل كنند»! كه معلوم نيست جناب احمدي نژاد عزيز در برخورد آژانس و 1+5 با برنامه هسته اي ايران، چه نشانه و قرينه اي ملاحظه فرموده اند كه با اطمينان از تصميم آنان براي تبديل تقابل به تعامل سخن مي گويند؟ شواهد و اسناد موجود نه تنها از چنين اطميناني حكايت ندارد بلكه نقطه مقابل آن را اثبات مي كند.آقاي رئيس جمهور مي فرمايند «بعضي از كشورها واقعاً همكاري با ايران را پذيرفته اند كه اين موجب ناراحتي بعضي ها همچون انگليس و رژيم صهيونيستي شد» در اين بخش لازم بود جناب آقاي احمدي نژاد درباره «بعضي از كشورها» كه تعامل با ايران را پذيرفته اند، توضيح بيشتري مي دادند، چرا كه در نگاه اول تصور مي شود مقصود ايشان از «بعضي كشورها» نمي تواند كشورهاي بيرون از حلقه 1+5 باشد و از آن ميان تعامل روسيه و چين قابل پذيرش است. از انگليس هم به عنوان كشوري كه مخالف تعامل است ياد كرده اند، بنابراين مي ماند آمريكا و فرانسه و اما، فرانسه در اين ميان جايگاه چنداني ندارد ولي «آمريكا» چه؟! كاش آقاي احمدي نژاد از آمريكا نيز به عنوان كشوري كه با ايران خصومت و كينه توزي ديرينه دارد، ياد مي كردند، مخصوصاً آن كه كينه توزي آمريكا بر هيچكس پوشيده نيست و به قول حضرت امام(ره) همه فريادها بايد بر سر آمريكا كشيده شود.تاكيد آقاي احمدي نژاد بر خصومت آمريكا مخصوصاً به اين علت ضروري بود كه اين روزها شايعات بي اساسي مبني بر تمايل يكي از افراد نزديك به رئيس جمهور محترم براي تعامل با آمريكا، وجود دارد. و قرينه هايي نظير رويكرد ايشان به عرصه هاي سياسي و فرهنگي مورد قبول آمريكا و ناهمخوان با مباني ارزشي انقلاب، به گوش مي رسد و گاه به چشم مي خورد!و بالاخره، برادر عزيز و گرامي و رئيس جمهور انقلابي و مردمي، مبادا خداي نخواسته، در كنار حضرتعالي كساني يافت شوند كه به جسم در ميان شما و به دل در حلقه ديگران باشند!اعتماد:تکمله يي بر بحث تامين اجتماعي«تکمله يي بر بحث تامين اجتماعي»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي اعتماد به قلم بهروز بهزادي است كه در آن مي‌خوانيد؛چند روز پيش يادداشتي درباره نقش تامين اجتماعي در پيشرفت و توسعه کشور نوشتم. در اين يادداشت يادآور شده بودم که بزرگ ترين سرمايه هر کشوري نيروي انساني آن است و اين نيرو اگر از آينده خود مطمئن باشد و غم و غصه يي در همين زمينه نداشته باشد، تلاش خود را مصرف فکر و ايده و کار خواهد کرد و از همين جا روند توسعه کشور آغاز خواهد شد.اما اگر نيروي انساني کشور نسبت به آينده خود اعتماد و اطميناني نداشته باشد، بيشترين سرمايه هاي مالي نيز نمي تواند او را به تحرک وادارد و چنين سرمايه هايي به زودي مستهلک مي شوند و از بين مي روند. به همين دلايل است که دولت هاي مدرن بيشتر تلاش خود را مصروف تامين اجتماعي مي کنند و کارشناسان نيز اين وظيفه حياتي دولت ها را تاييد مي کنند.در دولت هايي که وظيفه تامين اجتماعي را جدي مي گيرند، شهرونداني فقير و بدون آتيه خوب، وجود نخواهند داشت و همين امر نه تنها عدالت اجتماعي را در جامعه برقرار مي کند بلکه اميد به آينده منشاء تحولاتي مثبت نزد فرد فرد افراد و در نتيجه مردم که بزرگ ترين ثروت هر کشوري هستند، مي شود؛ مردمي که خوشبختانه در جامعه ما از سطح سواد بالايي برخوردارند. مهم ترين نکته در زمينه تامين اجتماعي در دولت هاي مدرن مساله يي است که دولت ها به هيچ وجه متقبل هزينه هاي زيادي نخواهند شد بلکه با يک سياستگذاري درست صندوق هايي از محل درآمد خود مردم تشکيل مي دهند و آن را مديريت مي کنند يعني اينکه دولت ها بخش کوچکي از درآمد مردم را به وکالت از آنها ذخيره مي کنند و با استفاده از همين پول ها سرمايه گذاري کرده که هم به توسعه کشور کمک مي کنند و هم بر حجم سرمايه گذاري مردم مي افزايند.يادداشت من با توجه بسياري از کارشناسان و حتي مردم عادي روبه رو شد و بسياري با پست هاي عادي و الکترونيک مي خواستند آن را ادامه دهم و من نيز درصدد آن بودم که يک نامه باعث شد تکمله يي بر آن يادداشت بنويسم. اين نامه در واقع زندگينامه انساني است که نشان مي دهد در چنبره مشکلات زمانه گرفتار آمده است و نه تنها تاميني براي زندگي امروز خود ندارد بلکه آينده يي نيز از تامين نمي بيند.نوشتار او نشان مي دهد که سطح بالايي از سواد دارد، با کتاب و مطبوعات سروکار داشته است، ولي مثل خيلي از آدميان گرفتار مشکلات خود قادر به ساماندهي به زندگي خود نيست و ناخودآگاه تامين اجتماعي مي خواهد. او براي من نوشته بود؛ «... کي بودم و به چه روزي افتاده ام. آخرين چيزي که از دست دادم، دو وانت نيسان کتابي بود که با خون دل جمع کرده بودم. چه علاقه و عشقي به مطالعه داشتم... وقتي کتاب هايم را مي بردند که مفت و مفت از دست دادم، مثل اينکه عضوي از بدنم جدا مي شود. چه زحمتي کشيده بودم، حتي تاريخ طبري 14جلدي و... ولي حالا براي خريد روزنامه اعتماد مشکل دارم.شايد باورتان نشود و مي دانم برايتان سخت است قبول کنيد خيلي وقت ها براي پانصد تومان هزينه خريد روزنامه چه مي کشم. گاهي دخترم (که در جايي ديگر نوشته است بر اثر تصادف فلج شده است) آرزوي خوردن تنقلاتي دارد و من براي خريد روزنامه از اين خواسته او چشم مي پوشم و...» نامه 16 صفحه يي اين خواننده روزنامه داراي فراز و نشيب هايي از زندگي او است که دل هر خواننده يي را به درد مي آورد. در اين نامه او به حادثه رانندگي اشاره مي کند که بر اثر آن دختر دم بخت او از پاي افتاده و فلج مي شود و او تمامي اندوخته و سرمايه اش را براي مداواي دخترش هزينه مي کند و پس از آن ناگهان با تصادف ديگري روبه رو مي شود که اين بار يک سر آن پسرش بوده است و... ضربه دوم کاري تر بر زندگي اين مرد فرود مي آيد. آنچه اين مرد درمانده نوشته است، قصه زندگي او است که نه ربطي به سياست دارد و نه دولتمردي مقصر آن است.بسياري از اين افراد در اجتماع ما زندگي مي کنند که قصه برخي از آنها به روزنامه ها نيز مي کشد و چون افراد خير در اجتماع زيادند، پيشنهاد کمک آنها نيز سرازير مي شود که اميدوارم درباره اين يکي که آدرس او در روزنامه موجود است، افراد خير و نوع دوست به کمکش بشتابند. ولي حرف من در نوشتن اين تکمله با سرگذشت زندگي يک انسان درمانده اين است که تامين اجتماعي چنين گره گاه هايي را به حداقل مي رساند. با تامين اجتماعي در چنين شرايطي مي توان از اندوخته او و امثال او سود جست و به کمک او شتافت. بايد تامين اجتماعي را بسيار جدي تر از اين که هست بگيريم و به آن عمل کنيم.کارشناسان خبره تامين اجتماعي بايد بيش از اينها وارد ميدان شوند و از ساز و کار اين بحث در جهت کمک به جامعه و پيشرفت و توسعه کشور دفاع کنند تا دولتمردان نيز بيش از اين متوجه کارکردهاي مثبت تامين اجتماعي شوند. مگر بخشي از نقش مطبوعات در جهان انتشار طرح ها و ايده هاي مثبت براي پيشرفت جامعه نيست؟ اينک که بيش از هر زمان ديگر ما درباره عدالت اجتماعي سخن مي گوييم، بايد گفت تامين اجتماعي بيشترين کمک را به برقراري عدالت اجتماعي مي کند، چراکه هر دو از يک جنس اند. پس گشودن پرونده تامين اجتماعي در جهت تشويق به برقراري ساز و کارهاي آن عين خدمت به فرآيند پيشرفت و توسعه کشور است؛ فرآيندي که بايد درباره آن بسيار گفت و بسيار انديشيد. ابتكار:ما روزي «سر بوديم» و روزي «هم سر» و امروز نيز...؟«ما روزي سر بوديم و روزي هم سر و امروز نيز...؟»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي ابتكار به قلم محمدعلي وکيلي است كه در آن مي‌خوانيد؛در هفته گذشته متخصصان دنيا يک بار ديگر از توانايي علمي ايران در پرتاب موجود زنده به فضا( که در سالگرد پرتاب ماهواره اميد انجام پذيرفت)، شگفت زده شدند و شمارش معکوس براي ارسال فضانورد توسط ايران را آغاز کردند. همچون هميشه کشورهاي بزرگ با واکنش هاي سياسي سعي در وارونه نمايي اين توانايي را دارند اما برغم واکنش هاي منفي کشورهاي بزرگ، قطار خودباوري ملي، مسير خود را طي مي کند.به قول يک نشريه آلماني اکنون مي بايد هر شش ماه منتظر يک شوک علمي از طرف ايرانيان بود.با پرتاب کاوشگر فضايي،   گامي ديگر در مسير اعتماد به نفس ملي برداشته شد و با اين اقدامات است که غرور ملي به اوج مي رسد. اعتماد به نفس ملي; اکسير نجات بخش هر ملتي است آنچنانکه اعتماد به نفس رمز آزادسازي انرژي هاي نهفته فرد است; اعتماد به نفس ملي هم رمز و شاه کليد فتح قله هاي توسعه و بهروزي هر ملتي است.امام با شناخت صحيح اين واقعيت و تاکيد بر اين مهم; توانست انرژي ملت ايران را به نفع اهداف انقلاب آزاد سازد.اعتمادبه نفس، باور توانايي است که عزم روندگان مسير احصاي علم و پيشرفت را براي رسيدن به مطلوب ها جزم کرده و مسير رسيدن به ايده آل ها را کوتاه مي کند.ريچارد رورتي از برجسته ترين فيلسوفان عرصه دموکراسي غرب است وي معتقد است،رشد يافتن غرور چه در سطح ملي و چه در سطح فردي مي تواند هم مخرب و هم عامل افتخار و بالندگي باشد.به عقيده ايشان شناختن تاريخ بالندگي سرافرازي و شرمساري عامل اصلي رشد يک ملت است.اگر احترام يک فرد بيش از حد رشد يابد نتيجه حاصل از آن شکل گيري غرور در فرد است از سوي ديگر اگر غرور ملي يک ملت بيش از حد، رشد يابد نتيجه آن امپرياليسم است بر همين اساس نگاهي به تاريخ ايران و تمدن آن نمايانگر اين حقيقت است که در مقاطعي از تاريخ مردم ايران نسبت به ديگر ملل"سر"بودند و آن هم زماني است که ملت ايران از ويژگي اعتمادبه نفس و خودباوري ملي برخوردار بوده اند. در آن هنگام غرور ملي،آنها را به امپرياليسم نکشاند در حالي که ديگران وقتي در توسعه جلو افتادند به رفتار امپرياليستي گرفتار شدند.مردم ايران در مقاطعي هم با ديگران "همسر و همسان" شدند و اين موقعي است که ديگران با الهام از ويژگيهاي ايرانيان، توانستند خود را تا سطح توانايي هاي ملت ايران بالا بياورند.در مقاطع طولاني هم به دليل ناتوناي و بي کفايتي حاکمان، ما نه فقط"سر" نبوديم که حتي "همسر" هم نمانديم و به قهر جدول توسعه و پيشرفت درافتاديم.سالها دل طلب جام جم از ما مي کرد آنچه خود داشت زبيگانه تمنا مي کرد، انقلاب اسلامي پاسخي به اين جفاي تاريخي بود. توانايي هاي نامحدود جوانان ايران، کالايي گران قيمت است که ظرفيت عظيم انقلاب بستر شکوفايي اين توانمندي ها را در قالب و چارچوب آرمانهاي نظام فراهم آورده است; بنابراين راز"سر" شدن، اعتماد به نفس ملي است که خوشبختانه امروز شاهد شکوفايي اين ويژگي هستيم.اعتمادبه نفس ملي توانسته است آثار تحريم ها را خنثي سازد و تحريم ها را به يک فرصت تبديل نمايد.اعتمادبه نفس ايراني، توانست دکترين نظم نوين جهاني را دچار ناکامي کند و طرح خاورميانه بزرگ را به شکست کشاند. اعتمادبه نفس ايراني،حلقه اصلي افتخارات تاريخي،تمدني به حساب مي آيد و عامل مهم افتخار به وطن، ميهن و سرزمين;دين و آيين امروزي ايران به حساب مي آيد و سرود اي ايران اي مرز پرگهر آواي هر ايراني شده است.اي ايران اي خرم بهشت من                                           روشن از تو سرنوشت منگر آتش بارد به پيکرم                                                    جز مهرت بردل نپرورممهرتو چون شد پيشه ام                                               دور از تو نيست انديشه امهمين ويژگي باعث گرديده است که به رغم تبليغات جهاني، تمام ايرانيان در هر کجاي جهان، بزرگترين افتخارشان،ايراني بودنشان مي باشد.پرتاب کاوشگر فضايي به همراه موجودات زنده و هزاران دست آورد ديگر همه و همه جلوه اي از اعتمادبه ملت ايران است و گامي در مسير برگشت به نقطه "سر"بودن مي باشد.تاکنون در پرتو انقلاب اسلامي به مرحله "هم سري و همساني" با ديگران رسيده ايم و اکنون خيز جوانان براي رسيدن به مرحله "سربودن"شروع شده است و تا آن هنگام هم زماني نمانده است.جمهوري اسلامي:توهم عقب نشيني هسته‌اي!«توهم عقب نشيني هسته‌اي!»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛اظهارات تلويزيوني هفته گذشته رئيس جمهور كشورمان درباره تبادل اورانيوم ميان ايران و كشورهاي عضو گروه 1 +5 درعين حال كه چندان روشن و صريح نبود كه نوعي عقب نشيني توسط ايران در اين موضوع تلقي شود مقامات و رسانه هاي غربي آنرا به معناي تجديدنظر ايران در مواضع هسته اي خود دانسته و نوعي عقب نشيني تلقي كرده اند.مايك همر سخنگوي شوراي امنيت ملي آمريكا اطلاعيه اي را در اين زمينه قرائت كرد و گفت : « ما به تهران پيشنهادي درباره رآكتور تحقيقاتي داده ايم كه معتقديم به سود طرفين است . اگر اظهارات محمود احمدي نژاد بازتاب دهنده تغيير موضع ايران است ما با بي صبري منتظريم كه ايران آنرا به آژانس بين المللي انرژي اتمي اطلاع دهد. »مقامات روسيه آلمان انگليس و چين نيز با اظهارات روزهاي اخير خود نشان دادند كه سخنان رئيس جمهور ايران را به معناي عقب نشيني تهران از مواضع گذشته خود تلقي كرده اند. در اين ميان سرگي لاوروف وزير امورخارجه روسيه با صراحت بيشتري اين نكته را مطرح كرده با قطعي دانستن آن گفته است كه : « روسيه از موافقت ايران با پيشنهاد آژانس بين المللي انرژي اتمي درباره خروج اورانيوم باغناي پايين به كشورهاي سوم براي استفاده در نيروگاه اتمي استقبال مي كند » .اين واكنش ها همراه با تحليل هاي گوناگون در روزهاي اخير به خوراك تبليغاتي رسانه هاي غربي تبديل شده بطوري كه عنوان جعلي و تخيلي « عقب نشيني ايران از مواضع هسته اي خود » محور تبليغات آنها را تشكيل داده است . اين رسانه ها ضمن نقل اظهارات مقامات كشورهاي عضو گروه 1 +5 تلاش مي كنند چنين وانمود نمايند كه جمهوري اسلامي ايران اكنون در موضع ضعف قرار دارد و به همين دليل حاضر شده است پيشنهاد گروه 1 +5 درباره تبادل اورانيوم را بپذيرد.پيشنهاد گروه 1 +5 به تاريخ 27 مهر سال جاري مربوط مي شود كه اين گروه خواستار ارسال 75 درصد اورانيوم ايران با غناي 3 5 درصد به روسيه و سپس فرانسه براي تبديل شدن به ميله هاي سوخت با غناي 20 درصد شد . هر چند غربي ها در همان زمان مدعي توافق مقامات ايراني در اين زمينه شدند لكن اين موضوع در آن زمان با صراحت توسط رهبر معظم انقلاب رد شد و ايشان تبادل اورانيوم با اين كشورها را مشروط به سه شرط اساسي نمودند كه عبارتند از1 تبادل همزمان سوخت 20 درصد در برابر اورانيوم 3 5 درصد2 انجام مبادله فقط در خاك ايران3 تعيين ميزان اورانيومي كه مبادله مي شود توسط ايران براساس نياز .اين شرط ها كاملا براساس يك واقع بيني گذاشته شده بودند و اين اقدام بموقع توانست ايران را از دام خطرناكي كه قدرت هاي غربي به ويژه آمريكا براي كشور ما تدارك ديده بودند برهاند . غربي ها در نظر داشتند اورانيوم 3 5 درصد ايران را آنهم به مقدار 75 درصد اورانيوم استحصال شده از ايران خارج كنند و از آن پس هر طور كه منافع آنها ايجاب كند رفتار نمايند. نگاه رهبر معظم انقلاب در سياست گذاري و تعيين شرط هاي سه گانه ياد شده بر اين مبنا بود كه قدرت هاي غربي قابل اعتماد نيستند و چه بسا بعد از دريافت اورانيوم از ايران به مفاد پيشنهاد خود عمل نكنند و به بهانه هاي مختلف فعاليت هسته اي ما را در گروگان خود نگهدارند و حتي براي رآكتور تهران كه به سوخت نياز دارد نيز مشكلاتي پديد آورند.آنچه اكنون مورد نياز ايران است و موضوع تبادل اورانيوم را مطرح ساخته رو به اتمام بودن سوخت رآكتور تهران است كه براي مصارف پزشكي مشغول فعاليت مي باشد . در سال 1371 دولت جمهوري اسلامي سوخت مورد نياز رآكتور تهران را به قيمت 5 ميليون دلار خريداري كرد كه تاكنون از آن استفاده مي كند. اين نياز را مي توان با خريد مجدد سوخت برطرف نمود بدون آنكه نيازي به تبادل اورانيوم باشد.نكته اساسي و مهمي كه در اين ماجرا وجود دارد و غربي ها به ويژه كشورهاي عضو گروه 1 +5 بايد به آن توجه نمايند اينست كه در جمهوري اسلامي ايران تعيين سياست هاي كلي نظام برعهده رهبري است و موضوع هسته اي از سياست هاي كلي و مهم خارجي است كه تصميم گيري درباره آن منحصرا در اختيار رهبر معظم انقلاب است و نظر ايشان درباره تبادل اورانيوم همانست كه قبلا اعلام كرده اند و هيچ تغييري در آن پديد نيامده است . اظهارات ديگران حتي اگر صريح نيز باشد در اين مساله تعيين كننده نيست و نمي تواند موضع نظام جمهوري اسلامي تلقي شود.غربي هااين روزها براساس برداشت توهم آلودي كه دارند و تصور مي كنند جمهوري اسلامي ايران عقب نشيني كرده است درصدد تهيه پيش نويس يك طرح جديد تحريم نيز برآمده اند تا به خيال خود با استفاده از ضعف ايران درصدد دريافت امتيازات بيشتري برآيند! آمريكا و همدستانش از اين واقعيت غافل هستند كه جمهوري اسلامي ايران در اوج اقتدار است و مصالح و منافع كشور و ملت را با هيچ چيز معاوضه و معامله نخواهد كرد. بنابر اين بهتر است غربي ها از خواب غفلت بيدار شوند و اين واقعيت را دريابند كه عقب نشيني ايران از مواضع هسته اي خود توهمي بيش نيست چيزي كه آنها بهيچوجه نمي توانند به آن دل خوش كنند.تهران امروز:جنگ، صلح نيست«چگونه مطمئن شديد؟!»،«تکمله يي بر بحث تامين اجتماعي»،«ما روزي سر بوديم و روزي هم سر و امروز نيز...؟»،«توهم عقب نشيني هسته‌اي!»،«جنگ، صلح نيست»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي تهران ارمزو به قلم دكتر اميد ملكي است كه در آن مي‌خوانيد؛آقاي احمدي‌نژاد در گفت‌و‌گوي اختصاصي خود با سيماي جمهوري اسلامي در اظهاراتي گفتند: «بنده مطمئن شدم كه اين كشورها [ 5+1 ] مي‌خواهند اين تقابل را به تعامل تبديل كنند و اين چيز خوبي است و ما از اول با آنها دعوا نداشتيم و آنها دعوا درست كردند در حالي كه ما كار خودمان را داشتيم انجام مي‌داديم.» اين اظهارات بي‌سابقه است كه رئيس‌جمهور از تغيير رويكرد غربي‌ها آن هم از تقابل به تعامل سخن بگويد. مي‌توان تصور كرد كه ايشان به‌عنوان رئيس شوراي عالي امنيت ملي از اخباري با خبرند كه به‌هر دليل مصلحت را بر آن ديده‌اند كه از انتشار آن در رسانه‌ها خودداري كنند و اينگونه است كه بر اساس تحليل حاصل از آن اخبار به اين جمع‌بندي رسيده و از اين پس قرار است تصميمات دولت متناسب با اين تحليل عملياتي شود.در چنين شرايطي طبيعي است كه داوري تحليلگران كه دسترسي چنداني به اخبار پشت پرده ندارند نسبت به عملكرد كشورهاي طرف مذاكره با ايران تغيير نكرده باشد. از اين رو آن عده از كارشناسان كه قائل به كارآمدي رويكرد تعامل نسبت به تقابل بودند همچنان بر سر مواضع خود بمانند و آن عده نيز كه با هر نرمشي مخالف بودند قاعدتا با استناد به اخبار نبايد تغييري در تحليل‌هاي‌شان به وجود آمده باشد مگر اينكه صحبت‌هاي آقاي رئيس‌جمهور بر آنها حجت را تمام كرده باشد كه اين خود موضوع ديگري است.دسته اول تحليلگران و آناني كه بر سياست تعامل تاكيد داشتند، كساني بودند كه در دولت اول آقاي احمدي‌نژاد به انحاي مختلف مورد نقد و گاهي هم عتاب قرار گرفتند كه در دولت‌هاي قبلي منافع ملي كشور را به حراج گذاشته و براي دستاوردهاي ملي ارزشي قائل نشدند چرا كه به دلايل متعدد مرعوب دشمن بودند.اما دسته دوم نيز كه منتقدان دسته نخست بودند اين بار از سوي آقاي رئيس‌جمهور مورد عتاب قرار گرفتند آنجايي كه ايشان گفتند: «‌اخيرا دوباره پيغام‌هايي از سوي اين كشورها داده شده كه گفتند بيايد بنشينيد صحبت كنيم و حتي سوخت شما در ايران بماند و ما سوخت مورد نياز شما را درست مي‌كنيم و با شما مبادله مي‌كنيم هر چند اگر ما سوخت‌مان را بدهيم واقعا مشكلي ندارد كه بعضي‌ها بي‌خودي سر‌و‌صدا كردند.بعضي‌ها در كشورمان گفتند كه سوخت را از ما مي‌گيرند و ديگر به ما سوخت نمي‌دهند ولي بايد ديد اگر سوخت را از ما بگيرند و به ما سوخت ندهند حرف چه كسي در دنيا اثبات مي‌شود و آن وقت معلوم مي‌شود كه حرف آژانس و امضا كنندگان اين قرار‌داد بي‌اعتبار است و اين موجب مي‌شود كه كارهاي‌مان را خودمان انجام دهيم.»از اين رو مادامي كه معلوم نشود چه اخباري حاكي از تغيير رويكرد 5+1 نسبت به ايران هستند فارق از اينكه در كدام يك از دو دسته فوق جا داشته باشيم سوالاتي ‌پيش روي افكار عمومي قرار مي‌گيرد كه لازم است در وقت مقتضي از سوي دولت به آنها پاسخ داده شود.اول: گروه 5+1 گروهي ناهمگون از قدرت‌هاي جهاني است كه منافع مشترك‌شان آنها را دور هم جمع كرده است چنانچه در سال‌هاي اخير مهم‌ترين موضوع در دستور كارشان «برنامه اتمي ايران» بوده است، موضوعي كه هر چند چين و روسيه در گام‌هاي اول به ظاهر بيشتر متمايل به موضع‌گيري‌هاي جمهوري اسلامي بوده‌اند و در طرف ديگر چهار كشوري كه در ادبيات رسمي سياست خارجي ما به «غربيان» معروف شده‌اند عليه جمهوري اسلامي موضع‌گيري كرده‌اند اما ‌به‌رغم اين تقسيم‌بندي خود‌ساخته هر شش دولت در يك نقطه به هم رسيده‌اند و آن «صدور قطعنامه‌هاي شوراي امنيت عليه ايران» بوده است. همان جايي كه منافع ملي ما ضرباتي متحمل شده است.اكنون سوال اينجاست كه «آيا رويكرد 5+1 به طور بنيادين دچار تغيير شده يا اينكه اين دولت‌ها به دنبال اين‌ هستند كه يك بار ديگر چماق را در پشت هويج پنهان نگاه دارند تا زمان لازم فرا رسد؟»آفرينش:کشورهاي اوپک، گام در راه رقابت«کشورهاي اوپک، گام در راه رقابت»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي آفرينش است كه در آن مي‌خوانيد؛سازمان کشورهاي صادرکننده نفت(OPEC  ) هرچند درطول چند دهه تشکيل خود همواره نقشي مهم در بازار انرژي و ايجاد شوک هاي نفتي در جهان داشته است، اما پس از وقوع شوک نفتي اخير(2004) همواره بر اهميت و جايگاه اين سازمان افزوده شده است و کشورهاي عضو آن به ويژه چند کشور تاثيرگذار و اصلي آن هريک در چارچوب سياست هاي راهبردي و استراتژيک خود کوشيده اند نقش خود را در بازار مبادلات کنوني و آينده انرژي جهان افزايش دهند.اين نقش بي گمان نوعي رقابت را در درون کشورهاي عضو اوپک به ويژه در ميان اعضا» اصلي و دارندگان ذخايراصلي اوپک(عربستان، ايران، عراق، ونزوئلا) را موجب شده است. در اين راستا کشورهايي که قصد افزايش توليد ملي نفت خود و انجام پروژه هاي راهبردي و کلان خود  را در آينده دارند تلاش هاي زيادي را براي افزايش سرمايه گذاري در منابع نفتي، کشف منابع جديد نفتي و توسعه ميدان هاي نفتي خشکي، آبي و فلات قاره انجام داده و مي دهند.  در حوزه کشف منابع جديد نفتي چهار کشور ايران، عربستان، عراق و ونزوئلا هريک برنامه هايي را در چندسال گذشته به اجرا گذارده اند به طوري که ايران قادر به کشف منابع جديدي در خشکي شده اما عراق و ونزوئلا در کنار عربستان موفق ترين کشورها در اين حوزه بوده اند عراق با کمک شرکت هاي نفتي خارجي تلاش زيادي در اين راستا انجام داده اما آنچه در اين ميان جالب توجه بسيارو راهبردي مي نمايد کشف ذخاير کلان و انبوه نفت در جمهوري امريکاي لاتيني ونزوئلاست.گزارش هاي متعددي که از سوي شرکت هاي امريکايي نيز تاييد شده حکايت از افزايش ذخاير نفتي ونزوئلا به ويژه در کمربند اورينکو از 300 تا 500 ميليارد  بشکه نفت دارد. ذخايري که در صورت اثبات بيشتر و بهره برداري عملا عربستان را با ذخيره 256 ميليارد بشکه اي پشت سر خواهد گذاشت و مهمترين کشور اوپک در زمينه ذخايرنفتي خواهدشد.اين کشفيات جديد بي شک به نوعي تهديدي براي منافع ملي کشورهاي رقيب يعني ايران، عراق و عربستان است. بخش ديگر رقابت بين کشورهاي اوپک حوزه سرمايه گذاري هاي کلان در ميدان هاي نفتي و صنايع نفتي براي افزايش توليد، بهره برداري و صادرات است در اين راستا در کنار عقب ماندگي و ناتواني ايران در فعاليت پاياپاي با رقباي خود در اين بخش عربستان، عراق و ونزوئلا به شدت به دنبال افزايش جايگاه خود هستند.موفق ترين کشور در اين حوزه عملکردي، عراق است که با توليد روزانه کنوني  دوميليون بشکه اي، سرمايه گذاري هاي کلاني را با برگزاري مناقصه هاي بين المللي با  شرکت ها ي چند مليتي نفتي از کشورهاي اروپايي، امريکايي، خاوردور و روسيه در دست انجام دارد. بي گمان هدف عراق افزايش توليد روزانه نفت خود تا يازده ميليون بشکه در چندسال آينده است. چشم اندازي که عراق را قادر به رقابت با عربستان در زمينه صادرات نفت خام خواهدکرد.در مقابل عربستان نيز اينک با توجه به حرکت عراق مي کوشد تا با سرمايه گذاري 120 ميليارد دلاري در 5 سال آينده ساليانه يک ميليون بشکه به توليد کنوني 12/5 ميليون بشکه اي خود مي افزايد تا قادر به حفظ جايگاه نخست خود در اوپک و بازار صادرات نفت در جهان باشد. در اين حال دولت کاراکاس نيز با عقد قراردادهايي با شرکت هاي چيني و روسي قصد دارد توليد روزانه نفت خود را از سه ميليون بشکه به شش ميليون بشکه برساند.در مقايسه با سه کشور فوق، اين ايران است که همچنان با ناتواني در انجام سرمايه گذاري در ميدان هاي نفتي خود(به رغم وعده هاي داده شده  براي افزايش سرمايه گذاري در ميدان هاي نفتي) همچنان در توليد روزانه چهارميليون بشکه اي خود خواهدماند چراکه با وجود سرعت بسيار عراق، عربستان و ونزوئلا و ساير رقباي سازمان اوپک در سرمايه گذاري، توليد و صادرات نفت گام هاي ايران حرکت هايي لاک پشتي بوده است و توان رقابت با چند کشور فوق را در آينده نيز نخواهد داشت امري که به طور حتم بر جايگاه کنوني ايران در اوپک و بازار صادرات نفت لطمه خواهدزد و باعث افت شديد ايران در زمينه رقابت با رقبا خواهد شد. دنياي اقتصاد:چيني‌ها را رصد كنيد«چيني‌ها را رصد كنيد»عنوان سرمقالهِ‌ روزنامه‌ي دنياي اقتصاد به قلم محمود صدري است كه در آن مي‌خوانيد؛چين، بار ديگر با طرح آمريكا براي تشديد تحريم‌هاي ايران مخالفت كرد. اين مخالفت، فضاي فعاليت بين‌المللي ايران را فراخ‌تر و فضاي بازي بين‌المللي ايالات متحده را تنگ‌تر مي‌كند.آمريكا براي تصويب قطعنامه تشديد تحريم ايران در شوراي امنيت به مساعدت چين نياز دارد و اگر چيني‌ها با مفاد قطعنامه موافق نباشند، مي‌توانند آن را وتو يا رد كنند. چين – و البته روسيه- تاكنون هيچ قطعنامه‌اي را به نفع ايران وتو نكرده‌اند. اين دو كشور در گذشته فقط قطعنامه‌هايي را كه مستقيم يا غيرمستقيم، منافع متحدان منطقه‌اي آنها را در شرق آسيا و اروپاي شرقي تهديد مي‌كرده، وتو كرده‌اند.در مورد قطعنامه‌هايي كه به ايران مربوط مي‌شود، چين و روسيه همواره قبل از طرح آن در جلسه شوراي امنيت، موضع خود را اعلام كرده‌اند. سه عضو ديگر شورا يعني آمريكا، انگلستان و فرانسه نيز براساس برداشت خود از موضع چين و روسيه، همواره پيش‌نويس قطعنامه‌هاي پيشنهادي را طوري تنظيم كرده‌اند كه به مانع وتو برخورد نكند. حال پرسش اين است كه انعطاف محسوس روسيه در برابر سه عضو غربي شوراي امنيت در ماه‌هاي اخير و به موازات آن سختگيري بيشتر چين در همين مدت، چه علتي دارد و اراده و توانايي چيني‌ها براي ادامه اين وضع چقدر است؟چين در دو دهه اخير و در پي رويگرداني از اقتصاد دولتي، توانسته است اقتصاد خود را «تنها از نظر حجم توليد» به اقتصاد كشورهاي غربي و ژاپن نزديك كند. اين حجم توليد كه چين را در رتبه دوم يا سوم اقتصاد جهاني قرار داده، اين كشور را به برابري‌طلبي سياسي با رقيبان بين‌المللي ترغيب كرده است؛ اما هنوز ابزار سياسي و ديپلماتيك لازم براي اين كار مهيا نشده است.به همين علت، چيني‌ها همواره مترصد اين هستند كه در كشاكش‌هاي بين‌المللي يا كشاكش‌هاي منطقه‌اي بزرگ و تاثيرگذار بر مناسبات جهاني، رفتاري متمايز از خود نشان دهند كه نشانه استقلال سياست خارجي آنان تلقي شود. اين رويكرد سياست خارجي چين، ماهيتي دوگانه دارد. يعني اينكه هم رگه‌هاي آمريكايي ستيزي دارد و هم اينكه همكاري با آمريكا و متحدانش را ايجاب مي‌كند. چيني‌ها اميدوارند با موضع‌گيري مستقل در برابر آمريكا، اين كشور را به قبول جايگاه بين‌المللي شايسته براي خود وادار كنند.اين بازي دوسويه مرز ظريفي دارد و جانبداري چيني‌ها از كشوري مانند ايران در همان نقطه مرزي ظريف واقع است.اينكه اين روزها چيني‌ها در برابر قطعنامه ضد ايراني، موضع‌ سختگيرانه‌اي اتخاذ كرده‌اند، نشانه اتحاد يا نزديك شدن آنان به ايران نيست؛ بلكه علامتي به سوي آمريكايي‌ها است كه چين را نمي‌توان ناديده گرفت.موضع ماه‌هاي اخير چين تا حدود زيادي، واكنش به تشنج‌زدايي و مودت تدريجي و اعلام نشده روسيه با غرب و آمريكا است. چيني‌ها احساس مي‌كنند با ورود روسيه به باشگاه كشورهاي صنعتي و در پي آن حل و فصل‌ پاره‌اي منازعات خود با آمريكا در ترتيبات منطقه‌اي اروپاي شرقي، جريان هماهنگ آمريكا، اروپا، ژاپن و روسيه، آنان را به حاشيه رانده است و براي رهايي از اين وضع به «نمايش استقلال» نياز دارند. طبيعي است كه اين نمايش استقلال، نمي‌تواند رفتاري هميشگي باشد و آنگاه كه چين به عنوان همتراز بازيگران جهاني و يا دست كم هم‌قامت روسيه به رسميت شناخته شود، رفتار رهبران پكن عوض خواهد شد. به همين علت انگيزه چيني‌ها از همراهي با ايران در بحث تحريم‌ها، ماهيتي دوگانه دارد.از سويي اين همراهي، موقعيت ايران را براي مواجهه با فشارهاي آمريكا بهبود مي‌بخشد و از سوي ديگر براي آن تكيه‌گاهي فراهم مي‌كند كه به پايداري آن اطميناني نيست. بازي با اين برگ دو سويه و ناپايدار، مستلزم پذيرش ميزاني از ريسك است كه از آن گريزي نيست؛ اما براي كاهش دامنه ريسك بايد رفتار چيني‌ها و رابطه آنان با اردوگاه غرب، لحظه‌به لحظه رصد شود تا زمان تغيير تاكتيك آنان از زير چشم ايرانيان در نرود.جهان صنعت:اين بار پاسخگو باشيد؛ چرا جاده را نبستيد!«اين بار پاسخگو باشيد؛ چرا جاده را نبستيد!»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جهان صنعت است كه در آن مي‌خوانيد؛انگار کشته شدن انسان‌ها در ايران عادي شده است که ديگر کسي به حوادث حمل‌ونقل حساسيت ويژه‌اي نشان نمي‌دهد. طي سال 23هزار نفر در جاده‌ها مي‌ميرند ولي چون کشته‌ها تدريجي و در نواحي مختلف کشور است، کمتر مقابل ديدگان مردم و مسوولان قرار مي‌گيرد تا کمتر کسي هم به آن اهميت بدهد و بگويد چرا؟!کسي خود را مسئول نمي‌داند و مقام‌هاي ذي‌ربط خطاي انساني را بزرگ جلوه مي‌دهند يا بخش ديگر را موظف به جواب مي‌دانند تا اصل موضوع به حاشيه برود!با پذيرش مشکل جاده، خودرو و اين نکته که بيشتر سوانح از خطاي عامل انساني نشات گرفته است، باز هم بايد پرسيد که در اين فاجعه انساني سهم مديريت سوانح چيست‌؟ آيا مردم ما از تمام دنيا در رانندگي خود خطاکارترند ولي مسوولانمان پرکار تر از تمام دنيا هستند.چرا در مورد فاجعه روز پنجشنبه که بهمن جاده ديزين- شمشک باعث مرگ هشت هموطن و ده‌ها مصدوم و مجروح شد، مديريت بحران هشد�




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 463]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن