تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 13 تیر 1403    احادیث و روایات:  حضرت زهرا (س):کسی که عبادت های خالصانه خود را به سوی خدا فرستد، پروردگار بزرگ ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804108496




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

راماين:رام و سیتا


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: راماین:رام و سیتا
راماین:رام و سیتا
در قرن دهم هجری كه بازار نثر مذهبی در ایران عهد صفوی رواج داشته، در هندوستان ترجمه های زیبا و شیوایی از سانسكرت به فارسی به عمل آمد. ترجمه ی «طوطی نامه» و «راماین» از آن جمله بود. راماین كه از قصه های شیرین هندی و اصل آن به شعر بوده توسط نقیب خان و عبدالقادر بداوتی ترجمه شد. این داستان حاوی نكات بسیار نازك و لطیف است و مترجمان نیز آن را به امانت به فارسی رسا و بی پیرایه ای درآورده اند. قطعه ای از راماین را از كتاب «سبك شناسی» شادروان استاد بهار ـ مجلدسوم ـ نقل می كنیم. رامایندر صفت دریا و عشق رام: 
راماین:رام و سیتا
«دریا را چنان دیدند كه از شتاب باد موج های او به آسمان می رفت و ساحلش ناپدید و بسیار عمیق و جانوران آبی در آن بی شمار بود و سرداران افواج میمونان در كنار آن دریای شور نشستند و دریا دیدند كه ز ماهیان بزرگ پر و بسیار هولناك بود و آواز مهیب از وی می خاست. و پر از «راچهسان»1 بود و در وقت افزونی ماه افزون می شد و چنان می نمود كه گویا عكس آسمانست و شعاع های ماه در آن بسیار افتاده و سوسماران آبی و ماهیان او را در شور آورده بودند و ماران هولناك بزرگ جثه در آن بسیار و از جواهر بسیار پرآراسته می نمود و به غایت عمیق، و زیبایی او بسیار و بسیار جوی های خرد و بزرگ بدو پیوسته بود و ازو به غایت دشواری می توان گذشت و بسیار فراخ بود و انواع نهنگان و ماران بزرگ و گوناگون در آن افتان و خیزان بودند و گرداب ها در آن افتاده، مانند خورشید می نمود و «دیوت ها» 2 هولناك و مانند قعر زمین صعب قلب بود، آسمان مانند دریا و دریا مانند آسمان می نمود و در میان آسمان و دریا هیچ فرقی كرده نمی شد و آب به آسمان و آسمان به آب پیوسته و رنگ های گوناگون دریا و آسمان هر دو یكی شده بودند و از بس كه ابرها آب می بارید و آب از دریا می برآمد هیچ فرقی در میان آن هردو نبود و دانسته نمی شد كه كدام افزون تر است و جواهر در آن دریا بی حد بود و باد تند آن چنان از آن بر می خاست كه گویا دریا به جانب آسمان خواهد جست و غلغله ی عظیم برمی آمد، سیلاب ها و موج ها و گرداب های بسیار در آن بود و از ماران و ماهیان سیاه و كبود پر بود...آن سپاه به كنار دریا قرار گرفت.  
راماین:رام و سیتا
رام بالچمن 3 گفت كه: «هر اندوهی كه هست بعد از مدتی دراز برطرف می شود، اما من كه «سیتا»4 را یاد می كنم غم من هر روز زیاده می شود و نه مرا این غم است كه «سیتا»‌از من دور افتاده است و نه این اندیشه است كه او را كشته باشند، اما من همین فكر دارم كه خوبی او روز به روز كم می شود.» پس رام گفت: «ای باد، تو از جایی كه «سیتا» است بوز و خود را به بدن او رسان و پیش من بیا تا به بدن من نیز رسی و مساس بكنی و من به همین امیدواری زنده می مانم و از همین آرزو خوشحالم و شب و روز من از آتش عشق می سوزم و فراق «سیتا» افروزینه ی آن آتش و اندیشه ی او زبانه ی آن آتش است. از بس كه یاد «سیتا» می كنم، چنین می دانم كه من و سیتا هر دو در این زمین به یك جا خواب می كنیم و من به زندگی سیتا زنده می مانم، چنان چه كشت شالی از رسیدن آب به كشتی دیگر كه همسایه ی اوست نمناك می گردد و من بر دشمنان فیروزی یافته، «سیتا»‌را كه میان او نازك و روی او مانند ماه تمام است، كی خواهم دید، چنان چه دولت روزافزون را می بینند»........صفت زیبایی «سیتا»: «دهان سیتا» مانند نیلوفر است و دندان های زیبا و لب های خوب دارد، و كی باشد كه خیل خیل «راچهستان» را گریزانیده، سیتا را ببینم. چنان چه بعد از برطرف شدن ابر سیاه، روشنی ماه دیده می شود؟ سیتا در اصل همین طور لاغر بود، حالا از اندیشه ی بسیار و ناخوردن چیزی بنا بر طالع من بیشتر لاغر شده باشد، سیتا كه در اصل لاغر بود حالا در میان راچهس زنان 5 با وجود آن كه من شوهر اویم، مانند بی شوهران نگاهبان خود را نمی دیده باشد، من این غم فراق سیتا را كه خطرناك است، كی برطرف خواهم ساخت، چنان كه جامه ی چركین را دور می سازند؟» و رام دلاور به این طریق گریه و بی طاقتی می كرد، تا آن روز گذشت و آفتاب پنهان شد و رام كه روش او مانند «اندر» 6 حاكم مردمان و جدا از «سیتا» مانده بود،‌دریای شور را دیده به جهت سیتا دختر «جنگ» 7 اندیشناك ماند..... " نقیب خان"   پانوشت: 1- به سانسكریت به معنی دیو و پریان. 2- از خدایان هند. 3- رام و لچمن دو راجه زاده ی برادر. 4- سیتا زن زیبای رام كه در دست پریان گرفتار شده بود. 5- یعنی زنان، عفریته ها. 6- خدای جنگ نزد هندیان.7- «جنگ» پدر سیتا و یكی از راجگان هند بودتنظیم:بخش ادبیات تبیان





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 300]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن