تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 28 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):همانا نفرت انگیزترین مخلوق خدا بنده ای است که مردم از شرّ زبان او پرهیز می کنند...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

ایمپلنت دندان سعادت آباد

موسسه خیریه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1807014381




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

هاملت با سالاد فصل


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: هاملت با سالاد فصل
هاملت با سالاد فصل
نگاهي به نمايشهاملت با سالاد فصل    نوشته اکبر رادي به کارگرداني هادي مرزبانآثار اکبر رادي در نگاه نخست براي اجرا بسيار ساده جلوه مي‌کنند و در عمل کار بسيار دشوار و پيچيده‌تر از آن چيزي است که ممکن است به نظر برسد. رويه نمايشنامه‌هاي رادي به روابط ميان آدم‌ها مي‌پردازد و آن‌ها را در بستر زماني خود به بحث مي‌نشيند و اين درحالي است که در عمل زماني که به زير ساخت‌هاي متن و لايه‌هاي چندگانه معنايي آن‌ها رجوع مي‌کنيم با شبکه‌اي از نشانه‌ها و روابط رو‌به‌رو مي‌شويم که کار را براي تحليل دشوار‌تر مي‌سازد."هاملت با سالاد فصل" که اين روز‌ها هادي مرزبان آن را در تماشاخانه سنگلج روي صحنه برده نيز چنين خصوصياتي دارد با اين توجه که روابط نشانه‌اي و رمز‌پردازانه و نماد‌گرا در اين اثر مرحوم رادي بيش از ساير نوشته‌هاي او خود را مي‌نماياند."هاملت باسالاد فصل" را در دو مقوله نوشتار و اجرا به طور کاملا مجزا مي‌توان مورد بحث و تاويل قرار داد.‌متن:اکبر رادي در بيشتر نمايشنامه‌هايي که نوشته به مسئله اختلاف طبقاتي پرداخته و اين نگاه را در لايه‌هاي زيرين داستان خود جاي داده است. از نظر او همواره طبقه فرودست و فرادست اقتصادي با يکديگر در تقابل بوده‌اند و نه تنها درام در اين راستا کاملا آشکار شکل مي‌گيرد و راه خود را به پيش باز مي‌کند، بلکه ريشه‌هاي فرهنگي اين نگرش نيز در آثار اين نمايشنامه‌نويسي بسيار خود را مي‌نماياند."هاملت با سالاد فصل" که اين روز‌ها هادي مرزبان آن را در تماشاخانه سنگلج روي صحنه برده نيز چنين خصوصياتي دارد با اين توجه که روابط نشانه‌اي و رمز‌پردازانه و نماد‌گرا در اين اثر مرحوم رادي بيش از ساير نوشته‌هاي او خود را مي‌نماياند.رادي البته طبقه‌هاي فرهنگي اجتماعي را نيز فراموش نمي‌کند و به طور مثال در همين نمايشنامه"هاملت با سالاد فصل" دو طبقه مختلف اجتماعي و فرهنگي را رو در روي هم قرار مي‌دهد.شخصيت"دماغ" در نمايشنامه"هاملت با سالاد فصل" از منظر فرهنگي به طبقه بالاي  فرهنگي تعلق دارد که در تضاد با طبقه بالاي سرمايه‌داري قرار گرفته است. "دماغ" زماني که در بستر اجتماعي طبقه آريستوکرات قرار مي‌گيرد مورد تحقير واقع مي‌شود. اما چرا بايد اين اتفاق بيفتد و رادي در تمام مدت داستان خود طبقه حاکم را به سخره مي‌گيرد و قصد دارد به اثبات اين نکته برسد که يک متفکر در دام طبقه سرمايه‌دار محکوم به فناست.
هاملت با سالاد فصل
رادي در اين راه دلايل متفاوتي را بيان مي کند و از همان فصل نخست نمايشنامه رودررويي اين آدم‌ها را به تصوير مي‌کشد. "دماغ" در مقابل افراد خانواده ماه سيما بسيار آسيب‌پذير است. تفاوتي که رادي در عمل کمي هم با اغراق آن را به ما نشان مي‌دهد. اغراقي که در صورت يک معني دارد و در عمل زماني که داستان به پيش مي‌رود در باطن شکلي دوگانه به خود مي‌گيرد و در عمل نويسنده از صورت آنچه نشان داده براي خواننده‌اش آشنايي‌زدايي مي‌کند.رفتارهاي"دماغ" اگرچه در بخش نخست نمايشنامه نوعي تسليم خودخواسته را در برابر خانواده ماه سيما به نمايش مي‌گذارد اما همين عمل نيز ناشي از خواست دروني اوست که اين خواست دروني نيز منبعي از شناخت دارد. او در پرده اول اگرچه دنبال ماه سيما راه مي‌افتد و للگي او را مي‌کند، اما در عمل اين کار را در پي عشقي انجام مي‌دهد که به آن سر سپرده است. اما خانواده ماه سيما که بر کل خانه سيطره دارند آدم‌هاي بيماري هستند که تعادل رواني و اخلاقي نداشته و فاضل نماهايي را تصوير مي‌کنند که در پس عمل به کودکان مي‌مانند."دماغ" پس از مدتي مي‌فهمد که به دامي افتاده که هيچ راه رهايي از آن را ندارد و حال که مي‌تواند بخشي از وجود آنان را به خودشان نشان دهد محکوم به مرگ مي‌شود.شخصيت"دماغ" در نمايشنامه"هاملت با سالاد فصل" از منظر فرهنگي به طبقه بالاي  فرهنگي تعلق دارد که در تضاد با طبقه بالاي سرمايه‌داري قرار گرفته است. "دماغ" زماني که در بستر اجتماعي طبقه آريستوکرات قرار مي‌گيرد مورد تحقير واقع مي‌شود. نکته جالب از منظر رادي اينجاست که در بخش دوم داستان بخشي از جنگ و دعواهاي خانواده ماه سيما زماني رخ مي دهد که او در بين آن‌ها نيست و همين فرد به ظاهر آسيب‌پذير تا آنجا ميان اين افراد تاثير داشته که حتي فکر و نگاهش نيز مورد ايجاد چالش ميان آن‌ها مي‌شود.اما جدا از اين نگاه مضموني نمي‌توان اثر اکبر رادي را تنها به اين نکته محدود کرد. بخشي از فخر‌فروشي خاندان ماه سيما از شکل زبان آن‌ها و شيوه گفت‌و‌گو ميان آ‌ن‌ها خود را به رخ مي‌کشد. شيوه ديالوگ‌نويسي رادي در اين زمينه کاملا آگاهانه و از روي عمد است. خانواده ماه سيما به شيوه‌اي تکلم مي‌کنند که خود هيچ شناختي از بن آن ندارند. آن‌ها به ظاهر با تبختر سخن مي‌گويند و از لغاتي استفاده مي‌کنند که کلام را زينت مي بخشد اما در عمل هيچ تصوري از کارکرد آن ندارند. بخصوص دختر کوچک قمپز ميرزا، خواهر کوچک ماه سيما که در هنگام ورود به صحنه با مونولوگي طولاني چنان کلماتي را پشت سر هم رديف مي‌کند که در عمل بسيار مبتذل تر از آن چيزي به نظر مي رسد که بتواند به جان مايه کلام خود پي ببرد. به اين صورت رادي انزجار خود را از اين آريستوکراسي کهنه و بو گرفته بيان مي کند. چيزي که تنها ظاهر دارد و در باطن تهي است. بخشي ديگر از شکل کلام نويسي در اين اثر به ريتم باز مي‌گردد که در بخش اجرا بيشتر درباره‌اش سخن مي‌گويم.
هاملت با سالاد فصل
‌اجرا:هادي مرزبان سال‌هاست که متن‌هاي مختلف اکبر رادي را اجرا مي کند. بنابراين نمي‌توان او را متهم کرد که بن‌مايه انديشه رادي را نمي‌شناسد. اما آنچه همواره در اجراي کارهاي رادي از مرزبان شاهد بوده‌ايم توجه به وجه مخاطب‌پسند آثار اين نمايشنامه‌نويس است.مرزبان هميشه کوشيده تماشاگر بيشتري را به سالن بکشاند و طبقه عامه را نيز در برخورد با آثار اين نويسنده روي صندلي نگاه دارد. اين نگاه از يک سو هيچ بد نيست و مي‌تواند مفيد هم باشد‌. اما تکرار و تاکيد يک سويه بر آن سبب مي‌شود ما لايه هاي ديگر متن رادي را از دست بدهيم.به طور اخص در نمايش"هاملت با سالاد فصل" آن قدر نماد‌پردازي وجود دارد که باز کردن هريک از آن‌ها مي‌تواند به تجربه‌هاي تازه تئاتري منجر شود.نمايش"هاملت با سالاد فصل" با موسيقي شادي آور آغاز مي‌شود و ما با صحنه‌اي سفيد رو‌به‌رو مي‌شويم که نشان از عروسي و شادي دارد. فضايي که بعد‌تر مي‌فهميم تا چه اندازه مصنوعي است. دکوري که براي اين صحنه طراحي شده تا حدودي بر اين تصنع صحه مي‌گذارد. اما اين تصنع نوعي زيبايي شناختي در خود نهفته دارد. اين تصنع از دل زندگي خانواده قمپز ميرزا و ديگران نشات مي‌گيرد. اين تصنع زماني که به اجرا رسيده تمام زيبا شناختي خود را از دست داده است. فضاي سفيد روي صحنه اگرچه بعد‌تر به مدد حضور بازيگران گرافيکي متنوع پيدا مي‌کند، اما به شدت يکسان است و چشم را مورد آزار قرار مي‌دهد. فضاي داستان اگرچه مابين ماليخوليا و واقعيت در نوسان است، اما مي‌توانست به گونه‌اي باشد که تا حدي از فضاي آبستره خارج شود.مرزبان هميشه کوشيده تماشاگر بيشتري را به سالن بکشاند و طبقه عامه را نيز در برخورد با آثار اين نويسنده روي صندلي نگاه دارد. اين نگاه از يک سو هيچ بد نيست و مي‌تواند مفيد هم باشد‌. اما تکرار و تاکيد يک سويه بر آن سبب مي‌شود ما لايه هاي ديگر متن رادي را از دست بدهيم.همان طور که در بخش قبل اشاره‌اي کوتاه به آن شد، کلام رادي در اين نمايش داراي ريتم و ضرباهنگي پرشتاب است. حتي اگر زباني جز واژگان امروز را مي‌شنويم، آن‌ها با چنان مهارتي کنار هم چيده شده‌اند که نه تنها در حرکت و کلام سکته ايجاد نمي کنند که آن‌ها را به پيش هم مي‌برند. طبيعي است که چنين شتابي در متن از هرگونه ايستايي جلوگيري مي‌کند. مرزبان تا حد زيادي به اين تحليل وفادار مي‌ماند و بازيگران و ميزانسن‌ها بر مبناي کوبش و حرکت همين ديالوگ‌ها تنظيم مي‌شوند‌. اما در بسياري از لحظات تنها فضاي نمايشي به بيان همين ديالوگ‌ها مي‌گذرد. برخي بازيگران همانند فردوس کاوياني و رضا فياضي چيزي به آن مي‌افزايند و برخي ديگر هم نه. به طور مثال بخصوص در فصل دوم اثر و صحنه دادگاه خانوادگي بسياري از بازيگران روي صحنه بلاتکليف هستند.
هاملت با سالاد فصل
 آن‌ها تنها به ديالوگ نفر مقابل گوش مي‌سپارند و به همين ترتيب گرانيگاه صحنه نيز به سمت همان بازيگر سوق پيدا مي‌کند‌. يا بازيگران تا اندازه‌اي رفتارهاي تکراري انجام مي‌دهند که مخاطب به آن عادت مي‌کند و ديگر رفتار بازيگران براي آن‌ها جذابيتي پيدا نمي‌کند و کار کسالت‌بار مي‌شود. نمونه‌اش تعارف تکه پاره کردن قمپز ميرزا و قنبل خاقان در صحنه دادگاه است که در تکرار آن تماشاگر موضوع را حدس مي‌زند. يا تکرار کردن کلمات توسط دختر کوچکتر قمپز ميرزا که خيلي زود تکراري مي‌شود. يا استفاده از ميزانسن‌هايي که به قصد خروج از اين تکرار‌ها طراحي شده و کارکرد مناسبي ندارد. در قسمت اول داستان دماغ و ماه سيما از ميان تماشاگران به صحنه مي‌روند که تا حدي ميان فضاي بيروني و دروني خانه خط کشي انجام مي‌دهد و بد هم نيست. اما نورهاي فالو روي دماغ زماني که از او درباره ماهيت‌اش مي‌پرسند و يا زماني که دکتر موش هنگام نطق در دادگاه از صحنه پايين مي‌آيد و دوباره از سويي ديگر روي صحنه مي‌روند کارکرد اجرايي چنداني ندارند.البته همان گونه که ذکر شد مرزبان مي‌تواند تعامل خوبي ميان متن رادي و مخاطب عام ايجاد کند. به طور حتم سانتي مانتاليزم کار و استفاده از موسيقي ضربي در ميانه دادگاه بهانه خوبي براي تماشاگري است که اين فضا را در عالم نمايش دوست مي‌دارد.تنظيم براي تبيان : مسعود عجمي  





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 2355]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن