تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 4 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هرگاه مؤمن به برادر [دينى] خود تهمت بزند، ايمان در قلب او از ميان مى‏رود، همچنان ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1833246494




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

انقلاب فرهنگی و سیاسی در سیره امام صادق(علیه السلام)


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: انقلاب فرهنگي و سياسي در سيره امام صادق(عليه‎السلام)
شهادت امام صادق عليه السلام
امام صادق(عليه‎السلام) هشتمين ستاره فروزان آسمان عصمت، و ششمين اختر تابان‏سپهر امامت و ولايت در هفدهم ربيع‏الاول سال‏83 ه.ق در مدينه چشم به جهان گشود، ودر 25 شوال سال 148 در 65 سالگي به دستور منصور دوانيقي (دومين طاغوت عباسي)مسموم شده و به شهادت رسيد. در زندگي سراسر افتخار او، دو موضوع همچون دو جريان ‏هميشگي با پرتلاش‏ترين شکل در راس موضوعات ديگر ديده مي‏شد، که هر دو در يک صراط قرار داشته و تکميل کننده همديگر بودند که عبارت‏اند از: طاغوت زدايي و نشان‏ دادن چهره اسلام ناب؛ اسلام محمد(صلي الله عليه و آله) و علي(عليه‎السلام). آن حضرت در وضعيتي قرار گرفت، که اسلام چهره حقيقي خود را از دست داده بود، و از قرآن و اسلام جز نامي باقي نمانده بود، چرا که مدتي با امويان و سپس با عباسيان درگير بود که بر کشور پهناور اسلامي حکومت مي‏کردند، و همه چيز را با ميل‏ و هوس‏هاي نفساني خود رتق و فتق مي‏نمودند، و اسلام را به دنبال اهداف شوم خود مي‏کشيدند و آن را پلي براي اجراي مقاصد طاغوتي خود قرار داده بودند.  امام صادق(عليه‎السلام) در طول 34 سال امامت‏ خود (114 148 ه.ق) با پنج‏ حکمران اموي؛ يعني هشام بن عبدالملک، وليد بن يزيد، يزيد بن وليد، ابراهيم بن وليد، مروان بن‏محمد، درگير بود، پس از انقراض آنها با دو خليفه عباسي يعني عبدالله بن محمد،معروف به سفاح و منصور دوانيقي رو به رو گرديد. آن حضرت براي نجات اسلام و مسلمين چاره‏اي نمي‏ديد، جز اين که مانند پدرش امام باقر(عليه‎السلام) دو موضوع را مساله ‏اصلي زندگي خود قرار دهد؛ يعني همان دو موضوعي که از کلمه طيبه «لا اله الاالله‏» نشات مي‏گرفت، و تحقق عيني چنين کلمه‏اي که اساس اسلام محمد(صلي الله عليه و آله) و علي(عليه‎السلام)را تشکيل مي‏داد، نياز به انقلاب سياسي و نفي طاغوت‏ها، و انقلاب فرهنگي و آموزش‏براي رشد و آگاهي بخشي جامعه داشت، تا با اين «نفي‏» و «اثبات‏» بتواند اسلام‏را از زير حجاب‏هاي جهل و غرور خودکامگان رهايي بخشد، و چهره ناب آن را به عموم‏نشان دهد. روشن است که چنين کار بزرگي، بسيار دشوار و طاقت فرسا بود، در عين‏حال امام صادق(عليه‎السلام) که خود را وقف اسلام و قرآن نموده بود، با همتي بلند و اراده‏اي‏محکم، به اين کار بسيار عميق و بزرگ دست زد، و تا آخر عمر هم‏چنان با قاطعيت‏ادامه داد و سرانجام در اين راه شهد شهادت نوشيد. بنابراين، آن حضرت همه وجودش را در مسير اين نفي و اثبات فدا نمود، و به‏پيروان خود آموخت که اصلي‏ترين کار آنها بايد اين دو کار سياسي و فرهنگي باشد،که اساس رشد و تکامل همه جانبه در پرتو آن به دست‏خواهد آمد.  تاسيس دانشگاه جعفري يا حوزه علميه شاگردان امام باقر(عليه‎السلام) پس از درگذشت آن‏ حضرت به گرد شمع وجود امام صادق(عليه‎السلام) حلقه زدند. امام عليه السلام نيز با جذب ‏شاگردان جديد به تاسيس يک نهضت عظيم فکري و فرهنگي و بالنده مبادرت ورزيد، به‏گونه‏اي که طولي نکشيد مسجد نبوي در مدينه منوره و مسجد کوفه در شهر کوفه به ‏دانشگاهي عظيم تبديل شد. درگيري شديد بين بني‏عباس و بني‏اميه، آنان را آن چنان ‏به خود مشغول کرده بود، که فرصتي طلايي براي امام صادق(عليه‎السلام) و يارانش به دست آمد، آن حضرت با استفاده از اين فرصت ‏به بازسازي و نوسازي فرهنگ ناب اسلام پرداخت و شيفتگان مکتب حق از اطراف و اکناف، از بصره، کوفه، واسط، يمن و نقاط مختلف حجازبه مرکز اسلام; يعني مدينه، سرازير شدند و چون پروانگاني دلباخته به گرد شمع‏وجود امام صادق(عليه‎السلام) تجمع کردند. روز به روز به تعداد شاگردان مي‏افزود، به گونه‏اي که تعداد آنها به چهار هزارنفر رسيد. شيخ طوسي (وفات يافته 460 ه.ق) در رجال خود تعداد شاگردان امام صادق(عليه‎السلام) را 3197 مرد و 12 زن نام مي‏برد. «حسن بن علي بن زياد وشاء» که خود از اساتيد حديث، و از شاگردان امام‏ رضا(عليه‎السلام) است، مي‏گويد: «من در مسجد کوفه نهصد استاد حديث را ديدم که از امام‏صادق(عليه‎السلام) نقل حديث مي‏کردند، و مکرر مي‏گفتند: قال الصادق، قال جعفر بن محمد(عليه السلام)‏». اين دانشگاه عظيم صدها مجتهد، استاد، دانشمند و محقق تربيت‏شدند، که هر کدام‏از شخصيت‏هاي بزرگ علمي به شمار مي‏آمدند، و گروهي از آنان داراي آثار علمي وشاگردان متعدد شدند. شيخ مفيد (وفات يافته‏413 ه.ق) مي‏نويسد: «به قدري علوم‏از امام صادق(عليه‎السلام) نقل شده که در همه جا پخش شده، و زبان به زبان به گردش درآمده‏است، و از هيچ يک از افراد خاندان رسالت، آن همه علم و حديث، نقل نشده است.» با توجه به اين که شاگردان امام صادق(عليه‎السلام) به شيعيان انحصار نداشتند، بلکه ديگران‏ نيز از خرمن فيض او خوشه مي‏چيدند. مالک، پيشواي فرقه «مالکي‏» در ضمن گفتاري ‏گويد: «در علم و عبادت و پاک‏زيستي، برتر از جعفر بن محمد(عليه‎السلام) هيچ چشمي نديده، و هيچ گوشي نشنيده و به قلب هيچ بشري خطور نکرده است.» ابوحنيفه پيشواي فرقه ‏حنفي، دو سال شاگرد امام صادق(عليه‎السلام) بود، به طوري که اين دو سال را اساس و سرمايه‏اصلي علوم خود دانسته و مي‏گويد: «لولا السنتان لهلک نعمان; اگر آن دو سال نبود،نعمان هلاک مي‏شد.» از گفتني‏ها اين که: روزي منصور دوانيقي طاغوت عصر امام‏صادق(عليه‎السلام)، ابوحنيفه را احضار کرد و به او گفت: مردم شيفته جعفر بن محمد شده‏اند واو داراي شاگردان بسيار شده است، يک سري مسائل دشواري را نزد خود در نظر بگير،تا در ملا عام از او بپرسي، تا او در پاسخ فروماند، و از نظر چشم مردم ساقط شود. «ابوحنيفه مي‏گويد: چهل مساله مشکل نزد خودم رديف کردم، و به مجلس منصوردوانيقي در «حيره‏» حاضر شدم، ديدم جعفر بن محمد(عليه‎السلام) در سمت راست منصور نشسته‏است، همين که چشمم به آن حضرت افتاد آن چنان تحت تاثير شکوه و جلال او قرارگرفتم که خود را باختم، سلام کردم و با اشاره منصور نشستم، منصور به امام رو کردو گفت: «اين ابوحنيفه است.» امام فرمود: آري او را مي‏شناسم. سپس منصور به من‏رو کرد و گفت: «اي ابوحنيفه! مسائل خود را از جعفر بن محمد(عليه‎السلام) بپرس.» من‏سؤال‏هاي خود را مطرح کردم، هر سوالي که از آن حضرت مي‏پرسيدم، او بي‏درنگ پاسخ‏مي‏داد، و ابعاد مساله را بيان مي‏کرد، و مي‏گفت: عقيده شما درباره اين مساله‏چنين است، و به عقيده مردم مدينه چنان است و به عقيده ما چنين مي‏باشد، در بعضي‏از موارد نظر آن حضرت با عقيده من موافق بود و در بعضي موارد با نظر اهل مدينه‏توافق داشت و گاهي با هر دو مخالف بود، و به اين ترتيب به چهل سؤال مطرح شده من‏پاسخ داد، آن گاه ابوحنيفه گفت: «اءليس ان اعلم الناس اعلمهم باختلاف الناس؛مگر نه اين است که دانشمندترين مردم آن کسي است که آگاه‏ترين آنها به اختلاف مردم ‏به فتواها و مسائل فقهي باشد.» از حوزه علميه امام صادق(عليه‎السلام) شاگردان برجسته‏اي‏ که خود بعدها به عنوان استاد و اسطوانه جهان تشيع به شمار مي‏آمدند و هر کدام‏ موسس کلاس‏هاي بزرگ علمي، و صاحب تاليفات شدند بروز نمودند؛ مانند هشام بن حکم، جابر بن حيان، زراره بن اعين، ابان بن تغلب، مفضل بن عمر، هشام بن سالم، مؤمن‏الطاق و... هشام بن حکم علامه عصر خود بود و تعداد تاليفات او را که بيش‏تر در محور معارف‏و عقائد به ويژه درباره مساله مامت‏بود، تا 31 کتاب ذکر نموده‏اند. جابر بن حيان که او را پدر علم شيمي مي‏خوانند، يکي از شاگردان‏امام صادق(عليه‎السلام) بود که کتابي در هزار صفحه، شامل پانصد رساله در علوم مختلف تاليف نمود. کوتاه سخن آن که: تاريخ‏نويس و تحليل‏گر مشهور «ابن خلکان‏» مي‏نويسد: «جعفر بن محمد (امام صادق) يکي از امامان دوازده گانه بر اساس مذهب شيعه‏اماميه، از بزرگان خاندان پيامبر(صلي الله عليه و آله) است که به خاطر راستي و درستي رفتار وکردار و گفتارش، او را صادق نامند، فضايل و کمالاتش مشهورتر از آن است که نيازبه توضيح باشد.» سپس به عنوان نمونه يکي از شاگردانش، جابر بن حيان را معرفي‏ مي‏کند.  مبارزه امام صادق(عليه‎السلام) همان گونه که گفتيم امام صادق(عليه‎السلام) دوش به دوش نهضت عظيم‏علمي و انقلاب فرهنگي، در هر فرصتي به طاغوت زدايي پرداخت، او هرگز تسليم‏طاغوت‏هاي عصرش نشد، بلکه همواره با آنها در ستيز بود، و سرانجام در همين راستا،او را شهيد کردند. آن حضرت گرچه قيام مسلحانه بر ضد طاغوت‏هاي عصرش نکرد، ولي با شمشير زبان وقلم، در هر فرصتي به جنگ آنها رفت و آنها را محکوم کرد، و در مورد قيام‏مسلحانه، به يکي از شاگردانش به نام سدير که در کنار چند عدد گوسفند توقف کرده‏بودند فرمود: «والله لو کان لي شيعه بعدد هذه الجداء ما وسعني القعود؛ سوگند به خدا اگر شيعيان(راستين) من به اندازه تعداد اين بزغاله‏ها بودند، خانه نشيني‏ برايم روا نبود، و قيام مي‏کردم.» وقتي که سدير آن بزغاله‏ها را شمرد، هفده عدد بودند. امام صادق(عليه‎السلام) همواره مساله ولايت را مطرح مي‏کرد، و مي‏فرمود: «ولايت از نماز، روزه، زکات و حج‏ برتر است، و دليل آن را چنين ذکر مي‏کرد: «لانها مفتاحهن‏والوالي هو الدليل عليهن؛ زيرا ولايت کليد همه آنها است، و حاکم و رهبر، راهنماي ‏مردم به سوي همه آنها است.» و گاهي مي‏فرمود: «من مدح سلطانا جائرا و تخفف وتضعضع له طمعا فيه کان قرينه في النار؛ کسي که سلطان ستمگري را تمجيد کند، و دربرابر او فروتني و کرنش نمايد، تا در کنار او به نوايي برسد، چنين کسي همدم آن‏سلطان در ميان آتش دوزخ خواهد بود.» و زماني ديگر از رسول خدا(صلي الله عليه و آله) نقل مي‏کرد که‏فرمود: «الفقهاء امناء الرسل ما لم يدخلوا في الدنيا; علماي دين نمايندگان‏امين پيامبران هستند تا هنگامي که وارد در دنيا نشده‏اند.» شخصي از رسول خدا(صلي الله عليه و آله)پرسيد:نشانه ورود آنها در دنيا چيست؟ رسول خدا(صلي الله عليه و آله) فرمود: «اتباع السلطان، فاذا فعلوا ذلک فاحذروهم علي دينکم؛ پيروي سلطان، هرگاه دانشمندان چنين کنند، براي حفظ دينتان از آنها بپرهيزيد.» منصور دوانيقي، دومين طاغوت خشن عباسي در ضمن نامه‏اي به امام صادق(عليه‎السلام) نوشت: «چرا مانند ساير مردم به مجلس ما نمي‏آيي و جزء اطرافيان ما نمي‏شوي تا از سوي‏ما بهره‏مند گردي؟!» امام صادق(عليه‎السلام) در پاسخ نوشت: «در نزد ما (از امور مادي)چيزي نيست که براي آن از تو بترسيم، و در نزد تو از نظر معنوي چيزي نيست که به‏خاطر آن به تو اميدوار گرديم، در نزد تو نه نعمتي وجود دارد که به حضورت بياييم‏و به خاطر آن به تو تبريک گوييم، و نه تو خود را در بلا و مصيبت مي‏بيني که‏بياييم و به تو تسليت‏بگوييم، بنابراين براي چه نزد تو بيايم و در مجلس تو شرکت‏کنم؟» منصور پس از دريافت اين پاسخ کوبنده، نوشت: نزد ما بيا و ما را نصيحت کن. امام صادق(عليه‎السلام) در جواب نوشت: «کسي که دنيا خواه است تو را نصيحت نمي‏کند(زيرادنيايش به خطر مي‏افتد) و کسي که آخرت خواه باشد، نزد تو نمي‏آيد.» به اين ترتيب‏امام صادق(عليه‎السلام) انقلاب سياسي خود را پي‏ريزي مي‏کرد، و مردم را بر ضد حکومت طاغوتيان‏مي‏شورانيد و از نزديک شدن به آنها برحذر مي‏داشت، و دو موضوع انقلاب فرهنگي وسياسي را در راس مسائل، و از مسائل اصلي قرار داده بود، پيروان راستين او نيزبايد در همين صراط مستقيم که همان صراط مستقيم قرآني است گام بردارند. "حجة الاسلام و المسلمين محمد محمدي اشتهاردي"گروه دين و انديشه تبيان، هدهدي 





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 221]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن