واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: خانواده سبز-هر انساني موجودي بيكرانه است، سيستم اعصاب ما در اين بيكرانه نقش مهمي دارد و در عين حال از انعطافپذيري قابل ملاحظهاي برخوردار است. ما حق انتخاب داريم كه حصاري را به دور خويش برپا كرده يا حصارها و مرزها را در هم شكنيم! هر انساني دائما به آرايش صفوفي بيپايان از انديشهها، خاطرات، تمناها و اهداف بيشماري ميپردازد. همه اين انگيزهها در اقيانوس آگاهي به تموج در ميآيند و به واقعيت شخص تبديل ميشوند. آنچه را كه در انديشه تصور ميكنيد و ميبينيد همان خواهيد شد و اين مسئله مبحث بالا را شفافتر مينمايد. هر بار كه جهان را در چهارچوب حد و مرز و مشكلات مشاهده كنيد همان را از نامرئي به مرئي فراخواندهايد! پس عجيب نيست كه بشر در عصر فعلي اينقدر مشكل دارد! چرا كه خودش آن را در ذهنش آفريده و پس از آن به پيرامونش فراخوانده است! اصولا هر حالتي كه به تفكيك كردن بينجامد منشا عظيمي از ترس و دوگانگي را به همراه خواهد داشت. آنگاه كه به بيرون مينگريم انواع تهديدهاي بالقوه و ضربات ناگهاني درد و رنجي را مشاهده ميكنيم كه زندگي قادر است به ما وارد سازد و زماني كه به درون ساكت خويش مينگريم؛ دنيايي از سكوت و آرامش را تجربه ميكنيم، به راستي چگونه ميتوانيم در دنيايي پر از ازدحام، درون ساكت خويش را تجربه و به يك هماهنگي و وحدت دست پيدا كنيم؟ ميگويم ماهيت آفرينش، واقعيتي حقيقي و يك دست است، همانطور كه در بالا ذكر شد، استدلالها، محدوديتها و تجزيه و تحليلها تنها در انديشه ما رخ ميدهند اما واقعيت چيزي فراتر از اين است كه در انديشه گنجانده و به تعريف درآيد! مثلا همانگونه كه آب حقيقت دارد، يخ هم حقيقت دارد با اينكه كاملا مخالف يكديگرند ولي از يكديگرند! لذت و رنج، خوشبختي و بدبختي، زشتي و زيبايي، همه و همه تضادهايي هستند كه همانند گوناگوني و وحدت با هم و همزمان حضور دارند! فاصله بين خوشبختي با ما تنها در ذهن ماست اما حقيقت اين است كه زندگي عرصهاي از امكانات نامحدود را به ما ارزاني داشته و اگر ما مسير معمول گزينشهاي محدود و محصوركننده را ناديده بگيريم، راهي نامرئي كه به سوي وحدت يعني همان ميدان عشق و خوشبختي رهنمون ميشود بلافاصله مرئي ميشود! كليدهاي طلايي ما آنچيزي ميشويم كه خودمان بپذيريم يا به عبارت ديگر آگاهي درون ما جلوهاي را به خود ميپذيرد كه آرزو داريم باشيم! آگاهي(تفكر) بر خود قانون است و به فرمان خواستههاي ما ظهور مييابد، شكلگيريهاي ذهني، تصورات، انديشهها، مفاهيم، همه و همه با حمايت از جانب خودمان نيرو ميگيرند، درجه ميزان موفقيت و خوشبختي توسط ايمان ما به ظهور آنها در باور ماست! توضيح شعف و شادي به معناي واقعي، ماوراي افق كاربرد زبان و گفتار نهفته است، حتي متبلور كردن آن در قالب فكر، بسي دشوار است، سرور يكي از ژرفترين احساسات است و هنگامي به صورت كامل نصيب آدمي ميشود كه ما مرحله خودشناسي را در نمايش زندگي به اجرا درآورده باشيم، اين رتبه از شناخت حاصل كنترل آگاهانه و بلاانقطاع تفكرات و ريتم عبور آن در جريان زندگي ما ميباشد، اگر بتوانيم با جريانات معنوي درونمان همساز و همكوك شويم به عشق و سروري دائمي خواهيم رسيد. با خودتان قهريد يا آشتي؟ با خود چگونه فكر ميكنيد؟ چگونه حرف ميزنيد؟ چگونه رفتار ميكنيد؟ ميپرسيد با خود كه غريبه نيستيم، هر طور كه بخواهيم فكر ميكنيم و هر طور كه بخواهيم سخن ميگوييم! فراموش نكنيد اگر حتي در خلوت خويش اميدوارانه انديشيده و با اراده سخن بگوييد به حاصلي اميدبخش دست خواهيد يافت، شما ميتوانيد خود را در هر حالت ذهني كه ميخواهيد ديده و با خود سخن بگوييد و يا حتي بياحترامي كنيد! بله شما مختاريد كه در آن حالت ذهني، خود را خوشبخت و يا بدبخت ببينيد، اما فقط شماييد كه ميتوانيد خود را در آن حالت ببينيد... نه حقيقت و واقعيت موجود در كنار شما! روزي خانمي را با حالتي كاملا آرام و خرسند ديدم كه روي نيمكت پارك نشسته بود، از روي حس كنجكاوي و پژوهشگرانه خويش كنار وي نشسته و با احترام پرسيدم ممكنه بپرسم هم اكنون به چه چيزي ميانديشيد؟ و او بسيار راحت جواب داد به اينكه بدبختترين زن در پارك هستم كه اكنون كنار شما نشسته!! محصول بسياري از احساسات بدبختي، محصول خودساخته تفكر و گفتار ماست. اما شما ميتوانيد اميدواري و اميدوار حرف زدن را تمرين كنيد تا نقش موفقيت و خوشبختي را پررنگ سازيد البته اين موضوع به معناي ناديده گرفتن مشكلات حقيقي زندگي نيست اما، اميد شيوهاي قدرتمند براي غلبه بر واقعيتهاي تلخ و دشوار است، اگر اميدوارانه فكر كنيد و با خود اميدوارانه سخن بگوييد شعله افسردگي را خاموش خواهيد نمود، پس بهتر است تابلويي از خود موفق تان در ذهن نقاشي و هميشه جلوي چشمتان بياويزيد، مطمئن باشيد پس از باور خويش، جهان هم شما را به عنوان آدمي موفق باور خواهد كرد! فانوس آگاهي هر چه كدورت را به عفو و بخشايش و هر چه بيعدالتي را به عدالت و هر چه تلخي را به شيريني در زندگي تبديل كنيد، آنگاه آماده كمال بخشيدن به بودن خود ميباشيد. كـــلام خود را در آيندهاي نزديك دريافت خواهيد كرد. وقتي رژيم غذايي صحيح، سلامتي را به ارمغان ميآورد، آيا بهتر نيست رژيم كلمات را نيز به كار گيريم؟ به هنگام عبادت، در كمال سنجيدگي آرمان و آرزوهاي خود را طلب كن و يقين داشته باش كه به آنها دست خواهي يافت چرا كه اعتقاد و انتظار قطعي شما از براي دريافت، درهاي خزانه كل را به سوي شما خواهد گشود. آنگاه كه انسان به خط كمال رسيد و بزرگ شد، تازه در مييابد كه چه بسيار كوچك است، فروتني تو بيانگر كمال توست و يكي از نشانههاي كمال، سادگي است. مدرسه زندگي و نمره 20 آمادهاي به مدرسه برويم؟ ميپرسي كدام مدرسه؟ و بعد در ادامه مي گوييد ما خيلي وقته كه درسها را خوانده و كتابها را بسته و كنار گذاشتهايم، و من ميگويم اشتباه ميكنيد شما هر روز به مدرسه ميرويد، منتهي به مدرسه زندگي! عميقترين و كاملترين مدرسهاي كه در جهان وجود دارد و شما در اين مدرسه بزرگ، هم آموزگار هستيد و هم آموزنده... شما در پايان هر دوره ترم با مشكلات، امتحان ميدهيد و از ديگران امتحان ميگيريد، پيوسته به كلاسهاي بالاتر و بالاتر رفته تا به كلاس آخر ميرسيد، جالب اينجاست اگر در نقش آموزگار هستيم، دوست داريم ديگران نمره بيست باشند. اما اگر خودمان جاي آموزنده قرار گيريم به واقع و حقيقتا آيا تلاش ميكنيم كه نمره بيست باشيم!! دوستان من! اگر هر كسي تنها خودش از خودش انتظار نمره بيست داشته باشد، مدرسه جهاني، دانشآموزي با معدل زير بيست نخواهد داشت و هيچكس در امتحان اصلي و نهايي مردود نخواهد شد. ميدانم كه ميداني منظورم امتحان عشق، محبت و انسانيت است و اين امتحان، نهاييترين امتحان زندگي است
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 207]