واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: همشهری_شادي خواستنيترين و شيرينترين احساس بشر است. همه درجستوجوي آن هستند و كيفيت زندگيشان را براساس ميزان شاديشان ميسنجند. بنابراين انگيزه بسياري از رفتارهاي ما شاد شدن است و حتي زماني كه بيمار هستيم يا مشكلي داريم، ميخواهيم اين مسائل بر طرف شوند تا زمينه شادي فراهم شود. اما بدانيد كه شاد بودن هميشه آسان نيست، شاد بودن ميتواند يكي از بزرگترين مبارزات ما در صحنه زندگي باشد. ميتواند تمام پافشاريها، انضباط فردي و تصميماتي كه براي خود فراهم آوردهايم را مخدوش كند. شاد بودن يا نبودن تنها در دستان خودتان است. شادي چيزي است كه هر كس بايد آن را درون خود بجويد. شايد مسائل بيروني، اطرافيان، حرفها و شوخيهاي افراد خانواده بهصورت كوتاه مدت در شما شادي ايجاد كند اما اين شادي دوام زيادي ندارد، شادي در قلب وجود دارد. براي شاد زيستن بايد خود را با محيط تطبيق داد و اهداف مشخصي را دنبال كرد. مسئوليتپذيري يكي از عواملي است كه در شادي تاثيرگذار ميباشد. اگر مسئوليت را با رغبت بپذيريد زندگي آنقدرها سخت نخواهد شد. اگر بيماري خود و يا اطرافيانتان و يا عوامل ديگر را عامل غمگينيتان ميدانيد، بدانيد كه زندگي انسانها پر از اتفاقات خوب و بد است. آبراهام لينكلن گفته است اغلب مردم تقريباً به همان اندازه شاد هستند كه انتظارش را دارند؛ در واقع آنچه در زندگي ما رخ ميدهد آنقدرها تعيينكننده شادي ما نيست بلكه بيشتر نوع واكنش ما به آن رخدادهاست كه نقش تعيين كنندهاي دارد. ممكن است يك فردي كه بيمار است اين طور به بيمارياش نگاه كند كه اين پيشامد منجر به كشف قابليتهاي تازه وي خواهد شد، فرصت بيشتري براي مطالعه و تفكر عميق دارد، بيشتر قدر سلامتي خود را ميداند و ميتواند با ژرفنگري بيشتري به همه پديدهها بنگرد. در مقابل، فرد ديگر واكنش متفاوتي نشان دهد. اشك بريزد، از زمين و زمان گلهمند باشد و يا خودكشي كند. بنابراين در برابر يك موقعيت يكسان يكي بدبختي را ميبيند و ديگري فرصتهاي تازه را. اين خود ما هستيم كه تصميم ميگيريم چگونه تحتتأثير قرار بگيريم. شادترين افراد مصايب و سختيها را به منزله تجارب با ارزش قلمداد ميكنند و ميدانند كه اين آزمايشهاي سخت از آنها انسانهاي آبديدهاي خواهد ساخت. از آن جايي كه انسان افكار و انديشههاي خود را بر ميگزيند پس طبيعتاً تعيينكننده ميزان شادي خويش است. براي شاد بودن بايد بر افكار شاد تمركز كنيم، اما ما غالباً بر عكس عمل ميكنيم. اغلب تعريفها و تمجيدها را ناشنيده ميگيريم اما مدتها حرفهاي ناخوشايند را در ذهن خود نگه ميداريم. بدانيد لازمه شاد زيستن، جستوجوي زيباييها و خوبيهاست. يكي زيبايي منظره را ميبيند، ديگري كثيفي پنجره را. اين شما هستيد كه انتخاب ميكنيد چه چيز را ببينيد و به چه چيز بينديشيد. بهطور كلي افراد شاد 4خصلت مشترك دارند. 1 - اعتماد به نفس 2- توانائي كنترل خود 3- خوشبيني 4- برونگرائي مشكلات، آرزوها و مشغوليتهاي ذهني هميشه دنبالمان هستند. منتظريم كه به نتيجه برسند و بعد از آن شادي و آرامش دروني را در زندگي بهدست بياوريم. مثلاً ميگوييم اين يكي كه تمام شود ديگر راحت ميشوم، به اينكه برسم، ديگر آرامش پيدا خواهم كرد. اين جور خواستهها هستند كه منجر ميشوند هيچ وقت به شادي واقعي نرسيم چون كم كم خواسته ديگري خودش را نشان ميدهد. اگر بهراستي دنبال آرامش پايدار هستيم شايد بهتر است ديدگاهمان را طوري تغيير دهيم تا داشتن آرامش با رسيدن به اين چنين خواستههايي پيوند زده نشود. در نظريه تكامل يافته فرويد هر شخصي ساختار شخصيتش به 3بخش تقسيم ميشود (كودك، بالغ و والد). البته بخش كودك به معني خردسالي نيست آن قسمت از شخصيت كه بهدنبال احساسات، عواطف، شادي و خشم است. شادي و خشم ذاتي نه اكتسابي، بخش كودك در شخصيت ما وجود دارد كه شاديآفرين است و اصولاً اين امر بستگي به سن ندارد. دقيقاً يك مرد و زن 70 ساله هم با فعال نمودن اين بخش ميتوانند شاد بودن را احساس كنند. اگر كسي اين بخش از وجودش فعال نباشد، دلمرده و افسرده ميشود. پس شادي را بايد در بخش كودك درون خود يافت. انواع خنده: 1 - خنده ذاتي يا دروني 2-خنده مصنوعي يا اكتسابي خنده دروني مربوط به عملكرد شادي كودك درون ما ميشود. مگر اينكه بخواهيم لبخند اكتسابي بزنيم. مثلاً درعين ناراحتي مجبور به لبخند زدن باشيم و سعي كنيم خود را شاد نشان دهيم. در حقيقت خنديدن نوعي ابراز هيجان و شادماني است. نقش اوقات فراغت در شادي تفريح تاثير زيادي بر همه جنبههاي سلامتي و بهخصوص بر عاطفه مثبت و نيز بر سلامت رواني و جسمي و تا اندازه كمتري بر خود شادي دارد. مهمترين فوايد، از ورزش و تمرين و از گروههاي تفريحي دست جمعي حاصل ميشود. ورزش فيزيكي سريعترين راه رسيدن به خلق خوب است و اگر مرتب انجام شود منافع و مزاياي آن بالاتر از رفع افسردگيهاي خفيف بوده و طول زندگي را افزايش ميدهد. معلوم شده موسيقي روش آسان ديگري است كه به ايجاد خلقيات مثبت منجر ميشود. نقش كار، ثروت و مذهب در شادي اكثر افراد در هنگام اشتغال به كار خوشحالترند و از لحاظ سلامت جسمي و رواني در وضع بهتري قرار دارند. برخي از كارها بيشترين رضايت را ايجاد ميكنند. شأن شغل يكي از عوامل رضايت شغلي به شمار ميرود و شامل حقوق، مرتبه، سطح مهارت و شرايط كار. اگر كار شامل تنوع، مهارت، خودمختاري و انجام تكاليف معنيدار باشد، لذت بخشتر است. بهطور كلي طول عمر افرادي كه به كار ادامه ميدهند بيشتر است. ثروت مطمئناً يك مقياس براي شادي نيست و گروههاي اجتماعي و ملتهايي كه توسعه يافته هستند، رابطه ضعيفي با شادي دارند. با توجه به اينكه ما پول را براي اموري كه علاقه داريم صرف ميكنيم و به خاطر اينكه ما تصور ميكنيم پول باعث لذت ما ميشود به غلط استنباط ميشود كه پول عامل اصلي شادي است. مذهب آثار مثبتي بر سلامت ذهني، خصوصاً بر سلامت وجودي دارد، اما بر شادكامي كلي، بهداشت جسم و روان نيز اثر دارد. فعاليتهاي مذهبي، هيجانات مثبت قوي ايجاد ميكند. مراسم و مناسك مذهبي نيز احساسات جامعهپسند توليد ميكنند و با حضور ديگران وحدت ايجاد ميشود. طرز تفكر و شاد بودن ما اگر تفكر مثبت داشته باشيم، مطمئناً ميتواند در شادي ما تاثيرگذار باشد و متقابلاً تفكر منفي نيز شادي را دور ميكند ولي بهنظر ميآيد كه بهتر از خوش بين يا بدبين بودن واقع بين بودن است كه در اين صورت ميتوان عملكردي متعادل و درست داشت. اگر با دقت احوال انسانهاي شاد و ناشاد را بررسي كنيم، متوجه ميشويم كه اندوه، متاعي شيطاني و شادي هديه الهي است. از ابتداي تمدن بشر غم و اندوه مايه توقف و انزجار و شادي و نشاط عامل تحرك و نظم بوده است. انسان از اندوه و غم و تاريكي ميگريزد و به شادي و نور پناه ميبرد. شاد زيستن آرزوي ديرينه آدمي است. دنياي بدون غم، خشم و جنگ سرشار از مهرباني و شادي بهطور كلي صلح، آرزويي است كه در خلقت و نهاد آدمي است. شادي يك معجزه دروني و گرهگشاي بسياري از رنجهاست. در ميراث كهن ما ايرانيان، شادي، پديدهاي الهي محسوب ميشود. گفته ميشود معجزه زرتشت خنديدن وي در بدو تولد بوده است. پارسيان شادي را آفريده خداوند و اندوه را آفريده شيطان ميدانستند. مردم ايران باستان حدود 60 روز از سال را جشن ميگرفتند و به ستايش ميپرداختند. گذشتگان ما براي ارج نهادن به پيدايش انسان جشن بزرگ نوروز را با شكوهي بسيار زياد بر پا ميكردند. ايرانيان سعي ميكردند به هر بهانهاي روزگار را به شادي و شكرگزاري سپري كنند. پيشينه تاريخي كشورمان نشان ميدهد كه نشاط در همه ادوار مورد توجه ايرانيان بوده است. لازمه شاد بودن چيست؟ لازمه شادي و شاد بودن چيزي نيست جز مثبت انديشي و جستوجوي خوبيها و زيباييها و ايجاد تعادل در زندگي. انسان با نگرش منفي به دنيا چيزي جز روحيهاي افسرده، غمگين و حالتي خشمگينانه ندارد و اين نگرش منفي، تخريبگر جامعه است. همينطور كسي كه زندگي متعادلي دارد چه از نظر مالي و چه از نظر رواني، در نهايت ميتواند آدم شادي نيز باشد. نبايد فراموش كرد كه رخدادهاي اجتماعي، راهحلهاي اجتماعي دارد و راهكارهاي جمعي در برخورد با چنين مشكلاتي ميتواند بسيار كارساز باشد. به ياد بسپاريم كه پيشگيري كارآمدتر از درمان است. شادي واقعي آن نوع شادي است كه مكان و زمان در آن تاثيري نداشته باشد مانند ارتباط شادمانه كودكان با يكديگر. در جامعه غمزده، انرژي افراد صرف برطرف كردن اندوه و ناراحتي شده و ديگر فرصتي براي توليد و توسعه باقي نميماند. شادي موجب افزايش دلبستگي و علاقه به كشور، فرهنگ، دين و مذهب ميشود و انسجام فرهنگي و ملي را افزايش ميدهد. درمان از طريق شادي دربين درمانها روشي بهنام شاديدرماني وجود دارد كه ميتوان آن را درخصوص افراد سالم و بيماران افسرده با استفاده از افزايش رويدادهاي مثبت زندگي بهكار گرفت. همچنين شناخت درماني مجموعه پيچيدهاي از تكنيكهايي است كه هدف آن تفسير رويدادها بهطور واقعي و منطقي است، كه در افراد سالم و بيماران مؤثر است و بهطور ماهرانهاي در برنامههاي افزايش شادي بهكار رفته است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 161]