واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: هموطن-چرا بايد از كسي كه لطفي به ما كرده است سپاسگزاري كنيم؟سپاسگزاري «شكر» است. شكر را اگر با كسره بخوانيد، ميشود چيزي كه فنجان چايتان را شيرين ميكند، نه فقط چاي، كه قهوه تلختان را هم شيرين خواهد كرد و خدا را چه ديديد، شايد همان قهوه، خاطره انگيزهترين قهوهاي شد كه مينوشيد! اما اين شكر را بايد با ضمه بخوانيد تا معادل اين متن بشود. با همه اين حرفها، چه اين شكر چه آن شكر، هر دو در يك چيز مشتركند، شيريني! واقعيت اين است كه شكر با ضمه هم خيلي چيزها را شيرين ميكند. چيزهايي بسيار بزرگتر و دلچسبتر از فنجاني چاي يا قهوه. در نوشيدن قهوه، شايد نوعي آسودگي و آرامش را تجربه كنيد؛ در عادت به شاكر بودن هم، زندگي آرام و محبتي را خواهيد چشيد كه كم شيرين نيست و خيليها در به در دنبالش هستند! اگر جور ديگري فكر ميكنيد همچنان به خواندن مطلب ادامه دهيد! - چرا تشكر ميكنم؟ چرا تشكر ميكني؟ چرا شكر ميكند؟ تا دنيا دنيا بوده، نيروي جاذبه زمين بوده؛ البته مثل خيليها كه علت نيروي جاذبه زمين را نميدانند، كم نيستند كساني هم كه دليل شكر كردن را نميدانند. شايد خود شما يكي از آنها باشيد! خجالت نكشيد؛ قرار نيست كسي بفهمد! كافي است بيصدا به خواندن خطهاي زير مشغول شويد تا دستگيرتان شود چرا اگر عادت تشكر كردن نداريد خيلي زود بايد به آن عادت كنيد. تشكر كنيد تا نعمتهايتان زيادتر شود؛ رابطه شكر و نعمت مثل رابطه نور و ديدن است. نور اگر نباشد، ديدن تعطيل است. شكر نعمتهاي قبلي اگر نباشد، نعمتهاي بعدي هم تعطيل اند. اين يكي از قانونهاي جهان است و برو برگرد ندارد. پس آنها كه ميخواهند نعمتهاي بيشتري به سمتشان سرازير شود، تشكر از نعمتهايي را كه دارند، پشت گوش نيندازند! در لغتنامه دهخدا مقابل «نعمت» نوشته شده: احسان، نيكي، آنچه از نيكويي كه در حق كسي كرده شود. اين را نوشتيم تا «نعمت» را يك لغت خاص يا لغتي كه براي چيزهاي خاصي به كار ميرود، ندانيم هر كاري كه ديگران به لطف در حق ما كنند، نعمت است. به عنوان مثال خدا نعمت سلامتي داده؛ يا مردم دور و اطراف و كوچه و خيابان وقتي وسط پياده رو كيسه پرتقالها پاره ميشود، خم ميشوند و پرتقالهايي را كه هر كدام دارد به سمتي قل ميخورند برايمان جمع ميكنند.(اگر چه اينها دو تا نيستند! مردم دور و اطراف و كوچه و خيابان هم اگر لطفي به ما كنند و چيزي از آنها به ما برسد، از خدا بوده و فقط مستقيم و غيرمستثني است كه فرق ميكند). اگر كسي كاري برايمان كرد يا كمكي به ما كرد، بايد از او تشكر كنيم. اين، يكي از واضحترين علامتها براي تشخيص انسان بودن است. واقعا چطور بايد توضيح داد كسي كه مدام دلش ميخواهد مورد لطف قرار بگيرد ولي حس تشكر كردن از آنهايي را كه به او لطف ميكنند ندارد، آدم متمدن و انساني نيست؟! تشكر كنيد تا محبوب و محترم باشيد؛ چه كسي از ديدن آدم طلبكاري كه هر چه با او صحبت كنيد، برنميگردد و يك «خيلي ممنون» خفيف بگويد لذت ميبرد؟ چه كسي از بودن با آدم پررويي كه حتي به اندازه گفتن يك متشكرم، خشك و خالي هم با ادب و سخاوتمند نيست خوشحال ميشود؟ كر كنيد تا بهترين عبادت را كرده باشيد؛ شكر بهترين عبادت خداست ظاهرا ما آدمها، طايفه فراموشكاري هستيم، حواسمان به آنچه داريم، اصلا نيست و خيلي وقتها يادمان ميرود از سوي كسي و توسط چه كساني به اين داراييها رسيدهايم، دقيقا به همين خاطر است كه خدا ميگويد: «بندههاي شكرگويم، خيلي كماند».
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 368]