تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833254455
درس هایی درباره داستان نویسی 2
واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: درس هایی درباره داستان نویسی (2)بهترین میانبر ها برای نویسنده شدنبخش اول ، بخش دوم6- لطیفه به عنوان الگویی برای داستان کوتاه
اگر داستان کوتاهنویس ساختمان لطیفهای را که خوب تعریف کردهاند تجزیه و تحلیل کند، شکل داستان کوتاه سنتی را به وضوح درک خواهد کرد. لطیفه ی نمونه، همه ی شگردهای داستان کوتاه نسبتاً خوب و فنی را دارد. لطیفه اندیشهای است که از طریق بسط خط طرحی، بدل به داستان شده است و در آن عناصر روایت، آماده سازی، گفتگو، انگیزه، شخصیتپردازی، توصیف، شک و انتظار، بحران و پایانی قانع کننده نیز وجود دارد.مثال (لطیفه): مرد مستی در حال رانندگی در جادهای کوهستانی و در میان باد و بوران است. ناگهان به شدت به نرده میزند و از ماشین به بیرون پرت میشود. در این حال به شاخه سست درختی کوهی چنگ میزند و در هوا معلق میشود. دعا کنان میگوید: «خدایا مرا نجات بده.» فرشتهای ظاهر میشود و میگوید: «خدا به تو کمک خواهد کرد.» فرشتهای ظاهر میشود و میگوید: « خدا به تو کمک خواهد کرد.» مرد هراسان میگوید: «هر کاری بگویید میکنم، فقط به خدا بگویید مرا نجات بدهد.» «خدا میخواهد بداند آیا به او اعتماد داری؟»مرد میگوید: «بله، اعتماد دارم. و برای اثباتش هر کاری بگویید میکنم. دیگر هیچوقت لب به مشروب نمیزنم.»شاخه درخت شلتر میشود. مرد به زیر پایش نگاه میکند. تقریباً در هزار متری بالای رودخانهای خروشان معلق است. تنها روشنایی، روشنایی فرشته است. فرشته دوباره میپرسد: «آیا واقعاً به خدا اعتماد داری؟» مرد میگوید: «اعتماد دارم و برای اثباتش هر کاری بگویید میکنم.» فرشته سری تکان میدهد و میگوید: «بسیار خوب، پس شاخه درخت را ول کن!»در همان جمله اول داستان، موقعیت مشخص و شخصیتپردازی نیز شده است: «مرد مستی در باد و بوران رانندگی میکند.» حادثه: تصادف با نردهها. شروع شک و انتظار: چنگ زدن به شاخه درخت. انگیزه: زنده ماندن. شخصیت فرعی: فرشته. خط طرح: احتمال نجات. گفتگوی حاوی اطلاعات: کمک در دسترس است. شک و انتظار مدام: «اگر به خدا اعتماد کنی...» آماده سازی: «برای اثباتش هر کاری بگویید میکنم.» افشای درون و تغییر شخصیت: «دیگر هیچوقت لب به مشروب نمیزنم.» شرح و توصیف خطر: سست شدن شاخه درخت، رودخانه خروشان زیرپا. شک و انتظار مداوم: «آیا واقعاً به خدا اعتماد داری؟» معما: فرشته چگونه او را نجات خواهد داد؟ اوج شک و انتظار: «هر کاری بگویید میکنم...» بحران و نکته داستان: «شاخه را ول کن!» (معمای دیگر: آیا او شاخه درخت را رها خواهد کرد یا نه؟)داستان کوتاه نیز مثل لطیفه، اشکال گوناگونی دارد. در بدن لطیفهی لاغر، چربی لازم برای تبدیل به داستا کوتاه وجود دارد.7- نویسندگی شخصیتها
نویسندهها نباید مرعوب افسانههایی که درباره نوشتن ساختهاند بشوند بلکه بیشتر باید دلواپس واقعیتهای نویسندگی باشند.سالهاست که افسانهای دهان به دهان میچرخد. میگویند که تا به جای نویسنده، شخصیتها خودشان را ننویسند، نویسنده نمیتواند به عمق اشخاص دست یابد. اما این رهنمودی رمانتیک و غیرواقعی است. این رهنمود احتمالاً از گمراهنماییهای عدهای از متنقدان ناشی میشود که میخواستهاند شخصیت کاوی نویسندگان بزرگی چون داستا یفسکی، پروست، تولستوی، دیکنز و جویس را توضیح دهند.و بعد آموزگارانی که همه نظریات را درباره نویسندگی و نویسندگان مطالعه میکردند ولی خود با مراحل نویسندگی هر روز از نزدیک و به طور تجربی آشنا نبودند، این نظریه را آموختند و تعلیم دادند.حال آنکه شخصیتها تصاویر مردهای بیش نیستند. شخصیتها ذهن و روابط متقابل ندارند و با انگیزه ذاتی و نیروی درونی در صفحات کتاب جست و خیزکنان به دنبال داستان نمیگردند. آنها نمیتوانند تجزیه و تحلیل، تفسیر، افشا و خود را خلق کنند. شخصیتها فقط هنگامی که نویسنده وظیفه خاصی برایشان در نظر میگیرد و در موقع مناسب، فکر، احساس، صحبت و عمل میکنند. نویسنده دائم بر نوشتهاش فرمان میراند. او هرگز نمیتواند به طور منطقی ادعا کند که: «شخصیتها مرا به نوشتن واداشتند.» نویسنده جعلکنندهای نیست که لال و بیصدا و در عالم خلسه جایی نشسته و منتظر فرصت باشد تا روح شخصیتها بیاید و به وی سقلمه بزند و از او بخواهد که: «هی، بیدار شو. ما آمادهایم تا تو را بنویسیم!» اگر شخصیتها در عالم ذهنی و غیر جسمانی سرگردان باشند تا نویسنده کم مایهای را برای ابراز وجود بیابند، بر رمان مسلط خواهند شد. در این صورت فکر و ذکرشان ستاره شدن خواهد بود و در وصف خود بیش از حد قلم خواهند زد. حوادث را خواهند بلعید و یک ریز صحبت خواهند کرد.این تصور که داستان یا رمان را شخصیتها مینویسند مناقطهای است برای تبلیغ اسرارآمیز بودن نویسندگی. نوشتن کاری است که هر روز و دائماً فرد خاصی انجام میدهد. نویسنده چون مهارت لازم را دارد و با چگونگی شخصیتپردازی آشناست، به عمق شخصیتها دست مییابد و لاغیر.8- از دروننگری به امساک استفاده کنید
بیدلیل نیست که امروزه از جمله دلمشغولیهای نویسندگان ارزش دروننگری (افکار شخصیتها) است. کارآیی درون نگری اغلب بستگی به زمان یا دوران چاپ نوشته دارد. شاید در ابتدای امر، درون نگریهای مارسل پروست در رمان یادآوری خاطرات گذشته موفقیت زیادی کسب کرده باشد. با این حال چه بسا اگر الان پروست رمانش را برای چاپ به ناشری بدهد، ناشر به دو دلیل آن را رد میکند: 1) کافی نبودن داستان 2) استفاده بیش از حد از دروننگری. الان حتی ناشران موبی دیک، برادران کارامازوف و جنگ و صلح را نیز به همین دلیل رد میکنند.شما در دورانی دست به قلم بردهاید که خط داستانی و حوادث بر جهان داستان حکمفرمایی میکنند. دروننگری اگر چه مهم است امّا باید کم و گزیده از آن استفاده کرد. دروننگری، اطلاعات راجع به موقعیت و روابط را که نمیتوان از طریق وصف عینی کارهای شخصیت در اختیار خواننده گذاشت افشا میکند. به علاوه میتوان از آن برای وصف تغییر درون شخصیتها و روابط آنها استفاده کرد.مثال: جان با عجله در سالن فرودگاه به این طرف و آن طرف رفت و دنبال همسرش: زنی که کلاهی از پوست مرغوز به سر داشت گشت.جملات بالا صرفاً فعالیت جان را توصیف میکند. امّا هیچگونه اطلاعات راجع به نگرش و احساسات وی نمیدهد.مثال: جان با عجله در سالن فرودگاه به این طرف و آن طرف رفت و دنبال همسرش گشت. میتوانست از او بخواهد در خانه بماند. فکر کرد: بچههایمان مهمتر از میثاق بیمعنی پزشکی او هستند. به دنبال زنی با کلاهی از پوست مرغوز گشت: «خدایا چقدر از کلاههای مسخره او بدم میآید.»این بار شما میدانید که چرا او دارد دنبال همسرش میگردد. درباره روابط آنها و شغل همسرجان نیز چیزهایی میدانید. ضمن اینکه میدانید آنها چند تا بچه دارند و نظر جان نسبت به کلاههای همسرش چیست.فعالیت همان توالی اعمال است و اطلاعات بسیار کمی را افشا میکند. خواننده دقیقاً نمیداند منظور از یک فعالیت چیست، ولی دروننگری شخصیتها، این نکته را توضیح میدهد.9- دادن اطلاعات از طریق شخصیتهای فرعینویسنده همیشه نمیتواند بگذارد شخصیت اصلی همه چیز را راجع به خودش بداند. شخصیتها هم مثل آدمهای واقعی ادراکی محدود دارند. با این حال اگر اطلاعات مهمی درباره شخصیت اصلی وجود دارد که وی نمیتواند بداند ولی برای داستان یا روابط متقابل اشخاص ضروری است، خواننده را نیز باید از آن مطلع کرد. شیوه موثر برای این کار، دادن اطلاعات از زاویه دید شخصیت دیگر است.
در این گونه مواقع میتوان نکاتی را که به گمان یا طبق قضاوت شخصیت فرعی در رفتار شخصیت اصلی معنیدار است، واقعی یا حداقل ممکن به حساب آورد.مثال: رئیس بانکی از ته قلب عاشق تنها دخترش است. به نظر او اگر چه دخترش لوس و خودسر خواهد شد، ولی این، رابطه سالمی است. اما تعلق خاطر او به دخترش کمی بیش از رابطه مرسوم پدر و دختری است. اما در این رمان لازم است که وی این نکته را نداند.اگر نویسنده نگذارد شخصیت اصلی ناسالم بودن این رابطه را درک کند، شاید خواننده نیز پی بهوجود آن نبرد و باز شاید نویسنده نخواهد این اطلاعات را از ترس اینکه خواننده آن را توضیح سطحی روانی تلقی کند بر شخصیت رئیس بانک تحمیل کند. در این مورد نویسنده میتواند با استفاده از دید و کنجکاوی شخصیت فرعی، اطلاعات را به نحوی مناسب به خواننده بدهد:مثال: رئیس بانک و دخترش مشغول خوردن ناهار در رستوران هستند. با هم زمزمه میکنند و بیصدا میخندند. سه تا از کارکنان بانک پشت میزی که در قسمت دیگری از رستوران است نشستهاند و آنها را نگاه میکنند. یکی از آنها زیر لب میگوید: «آنها بیشتر شبیه عاشق و معشوق هستند تا پدر و دختر.» دیگران از این بدگویی ساکت میشوند. سپس گوینده لحظات کوتاهی درباره ناسالم بودن این رابطه فکر میکند.اطلاعاتی که شخصیت اصلی نمیتواند بداند و نویسنده نمیخواهد از طریق روایت یا معرفی شخصیت بر او تحمیل کند، پس از این بخشی از رابطه پدر و دختر است. اگر چه نظریات کارمند بانک، صرفاً بیانگر تصورات اوست، اما احتمال دارد این نظریات صحیح باشد.10- روایت صحنههای کوچکزمان مناسب برای روایت هنگامی است که نویسنده بخواهد از مجموعهای از صحنههای کوچک، منفرد و غیرنمایشی استفاده کند. اینگونه صحنهها کمی مهمتر از جزئیات آماری (سیاههنویسی) زمان خال و بیانگر گذشت زمان، تغییر مکان و فعالیتهای زندگی روزمره هستند. و اگر چه هیجانانگیز نیستند اما وجودشان ضروری است. اطلاعات لازم را نیز باید در روایت آورد ولی نباید این اطلاعات مانع حرکت و سرعت داستان شوند.داستان طولانی: خانوادهای مجبور شده است به امریکا مهاجرت کند. صحنهها: الف) فامیلها به خانواده مهاجر جا میدهند ب) والدین خانواده شغلی در شهر پیدا میکنند. ج) بچهها به مدرسه میروند د) والدین خانواده پول کافی برای اجاره آپارتمانی مستقل در میآورند ه) دوره تطبیق پیدا کردن با جامعه بهطور منظم و به آرامی ادامه مییابد و) جامعه جدید آنها را میپذیرد ز) پلیس هنگام جشن تولدی، تقاضای ورود به خانه را میکند و پسر خانواده را به جرم قتل، بازداشت میکند.اگر چه باید این مرحله برای اثبات واقعی بودن پسزمینه دوران تطبیق خانواده در امریکا، در داستان بیابد، اما نمایشی کردن تک تک صحنههای آن نیز احتیاج به صفحات زیادی دارد. در این گونه مواقع شیوه مناسب، استفاده از روایت است.مثال: ماههای اولیه به کندی فصلها میگذشت. دیوید و میریام به مدرسه رفتند و به سرعت زبان انگلیسی را یاد گرفتند و کمکم شروع به یاد دادن زبان به والدینشان کردند. همه تصدیق کردند که کار خیاطی سارا هنرمندانه است و لباسهای کهنهشان را برای تعمیر پیش او میآوردند. در ماه آوریل بنجامین از شغل خدمه کشتی به شغل کارمندی قسمت فروش ارتقای مقام پیدا کرد...نویسنده با جمع کردند صحنههای غیرمهم و ارائه آن به شکل روایتی فشرده، خواننده را از پیشرفت اجتماعی خانواده مطلع میکند و نمیگذارد که وی سیاهه مفصل اقلام چندین صحنه غیرنمایشی را بخواند. و با این کار جریان رمان را بیآنکه ضربه جبران ناپذیری به سرعت آن بزند، پیش میبرد.ادامه دارد...لئوناردو بیشاپ/محسن سلیمانیتنظیم : بخش ادبیات تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 473]
صفحات پیشنهادی
درس هایی درباره داستان نویسی 2
درس هایی درباره داستان نویسی 2-درس هایی درباره داستان نویسی (2)بهترین میانبر ها برای نویسنده شدنبخش اول ، بخش دوم6- لطیفه به عنوان الگویی برای داستان ...
درس هایی درباره داستان نویسی 2-درس هایی درباره داستان نویسی (2)بهترین میانبر ها برای نویسنده شدنبخش اول ، بخش دوم6- لطیفه به عنوان الگویی برای داستان ...
درس هایی درباره داستان نویسی (3)
15 جولای 2010 – درس هایی درباره داستان نویسی (3)-درس هایی درباره داستان نویسی (3)درس هایی درباره داستان نویسی (1) ، درس هایی درباره داستان نویسی (2)11 – رمان ...
15 جولای 2010 – درس هایی درباره داستان نویسی (3)-درس هایی درباره داستان نویسی (3)درس هایی درباره داستان نویسی (1) ، درس هایی درباره داستان نویسی (2)11 – رمان ...
درس هایی درباره ی داستان نویسی
درس هایی درباره ی داستان نویسی-درسهایی درباره داستاننویسیبهترین میانبر ها برای نویسنده شدن بخش اول :1- تصادفاگر نویسندهای بخواهد از تصادفی (: چرخش ...
درس هایی درباره ی داستان نویسی-درسهایی درباره داستاننویسیبهترین میانبر ها برای نویسنده شدن بخش اول :1- تصادفاگر نویسندهای بخواهد از تصادفی (: چرخش ...
درس هایی درباره داستان نویسی (4)
درس هایی درباره داستان نویسی (4)-درس هایی درباره داستان نویسی(4)قسمت اول ، قسمت دوم ، قسمت سوم ، قسمت ... واقعه ی 2: اِدی و چارلی درباره ی پول با هم مشاجره می کنند.
درس هایی درباره داستان نویسی (4)-درس هایی درباره داستان نویسی(4)قسمت اول ، قسمت دوم ، قسمت سوم ، قسمت ... واقعه ی 2: اِدی و چارلی درباره ی پول با هم مشاجره می کنند.
درس هایی پیرامون فیلمنامه نویسی برای آماتورها (2)
درس هایی پیرامون فیلمنامه نویسی برای آماتورها (2)-درس هایی پیرامون فیلمنامه نویسی برای ... پیش از توضیح درباره نقاط ضعف یا قوت داستان جانی، اجازه دهید شخصیت ...
درس هایی پیرامون فیلمنامه نویسی برای آماتورها (2)-درس هایی پیرامون فیلمنامه نویسی برای ... پیش از توضیح درباره نقاط ضعف یا قوت داستان جانی، اجازه دهید شخصیت ...
درس بیست و سوم داستان نویسی
درس بیست و سوم داستان نویسی-درس بیست و سوم داستان نویسیبیست و دو درس ... تا خود تجربهای بیندوزد یا شخصیتهای داستان تجربهای کسب کنند بلکه داستان را ... نیز میگوید):1- اگر شخصیتی نکته عمیقی را درباره شخصیت خویش یا دیگران ... و وقتی که شخصیت چیزی را درک کرد، درگیری حل و رفع میشود.2- اغلب هنگامی که ...
درس بیست و سوم داستان نویسی-درس بیست و سوم داستان نویسیبیست و دو درس ... تا خود تجربهای بیندوزد یا شخصیتهای داستان تجربهای کسب کنند بلکه داستان را ... نیز میگوید):1- اگر شخصیتی نکته عمیقی را درباره شخصیت خویش یا دیگران ... و وقتی که شخصیت چیزی را درک کرد، درگیری حل و رفع میشود.2- اغلب هنگامی که ...
درس بیست و دوم داستان نویسی
درس بیست و دوم داستان نویسی-درس بیست و دوم داستان نویسیبیست و یک درس پیشین(کلاس داستان ... باید با استفاده از گفتگو:1- اطلاعاتی داد و 2- اطلاعاتی گرفت. ... منبع: کتاب «درس هایی درباره داستان نویسی»- لئونارد بیشاپ/مترجم: محسن ...
درس بیست و دوم داستان نویسی-درس بیست و دوم داستان نویسیبیست و یک درس پیشین(کلاس داستان ... باید با استفاده از گفتگو:1- اطلاعاتی داد و 2- اطلاعاتی گرفت. ... منبع: کتاب «درس هایی درباره داستان نویسی»- لئونارد بیشاپ/مترجم: محسن ...
درس هایی برای انتخاب بهتر همسر
15 جولای 2010 – درس هایی برای انتخاب بهتر همسر ها را به "درس هایی سازنده" بدل می کنند؛ - به توانایی های خود در بهبود اوضاع و ... درس هایی درباره داستان نویسی(5) درس .
15 جولای 2010 – درس هایی برای انتخاب بهتر همسر ها را به "درس هایی سازنده" بدل می کنند؛ - به توانایی های خود در بهبود اوضاع و ... درس هایی درباره داستان نویسی(5) درس .
کمی عینی ، کمی ذهنی / داستان
درس هایی درباره داستان نویسی 2 اگر داستان کوتاهنویس ساختمان لطیفهای را که خوب تعریف کردهاند تجزیه و تحلیل کند، ... اگر شخصیتها در عالم ذهنی و غیر جسمانی ...
درس هایی درباره داستان نویسی 2 اگر داستان کوتاهنویس ساختمان لطیفهای را که خوب تعریف کردهاند تجزیه و تحلیل کند، ... اگر شخصیتها در عالم ذهنی و غیر جسمانی ...
7 درس از سبک فیلمنامه نویسی اصغر فرهادی
7 درس از سبک فیلمنامه نویسی اصغر فرهادی-مزیت همراه شدن با یک غریبه در فیلم ... چند تا از درسهایی که از فیلمنامه «درباره الی» گرفتم را در ذهنم مرتب میکنم شاید به درد ... درباره الی، در گروه فیلمهایی میگنجد که تعریف نیم خطی طرح داستان آنها این است: ... بعضیها میگویند طرح کل فیلمنامهای در همین 2 جمله میگنجد؛ یکی این که آدمی از ...
7 درس از سبک فیلمنامه نویسی اصغر فرهادی-مزیت همراه شدن با یک غریبه در فیلم ... چند تا از درسهایی که از فیلمنامه «درباره الی» گرفتم را در ذهنم مرتب میکنم شاید به درد ... درباره الی، در گروه فیلمهایی میگنجد که تعریف نیم خطی طرح داستان آنها این است: ... بعضیها میگویند طرح کل فیلمنامهای در همین 2 جمله میگنجد؛ یکی این که آدمی از ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها