واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
حشر حیوانات نويسنده:سید سعید لواسانیمنبع:مجله پرسمان همان طور كه میدانیم، روح فناناپذیر است؛ چون روح خدایی است و برای حشر و نشر روز قیامت باید برانگیخته شود و به همین علت، جاودانی است. حال سوءال این است كه اگر روح حیوانات هم فناناپذیر باشد و در آن نابودی و فنا راه نداشته باشد، آیا روح حیوانات در آن دنیا محشور میشود و حساب و كتاب دارد یا با از بین رفتن جسم، از بین میرود؟سوءال شما را از دو دیدگاه میتوان پاسخ گفت؛ یكی دیدگاه تفسیری و كلامی و دیگری فلسفی. ما در پاسخ شما، دیدگاه تفسیری و كلامی را مطرح میكنیم و دیدگاه فلسفی را به آینده موكول میكنیم.در قرآن دو آیه است كه مستقیماًبه مسئله حشر حیوانات اشاره دارد:1. «و ما من دابة فی الارض ولا طائر یطیر بجناحیه الا امم أمثالكم ما فرّطنا فی الكتاب من شیء ثمّ الی ربّهم یحشرون؛ هیچ جنبندهای در زمین و هیچ پرندهای كه با دو بال خود پرواز میكند، نیست؛ مگر این كه امتهایی همانند شمایند. ما هیچ چیز را در این كتاب فروگذار نكردیم؛ سپس همگی به سوی پروردگارشان محشور میشوند».1 «دابه هر جنبندهای را كه بر روی زمین بجنبد، گویند و در قرآن كریم، به تمام جنبدهها اعم از انسان و حیوانات اطلاق شده است و هرگاه در برابر انسان آمده ـ مثل این آیه ـ به معنای حیوانات است».2 امت، جماعتی را میگویند كه در هدفی یگانه اشتراك داشته باشند. حشر نیز به معنای كوچ دادن جمعی از جایی به جای دیگر است».32.«و اذا الوحوش حشرت؛ هنگامی كه حیوانات وحشی محشور میشوند».4در قرآن، به حشر انسان و حیوانات اشاره شده، اما در مقابل، برای موجودات دیگری، چون آسمان، زمین، ماه، سنگ و خلاصه موجودات بیجان و غیر ذیشعور، از واژه «حشر» استفاده نشده است و این نشانه دقت خاص قرآن در این موضوع است كه انسان و حیوانات ـ جانداران و موجودات ذیشعور ـ را در یك طرف قرار داده و برای آنها از واژه «حشر» استفاده كرده و موجودات غیر جاندار را نیز در طرف دیگر قرار داده و از این لفظ برای آنها استفاده نكرده است. پرسش مهم این است كه ملاك حشر در انسان چیست؟ اگر ما ملاك حشر در انسان را دریابیم، میتوانیم درباره حیوانات واضحتر بحث كنیم.مقصد و مقصود انسان، حشر او به سوی پروردگار جهانیان است و نه زندگی كوتاه در این دنیا. امت بودن انسان، هدفدار بودن است و این هدفداری، در سایه حشر او به سوی خدا حاصل میشود. مرگ، هجرت از خانه نابودی به خانه جاودانگیاست و مقصد و مقصود انسان نیز دیدار خدای سبحان است كه با حشر تأمین میشود. از اینجا ثابت میشود كه انسان روحی فناناپذیر دارد كه به سوی پروردگار محشور میشود.انسان دارای ادراكات متعدد و گرایشهای متنوع است؛ به دلیل همین بینشها و گرایشهای خیر و شر را تشخیص میدهد؛ تكلیف دارد؛ با اراده و اختیار خود، به یكی از دو راه «نیكی و عدالت» یا «گمراهی و زشتی و ظلم» میرود و هر كدام را كه انتخاب كرد، به مقصد و مقصود خود میرسد؛ یا به لقای رحمت و بركت ـ كه نمود و نماد آن بهشت پرنعمت و رضوان خداوند است ـ میرسد و یا به لقای غضب و سَخَت الهی ـ كه نمود و نماد آن دوزخ پرزحمت است ـ نایل میشود.در قرآن، آیات متعددی وجود دارد كه نشان میدهد حیوانات هم شعور و ادراك دارند. برخی از این آیات عبارت است از:1.«و قال یا ایها الناس علمنا منطق الطیر5؛ و (سلیمان نبی) گفت: ای مردم! به ما زبان پرندگان را آموزش دادهاند». این آیه اشاره دارد كه پرندگان سخن و نطق دارند و نطق و سخن و زبان، بدون اندیشه و ادراك امكانپذیر نیست.2.«قالت نملة یا ایها النمل ادخلوا مساكنكم لا یحطمنّكم سلیمان و جنوده و هم لایشعرون 6؛ مورچهای گفت: ای مورچگان! به خانههای خود وارد شوید تا سلیمان و سپاهیانش نادانسته شما را پایمال نكنند». این آیه آشكارا نشان میدهد كه مورچه، سلیمان و سپاهیانش را میشناسد و هر شناختی مسبوق به اندیشه و ادراك است.3.قرآن از زبان هدهد ـ پرندهای كه در محضر حضرت سلیمان است ـ چنین نقل میكند:گفت: من به چیزی كه تو از آن خبر نداری، آگاه شده و از سرزمین سبأ به طور یقینی خبری آوردهام. من زنی را یافتم كه بر مردم حكومت میكرد و به او هر گونه نعمتی عطا شده بود و او دارای تختی بزرگ بود. من آن زن و قومش را یافتم كه خدا را از یاد بردهاند و خورشید را پرستش میكنند و شیطان رفتار زشتشان را برایشان زینت داده است و آنها را از راه خدا باز داشته است تا هرگز به راهحق هدایت نشوند.7این سخنان، نشانه ادراك بالای اوست و تنها موجودی با درك و شعور بالا میتواند با مشاهده یك ملت، اوضاع اجتماعی و دینی آن را چنین روشن گزارش كند. 4. هدهد سپس برای اثبات توحید و نفی شرك، به استدلال روی میآورد. وی با تحلیل روانشناسانه، ساختار فكری و رفتارشان را تحلیل كرد و سلطه شیطان را بر آنان باز گفت. این امر نشان میدهد كه وی از نظر عقلی و استدلالات كلامی و فلسفی نیز سطح ادراك خوبی دارد. در استدلال او آمده است: «چرا آنها خداوندی را كه هر پنهانی را در آسمانها و زمین ظاهر میكند و به نهان و آشكار آگاه است، سجده نمیكنند؛ خداوندی كه معبودی جز او نیست و او پروردگار عرش عظیم است». برهان هدهد، برهانی است كه اكثر انسانها از تبیین و بیان آن عاجزند. او تحت تعلیم سلیمان نبی، به مقامی رسید كه توانست چنین برهان عمیقی را تبیین كند.5. «المتر انّ الله یسبح له من فی السموات و الارض و الطیر صافّات كل قد علم صلاته و تسبیحه و الله علیم بما یفعلون؛8 مگر نمیبینی كه هر كس در آسمانها و زمین است تا پرندگانی كه در آسمان پر میگشایند، خداوند را تسبیح میكنند و همه آنها به تسبیح و نماز خود آگاهند و خداوند به هر چه میكنند، آگاه است». این آیه شریف به چند مطلب اشاره دارد:الف) هر موجود جاندار و ذیشعوری كه در زمین و آسمان است، حتی پرندگان، خداوند متعال را تسبیح میكنند و برای او نماز میگذارند. «من» به موجودات جاندار و ذیشعور اشاره دارد.ب) آنها به تسبیح و نماز خود علم دارند. این بخش آیه، پاسخ به این توهم است كه آنها از روی غریزه خداوند سبحان را تسبیح میكنند و نماز میگزارند. برخی معتقدند كه تمام كارهای حیوانات غریزی است؛ از آنچه میكنند، خبر ندارند و همه رفتارشان بدون ادراك و علم است. آیه تصریح دارد كه آنها به تسبیح و نماز خود علم دارند و چون علم دارند، كارشان غریزی نیست.ج) هر كس چون پیامبر اكرم ـ صلیاللهعلیهوآلهوسلم ـ دارای علم شهودی و قلبی باشد، تسبیح و نماز آنها را میبیند.د) خداوند متعال به رفتار آنها علم دارد.با جمع بندی آیات بالا، چند مطلب روشن میشود:1. حیوانات اهل تسبیح و نمازند و این تسبیح و نمازگزاری، آگاهانه است.2. حیوانات از ادراك حسی و ادراك عقلی و توان درك معارف عقلی برخوردارند و تعلیم و تربیت میپذیرند؛ چنان كه سگ شكاری، در سایه تعلیم و تربیت، در حالی كه گرسنه است، گوشت شكار را بیهیچ چشمداشتی به دندان میكشد و به شكارچی تحویل میدهد و اگر قرار بود بر اساس غریزه كار كند، باید شكار را میخورد؛ اما او امانتداری و عدم خیانت در امانت را آموخته، طبق آن عمل میكند؛ به عبارت دیگر، او خوب و بد را ادراك كرده، میداند خیانت در امانت، ستم در حق مربی و صاحبش میباشد و به سوی خوبی گرایش نشان داده است.3. حیوانات، ادراك و گرایشهایی دارند و به وسیله این ادراكات، برای خود جلب منفعت و دفع ضرر میكنند و با اراده خود به سمت آنچه برای خود خیر میپندارند، میروند. رفتار حیوانات در مواقع شكار، خطر، جفتگیری و زندگی اجتماعی، نشانه ادراك و هدفمندی و رفتار بر اساس اراده و برای جلب منفعت و دفع ضرر است كه زیستشناسان به برخی از اسرار آن پیبردهاند.4. هر موجودی كه ادراك خوب و بد دارد، یقیناً عدالت و ظلم را نیز تشخیص میدهد؛ زیرا از مصادیق بارز خیر و شر، عدل و ظلم است و شناخت خیر و شر و عدل و ظلم، مقدمه رفتار است.5. حیوانات، شعور و اختیار دارند؛ البته سطح شعور و اختیار آنها به سطح انسان نمیرسد؛ اما همان مقدار شعور، ادراك، اختیار و اراده، سبب میشود كه دارای تكلیف9 باشند و بر اساس همان تكلیف، تسبیح حق بگویند و نماز بگزارند.6. آنها همانند انسان، هدف، مقصود و مقصدی دارند.7. هدف، مقصود و مقصد حیوانات، حشر به سوی خداوند متعال است و چرا چنین نباشد؟ موجودی كه چنین كمالات، بینش و گرایشی دارد، اگر با مردن نابود شود، در حقیقت موجودی عاطل و باطل است و آفرینشی عبث و بیهوده دارد؛ زیرا با مرگ همه این كمالات نابود شده است. این كمالات، اموری وجودی و مجردند و تنها روح مجرد میتواند دارای چنین كمالاتی باشد. پس حیوانات روح مجرد دارند و با مرگ نابود نمیشوند و تا قیامت باقیاند و به سوی پروردگار جهانیان محشور میشوند و این حشر، هدف، مقصود، و مقصد آنهاست. آیه «ثم الی ربهّم یحشرون» دلالت دارد كه حیوانات مانند انسان دارای روحی فناناپذیرند و به سوی خداوند محشور میشوند و در قیامت جمع میشوند و بنابراین بر اساس رفتارشان حكم میشود.10پی نوشت: 1.انعام (6) آیه 38.2.سید علی اكبرقرشی، قاموس قرآن، ج 2 ص 323.3.سید محمد حسین طباطبایی، تفسیرالمیزان، ترجمه موسوی همدانی، ج7، ص 71 و 102.4.تكویر (81) آیه 51.5.نمل (27) آیه 16.6.نمل (27) آیه 18.7.نمل (27) آیه 22 ـ 25.8.نور (24) آیه 41.9. نشانه تكلیفداری حیوانات این است كه سلیمان نبی، هنگام غیبت هدهد، گفت: اگر او عذر موجه نداشته باشد، عذابی دردناك یا مرگ در انتظار اوست. اگر هدهد بر اساس ادراك و درك خوبی و بدی عمل نمیكرد و صرفاً رفتار غریزی داشت، مجازات سنگین او قبیح بود. انبیا معصومند و همه كارهایشان بر اساس عصمت و دستورهای خدای سبحان است. همین اشاره است به علم و آگاهی و ادراك و گرایش و تكلیفداری هدهد كه یك نوع پرنده است.10. ر.ك: تفسیر المیزان، ج 7، ص 71.
#اجتماعی#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 555]