تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 4 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):شادی مومن در رخسار او و اندوهش در دل است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

بهترین وکیل تهران

دانلود رمان

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

خرید یخچال خارجی

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

سلامتی راحت به دست نمی آید

حرف آخر

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

کپسول پرگابالین

خوب موزیک

کرکره برقی تبریز

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

سایت ایمالز

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1812496073




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

توسعه ی صهیونیسم


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
توسعه ی صهیونیسم
توسعه ی صهیونیسم نويسنده:مهدی حیدری منشورگرایان ( تلاشهای سیاسی و دیپلماتیک)فاصله ی زمانی میان کنگرۀ اوّل (1897 م.) تا کنگره ی هشتم ( 1907 م.) صهیونیستها ، مرحله نخستِ دیپلماسی صهیونیستی در نیل به تشکیل دولت یهودی را رد بر می گیرد که طی آن تلاشهای دیپلماتیک وسیعی برای اجرای اعلامیه کنفرانس بال صورت گرفت . به این دوره ، که تلاش برای کسب مجوز قانونی ( منشور) از سلطان عثمانی به منظور تأسیس یک دولت یهودی در فلسطین محدود شد، « دوران منشور» و به طرف داران آن « منشورگرایان » لقب داده اند . اعلامیه ی کنگره ی بال ، که از یک مقدمه و چهار ماده تشکیل می شد ، تأسیس کشوری یهودی در فلسطین را هدف صهیونیسم اعلام کرد . البته پیش از بر پایی کنفرانس بال ، فعالیتهای سیاسی چندی برای قانع ساختن سلطان عثمانی به منظور مهاجرت یهودیان به فلسطین به عنوان بستر لازم برای برپایی دولت یهودی صورت گرفت ، از آن جمله : الف) گروهی از عشّاق صهیون در 1881 م. از دولت عثمانی خواستند که به یهودیان اجازه ی مهاجرت به فلسطین داده شود . ب) لاوراش اولی فانت ، صهیونیست انگلیسی در سال 1882 م. از طریق سفیر آمریکا در عثمانی .ج) سر ساموئل مونتاگو ، صهیونیست سرمایه دار انگلیسی در سال 1893 م. تقاضایی را با امضای مسؤولان اجرایی و دبیران شاخه های عشّاق صهیون ، برای سلطان عثمانی فرستاد. د) هم چنین ، هرتصل در سال 1896 م . و برخی دیگر از رهبران انگلیسی صهیونیسم ، مانند اسراییل زانگویل ، هربرت بنت ویچ به پایتخت کشور عثمانی مسافرت و خواسته های صهیونیستها را مطرح کردند ، امّا سلطان عبدالحمید همه ی خواسته های مذکور را رد کرد . پس از آن که اقدامات سیاسی هرتصل و دیگر رهبران صهیونیسم در جلب نظر مساعد سلطان ، بی نتیجه ماند ، آنان کوشیدند تا حمایت عملی دولتهای غربی را از تلاشهای دیپلماتیک خویش به دست آورند . این تلاشها هم فایده ای نداشت و هر چند صهیونیستها توانستند رابطه ای با دولتهای غربی پیدا کنند ولی سلطان عثمانی را نتوانستند متقاعد کنند ، از این رو ، اندیشه ی مهاجرت به مکانی غیر از فلسطین یا صهیونیسم بدون صهیون مطرح شد . با این همه ، سه سال پس از مرگ هرتصل (= 1907 م) ، هم چنان تلاشهای دیپلماتیک برای تأسیس یک دولت یهودی ادامه یافت1 . چندی پس از مرگ هرتصل ، حاییم وایزمن 2 به رهبری سازمان صهیونیسم برگزیده شد. وی در جلب نظر انگلیس و آمریکا برای تحقق هدفهای صهیونیسم ، تلاشهای فراوانی کرده او در سال 1904 م. برای ادامۀ زندگی به لندن مهاجرت کرد و در آنجا با سیاستمداران و روزنامه نگاران احزاب مختلف ارتباط برقرار ساخت از جمله با لردبالفور ؛ وزیر امور خارجه طرح دوستی ریخت و از طریق اسکوت ، رییس هیأت تحریریه ی روزنامه منچسترگاردین ، با شماری از وزیران انگلیس مرتبط شد3. عمل گرایان مرحله ی دوم دیپلماسی صهیونیستی ، از 1907 م. آغاز و در 1914 م. به پایان رسید. دیپلماسی جدید دربردارنده ی اقدامات عملی برای نیل به هدف صهیونیستی به کار گرفته شد بدین صورت که اندیشه ی پیشین جای خود را به ضرورت نفوذ و رخنه ی تدریجی و عملی بدون کسب مجوز در فلسطین ، با هدفِ در دست گرفتن حیات اقتصادی به عنوان مهمترین راه برای استعمار کامل سپرد . چنین تحولی به معنای پایان عمر منشور گرایان به رهبری هرتصل و هوادارانش و آغاز حیات سیاسی عمل گرایان به رهبری کسانی چون حاییم و ایزمن بود. مهم ترین برنامه صهیونیستهای عمل گرا ، اتخاذ و اجرای شیوه ای گام به گام برای افزایش مهاجرت یهودیان به فلسطین و فراهم آوردن شرایط اسکان آنان و سرانجام دهکده های یهودی به هم پیوسته و خلع ید و اخراج و راندن اعراب از دیار و کاشانه ی خویش بود. این در حالی بود که از سال 1908 م. راه برای اجرای نقشه های این گروه بیش از گذشته فراهم آمد ؛ زیرا اولاً ، عبدالحمید توسط ترکهای جوان از سلطنت خلع شد ، ثانیاً ؛ ترکهای جوان با انقلاب اداره کشور را بدست گرفتند در حالی که آنان حساسیتی به توسعه طلبی صهیونیستها نشان ندادند بلکه به افزایش همکاری با آنان دست زدند ، ثالثاً ، گسترش سیاستهای نژادگرایانه ی پان تورانیستی ( پان ترکسیم) ، موجب توسعه ی نارضایتی اعراب عثمانی و کاهش مشروعیت امپراتوری نزد آنان شد. که چنین اوضاع و احوالی ، موقعیتی مناسب ، برای اجرای نقشه های صهیونیسم پدید آورد.ناسیونالیسم عربی و ترکی یکی دیگر از زمینه های پیدایش اسراییل ، از هم گسستن پیوندها و وحدت اعراب و ترکان است که حاصل تأکید رو به افزایش آنان بر ناسیونالیسم عربی و ترکی بوده است. البته ، تأثیر زیان بار ناسیونالیسم عربی بیش از ناسیونالیسم ترکی بوده ؛ زیرا ترک ها ، به رغم پافشاری بسیار بر بسط مؤلفه های ناسیونالیسم ترکی ، به حفظ یک پارچگی امپراتوری علاقه مند بودند . اما تلاش آنان در تحمیل فرهنگ و زبان ترکی اعدام برخی از رهبران جنبش های ناسیونالیستی عرب ، ناتوانی آنان در حفظ تمامیت ارضی و دفاع از سرزمینهای عرب نشین و نیز گرایش به نهادهای پیش از اسلام ، اندیشه ی جدایی کامل از عثمانی را در ذهن اعراب قوّت بخشید . افزون بر این ، ترکان و اعراب برای از میدان به در کردن رقیب ، خود را نیازمند به حمایت مالی و سیاسی صهیونیستها و انگلیسی ها می دیدند . این موضوع به تضاد روبه رشدی که میان اعراب و ترکان پدید آمده و آنان را ناتوان ساخته بود ، شدت بخشید ؛ تضادی که زمینه ی رخنه ی و سوء استفاده ی صهیونیستها و حامیانشان را فراهم می کرد 4 .جنگ جهانی اول( 1914-1919م .) جنگ جهانی اول فرصتی طلایی برای جنبش صهیونیسم بود ؛ زیرا امپراتوری عثمانی ، یعنی مهم ترین مانع تأسیس دولت یهودی ، فرو پاشید. در مقابل ، انگلیس پر حرارت تر از گذشته به حمایت از خواسته های نهضت صهیونیسم پرداخت5 . یهود پس از جنگ جهانی اول دولت اسراییل را در سرزمین فلسطین توسط انگلیس تأسیس کرد و پس از جنگ جهانی دوم دولت اسراییل توسط آمریکا تثبیت شد. جنگ غنیمتی برای یهودیان و خسارت و خوابی پریشان برای انگلستان بود ، زیرا آتش جنگ ، اروپا و آفریقا را در کام خود کشید و دو جبهه در برابر هم می سوختند ؛ از یک سو جبهه ی متحدین ( آلمان اطریش ، دولت عثمانی [ترکیه ] ، یونان و بلغارستان ) و در سوی دیگر جبهه متفقین ( انگلستان ، فرانسه ، روسیه و ایتالیا) نیز بر علیه اطریش وارد جنگ شده بودند . ژاپن نیز در آسیا به آلمان اعلان جنگ کرده بود . انگلستان در چنین شرایط سخت به حضور آمریکا در جنگ نیاز داشت تا بتواند جبهه ی خود را تقویت کند . سیاست آمریکا در دست یهودیان بود . یهودیان انتظار چنین لحظاتی را می کشیدند. توانستند به بهترین وجه از این فرصت استفاده کنند ؛ یهودیان متعهد شدند در مقابل تشکیل دولت یهودی در فلسطین از سوی انگلستان ، آمریکا را وارد جنگ کند. با فشار یهودیان و انگلستان سرانجام رییس جمهور وقت آمریکا ( ویلسون) در آوریل 1917 م. علیه آلمان اعلان جنگ کرد. به دلیل حضور دیرهنگام آمریکا در جنگ و به تحلیل رفتن روحیه سربازان جنگی دشمن ، آمریکا هیچ گونه زیانی ندید. در نهایت در 28 ژوئن 1919 م. جنگ جهانی اول به پایان رسید. در جریان این جنگ دولت عثمانی که در کنار آلمان قرار گرفته بود ، با تضعیف آلمان و ناتوانی دولتمردان عثمانی مناطق وسیعی از جهان اسلام در سیطره متفقین قرار گرفت . در مرحله اول ، دولت عثمانی نابود و تجزیه گردید و به کشورهای کوچک (اردن ، سوریه ، لبنان و فلسطین ) تبدیل گردید. سوریه و لبنان در اختیار فرانسه ، فلسطین و ماوراء اردن و عراق در اختیار قوای انگلیس قرار گرفتند. وعده ( مجوز) بالفوریهودیان یک سال پیش از تجزیه دولت عثمانی ، به انگلستان برای تصویب فوری نامه ای برای حکومت یهودی در فلسطین فشار آوردند . سرانجام انگلستان از دکتر حاییم و ایزمن ( رهبر صهیونیسم ) تقاضا کرد تا تصویب نامه را بنویسد و او هم پذیرفت و پس از موافقت نهایی ویلسون ( رییس جمهور آمریکا) و آرثرجیس بالفور ( وزیر امور خارجه انگلیس ) تصویب نامه در روز 2 نوامبر 1917 م. توسط بالفور امضاء شد و آن را به دست « روچیلد» یهودی که ثروتمندترین مرد جهان آن روز بود ، رسانید . مفاد این عهدنامه دو سال پس از انعقادش به اطلاع مسلمانان و اعراب رسید و به خاطر جلوگیری و تهیج و تحریک احساسات اعراب و حکومت عثمانی در عهدنامه به تأسیس حکومت یهود تصریح نشده بود . بالفور پذیرفت که فلسطین « کانون ملی یهود» شود . هر سال تعداد کمی از یهودیان اجازه ی مهاجرت به آن جا را داشته باشند ؛ آرام آرام تعداد مهاجرین یهودی به فلسطین افزایش یافت و مناطق فلسطین اشغال شد و نزاع و کشمکشها و زد و خوردها میان ساکنین فلسطین و یهودیان مهاجر آغاز گردید. انگیزۀ وعده بلفور در یادداشتی ( سارس 1915 م.) از هربرت ساموئل ، پنج سناریو برای آینده ی فلسطین پس از فرو پاشی دولت عثمانی بیان شده است. سناریوهای چهارم و پنجم در این یادداشت از اهمیت بیشتری برخوردارند . سناریوی پنجم یگانه احتمال قابل تحقق بوده است . سناریو حاوی انگیزه های واقعی صدور وعده ی بالفور به نظر می رسد: 1- قیمومیت بر فلسطین ، مصون ماندن مصر را تضمین می کند. ( حفظ منابع بریتانیا که در آن زمان مصر یکی از ستونهای اصلی آن بود.)2- اعلام قیمومیت بریتانیا بر فلسطین با استقبال ساکنان بومی رو به رو خواهد شد . از بر خورد با یهودیان جلوگیری خواهد شد . 3- سازمانهای یهودی ، زیر سایه حکومت بریتانیا ، از تسهیلاتی چون خرید زمین ، تأسیس مستعمره ها ، بر پایی نهادهای دینی و تربیتی و هم کاری در توسعه اقتصادی کشور برخوردار خواهد شد . مسأله مهاجرت یهودیان چنان موقعیتی خواهد یافت که یهودیان به اکثریت ساکنان کشور تبدیل شوند . ( تقویت پایه های شهرک سازی صهیونیسم).4- دست آورد این اقدام این است که یهودیان جهان در برابر بریتانیا احساس حق شناسی کنند. 5- پس از استقلال یهودیان در دولتی ویژه ی خود ، این دولت بخشی از تمدن غرب خواهد بود و از منافع آن دفاع خواهد کرد6 .برای این منظور مانع کوچکی وجود داشت که به نظر کم اهمیت می آمد . فلسطین سرزمین خالی و غیر مسکونی نبود و کانونی برای زندگی کسانی دیگر به شمار می رفت. این بخشش و عمل سخاوتمندانه انگلستان به زیان مردمی که قبلاً برای خود در فلسطین زندگی داشتند تمام می شد . در نتجیه عربها ، غیر عربها ، مسلمانان ، مسیحیان و عملاً تمام کسانی که یهودی نبودند به شدت نسبت به این اعلامیه اعتراض کردند .جنگ جهانی دوم(1939- 1945م.)آلمانها در سال 1933م . هیتلر توسط سوسیالیستهای ملی ( حزب نازی) به قدرت رسید . وی پس از رسیدن به قدرت ، تمام احزاب را منحل کرد و مخالفان را به شدت سرکوب و خدمت سربازی را اجباری کرد و از این طریق روز به روز بر قدرت خود و گسترش نظام دیکتاتوری در جامعه آلمان افزود . هیتلر در سال 1934م. به بیشترین قدرت خود رسید . مردم آلمان با مشاهده اقتدار آلمان و تبلغیات وسیع حزب نازی ، به دشت از او و سیاستش پشتیبانی کردند . هیتلر از سال 1925 م. در کتاب « نبرد من » افکار فاشیستی و توسعه طلبانه خود را مطرح ساخت. در سال 1938م. هیتلر وارد عمل شد و کار را از اتریش آغاز کرد و وارد آن شد و الحاق این سرزمین به آلمان را اعلام کرد . پس از درگیری میان آلمان و انگلیس و فرانسه و بی نتیجه بودن میانجی گری ایتالیا سرانجام در اول سپتامبر 1939 م. آلمان به لهستان حمله کرد . در نتیجه انگلیس و فرانسه به دولت آلمان اعلان جنگ کردند. پس از آن جنگ فراگیر و دامن گیر اروپا ، آفریقا ، آمریکا و آسیا شد . در سال 1945 م. رؤسای جمهور آمریکا ( روزولت) و انگلیس( چرچیل) و روسیه ( استالین ) گرد هم آمدند و بدون قید تسلیم آلمان را خواستار شدند . هیتلر دانست که هر گونه مقاومتی بیهوده است . در 30 آوریل 1945 م. خودکشی کرد و آلمانی با سرافکندگی تسلیم شدند . پس از آن انگلستان و روسیه و آمریکا به ژاپن حمله کردند و با بمباران هیروشیما و ناکازاکی توسط آمریکا جنگ به پایان رسید و بیش از شصت میلیون زن و مرد قربانی جنگ جهانی دوم شدند . پس از جنگ ، یهودیان بیش از دیگران از کشته شدگان خود برای توسعه و تثبیت قدرت صهیونیسم بهره برداری کردند . با تبلیغات گسترده و جهانی خود را مظلوم ، بی پناه ، بی وطن و مورد تهاجم زورگویان معرفی کردند . قیام نازی های آلمان و سیاست یهود ستیزی هیتلر ، سیل یهودیان را به فلسطین سرازیر کرد . از سوی دیگر سرزمین فلسطین میدان نبرد اعراب و یهودیان مهاجر گردید. در سال 1947 م. مجمع عمومی سازمان ملل متحد برای رفع اختلافات عرب ها و اسراییل و پایان دادن جنگ آن منطقه ، قطع نامه « تقسیم » را صادر کرد . به موجب این قط عنامه ، صحرای نقی می بایست در دست یهود و جلیل در دست اعراب باشد . سازمان ملل برای اجرای این قطع نامه آقای « کونت برنادوت» را به فلسطین فرستاد . عربها حاضر به واگذاری صحرای نقب به یهود نشدند. برنادوت پیش نهاد کرد: اگر عربها به هیچ نحوی راضی نیستند ، نقب را به یهود بدهند ، بر یهود لازم است که جلیل را بگیرند و از نقب صرف نظر کنند . در اثر این پیش نهاد ، یهود ، آقای برنادوت را بدون هیچ مقدمه ای کشت ، با آن که برنادوت نماینده ی سازمان ملل بود ؛ با این وجود ، قاتل آزاد شد 7 . در جنگ جهانی دوم تعدادی از یهودیان به دست هیتلر کشته شدند و تعدادی دیگر فرار کردند . پس از جنگ صهیونیستها یهودی ستیزی هیتلر و نازی ها را دست آویزی برای مظلوم نمایی خویش قرار دادند . از این شیوه( عملیات روانی) ، حمایت مجامع بین المللی را جلب کردند و « دولت اسراییل» را در فلسطین مشروعیت بخشیدند . از سوی دیگر یهودیان را که در دنیا متفرق شده بودند گرد هم آوردند . بی شک یهودی ها با این گونه تبلیغات و آمارهای دروغین منتشره می خواهند مقاصد شوم خود را پشت پرده پنهان سازند . به نظر اهل تحقیق کشتگان یهود در آلمان از دویست هزار نفر تجاوز نمی کند . مجموع یهودیان اروپا قبل از قیام نازی ها پنج میلیون و نهصد و دو هزار نفر بوده است . یهودیان شوروی ، ایتالیا ، سوئد و سوییس که بیش از سه و نیم میلیون بودند اصلاً دست نخورده اند . حدود یک میلیون یهودی از ممالک اروپا به تصرف آلمان در آمد . وقتی که متفقین کشورهای ، فرانسه ، مجارستان و رومانی را از آلمان ها پس گرفتند آشکار شد که تغییر محسوسی در یهود آنجا رخ نداده و در خود آلمان بیش از 10000 نفر یهودی سالم مانده اند . آشکار است که ارایه آمار مبالغه آمیز از کشته شدگان یهود به دست هیتلر دروغی بیش نیست8 . درست است که هیتلر ظلم کرد ؛ اما ظلم او چه ارتباطی به فلسطین دارد که مردم بی گناه فلسطین را با زور سر نیزه از خانه و کاشانه اشان بیرون کنند ؛ در حالی که هیچ گونه سهمی در جنایت هیتلر نسبت به یهودیان نداشته اند 9 . جنگ اول اعراب و اسراییل ( 1948م.)پس از اعلام تأسیس اسراییل ، منازعه و مناقشه میان اعراب و رژیم غاصب اسراییل بسیار جدّی شد و در نتیجه ، پنج جنگ تا سال 1982 م. میانشان درگرفت . در همه ی این جنگها ، فلسطینیان همراه با دولتهای عرب به جنگ با اسراییل پرداختند و جز جنگ 1982م. دیگر جنگها همگی از سوی اعراب آغاز شدند و بازنده ی اصلی بیشتر آنها نیز همان کشورهای عرب بودند . شکست اعراب علتهای گوناگون داشته است که بخشی به ناتوانی و از هم گسیختگی آنان و برخی دیگر به حمایت انگلستان ، فرانسه و به ویژه آمریکا از اسراییل و کوتاهی مجمع عمومی و شورای امنیت سازمان ملل متحد باز می گردد. اعلام موجودیت اسراییل ، دولتهای عرب را به استفاده از حربه ی نظامی علیه صهیونیستها واداشت. از این رو ، همزمان با تأسیس اسراییل (15 مه 1948م.) هواپیمای مصری به تل آویو حمله بردند و نخستین جنگ اعراب و اسراییل را آغاز کردند . در پی آن ، ارتش کشورهای مصر ، عراق ، سوریه ، لبنان و اردن با حرکت به سوی تل آویو ، ساحل غربی رود اردن و اورشلیم مصعدا ، شعر هاگولان و مالکیار را به تصرف درآوردند و حتی سربازان مصری خود را به 35 کیلومتری تل آویو رساندند. با این حال ، طرفین درگیر ، قطع نامه ی شورای امنیت را که ، آتش بس 28 روزه ای را درخواسته بود، پذیرفتند10 . جنگ از 10 ژوئن 1948 م. دوباره از سر گرفته شد . این بار ابتکار عمل با اسراییل بود ؛ زیرا این کشور در زمان آتش بس ، خود را به سلاحهایی دیگر مجهز کرده بود ، بر شمار نیروهای نظامی خود افزود و چند تیپ نظامی برای اهداف ویژه ی رزمی ترتیب داد. بنابراین ، ملی عملیات نخل ، سرو ودانی موفق به اِشغال جلیله ی سفلی ، وامله ، لد و فرودگاه حیاتی لیدا شد. به احتمال ، بنابر درخواست اعراب از نماینده ی بریتانیا در شورای امنیت بود که پس از ده روز باری دیگر ، آتش بس میان طرفین برقرار شد11 . آتش بس جدید نیز به علت دست نیافتن اسراییل و دولتهای عرب به راه حلّی سیاسی ، دوام نیافت و باری دیگر ، جنگ در 19 ژوئیه آغاز گردید. اسراییل در روزهای نخستین جنگ جاده نقو و منطقه بیرشوا را از دست نیروهای مصری خارج کرد و نیز در عملیات به سوی کوهستان ، هرم و زمستان ، مناطق دیگری چون جلیله علیا و بخشی از خاک لبنان را به تصرف درآورد . در نتیجه سپاه عرب در وضعیتی دشوار قرار گرفت . از این رو ، با پیش نهاد ترک مخاصمه از سوی شورای امنیت موافقت کرد و سپس موافقت نامه ی صلحی میان آن کشور و اسراییل تحت نظارت سازمان ملل متحد در 24 فوریه 1949 م. به امضاء رسید. لبنان نیز به پیروی از مصر ، موافقت نامه ی صلحی را در 23 مارس 1949 م. با اسراییل امضاء کرد . اما اسراییل ساده ترین و دشوارترین بخش مذاکره صلح را به ترتیب با عراق و سوریه در پیش داشت ؛ زیرا عراقی ها در مذاکرات صلح شرکت نکردند ، بلکه شرایط صلح با اردن را پذیرفتند. هم چنین ، اسراییل ، سوریه را نیز به ترک مناطق مورد ادعای خود وادار کرد12 . اما از مهم ترین پیامدهای جنگ 1948 م. می توان به موارد ذیل اشاره نمود : 1-تمامی خاک فلسطین به استثنای کرانه ی باختری و نوار غزّه به اشغال اسراییل درآمد . این سرزمینها چهل درصد بیشتر از سهمی بود که قطع نامه ی 181 سازمان ملل متحد به اسراییل واگذار کرده بود . 2- از آن پس ، مسأله ای به نام مسأله ی آوارگان فلسطینی پدید آمد که حدود 700000 نفر را در بر می گرفت . آوارگان افزون بر این که مشکلاتی را برای کشورهای میزبان به جود آوردند ، موجب به اکثریت رسیدن یهودیان در مناطق اشغالی شدند . 3- پس از جنگ ، مجلس اردن کرانه ی باختری را به خاک این کشور ضمیمه کرد ، اما به گونه ی ضمنی حق تعیین سرنوشت اعراب فلسطینی را بر آن به رسمیت شناخت . مصر با گماردن یک فرماندار کل و تعیین یک شورای اجرایی یازده نفر و یک شورای قانونگذاری چهل و پنج نفره ، اداره ی غزّه را به دست گرفت و بدین سان فلسطین از نقشه ی جغرافیایی حذف شد 13 . گفتنی است ؛ فلسطینی های رانده شد ، در کشورهای سوریه ، اردن و مصر دسته های چریکی تشکیل دادند که بزرگترین آن ها سازمان الفتح ( سازمان آزادی بخش فلسطین) بود. ای چریک ها در سرزمینهای اشغالی با جنگ های چریکی ، ترس و وحشت عظیمی در دل یهودیان ایجاد کرده ، مشکلات فراوانی برای آنها بوجود آوردند 14 . بدین ترتیب ، یهودیانی که طی قرون متمادی در نهایت ذلّت و حقارت در اعماق دخمه های سیاه و متعفن « گتو» می زیستند و انواع محرومیت و ظم و شکنجه و تحقیر و آوارگی را متحمل می شدند ، پس از آن که چرخه ی درِ روزگار بر پاشنه ی مرادشان چرخید و اهداف سیاستهای استعماری قدرتهای جهان ، با مصالح و منافع آنان هم سو و هم آهنگ گردید ، و در شعاع شعله ی گرم ثروت و قدرت ، جان گرفتند و حیاتی تازه یافتند ، ناگهان عقده های چند هزار ساله ی متراکم و مدفون در اعماق جانشان ، از آستین جنبش صهیونیسم بیرون آمد و انتقام همه ی آن چه در طی قرن ها در مغرب زمین بر آنان رفته بود ، از فلسطینیان بی گناه مستضعفی ستاندند که در همان دوران عسرت و آوارگی تاریخ یهود ، از هیچ گونه مهمان نوازی و هم دلی و کمک نسبت به ایشان ، دریغ نورزیده بودند 15 !پی نوشت ها:1- ر.ک: فلسطین و صهیونیسم . انتشارات نمایندگی ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی . مرتضی شیرودی . صص62-65.2- حلییم رایزمن (1874-1952م.) ، وی یک شیمیدان روسی بود که در سال 1910 م. ملیت انگلیسی اختیار کرد و در سال 1948م. به عنوان نخستین رییس جمهور رژیم صهیونیستی برگزیده شد و تا زمان مرگش در این سمت باقی ماند . او خلاصه ای از خاطرات و تجربیات خود را در کتابی بنام آزمون و خطا گرد آورده است . 3- ر.ک: یهود و صهیونیسم . احمد کریمیان ص337.4- ر.ک: فلسطین و صهیونیسم . مرتضی شیرودی صص 65-705- همان . ص70.6- ر.ک: الصهیونیة کمرحله من مراحل الا مبریالیه الغربیه ، ریتشاردب. سیفنز . ص57-59 ، به نقل از صهیونیسم ص74-75.7- دنیا بازیچه یهود .ص 49-50.8- ر.ک: سرگذشت فلسطین یا کارنامه ی سیاه استعمار ، اکرم زعیتر ، ترجمه حجة الاسلام و المسلمین رفسنجانی ص188.9- ر.ک: ستاره تاریک ، مسعود صلواتی زاده صص، 238-250.10- فرهنگ تاریخی – سیاسی ایران و خاورمیانه ، علی بابایی، ج1 . صلی الله علیه و آله و سلم 230-231.11- همان منبع.12- همان منبع ، صص232-233.13- ر.ک: فلسطین و صهیونیسم . مرکز تحقیقات اسلامی نمایندگی ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی . مرتضی شیرودی صص149 -152.14- ر.ک: سیری در تاریخ فلسطین . علی سپهری اردکانی ص19.15- جلال احمد می نویسد : « رفتاری که دیروز نازی ها با یهود کردند ، امروز یهود به کمک وجدان ناراحت اروپا و آمریکا دارد با اعراب می کند». به مناسبت این که نازیسم- این گل سرسبد تمدّن بورژوازی غرب- شش میلیون یهودی فلک زده را در آن کوره های آدم پزی ریخت ، امروز دو سه میلیون عرب های فلسطین و غزه و غرب اردن ، باید در حمایت سرمایه داران و ال استریت و بانک روچیلد کشته و آواره شوند . و چون حضرات روشن فکران ار.پایی در جنایتهای هیتلر شریک بوده اند ، و در همان ساعت دم برنیاورده بودند ، حالا به همان یهودی ها در خاورمیانه ، سرپل دادند تا ملل مصر ، سوریه ، الجزایر و عراق شلّاق بخورند و دیگر خیال مبارزه ی ضد استعمار غرب را در سر نپرورانند و دیگر کانال سوئز را به روی ملل متمدّن نبندند !(ر.ک: جلال آل احمد ، سفر به ولایت عزرائیل ، صص89-90)16- رک: یهود و صهیونیسم . احمد کریمیان ص453.





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 563]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن